درس خارج اصول آیت الله مظاهری
1388/12/09
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : دائر مدار نسخ و تخصیص
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
بحث این بود که اگر چیزی دائر شود مدار نسخ و تخصیص آیا بگوئیم تخصیص است یا بگوئیم نسخ است؟
مرحوم آخوند در کفایه این را منقسم کردند به 4 قسم لذا در کتابهای اصول بعد از مرحوم آخوند میبینیم که آنها هم منقسم
کردند به 4 قسم ؛
قسم اول عام قبل از حضور عمل، وقت عمل کردن آیا بگوئیم نسخ است یا بگوئیم تخصیص است؟ دیروز عرض کردم فرمودند همه ، که قاعده ما من عام الا و قد حض ظهور در تخصیص میدهد ولی مهمتر از این، این است که اگر بخواهیم بگوئیم که نسخ است لازم میآید لغویت در جعل برای این که به عام اصلاً عمل نشده حالا نسخ شده باشد نسخ اگر باشد آنجا باید بگوئیم یک مدتی عمل شده باشد به آن منسوخ ثم آن منسوخ نسخ شود و اما اگر اصلاً به آن عمل نشده باشد خب معنایش این است آن جعلی که کرده است لغو است اول گفته است همه علما را اکرام بکن بعد هم گفته است هیچ چیز به هیچ جا، خب معلوم است این لغویت در جعل است کار مولا میشود جعل و چون لغویت در جعل محال است باید بگوئیم تخصیص است.
بله دیروز عرض کردم که بعضی اوقات لغویت در جعل نیست اما آنهم مربوط به عام و خاص نیست مثل در اوامر امتحانیه که برای این که امتحانش بکند ببیند این به این امر عمل میکند یا نه؟ لذا به او امر میکند اما واقع و نفس الامر اصلا مامور به را نمیخواهد مصلحت در جعل است نه در مجعول در اوامر امتحانیه همه، همه همین است که مصلحت در جعل است همان مثال مشهور قضیه حضرت ابراهیم که خطاب شد که صدقت الرویا یعنی به این امری که اما کردیم تسلیم تو معلوم شد و اذ قال ربه لابراهیم اسلم قال اسلمت لرب العالمین این مقام تسلیم که به مقام امامتش هم رساند نه فقط این در جاهای دیگرش.
لذا در بحث ما چارهای نیست جز بگوئیم تخصیص است نه نسخ ، این اول .
قسم دوم این که عام داده شده به اجرا حالا یک تخصیصی آمد آِیا نسخ است یا تخصیص؟ اگر تخصیص باشد به بعضی از عام باید عمل کنیم به بعضی دیگر نه اگر نسخ باشد عام به طورکلی از بین رفته اما بعد از حضور وقت عمل است یعنی سالهائی به این عام عمل شده لغویت در جعل نیست اگر بگوئیم نسخ است باز هم اینجا مشهور منجمله مرحوم آخوند فرمودند که قاعده ما من عام الا و قد خص خب در اینجا برایمان کار میکند ظهور میدهد میگوئیم تخصیص است نه نسخ اما امر یک مقدار بالاتر از اینهاست برای خاطر این که تمام عمومات کتاب یا عمومات روایات پیغمبر به دست ائمه طاهرین تخصیص خورده کم پیدا میشود عامی در قرآن که به دست ائمه طاهرین تخصیص نخورده باشد تبیین نشده باشد تفسیر نشده باشد تقیید نشده باشد خب اقوی دلیل شیء وقوع شیء بهترین دلیلها این که ائمه طاهرین علیه السلام نسخ نکردند اصلا معنا هم ندارد نسخ بکنند اما تخصیص زیاد زدند فاذا دار الامر بین النسخ و التخصیص میگوئیم تخصیص مقدم است برای این که نسخ در کلمات ائمه طاهرین نیست مسلم پیش اصحاب هم هست که روایت نمیتواند قرآن را نسخ بکند همان کسانی که گفتند قرآن مثلاً 60 تا آیه دارد که نسخ شده، همانها میگویند با روایات اهل بیت نمیشود حقی با روایات نبوی اگر صحیح السند هم باشد نمیشود نسخ بشود اگر بتوانیم بگوئیم قرآن نسخ شده آیه به آیه و اما بواسطه روایت مسلم نه.
