درس خارج اصول آیت الله مظاهری
1388/10/20
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : مخصص مجمل
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
بحث امروز ما به بعد راجع به مخصص مجمل است مخصص مجمل آیا میتواند عام را تخصیص بدهد یا نه؟ این مخصص مجمل گاهی مربوط به موضوع است گاهی مربوط به احکام است اسمش را میگذارند شبهه موضوعیه شبهه حکمیه، مثلاً گفته است اکرم العلما زید را نمیداند عالم است یا نه؟ این میشود شبهه موضوعیه یعنی این زید نمیدانم اکرم العلماء میگیردش یا نه؟ شبهه مفهومیه گفته است مثلاً اکرم المتقین و این زید میدانم گناه کبیره نمیکند گناه صغیره میکند نمیدانم آن اکرم المتقین آیا این را میگیرد یا نه؟ شک ما از کجا ناشی شده؟ از این که معنای فسق را نمیدانم بعضیها گفتند فاسق آن است گناه کبیره بکند بعضی گفتند فاسق آن است که گناه بکند چه کبیره چه صغیره بالاخره مخالفت با خداست و متقی مخالفت با خدا ندارد بعضی هم گفتهاند که کبیره را میگیرد ، صغیره که اصرار به آن داشته باشد آن را هم میگیرد.
علی کل حال گفته اکرم المتقی این زید آن متقی به تمام معنا نیست حالا نمیدانم آیا اکرم المتقین این زید را میگیرد یا نه؟ شبهه مفهومی که در حقیقت اصلاً من اول الامر نمیدانم آیا این اکرم المتقین معنایش چیست تا این زید را بگیرد یا نگیرد ، این 2 قسمت کل واحد اینها این است که یک دفعه این شبهه من اقل و اکثری است یک دفعه شبهه من تباینی است مثل این که گفته اکرم العلماء الا زید این زید را نمیدانم زید ابی عمر است یا زید ابی بکر تخصیص میدانم خورده اما این زید مجمل پیش من است زید ابن عمر را میشناسم زید ابن بکر را هم میشناسم اما نمیدانم این مخصص روی زید بکر رفته یا روز زید امر رفته تباین است یک دفعه هم اقل و اکثر است میدانم که فاسق وجوب اکرام ندارد اما نمیدانم که کبیره و صغیره هر دو یا کبیره فقط؟ میشود بینش اقل و اکثر وقتی بین اقل و اکثر شد یک قسم در مقابل تباین.
اگر یادتان باشد یا مطالعه کرده باشید مرحوم آخوند در کفایه خیلی مفصل در این باره صحبت میکنند حالا ما به طور مختصر راجع به این مخصص مجمل صحبت بکنیم اگر این مخصص مجمل ما هیچ معنا نداشته باشد یعنی ما عرفاً از این مخصص هیچ چیز نمیفهمیم خب اگر این باشد دیگر عام ما نمیتواند اصلاً تخصیص بخورد یعنی آن مجمل نمیتواند عام را اصلاً تخصیص بدهد گفته اکرم العلما الا مثلاً او و این او را نمیدانم کیست؟ نمیدانم چیست؟ خب اگر این باشد مجمل نمیتواند بیاید در مقابل مبین قد علم بکند.
لذا میشود اکرم العلماء عام غیر مخصص و این مخصص ولو میدانم یک تخصیصی خورده اما چون مجمل است نمیتواند جلوی آن عام بایستد میدانم تخصیص خورده این عام اما کجا؟ کی؟ چی؟ نمیدانم دیگر خواه ناخواه عام ما میشود حجت خواص ما میشود غیر حجت غیر حجت در مقابل حجت نمیتواند قد علم بکند.
خب این صورت اول معلوم است دیگر حرفی ندارد آنجا که دوران امر بین متباینین باشد مثل همان مثالی که زدم میگوید اکرم العلماء الا زید نمیدانم این زید، زید بن عمر است یا زید این بکر حالا مثال در میان عموم مردم فراوان است میگوید اکرم العلماء الا حسن اکرم العلماء علی و این علی را نمیدانیم کی است نمیدانیم چی است.
