درس خارج اصول آیت الله مظاهری
1388/12/17
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : ادامه بحث نسخ در آیات قرآن
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
فرمودند که آیه 3 از سوره نور الزانی لاینکح الا زانیه او مشرکه و الزانیه لاینکحها الا زان او مشرک و حرم ذلک علی المومنین زنا دهنده نمیتواند زن مومن بگیرد زن غیر زانی بگیرد بخواهد باید زن زانیه بگیرد یا زن کافره بگیرد همچنین زنی که زنا داده دیگر نمیتواند به مردی که زنا نکرده ازدواج بکند یا باید مردی که زنا کرده با او ازدواج کند یا باید با کافر با مشرک البته مشرک در اینجا در مقابل اسلام است گفتند خب این مسلم این جور نیست اگر مردی زنا کرده باشد العیاذ بالله ولو توبه نکرده باشد این میتواند زن نجیبه بگیرد دختر با کره بگیرد یا زنی که زنا داده این ولو العیاذ بالله توبه نکرده باشد میتواند مرد نجیب بگیرد مردی که تا بحال اصلا جماع نکرده چه رسد زنا و این زن یا باید مرد زانی بگیرد یا باید ازدواج با مشرک بکند خب این مسلم درست نیست آن وقت که درست نیست گفتند که آیه 32، این آیه 24 بود آیه 32 این آیه را نسخش کرده و انکح الایمی منکم و الصالحین من عبادکم و امائکم گفتند آیه 220 از بقره باز این آیه را نسخش کرده ولو تنکح المشرکات حتی یومن و لا تنکح المشرکین حتی یومنون گفتند که اگر مشرک باشد نه مگر این که مسلمان باشد راجع به زنش همین است راجع به مردش هم همین است خب این حرفهایی که آقایان مفسرین زدند.
چیزی که اولاً باید متوجه باشیم این الزانی لاینکح الزانیه او مشرکه این در زمان پیغمبر اکرم به این صورتی که اینها میگویند اصلاً عمل نشده زنها قبل از اسلام وضعشان بسیار بد بود مسلمان شدند و مسلمانها آنها را میگرفتند ترغیب و تحریص هم میکردند که مسلمانها اینها را بگیرند و این که حتی مسلمان است زنا داده، زنا کرده دیگر نتواند ازدواج بکند مسلم چنین بوده است عکسش هم مسلم چنین بوده است این زنا داده باشد ، زنا نداده باشد به کافر نمیتواند ازدواج بکند چنانچه مرد مسلمان نمیتواند زن کافر بگیرد.
یک چیز مرسومی بوده لذا باید این الزانی لاینکح الا زانی او مشرکه را یک فکری برایش بکنید و بهترین فکرها این است الزانی لاینکح الازانیه او مشرکه نظیر الخبیثات للخبیثین و الطیبات للطیبین یک امر اخلاقی معلوم است اصلاً اشمئزاز عرفی هم دارد یک جوانی برود یک زن فاحشه را بگیرد طوری نیست اما اخلاقاً اجتماعا از نظر ازدواج مسلم بیخود است الخبیثات للخبیثین یک مرد لاابالی مشهور به زنا برود خواستگاری از یک دختر نجیبی خب معلوم است مثل این است که بیوهها بروند دنبال بیوهها و بکرهها هم بروند دنبال بکرها یک امر اخلاقی است بعضی اوقات لازم است بعضی اوقات مستحب است بعضی اوقات جایز است اما اشمئزاز عرفی دارد دیگر آن آیه شریفه الخبیثات للخبیثین و الطیبات للطیبین اگر حرف من باشد این آیه تفسیر این آیه باشد آن الخبیثات للخبیثین تفسیر بکند تبیین بکند الزانی لاینکح الازانیه او مشرکه را بگوئیم این حکم نیست اخبار است مثل الخبیثات للخبیثین یک خبر است یک خبر اخلاقی حکم اصلا نیست نه الزانیه لاینکح الازانیه حکم است اگر هم حکم باشد ارشاد است ولی ظاهرش اصلا اخبار است حالا اگر حرف من را نپذیرید و بگوئید اخبار نیست انشاء است میگویم خیلی خب انشاء است که حکم از شادی است یعنی عقلاء عقل حکم میکند الخبیثات للخبیثین و الطیبات للطیبین.
خب معلوم است الزانی لاینکح الازانیه یعنی خبیث برود دنبال خبیث هر دو متهماند حالا که هر دو متهم شدند بروند دنبال هم اما یک طیب و یک خبیث نه.
