درس خارج اصول آیت الله مظاهری
1388/12/11
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : نسخ
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
مسئله نسخ مربوط به اصول نیست اما بزرگان چون مسئله آخر در باب عام و خاص اسم نسخ را آوردند بحث نسخ را هم فی الجمله کردند گاهی مختصر بعضی متوسط بعضی هم مفصل و این بحث خوبی هم هست و ما یک مقداری که خسته نشوید در باب این نسخ صحبت بکنیم خوب است آن که مرحوم آخوند (رض) فی الجمله به طور مختصر در کفایه آوردند این است که گفتند نسخ در قرآن شریف هست مسلم برای این که آیات فراوانی داریم که گفته شده این آیات منسوخ است بعضی این آیات را 40-30 تا بعضی 70 تا و امثال اینها گفتند این آیات نسخ شده و اسمش را میگذارند نسخ الحکم، نسخ را منقسم کردند به 3 قسم؛
گفتند یکی نسخ تلاوت است .
یک نسخ حکم و تلاوت هر دو است.
یکی نسخ حکم فقط .
آنکه شیعه پذیرفته نسخ حکم است یعنی گفتند این آیاتی که منسوخ شده در قرآن باید بخوایم اگر بخواهیم قرآن بخوانیم اگر کسی مثلاً نذر کرده ختم قرآن بخواند از اول تا آخر باید بخواند دیگر تلاوتش نسخ نشده حکمش نسخ شده و از نظر تلاوت مثل سایر آیات است اما از نظر حکم با آِیات دیگر تفاوت دارد آیات دیگر را باید عمل بکنیم نسخ را لازم نیست عمل بکنیم آن که شیعه پذیرفته این است اما عامه منجمله در کتابهایی که سنیها در این باره نوشتند هر 3 را پذیرفتند برایش مثال هم میزنند مثلا راجع به نسخ تلاوت میگویند که این حرف هم درست نیست اما مشهور در میانشان است که قرآن را ابی بکر جمع کرد و این طوری هم جمع کرد اگر آیهای را میخواست که جزء قرآن بکند باید 2 شاهد شهادت بدهند که این از پیغمبر اکرم است آن وقت راجع به رجم زنای محسنه در قرآن نیامده دیگر یک حکم است که در روایات آمده اتقان سیوطی میگوید یک آیه عمر آورد و آیه این بود الشیخ و الشیخه اذا زنیا علیهم الرجم البته گفت این قرآن است من از پیغمبر اکرم شنیدم اما چون که 1 نفر بود نفر دوم نبود لذا گفتند نه، نمیشود بگوئیم این قرآن است لذا میگویند نسخ تلاوت نشد نه نسخ حکم، حکمش هست زنای محسنه یا پیر زن ، پیرمرد اگر زنا بدهند زنا بکند رجم است اما توی قرآن نیامده به آن میگویند نسخ تلاوت اما خب معلوم است خود این دلیل بر این است که این گفته عمر است نه گفته خدا برای این که نه فصاحت دارد نه بلاغت دارد و معلوم است دروغ است اما سنیها چون از عمر است دیگر اگر بهتر از قرآن ندانند کمتر از قرآن نمیدانند اما حالا چرا توی قرآن نیست؟ اینها معمولاً بزرگانشان مثل سیوطی و امثال اینها که آدمهای با سوادی بودند از نظر ادبیت از نظر تفسیر این را نقل میکنند و میگویند این نسخ تلاوت است نه نسخ حکم ابی بکر حکمش را قبول کرد، مردم حکمش را قبول کردند اما تلاوتش را برای این که عمر یک نفر بود قبول نکردند که قرآن باشد.
راجع به نسخ تلاوت و حکم هر دو باز نقل میکنند که عایشه یک آیه آورد گفت این از قرآن است و آیه این بود که عشر رضعات یحرم بها اذا ارضعی که معمولاً در روایات سنی و شیعه آمده که 15 مرتبه که با یک شرایط خاصی اگر زن شیر بدهد این مرضعه میشود این نه مادری میشود یا این مادر رضائی میشود عایشه برای این که حرفش را بچسباند گفت که عشر رضعات است و این یک آیه است که به پیغمبر اکرم نازل شده از عمر حکمش را قبول کردند آیهاش را قبول نکردند از عایشه دیگر چون زن بود میتوانستند هر دو را بزنند گفتند حکمش نه، تلاوتش هم نه. و اسمش را گذاشتند برای احترام عایشه نسخ حکم و تلاوت هر دو.
