درس خارج اصول آیت الله مظاهری
1388/10/12
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : عام و خاص
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
بحث ما درباره عام و خاص بود یکی از مسائل مهم اصول که سیال در فقه هم هست.
مقدماتی داشت راجع به مقدماتش صحبت کردم. فصل اول این است که آیا عام مخصص حجت است در مابقی یا نه؟ یک مسئله مهمی شده است در اصول .
قدما میگفتند که عام مخصص را چون استعمال در بعضی شده مجاز است لذا اصلاً میگفتند باب عام و خاص مجاز است اگر گفت اکرم العلما بعد گفت لاتکرم الفساق منه میفهمیم این اکرم العلما را استعمال کرده در بعضی العلما پس مجاز است لذا میگفتند عام مخصص مجاز است حقیقت نیست حتی در مخصص متصل هم همین را میگفتند اکرم العلما الا الفساق منه میگویند این الا الفساق منهم این اکرم العلما استقراق ندارد پس استعمال لفظ در غیر ما وضع له است که مجاز است این مشهور در میان قدما بوده است تا این اواخر میتوانیم بگوئیم این که عام مخصص مجاز است عام ما استعمال در ماوضع له نشده معنای مجاز هم همین است استعمال شیء در غیر ماوضع له اکرم العلماء یعنی همهشان الا الفساق منهم قرینه است همهشان نه که میشود مجاز، استعمال شیء در غیر ما وضع له لفظ کل را گفتن و از آن بعض اراده کردن.
خب این مسئله را متعرض شدند بعد توی آن ماندند حسابی یک بغرنجی جلو آمده و آن این بوده خب شما میگوئید اکرم العلما حقیقت نیست در مابقی، مجاز است خب این مابقی مراتب دارد اکرم العلماء این علما نحویها را میگیرد، فقها را میگیرد فلاسفه را میگیرد عدول را میگیرد، فساق را میگیرد حالا به قرینه الا الفساق منهم شما استعمالش کردید در غیر ما وضع له چرا میگوئی همهشان؟ این همهشان را الا الفساق را از کجا پیدا میکنی؟ برای این که استعمال شد در غیر ما وضع له، غیر ما وضع له افراد دارد ممکن فقها باشند و این که میگوئید اکرم العلما الا الفساق منهم همهشان غیر فساق، این همه شان را از کجا پیدا کردید.
لذا گفتند همین طور که مجاز است مجمل هم هست قرینه باید بیاید بگوید همهشان هر کجا قرینه باشد آن قرینه کار میکند هر کجا قرینه نباشد مجمل است یک بغرنج عجیب شده است برایشان لذا برمیگردد اصل مسئله این که عام مخصص حجت نیست در مابقی که ما بگوئیم اکرم العلما الا الفساق منهم یعنی همه شان غیر از فاسقین، این مجمل شد دیگر نمیتوانی بگوئی همهشان غیر فاسقین.
بعضی از بزرگان گفتند اقرب المجاز است این العلماء را استعمال بکنید در نحو بین فقط این مجاز است استعمال بکنید در فقهای فقط مجاز است استعمال بکنید در فلاسفه فقط مجاز است استعمال بکنید در همهشان غیر از علما این اقرب مجازات است یعنی اقرب به حقیقت لذا گفتند اقرب المجازات به این عنوان میگوئیم مجاز است اما حقیقت در مابقی، حجت در مابقی لذا اگر یادتان باشد که مثلاً قوانین خوانده باشید یا فصول و امثال اینها دیده باشید رساندند به اینجا که عام مخصص مجاز است در مابقی اما حجت در مابقی لذا اکرم العلماء الا الفساق منهم فساق را بگذار کنار مابقی همهشان باید اکرام بکنی برای این که این اقرب به کل استقراقی است.
خب این را هم مرحوم آخوند در کفایه اشکال وارد میدارند به آن میگویند اولاً اقرب المجازات از کجا حجت باشد؟ به چه دلیل حجت است؟ مرحوم صاحب قوانین در اول قوانین 10-8 تا از اینها درست کرده منجمله همین که اقرب المجازات مقدم بر مجازات دیگر است مرحوم آخوند اینجا در کفایه میگوید از کجا اقرب المجازات حجت باشد؟ بگوئید حجت اما ایرادی که وارد است، اقرب المجازات مربوط به استعمال است یعنی مجاز مشهور مقدم بر مجاز غیر مشهور است این مرادشان است برای این که گاهی استعمال مجازی نادر است گاهی نادر نیست اما شیاع دارد گاهی نه، مشهور است به آن میگوئیم مجاز مشهور مثلاً مرحوم صاحب معالم میفرماید که امر برای وجوب است اما به اندازهای استعمال در استحباب شده که مجاز مشهور شده .