پس این قسم دوم هم شد تخصیص.
قسم سوم و چهارم این که خاص اول باشد عام بعد باشد آن هم باز به خاص مدتها عمل شده - قسم سوم مدتها به خاص عمل شده حالا عام آمده آیا این خاص را از بین میبرد؟ عام مقدم میشود؟ یا خاص آن عام بعدی را تخصیص میدهد؟ اگر نسخ بکند لغویت در جعل نیست اگر هم تخصیص بکند اشکال عقلی توی مسئله نیست باز مرحوم آخوند و دیگران میگویند تخصیص است نه نسخ چرا؟ قاعده ما من عام الا و قد خص ظهور میدهد که در این موارد اذا دار الامر بین التخصیص و النسخ باید بگوئیم تخصیص است نه نسخ این هم مثل همان قسم اول و دوم است دلیل فقط همین جمله ما من عام الا و قد خص است قسمت چهارم که عمده هم اینجاست هنوز به خاص عمل نشده عام آمد آیا عام را تخصیص بدهیم؟ یا بواسطه آن مخصص عام را از بین ببریم ؟ بگوئیم نسخ مرحوم آخوند باز همان قاعده ما من عام الا وقد خص را میآورند جلو و میفرمایند که بگو تخصیص .
یک حرف دیگر هم میآورند جلو میگویند خاص اظهر از عام است پس بگو تخصیص قاعده اظهر و ظاهر ولی ظاهراً حرف مرحوم آخوند درست نیست .
اما ما من عام الا و قد خص این آنجاهائی است که عام اول باشد بعد خاص بیاید و معمولاً هم قبل از عمل به عام این ما من عام الا و قد خص آنجاست یعنی کم پیدا میشود در تقنین عام بدون تخصیص اما آنجاهاست که عام اول باشد و ببرندش بگویند عام تصویب شد ثم تبصرهها و خصوصیات را به آن بزنند متخصص را بدهند دست اجرا اینجاست که میگوئیم ما من عام الا و قد خص امادر مسئله ما این جور نیست یک خاصی داشته باشیم و قبل از عمل باشد یا یک خاصی داشته باشیم اول و بعد یک مقدار به آن عمل شده بعد عام بیاید این بسیار کم است.
لذا مصداق ما من عام الا و قد خص نیست که مرحوم آخوند میگویند قاعده ما من عام الا و قد خص میگوئیم تخصیص است نه نص آن صورت اول و دوم خوب است و اما صورت سوم و چهارم این که خاص اول بعد عام، به آن عمل شده باشد یا نشده باشد این بسیار کم است در قرآن و روایات کم است در روایات کم است و چون کم است مصداق ما من عام الا و قد خص نیست وقتی نشد نمیتوانیم تمسک به ما من الا و قد خص بکنیم و بگوئیم که خاص مقدم بر عام است و بگو تخصیص و نگو نسخ، این یک ایراد است به مرحوم آخوند.
یک ایراد دیگر هم که مرحوم آخوند و شاگردهایشان از کسانی نیستند که بگویند حمل عام بر خاص به قاعده اظهر و ظاهر است این حرف مال قدیم است یعنی مثلاً مثل صاحب معالم، صاحب قوانین مثل قدمای اصحاب اینها میگفتند حمل عام بر خاص از باب اظهر و ظاهر است اما مرحوم آخوند آمدند گفتند نه، از باب ضربا للقانون است از باب اراده استعمال و عدم تطابق اراده استعمال با اراده جد و آنهائی که سابقا دربارهاش صحبت کردیم.