یک روایتی هم از امیرالمومنین علی علیه السلام است و این روایت را مرحوم صاحب مجمع البیان روایت را از امیرالمومنین علی علیه السلام نقل میکند که امام صادق امام باقر از امیرالمومنین جدشان نقل میکردند که این عرض من در آن روایت هست که امام صادق امام باقر از امیر المومنین نقل میکنند در ذیل همین آیه الزانی لاینکح الازانیه میفرمایند الخبیثات الخبیثین نظر به همین الزانی لاینکح الازانیه دارد یعنی تفسیر.
خب حالا روایت هم ضعیف السند باشد اما علی کل حال یک تاییدی است برای عرض ما که اگر راستی درست باشد که امیرالمومنین فرموده همه دیگر باید ساکت باشند در مقابل فرمایش ایشان اگر هم روایت ضعیف السند باشد میگوئیم تاییدی است اصلا این الزانی لاینکح الازانیه ارشاد است یک حکم عقلی است چنانچه الخبیثات للخبیثین و الطیبات للطیبین یکی امر ارشادی است یک امر عقلی است لذا تابع مایرشد الیه است عقل ما گاهی حکم میکند که همین زن در حالی که زنا داده اما شوهر خوبی برایش جلو آمده عقل میگوید شوهر کن گاهی هم هر دوتایشان متهم اند توی جامعه عقل ما، عقلا میگویند بابا الخبیثات للخبیثین الزانی لاینکح الازانیه . البته همه نگفتند خیلیها گفتند که نسخ شده آن کسانی هم که گفتند همین عرض من است دیگر آنها هم تمسک بر همین روایت کردند گفتند لیاقت زن زانیه، مرد زانی یعنی ارشاد است یعنی عقل ما اجتماع ما همین را میگوید میگوید الخبیثات للخبیثین و الطیبات للطیبین اما یک حرف را باید توجه داشته باشیم در زمان پیغمبر اکرم نسخی مسخی توی کار نبوده و این همین طور که امیر المومنین هم میفرماید مراد از زانی و زانیه یعنی الخبیثات للخبیثین و الطیبات للطیبین باز اشکال شده که راجع به مشرکش چه میگوئی؟ برای این که الزانی لاینکح الازانیه او مشرکه خب نمیتواند که زن کافر بگیرد و الزانیه لاینکح الازان او مشرک بخواهد یک زن مسلمان ولو زانی لیاقت ندارد مسلمان او را بگیرد برود ازدواج بکند به یک کافر نمیشود که مسلم پیش فقهاست نمیشود.
راجع به صیغه و ازدواج موقت اینها گفتند خب حالا رفته خارج آنجا یک صیغهای بکند اما عکسش را کسی نگفته راجع به صیغه که یک زن زانیه بیقید و بار این برود ازدواج بکند ولو موقت به یک کافر هیچ کس نگفته.
لذا اگر حرف من را قبول بکنید همه این اشکالها هم رفع میشود که این یک امر اخلاقی است مربوط به فقه اصلا نیست ما راجع به نکاح باید برویم توی فقه باید ببینیم فقه ما چه میگوید بعبارت دیگر روایات اهل بیت چه میگویند و این آیه را هم همان مرتبه اخلاقیاش را معنا کنیم بگوئیم حکمش هم توی فقه ائمه طاهرین فرمودهاند آن این است که از نظر فقهی زن نمیتواند به کافر با کافر ازدواج بکند دائما یا موقتا مرد میتواند موقتا یک زن کافره بگیرد آن هم گفتند همهاش نه، اهل کتاب ما میگوئیم همهشان دیگر، طوری نیست ولی مشهور گفته اهل کتاب اما دو اما مسلم نه اما روایت داریم مسلم در فقه ما هم هست این که اگر هر دو زنا کار باشند ازدواج میتوانند بکنند به شرطی که هر دو مسلمان باشند اگر هم احدهما زنا کار باشد میتواند به آن که زنا نکرده ازدواج بکند چه دائم چه موقت آن مسئله فقهی است کاری به اینجا هم ندارد و الا اگر بخواهیم همین طور که این ناسخ و منسوخیها این کار را کردند بخواهیم حکم بگیریم یک حکم را به حکم دیگری نسخ بکنیم این لازم میآید یک فقه جدید احدی هم نگفته.