و اما نسخ حکم، نه تلاوت آن زیاد است بنا بر حکم مشهور هم عامه هم خاصه هم عامه گفته هم خاصه گفته که بعضی از آیات قرآن نسخ شده حتی استاد بزرگوار ما علامه طباطبائی (رض) در حالی که راستی دقیق در قرآن بودند که باید بگوئیم مفسر دقیق اما ایشان هم قائل به نسخ است و خیلی از آیات را میگویند نسخ شده و ما با ایشان خیلی هم حرف میزدیم خیلی هم گفتگو کردیم اما ایشان قاعدهشان این بود در بحثها دنبال نمیکردند مثلا اگر من ایرادی به ایشان میکردم ایشان جوب میدادند اگر من تکرار میکردم ایشان ساکت میماندند دنبال نمیکردند ما به ایشان ایراد هم کردیم که آقا این آیاتی که شما میگوئید نسخ شده این نسخ نیست این عام و خاص است این مطلق و مقیداست این تقیید است این تفسیر است این تبیین است اما ایشان میگفتند نه مثلاً تمسک میکردند به آیه ما نسخ من آیه او نفسها نات بخیر منها او مثلها گفتند که در قرآن نسخ هست به ایشان عرض میکردیم که آقا این نسخ در اینجا نسخ تکوینی است نه نسخ تشریعی و ما نسخ من آیه او نفسها نات بخیر منها او مثلها مربوط به آن بحثی است که شما برایمان حل کردید بحث قضا و قدر مربوط به علم خدا و هیچکدام ما هم سر از آن در نمیآوردیم باید هم دربارهاش صحبت نکیم برای این که هیچ کس نمیتواند مسئله قضا و قدر را حل بکند.
لذا مسئله قضا و قدر را هیچ کس نمیتواند حل کند.
بله به یک نحو اجمالی با دلیل لمی میشود مسئله را درست کرد و آن این است که آن چه به نظر ماست مصیبت است بلا است سوال میکنیم آیا این خدا علم به این دارد یا نه؟ آری قدرت دارد رفعش بکند یا نه؟ آری آیا خدا رأفت و مهربانی دارد یا نه؟ آری آِیا خدا طبق حکمت 100 درصد عمل میکند یا نه؟ آری وقتی این 4 تا آری یک نتیجه لمی، یک نتیجه قطعی داده میشود این که آن چه در عالم وجود است مطابق حکم است 100 درصد اگر بنا شد آن وقت مخالف حکمت میشود به این اندازه مسئله قضا و قدر را میتوانیم حل بکنیم و اما ندیدیم، نمیشود هم لذا امیر المومنین هم میفرماید که دریای سیاه است واردش نشوید هر کس وارد شود گم میشود واردش نشوید فکرش را نکنید اما این جور که من عرض میکنم دیگر فکر معلول نمیکنیم، فکر علت میکنیم و آن این است که هر چه در عالم وجود است درست است مقدری که به گل نهکت و به خاک جان داد هرچه مقدر بود، مصلحت بود همان را داد این آیه ما نسخ من آیه او ننسها نات بخیر منها او مثلها این آیه در اینجا آیات قرآن نیست یعنی عالم تکوین ، عالم تکوین نشانههای خداست همه همه حالا لااقل به استاد بزرگوارمان علامه طباطبائی میگفتم من ، لااقل احتمال که ما نسخ من آیه احتمال این باشد تکوین است نه تشریع دیگر نمیشود به آن استدلال کرد. لذا قرآن جایی نداریم که بگوید نسخ در قرآن است فقط همین یک آیه است فقط همین یک آیه است ، این آیه هم معنایش این جوری است که عرض کردم اگر هم کسی حرف من را نشنود بگوید آیه اعم از تکوین و تشریع است میگویم دلیل میخواهد همین احتمال اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال این حرفهای ملا مغنی خیلی خوب است . لذا ما نمیدانیم این آیه آیا مرادش تکوین است یا تشریع.