لذا مرحوم آخوند در باب عام و خاص اول باب عام و خاص تصریح کردند گفتند حمل عام بر خاص میکنیم ولو این که عام ما اظهر از خاص باشد.
لذا مرحوم آخوند اصلا فراموش کردند ودر اینجا میفرمایند که حمل عام بر خاص چرا؟ به قاعده اظهر و ظاهر.
لذا ما میگوئیم که نه، قاعده اظهر و ظاهر در اینجاها نمیآید باز ایراد سومی که به مرحوم آخوند هست این باز هم از خودشان میگیریم به خودشان رد میکنیم این که مرحوم آخوند ایراد صغروی هم داشتند گفتند از کجا میگوئی خاص اظهر از عام است؟ برای این که آنها گفته بودند اظهر است برای این که افرادش کم است ، اکرم العلماء افرادش زیاد است لاتکرم الفساق منهم افرادش کم است پس اظهر و ظاهر است.
مرحوم آخوند میفرمودند که چون افرادش کم است بشود اظهر این دیگر چرا؟ حالا شما بگوئید حمل عام بر خاص از باب اظهر و ظاهر است اما اظهریت درست بکن به صرف این که افراد خاص کمتر از افراد عام است ما بخواهیم اظهر و ظاهر درست کنیم هیچ وجه ندارد خب اینها حرف مرحوم خود آخوند است به مرحوم آخوند عرض میکنیم که آقا اولا حمل عام بر خاص از باب اظهر و ظاهرنیست ثم اصلا اگر هم بگوئیم از باب اظهر و ظاهر است ، از باب ظاهر و اظهر است اما ما نحن فیه همه جا، یعنی ما نحن فیه نه همه جا، خاص برای این که اقل افراد است بگوئیم اظهر این معنا ندارد چه بسیار چیزهایی که افرادش کم است اما به نسبت عام که افرادش زیاد است عام ما اظهر میشود خاص ما ظاهر میشود.
ما در اصول میگوئیم این که 2 تا عام و خاص را وقتی بدهند دست عرف العرف وفق اینکه حمل عام بر خاص بکند احتمال فسخ هم توی ذهنش نمیآید اصلاً و ابدا چه صورت اول، چه صورت دوم چه صورت سوم چه صورت چهارم.
لذا خلاصه حرف این است که اگر خاص بعد از حضور وقت عمل باشد یا خاص قبل حضور وقت عمل باشد اما اول خاص آمده بعد عام آمده این را بدهیم دست عرف ، عرف تخصیص میداند؟ نه اصلا شک پیدا نمیکند این که ما در اینجا احتمالش هم هست حالا که احتمال نسخ است چه بکنیم؟
مرحوم آخوند اسم این جور چیزها را گذاشتند توفیق عرفی این از ابتکارهای مرحوم آخوند است خیلی حرف خوبی است که میفرمایند جمع دلالی البته در باب تعادل و تراجیح میفرمایند جمع بین 2 تا روایت جمع دلالی گاهی از باب عام و خاص است گاهی از باب مطلق و مقید است گاهی از باب اظهر و ظاهر است گاهی اینها که بزرگان گفتند هیچ کدام نیست اما بدهند دست عرف العرف وفق جمع دلالی بکند نبیند تعارض را تا نوبت برسد به جمع سندی میگفتند توفیق عرفی مقدم است بر ترجیح سندی و تعارض و به این هم میگوئیم جمع دلالی.
مرحوم آخوند مثال که زدند مثال خوبی است میفرمودن عناوین اولیه عناوین ثانویه در حالی که اظهر و ظاهر نیستند عام و خاص نیستند مطلق و مقید نیست اما العرف وفق این که عناوین ثانوی را مقدم بیندازد بر عناوین اولی.