خب اگر این متباینین است اما متباینین به علم اجمالی که میتواند کار بکند خب معلوم است باید احتیاط بکند احتیاط کردنش هم در آنجا که بشود احتیاط کرد مثلاً گفته اکرم العلماء الا حسن، این حسن را نمیدانم حسن ابن زید است یا حسن بن عمر است خب علم اجمالی به ما میگوید یک حسن بیرون است نمیدانم کدام حسن قاعده اقتضا میکند به علم اجمالی عمل بکنیم برای این که نفی است وقتی نفی شد اکرم العلماء باید کار بکند برایمان هم راجع به این زید هم راجع به آن زید حالا میخواهید هم اسمش را بگذارید عمل شده به علم اجمالی و در این جور چیزها که متباین است برمیگردد به همان صورت اول که مخصص ما مجمل باشد چه جور در مخصص مجمل گفتید که حجت مقدم بر لا حجت است و باید اکرام بکند همه را در اینجا هم باید بگوئید اکرام بکند همه همه را برای این که علم اجمالی که منجز اینجا معنای تنجیزش این است که باید به همه عمل شود تا اشغال یقینی، برائت یقینی حاصل شود، به عام به ضمیمه علم اجمالی تمسک میکنم برای این که عام ما میگوید همهشان الا یکی، این الا یکی را نمیدانم کیست اگر بخواهیم به الا یکی هم عمل بکنیم باید به علم مجمل بکنیم یعنی همه را اکرام بکنیم اتفاقاً قاعده ولو این که مخالف قطعیه هم پیدا شود اما آن علم اجمالی منجز تکلیف است باید به اکرم العلما من تمسک بکنم تا الا زید هم علم اجمالی منجز تکلیف و اما اگر به عام علم اجمالی عمل نکنیم دیگر خواه ناخواه به عموم عام که میدانم تخصیص خورده عمل نکردم طوری نیست اما علم اجمالی را زیر پا گذاشتم.
لذا قاعده علم اجمالی میگوید همهشان هردوتایشان برای ما ضمیمه درست میکند تا بگوئیم اکرم العلما همهشان حالا بخواهید بگوئید تمسک به عام میکند نمیخواهید هم بگوئید تمسک به عام میکند با علم اجمالی هر دو متبایین است و متباینین قدر متیقن ندارد و اما اگر متباینین جوری باشد که علم اجمالی اصلاً نتواند بگیردش و آن شبهه غیر محصوره گفته الا علی و این علی مصادیق فراوانی دارد به اندازهای که علم اجمالی نمیتواند منجز روی آن بشود که اسمش را میگذارید شبهه غیر محصوره خب وقتی شبهه غیر محصوره شد علم اجمالی برایمان نمیتواند کار بکند برای این که علم اجمالی آنجا میتواند کار بکند شبهه محصوره باشد اینجا شبهه غیر محصوره است نمیتواند کار بکند وقتی نتوانست کار بکند دیگر اکرم العلماء میشود همهشان و یکیشان را میدانم اما چون علم اجمالی روی امر غیر محصوره نمیتواند منجر شود عموم عام میتواند.
لذا این جور میشود حجت در مقابل لاحجت نمیدانم چرا مرحوم آخوند این چیزهائی که من عرض میکنم نفرمودند و نرفتند توی این قضایا همین فقط تباین را گفتند.
اما گاهی اقل و اکثر است که فرمایش این آقایان چون قدر متیقن دارد با قدر متیقن میتوانیم عام را تخصیصش بدهیم گفته اکرم العلماء الا الفقهاء منهم اما حالا این الفقهاء مثلاً ادیب را نمیدانم اصلاً عام است یا نه یک قدر متیقن پیدا میکند این که مثلاً اصولی و فیلسوف و امثال اینها را میگیرد و ادیب را نمیدانیم میگیرد یا نه؟ قدر متیقنش این است که ادیب را نگیرد تخصیص بزنیم عام را به قدر متیقن یا این که مرحوم آخوند مثال میزنند دیگران مثال میزننند که اکرم المتقین و من تقوا نمیدانم چیست آیا گناه صغیره، آیا گناه کبیره هر دو، گناه کبیرهاش مسلم میشود گناه صغیرهاش مشکوک میشود آن قدر متیقن مسلم هست تخفیف میدهیم با قدر متیقن آنجا که شبهه باشد، مشکوک باشد هیچ چیز دیگر با مشکوک به عبارت دیگر با شبهه نمیشود تخصیص داد یک امر مسلم را. اینجاها خیلی اهمیت ندارد آن که خیلی اهمیت دارد که حالا عنوانش بکنم جلسه بعد این است که تمسک به عام در شبهه مصداقی عام در شبهه مصداقی مخصص این مهم است گفته اکرم العلماء یک دلیل دیگری گفته است که این اکرم العلماء الا الفساق منهم زید را میدانم عالم است نمیدانم فاسق است یا نه؟ میشود تمسک به اکرم العلماء کرد؟ خب اکرم العلماء میگوید عالم اینهم میگوید من عالم ام الا الفساق منهم نمیدانم فاسق است یا نه؟ تمسک به لاتکرم الفساق منهم هم نمیتوانم بکنیم این مسئله مشکل است.