معمولاً هم این از من نیست خیلیها گفتند منجمله استاد بزرگوار ما حضرت امام از کسانی است که میگوید نسخ در قرآن نیست اصلا و همچنین مرحوم آقای خوئی (رض) میگوید در نسخ نیست و این کتاب البیان خیلی کتاب خوبی است ای کاش گذاشته بودند خودشان گفت که نگذاشتند گفتند منافات با مرجعیت دارد، نگذاشتند کاش ایشان یک دوره قرآن نوشته بود همین جوری که این جلد اول البیان را نوشتند خوب است انصافا و ایشان در باب نسخ میگویند نسخ در قرآن نیست استاد بزرگوار ما حضرت امام میگفتند نسخ در قرآن نیست استاد بزرگوار ما آقای بروجردی میگفتند که نسخ در قرآن نیست استاد بزرگوار ما آقای داماد (رض) ایشان نسبت به حاج شیخ هم میدادند مربوط به حاج شیخ نسخ در قرآن نیست لذا نداریم آن نسخ تلاوت آن که بوی سنیگری میدهد آن هیچ چیز اما نسخ حکم دون تلاوت این مشهور در میان سنی و شیعه است.
بله این را هم یادم آمد عرض کنم گفتم همه گفتند مرحوم طبرسی (رض) خیلی پافشاری دارد که نسخ در قرآن نیست تحریف در قرآن نیست اول مجمع البیان ایشان خیلی پافشاری دارد این که تحریف و نسخ در قرآن را بزند و ما هم عقیدهمان همین است که نسخی در قرآن نیست و انشاء الله از روز شنبه آیاتی که گفتند منسوخ است ذکر میکنیم دیگر از شما استفاده بکنیم ببینیم این آیات دلالت دارد یا نه؟ حالا آن که بحث امروزمان است این است که مشهور در میان اهل اصول است منجمله مرحوم آخوند در کفایه میفرمایند نسخ هست و از نظر ثبوتی، از نظر اثباتی اشکال هم در مسئله نیست این فرمایش مرحوم آخوند را ما هم قبول داریم نمیگوئیم که اگر کسی قائل به نسخ بشود آسمان به زمین میاد، نه هیچ طوری نمیشود اما ما که میگوئیم نسخ در قرآن نیست تحریف که مسلم نیست نسخ هم نیست میخواهیم بگوئیم که این احتمال غیر تنزه از دامن قرآن میخواهیم بزنیم بگوئیم این قرآن یک زیر و زبر کم و زیاد نشده تا روز قیامت هم نمیشود راجع به معنا هم نسخ نشده تا روز قیامت هم معلوم است نمیشود و اما اگر کسی قائل به نسخ شود این از نظر ثبوتی اشکال ندارد از نظر اثباتی داریم بحث میکنیم ما میگوئیم نه مشهور منجمله استاد بزرگوار ما آقای طباطبائی میگویند آری.
آن وقت مرحوم آخوند از نظر ثبوتی بعضی گفتند که نسخ محال است برای این آیهای که میخواهد نسخ شود یا ملاک دارد یا نه اگر ملاک دارد که نسخ معنا ندارد اگر ملاک ندارد با علم خدا منافات دارد این ایراد در کفایه آمده مرحوم آخوند جوابش را خیلی عالی میدهند میفرمایند اصلا نسخ و تخصیص مثل هم است هر چه در باب تخصیص تو مي گوئی ما هم میگوئیم فرقش این است تخصیص مربوط به الفاظ است مربوط به افراد است اما نسخ مربوط به ازمان است چه جور گاهی مصلحت اقتضا میکند که خدا عام بگوید عام افرادی آن وقت ائمه طاهرین علیهم السلام میآیند و آن عام افرادی را میگویند مراد خدا عام نیست بلکه مراد خدا خاص است خب چه جور آنجا که در بحثهای قبلی مان میگفتیم که تقریباً 80 درصد از آیات شریف را ائمه طاهرین علیهم السلام یا تخصیص زدند یا تقیید زدند یا تبیین کردند و بالاخره تصرف کردند.