خب ما نحن فیه هم همین است به مرحوم آخوند میگوئیم آقا شما یادمان دادی در اینجا در هر 4 قسمش نیائید از راه ما من عام الا و قد خص شاید هم برای همین باشد آن هم حالا نباشد طوری نیست ولی شاد این جور باشد این که نسخ نادر است فوق العاده به اندازهای که میشود اصلا منکر بشویم نسخه ما در عالم اسلام نداریم اما عام این قدرت را ندارد شهرت بسزائی دارد در میان عرف پس العرف وفق این که جمع بین 2 تا دلیل بکند عام را همیشه مقدم بیندازد بر خاص.
یعنی همه جا بگوید تخصیص است هیچ کجا نگوید نسخ است این هست این توفیق عرفی هست که همه جا میگوید تخصیص است نه نسخ گفتم شاید از این راه باشد که عرف میبیند تخصیص زیاد است نسخ کم است حکم میکند به این که اگر شک کردی به قانون الظن یلحق الشیء بالاعم الاغلب بگو تخصیص است نگو نسخ است.
روایات اهل بیت همه همه، هیچ عامی در قرآن نیست الا این که به روایات اهل بیت تخصیص خورده حالا میتوانیم بگوئیم نسخ است ؟
قرآن شریف تخصیص خورده، حالا آن بعضی که تخصیص نخورده حجت است یا نه؟ این خلاصه حرف.
یک حرف دیگری ما در مسئله داریم حالا کلمه علی مشی القوم اما ما در این مسئله که گفتم منقسم شد به 4 قیم یک حرفی داریم ببینیم این حرف چقدر عام است؛
مطلب اول این است که روایاتی که در کلمات ائمه طاهرین علیهم السلام است اینها، ما طلبهها آقایان همه همه وقتی که یک عامی ببینند خاصی ببینند خب حمل عام بر خاص میکنند تا حال نشده یک کسی بگوید که آن عام در زبان مثلاً امام عسگری بوده این خاص در زبان امام صادق بوده پس نمیشود حمل عام بر خاص بکنید اصلا فکر این را تا حالا کسی نکرده اصلا هیچ کسی تا حال نگفته و اینها میگویند که حتی در روایات هم داریم اگر روایتی پیدا کردیم از امام صادق حالا صلاح در این است این روایت را نسبت بدهیم به رسول گرامی همه گفتند میشود روایت هم داریم مرحوم شیخ انصاری در فرائد هم یک بحث مفصلی میکنند روایت داریم که روایت را درست نقل کن بدان از یکی از ماست نسبت به هر کدام بدهی اشکال ندارد.
لذا مثلاً روایت از امام صادق است شما توی منبر بگوئید قال رسلو الله صلی الله علیه و آله طوری نیست روایت مال رسول الله است سندش درست است برای این که روایات نبوی معمولاً سندش درست نیست.
ولی روایت نبوی سندش درست است روایت از امیرالمؤمنین توی نهج البلاغه است سندش درست است شما به جای این که بگوئید قال رسول الله بگوئید قال المهدی روحی فداک اصلاً تقدم و تاخر نیست وقتی تقدم و تاخری در کار نباشد این مسئلهای که 4 قسم شد میشود سالبه به انتفاء موضوع اصلا دیگر موضوع پیدا نمیکند که ما بگوئیم یکی مقدم یکی موخر برای این که حمل عام بر خاص میکند.
باید هم فکر این را نکنیم که عام از کیست خاص از کیست خاص بعد است، عام اول است بنا نیست این جور فکرها بکنیم و میگوئیم که حمل عام بر خاص ولو خاص از امیرالمومنین باشد عام از امام صادق سلام الله علیه باشد.
لذا مدتها روایتی که از امیرالمومنین بوده عمل شده حالا زمان امام صادق ، اصلا نسخ بر روایات ما معنا ندارد نسخ قرآن به روایات معنا ندارد و هیچ کس هم نگفته نسخ است همه گفتند تخصیص اگر همه گفته باشند تخصیص بحث ما میشود سالبه به انتفاء موضوع.
بحث ناتمام است و بحث خوبی هم هست بگذارید ما بقیاش را فردا عرض کنم انشاء الله .
وصلی الله علی محمد و آل محمد