لذا مثلا مثل مرحوم سید در عروه گاهی تمسک به عام میکند در شبهه مصداقی مخصص گاهی تمسک به عام نمیکنند برای خاطر همین شبهه که معلوم میشود بنا نداشتند در مسئله گاهی به نظرشان میرسید تمسک به عام در شبهه مصداقیه جایز است بعضی اوقات میگفتند جایز نیست آن چه میدانم آن است که در عروه ایشان اختلاف دارند.
مرحوم آخوند میفرمایند نمیشود تمسک به عام نمیشود در شبهه مصداقی خود عام در شبهه مصداقی مخصص هر دو تمسک به عام نمیشود کرد.
استاد بزرگوار ما آقای بروجردی رد استادشان آقای آخوند میگویند میشود میفرمودند اکرم العلماء میگوید زید مال من است و همه ما هم میدانیم زید مال من نیست برای این که شبهه موضوعی است تمسک به علم در شبهه مصداق خود که نمیشود کرد.
لذا لاتکرم الفساق منهم میگوید تو را نمیخواهم برای این که مشکوکی اکرم العلماء میگوید تو را میخواهم برای این که زن من هستی برای این که مصداق من هستی.
لذا با هم تهافت هم ندارد اصلاً اکرم العلماء میگوید اکرامش بکن لاتکرم الفساق منهم کاری به آن ندارد و میگوید اصلاً من نمیگوید اکرام بکن یا اکرام نکن .
لذا لاتکرم الفساق منهم آقای بروجردی میگفتند بخواهیم تمسک به لاتکرم الفساق منهم بکنیم و بگوئیم زید فاسق است خب این تمسک به عام است در شبهه مصداقی خود عام تو باید اول بدانی فاسق است بعد لاتکرم را بیاوری رویش نمیدانمی فاسق است یا نه وقتی نمیدانی لاتکرم میگوید من نمیخواهم من موضوعی را میخواهم که محرض باشد به قول ایشان زنی را میخواهم مسلم باشد من نمیدانم تو زن من هستی یا نه؟ وقتی نمیدانم زن من هستی یا نه لاتکرم الفساق منهم میگوید تو را نمیخواهم بیائیم سر اکرم العلماء ، این عالم است میدانیم.
لذا موضوع درست میشود عقد خوانده میشود اکرم العلماء میگوید مال من هستی لذا اصلاً تهافت نیست و تمسک به عام در شبهه مصداقیه مخصص جایز است بعضی از بزرگان دیگر هم مثل مرحوم آقا ضیاء عراقی (رض) یا مثل مرحوم سید در عروه معمولاً میگویند که تمسک به عام در شبهه خود عام است آن جا که موضوع معلوم نباشد معلوم است حکم نمیآید و در اکرم العلماء یک دلیل دیگر لاتکرم الفساق منهم اکرم العلماء موضوعش معلوم است پس اکرم داریم نمیدانیم فاسق است یا نه لاتکرم الفساق منهم نداریم علماء میماند تنها بدون معارض این حرف آقای بروجردی حالا در این باره مرحوم آخوند چه میگویند تمسک به عام در شبهه مصداقی را جایز نمیدانند برای جلسه بعد انشاء الله و فردا بعنوان شهادت امام چهارم سلام الله علیه مجلس درس نیست.
وصلی الله علی محمد و آل محمد