بله نسخ مسلم پیش همه است بنا شد شما فکرش را بکنید نمیدانم که دیدید یا نه مسلم پیش همه است که نسخ در روایات نیست یعنی ائمه طاهرین علیه السلام آیهای نیست که این آیه را نسخ کرده باشند کسی هم نگفته در روایات هم نسخ نیست دیروز میگفتم من جایی پیدا نکردم یک روایت روایت دیگری را مثلا امام صادق روایت رسول گرامی را نسخ کرده باشند این هم نیست و ما من شیء یقربکم الی الجنه و یباعدکم عن النار الا و قد امرتکم به این میگوید نسخ نه، کسی هم نگفته نسخ روایت به روایت نسخ قرآن به روایت نه، نسخ قرآن به قرآن ما میگوئیم نه، مشهور میگویند آری آن وقت مرحوم آخوند میفرمایند که آقا این مثل آنجاستکه نسخ عمومات بشود تخصیص عمومات بشود همین جور که قرآن گاهی عام میگوید بعد خاصش را میگوید گاهی هم عام گفته خاصش را نگفته داده به تلو کتاب به آن آیهای که و انزلنا الیک الکتاب لتبیین لناس ما نزل الیهم داده به این گفته تقییدش را بگو، تخصیصش را بگو تبیینش را بکن و این راجع به عمومات راجع به تقییدات نسخ هم همین است نسخ را میدهد اما مصلحت این است بگوید الی الابد آیه دیگر میآید آن الی الابد نه، تا حالا میشود تخصیص الا این که تخصیص اسمش را میگذاریم واقعا تخصیص زمانی است تخصیص زمانی را اسمش را گذاشتیم نسخ چنانچه آن عمومات هم اسمش را گذاشتیم عام و خاص آن مطلقات را هم اسمش را گذاشتیم مطلق و مقید آن مبینات را هم اسمش را گذاشتیم مجمل و مبین همهاش هم توی اصول حرف زدیم یعنی عام و خاصش را گفتیم بعد هم مطلق و مقیدش را میگوئیم بعد هم مجمل و مبین را میگوئیم.
لذا نسخ با عام هیچ تفاوت ندارد با خاص هیچ تفاوت ندارد عامش را قرآن گفته بعد خود قرآن این عام را تخصیص زده ،تخصیص فردی نیست تخصیص زمانی است مثل این است که گفته است این کار را بکن بعد روایت میگوید الا در عامش هم میگوید این کار را بکن عام به همه، بعد میگوید الا آن الای اولی میخورد به زمان این الای دوم میخورد به افراد تخصیص زمانی را اسمش را گذاشتیم نسخ والا نسخ از نظر لغت به معنا ازاله است و این ازاله هم عام را میگیرد هم مطلق را میگیرد هم نسخ زمانی را میگیرد تا آخر، ازاله بالاخره وقتی که شما عام را تخصیصش دادید ازاله کردید بعضی از افراد را و در اینجا هم حالا ازاله کردید زمان را یعنی حکم را به حسب زمان تقییدش کردید تبیین کردید تفسیر کردید.
لذا اصولیین تا اینجا آمدند گفتند که نسخ اشکال عقلی ندارد نسخ اگر هم باشد مثل عمومات است همین طور که در عام و خاص رسم است که اول عام را بگویند بعد خاص را بگویند بعضی اوقات هم این جوری است در قرآن نه در جاهای دیگر این جوری است که اول حکم را بگویند الی یوم القیامه بعد بگویند تا اینجا همین جور که میگوید این افراد نه، نسخ هم میگوید این زمان نه فرقش این است که نسخ نادر است همان که دیروز میگفتیم الشاذ کالنادر النادر کالمعدوم اما عام و خاص عکس است ما من عام الا و قد خص فرقش همین است و اما این که محال است ممکن نیست یا این که حتما هست اینها دیگر مربوط به قواعد اصولی نیست.
لذا راجع به قاعده به قول مرحوم آخوند از نظر ثبوتی هیچ اشکال ندارد ما بگوئیم نسخ در قرآن هست همان که مشهور در میان سنی و شیعه هست البته نه آن نسخ تلاوت و حکم تلاوت که معلوم است خیلی حرف بیریشهای است اما آن نسخی که بین عامه و خاصه مشهور است یعنی نسخ حکم دون التلاوه تلاوتش باید بشود حکمش نه این مشهور در میان سنی و شیعه است و ما میگوئیم از نظر ثبوتی اشکال ندارد حرف از نظر اثبات است آنها باید اثبات بکنند نسخ در قرآن هست ما لازم نیست اثبات کنیم ما همین مقدار که میگوئیم نه کفایت میکند او باید اثبات بکند نسخ در قرآن هست .
لذا بحث فردایمان راجع به آیاتی است که اینها گفتند نسخ شده و در روایات هم داریم.
بعضی اوقات که روایات میگوید عام و خاص را اسمش را گذاشتند ناسخ و منسوخ مطلق و مقید را اسمش را گذاشتند ناسخ و منسوخ ازاله است دیگر چون ازاله بعض است به اعتبار لغتی گفتند ناسخ و منسوخ این را هم بدانید.
اما بالاخره از جلسه بعدمان میخواهیم در این باره صحبت کنیم آیا نسخ اصطلاحی که از نظر ثبوتی هم اشکالی ندارد آیا در قرآن هست یا نه؟ ما میگوئیم نه مشهور در میان اهل اصول و اهل تفسیر گفتند آری.
و صلی الله علی محمد و آل محمد