درس خارج اصول آیت الله مظاهری

1388/11/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : آیا در دوران بین تخصیص و تخصص اصاله العموم داریم ؟

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

تنبیه دیگری که در این مسأله آورده شده اینکه اگر چیزی دوران بین تخصیص و تخصص شد آیا اصاله العموم داریم یا نه ؟

گفته است اکرم العلماء این اکرم العلماء بعد گفته الا زید خب زید را میدانم بیرون است اما نمیدانم عالم است و بیرون است یا نه زید جاهل است شک دارم در اینکه عالم است یا نه یقین دارم فاسق است خب اکرم العلما الا الفاسق منهم این زید را بیرون میکند اما شک من ناشی از این است که این اکرم العلما الا الفساق منهم این اکرم العلماء تخصیص خورد یا نه ؟ اگر زید عالم باشد اکرم العلماء تخصیص خورد اگر زید جاهل باشد اکرم العلماء تخصیص نخورده بلکه خروج ، خروج تخصصی است نه تخصیصی آیا میتوانم تمسک به اصاله العموم کنم ؟ زید را عالمش کنم زید را جاهلش کنم یا نه نمیشود ؟ اختلاف هست مرحوم آخوند در کفایه 10 8 جا میفرمایند که ما تمسک به اصاله العموم راجع به خصوصیات نمیتوانیم بکنیم 10 8 جا منجمله اینجا اگر شک بکنیم که زید بیرون رفته یا نه که میگویند شک در مراد در اینجا تمسک به اصاله العموم بکنیم خوب است گفته اکرم العلماء گفته الا الفساق منهم یا نه ؟ زید را اکرامش کنم یا نه ؟ اینجا تمسک به اکرم العلماء بکند خوب است اسمش را میگذارند شک در مراد اما یکدفعه شک در مراد ندارم میدانم زید بیرون است حالا یا تخصیصاً بیرون است یا تخصصاً اگر عالم باشد تخصیصاً بیرون است اکرم العلماء الا الفساق منهم اگر تخصصاً بیرون باشد اکرم العلماء دست نخورده زید بیرون است برای اینکه جاهل است اسمش را میگذارند کیفیت المراد یعنی خصوصیت مرحوم آخوند 10 8 جا در کفایه میفرماید که تمسک به اصاله العموم و اثبات بکنیم این زید جاهل است نمیشود تمسک به اصاله العموم و بگوئیم این عام ما تخصیص نخورده نمیشود چرا ؟ میگویند برای اینکه این عموم و اطلاق و این قواعد فقهیه همه همه وضع شده برای شک در مراد یعنی مراد مولا را این قواعد درست میکند اما اگر شک در کیفیت اراده کیفیت مراد باشد اصاله العموم یا اصاله الاطلاق این قواعد برای ما نمیتواند کار بکند دلیل هم ندارد جز میگویند بنای عقلا اینجوری است حالا این بنای عقلا اینجوری است از کجا ایشان بدست آوردند؟ این بنا را ما نمیدانیم ما آنچه میدانیم اینست که بنای عقلا در قواعد همه همه منجمله اصاله العموم حجت است ما باید یک دلیل بیاوریم در مقابل عام ، عام را از کار بیندازیم و ما لم یَنهَض دلیل عموم اصاله العموم به حالت خود باقی است اطلاقش هم همینجور است مابقی قواعد هم همه همه همینطور است حالا قاعده فقهی باشد مثل اصاله الید اصاله الصحه قاعده تجاوز و هر چه این قواعدی که عقلا وضع کردند یا شارع مقدس وضع کرده این قواعد برای ما کار میکنند تا وقتی که یک دلیل بیاید بگوید کار نکن به آن میگویند تخصیص یک دفعه میگوید اکرم العلماء الا الفساق منهم زید را میدانم فاسق است بگو که اکرم العلماء نمیگیردش یک دفعه هم میگوید اکرم العلماء الا الفساق منهم من نمیدانم این زید عالم فاسق است تا تخصیص بدهد یا عالم فاسق نیست بلکه فاسق فقط است که تخصیص ندهد خب دلیل بر تخصیص نداریم وقتی دلیل بر تخصیص نداریم اصاله العموم برایمان کار میکند اصاله العموم به ما میگوید همهشان وقتی این زید را نمیدانم همهشان است یا نه ؟ کاری با آن ندارند اما اصاله العموم برای ما کار میکنند مثبتاتش هم حجت است میگوید که این زیدی که شارع گفته الا الفساق منهم این زید جاهل است عالم نیست لذا چون جاهل است گفته اکرامش نکن من گفتم علما را اکرام کن او هم جاهل را که نمیخواهد اکرام بکند .