علی کل حال این جور که من عرض میکنم اولا در زمان پیغمبر اکرم این الزانی لاینکح الازان او مشرک نبوده مسلم پیش فقها پیش تاریخ نویسها این که حتی آن مهاجرین که میآمدند اگر زنهایشان مسلمان نشده بودند پیغمبر اکرم میفرمودند که مباینه اسلام تو اصلا این را جدا کرد زن اگر بود می فرمودند بمنزله طلاق است و دیگر نمیتوانی با آن کافر باشی و ازدواج باید مسلمان با مسلمان باشد پس این الزانی لاینکح الازان او مشرک.
در صدر اسلام نبوده آن طرفش هم در صدر اسلام بوده یعنی زیاد این زنهای زانیه به مسلمانها وقتی مسلمان شده بودند به مسلمانها ازدواج میکردند و بعکس و قضایایی در این باره دارند که نمیخواهم بگویم و مسلم در صدر اسلام اینهایی که مسلمان میشدند خیلی وضعشان بد بود از نظر فساد اخلاقی چه زنهایشان چه مردهایشان اما درست ازدواج میکردند من دو این که بگویند که این زنا کرده نگیرش یا این زنا داده به او شوهر نکن.
حالا که چنین شد پس باید باید الزانی و الزانیه حکم نباشد برای این که اگر حکم باشد منافات با آن سیره پیدا میکند حالا که دیگر حکم نیست باید یا بگوئیم اخبار است یا بگوئیم انشاء است اما حکم عقلی هر دو یکی است یعنی ارشاد به حکم عقل است و عقل ما همین جور که امیر المومنین هم فرمودند در الخبیثات للخبیثین فرمودند که ما بابا بدها بروند دنبال بدها خوبها بروند دنبال خوبها البته گفتم این کلیت هم ندارد اخلاقا گاهی این جوری است برای این که یک زنی را نجاتش بدهند از نکبت یک مرد مومنی او را میگیرد خیلی هم خوب است بعضی اوقات واجب است و همچنین بعکس بنابراین الزانی لاینکح الازانیه اخبار است اما اخبار یعنی چه؟ یعنی صورت انشاء اما حکم ارشادی نه حکم تکلیفی دلیش هم آن روایت اگر هم آن روایت را بگوئید ضعیف السند است درست نیست ما خودمان میگوئیم که هیچ ربطی به فقه ندارد ناسخ و منسوخی هم در کار نیست و اگر بخواهیم ببینیم میشود یا نه باید برویم توی فقهمان طبق روایات مان و ائمه طاهرین که روایت مثلا نقل شده از ائمه طاهرین مسلم پیش اصحاب است که زن مشرک را مرد مسلمان نمیتواند بگیرد هیچ کس به امام صادق نگفت یابن رسول الله آخر قرآن میگوید میشود چرا شما میگوئید نمیشود؟ همین دلیل بر این است که این الزانی لاینکح الازان او مشرک یک حکم اخلاقی است، ارشادی است تابع مایرشد الیه است اجتماعی است هر چه در اجتماع میگویند از نظر اخلاقی خوب است از نظر فقهی باید فعلا ببینیم مرجع تقلید چه میگوید این خلاصه حرف است این 4 تا آیه.
آیه پنجمی که خیلی پافشاری شده مشهور در میان اصحاب شده که این دیگر نسخ است بعضی از مفسرین شیعه را دیدم میگویند که هر که منکر نسخ شود اما راجع به این آیه دیگر نمیشود بگوئیم نسخ نیست حتما این نسخ شده تقریباً یک اتفاقی از مفسرین از سنی و شیعه گفتند این آیه نسخ شده آیهاش را بخوانم مطالعه کنید تا فردا آیه 12 از سوره مجادله سوره 58 یا ایها الذین آمنوا اذا ناجیتم الرسول فقدموا بین یدی نجواکم صدقه اگر کسی با پیغمبر بخواهد نجوا بکند جلسه خصوصی داشته باشد باید قبلش صدقه بدهد یعنی مثلاً یک درهم یک دینار صدقه صدق بکند باید اول صدقه بدهد بعد مجلس خصوصی با پیغمبر اکرم گفتند این آیه نسخ شده به آیه 13 از همین سوره 11 ان تقدموا بین یدی نجواکم صدقات فاذا لم تفعلوا و تاب الله علیکم فاقیموا الصلاه گفتند این صدقه دادن دیگر لازم نیست گفت بد کاری کردید اطراف پیغمبر را رهاکردید اما بالاخره دیگر این حکم نیست گفتند خب این آیه نسخ کرده است یا ایها الذین آمنوا اذا ناجیتم الرسول فقدموا بین یدی نجواکم صدقه.
رویش مطالعه بکنید تا فردا انشاء الله.
وصلی الله علی محمد و آل محمد