لذا اصاله العموم ما بجای خود باقی است الا زید فاسق لاتکرم زیداً فاسقا آن هم بحال خود باقی است لازمه 2 تا دلیل را که پهلوی هم گذاشتند و لوازم هم حجت است چون اماره است میشود اکرم العلماء عام است لاتکرم زیدا الفاسق اینهم یک دلیل است او میگوید زید جاهل را اکرام نکن اینهم میگوید علما را همهشان را اکرام بکن گفته است اکرم العلما خب همه را باید اکرام بکنم حالا یک دلیل گفته لاتکرم زیدا الفاسق خب آن را هم باید اکرام نکنم حالا این زید عالم است یا نه ؟ تعیین نمیکند لاتکرم زیدا الفاسق تعیین نمیکند اکرم العلماء میگوید من میگویم این زید با اصاله العموم هم میگویم این زید جاهل است نه فاسق پس لاتکرم زیداً الفاسق چیست ؟ تخصص است نه تخصیص مالم ینهض دلیل علی اصاله العموم ، اصاله العموم برای ما حجت است دیگر اصل مثبت هم که نیست پس و پیشش را هم درست میکنیم بگوئیم لااکرم العلماء لاتکرم زیداً الفاسق این اکرم العلماء عامش به حال خود باقی است پس زیدی که باید اکرامش نکرد این جاهل است و غیر عالم باید اکرامش نکرد خود اصاله العموم هم چون اماره است مثبتاتش حجت است میگید این زید عالم نیست توی فقهمان هم زیاد است این دوران امر بین تخصیص و تخصص در روایات ما زیاد است و در فقهمان هم همین اشکال آمده که اگر دوران امر بین تخصیص و تخصص شد آیا عموم عام ما میتواند کار بکند یا نه ؟ مرحوم آخوند میگویند نه ما میگوئیم آری دلیل مرحوم آخوند بنای عقلاست و ما میگوئیم در میان عقلا نداریم آنکه در میان عقلا داریم اینست که اگر بخواهیم دلیلی را رد بکنیم در مقابلش باید یک دلیل حسابی داشته باشیم و تا دلیل حسابی نداشته باشی آن دلیل را نمیشود رد کرد ما نحن فیه همین است اکرم العلما یک دلیل است اصاله العموم هم میگوید همهشان همهشان یک چیزی باید بیاید اینرا ردش بکند حالا شما میخواهید یک زیدی را که نمیدانم آیا عالم است یا نه با او میخواهی رد بکنی دست از اصاله العموم برداری در حقیقت برمیگردد به اینکه به واسطه عدم الدلیل دلیل را از کار انداختند .

خلاصه حرف مرحوم آخوند این میشود ولو اینکه فرمایش مرحوم آخوند فرمایش خیلی پاقرصی ، روبراهی است اما واقعاً فرمایش ایشان برمیگردد به اینکه اصاله العموم را از کار بینداز بواسطه یک چیز مشکوکی آنجا که تمسک به عام در شبهه مصداقی مخصص را ما میگفتیم که اصاله العموم داریم اما اصاله العموم نمیشود جد نداریم هر کجا اصاله العموم داشته باشیم جداً این اصاله العموم نمیشود بواسطه شک و شبهه و امثال اینها از بین برود مادام لم ینهض دلیل علی اصاله العموم ، اصاله العموم به حال خود باقی است حالا مرحوم آخوند چه میگویند ؟ ایشان اصلاً اصاله العموم را ریشهاش را میزنند میگویند اصاله العموم عند العقلا برای کشف مراد است نه کشف کیفیت المراد و ما نحن فیه چونکه در مقام کشف کیفیت المراد است اصاله العموم حجت نیست .

بله لاتکرم زیداً الفاسق که اشکال ندارد اکرامش هم نمیکند کسی میخواهد عالم باشد میخواهد جاهل باشد آنکه هیچ چیز اما اصاله العموم نداریم به مرحوم آخوند عرض میکنیم اینکه شما میفرمائید بنای عقلا در این است به چه دلیل ؟ همینجوری که نمیشود بگوئیم ما سیره داریم یا سیره نداریم باید برویم توی عرف ببینیم که این سیره هست یا نه؟ وقتی برویم توی عرف میبینیم که عرف میگوید اگر اصاله العموم را بخواهی از کار بیندازی اگر یک قاعده یک اصل مسلم یک دلیل را بخواهی از کار بیندازی با احتمال نمیشود باید در مقابل دلیل ، دلیل دیگر بیاید زور از آن هم بشود آنرا از کار بیندازد .

آیا این لاتکرم الفاسق میتواند تخصیصش بزند یا نه ؟ نه جد مولا میتواند تخصیص بزند یا نه ؟ ظهور را میتواند تخصیص بزند یا نه ؟ شک در مخصصیت دارد اصاله العموم به حال خود باقی است دیگر بیشتر از این که نیست شک در مخصصیت مخصص داریم حالا سر و صورت به آن بدهیم فرق است بین کشف مراد و کشفیت المراد میگوید خیلی خوب حالا اینها حرفهای خوبی است اما بالاخره اصاله العموم داریم یا نه ؟ بله آیا در مقابل این اصاله العموم یک خاص مسلمی باید باشد تا تخصیص بزند یا نه ؟ آری لاتکرم الفاسق نمیدانیم آیا این زید عالم است یا نه نمیتواند تخصیص بزند وقتی نتوانست تخصیص بزند اصاله العموم به حال خود باقی است اگر یک کسی یک قدری بیشتر نرود جلو و بگوید اگر با لاتکرم زیدا الفاسق بخواهیم تخصیص بزنیم تخصیص به یک فرد مبهم یک فرد معین بخواهی صورت علمیاش را هم درست بکنی تخصیص دادن عام به شبهه مصداقی خاص خب گفتی جایز نیست دیگر مرحوم آخوند تمسک به عام در شبهه مصداقی خاص را قبول ندارد این حرف ماست همه جا اینهم حرف مرحوم آخوند است در همه جا البته حرف مرحوم آخوند مشهور هم شده لذا اگر شما شهرتی هستید در مسألهمان اصاله العموم نداریم اگر غیر شهرتی هستی یعنی دلیلی هستی ما در مسألهمان اصاله العموم داریم .

یک چیزی هست چون مهم است اینرا عرض بکنم نفهمیدگی دارم استاد بزرگوار ما آقای بروجردی ( رض ) ایشان حرف مرا قبول میکردند اما خودشان یک مثال میآوردند آن مثال را میگفتند اصاله العموم نداریم میگفتند یک دفعه نمیدانم زید عالم است یا نه اینجا تمسک به عام کردن اشکال ندارد و خوب است و مانعی نیست اما یکدفعه میگوید اکرم العلماء یک دلیل دیگر میگوید لاتکرم زیداً الفاسق و این زید فاسق مردد بین زید جاهل و زید عالم است گفتند اینجا اصاله العموم نداریم بازم آقای بروجردی همین حرف مرحوم آخوند را میگفتند در اینجاها مربوط به کشف کیفیت است و کشف کیفیت ضربه میزند به اصاله العموم ما خب اینرا در درس میفرمودند خیلی هم معطل میکردند اما ما به آقای بروجردی این اشکال مثالی داریم که آقا این 2 تا مثال با هم چه تفاوتی دارد ؟ اگر شما میگوئید که اصاله العموم نداریم مثل مرحوم آخوند هر دو مثال مثل هم است اگر هم بگوئید اصاله العموم داریم مثل ما هر دو مثال مثل هم است و این بائک تجر و بائی لم تجر نمیفهمیم چرا؟ برای اینکه لاتکرم زیدا الفاسق یکدفعه نمیدانیم زید فاسق است یا نه اصاله العموم داریم یکدفعه میدانیم زید فاسق است نمیدانیم زید ابن عمر است یا زید ابن بکر اگر زید ابن بکر باشد این فاسق غیر عالم است اگر زید ابن علی باشد این عالم فاسق است گفتند اینجاها اصاله العموم کار نمیکند در حالیکه بینی و بین الله 2 تا مثال از یک باب است هیچ تفاوت ندارد هر دو برمیگردد به شک در کیفیت .

لذا در یک مثال میدانیم زید بیرون است نمیدانیم از باب این بیرون است که عالم است تخصیص خورده یا اینکه نه جاهل است تخصص است مثال آقای بروجردی میدانیم زید بیرون است اگر زید ابن علی باشد به اصاله العموم تخصیص زده اگر زید ابن حسن باشد عالم اصلاً نیست چون عالم نیست به اصاله العموم ضربه نزده میگویم خب اینهم یک نحو شک در کیفیت است آن شک در فرد خارج است یک فرد است این شک در علم اجمالی است نمیدانیم این است یا آن و بالاخره این فرمایش آقای بروجردی را هم در حالیکه در درس خیلی پافشاری داشتند اما من نمیتوانم هضمش بکنم و میگویم مثالها هر دو از یک وادی است هر دو برمیگردد به اینکه اصاله العموم آیا مربوط به کشف مراد است یا کشفیت کیفیت مراد ؟ اگر گفتند هر دو که ما میگوئیم هر دو این دو تا مثال را میگیرد اگر هم گفتند که نه برای کشف المراد است یعنی آخوندی شدید این دو تا مثال را میگیرد و فرقی بین این دو تا مثال نیست .

خب این مسأله هم تمام شد مسأله فردایمان مسأله خیلی خوبی است اینکه آیا تمسک به عام قبل از تفحص از مخصص آیا میشود کرد یا نه؟

وصلی الله علی محمد و آل محمد