لذا این مجاز مشهور به اندازهای که تنه می دهد به حقیقت که همین مجاز مشهور است گاهی حقیقت به خود میگیرد به آن میگویند حقیقت تعینی یعنی به اندازهای آن لفظ حقیقت در مجاز استعمال میشود، که حقیقت از دست داده میشود، آن مجاز رو میافتد که به آن میگویند وضع تعینی یعنی خود به خود وضع پیدا شده اما یک صورت آن طرف ترش وضع مجاز مشهور است خب این را بگوئید مقدم بر سایر مجازات است بر مجاز نادر است بر مجاز شایع است و ما نحن فیه که مجاز مشهور نیست مانحن فیه این است که افراد مابقی زیادتر از افراد غیر مابقی است مثلاً اکرم العلما الا الفساق منهم این مابقی، همهشان را بگوئیم نزدیکتر به آن حقیقت است اما اگر علما را اراده کنیم این کمتر است اگر نحویش را اراده کنیم یا فلاسفه را اراده کنیم نادرست اما این به حسب استعمال نیست به حسب افراد است یعنی افراد علما عادلهایشان خیلیاند فقهایشان بعد از عادلهایشان خیلیاند اما فلاسفه شان خیلی کماند نحویهایشان اهل ادبشان خیلی کم است ما نحن فیه این جوری است، این دیگر مجاز مشهور که نیست مجاز مشهور آن است که استعمال بشود در آن مجاز استعمال شود تا برسد در سر حد حقیقت به آن میگوئیم مجاز مشهور مثل همان که صاحب معالم میگوید اما ما نحن فیه که این جور نیست این یک دلیل که مرحوم آخوند حسابی رد میکند اقرب المجازات را و حق با مرحوم آخوند است حسابی هم از جاهائی که مرحوم آخوند رسا صحبت کردند همین جاست.
دلیل دومی که آورده شده این که عام مخصص حجت در مابقی گفتند قبل از آن که تخصیص بخورد اقتضا داشته مابقی را بگیرد حالا که تخصیص خورده نمیداند مابقی را میگیرد یا نه؟ مقتضی موجود است مانع مفقود است پس حجت در مابقی دلیل اولشان دلیل ادبی بود بهتر بود از این، این دلیل یعنی دلیل فلسفی مقتضی موجود مانع مفقود پس حجت است در مابقی خب این هم جواب میدهد، جواب خوب میدهد میفرمایند که آقا این مقتضی موجود بود کی موجود بود در آن وقتی که استعمال شود در همه استقراق و اما وقتی که استعمال نشد دیگر مقتضی موجود نیست مقتضی برای هیچ کدام از مرتبهای از مراتب دیگر موجود نیست نه راجع به دخونیها، نه راجع به فلاسفه و نه راجع به فقها و نه راجع به کسان دیگر ، استعمال شد در غیر ما وضع له پس اقتضا بر ای مابقی دیگر نیست.
بله مقتضی موجود است برای همه مانع هم مفقود است آن جا که مخصص نباشد اینجا در وقتی که مانع آمد، یعنی مخصص دیگر استعمال شی در غیر ماوضع له شد، مقتضی موجود است برای مابقی ما میگوئیم مقتضی موجود است برای فقها برای فلاسفه دلیلش هم این که اگر بگوئید مرادم فلاسفه، اگر بگوئید مرادم ادبا، اگر بگوئید مرادم فقها خب قبول میشود دیگر.
لذا مقتضی به قول مرحوم آخوند اصلاً موجود نیست چون استعمال شی در غیر ماوضع له شد به قول من اگر هم قبول بکنیم مقتضی موجود است این اقتضا برای همه هست چرا برای مابقی؟ اگر حکم برای ما طلبهها باشد مختص به فقها میشود نه برای مردم همین طور بگوید که اکرم العلما الا الفساق منه راستی تویش بمانیم توی العلما میگوئیم فقها اکرم الفقهاء العدول این مقتضیاش بیشتر است تا بگوئیم همهشان بنابراین مرحوم آخوند میفرمایند این ها که میگویند مجاز است باید بگویند مجمل است و نمیتوانند بگویند عام مخصص حجت در مابقی بعد خودشان یک اختراع خیلی عالی دارند که فردا دربارهاش صحبت میکنم ولی تا اینجا که رسیدیم اگر بخواهیم قول غیر متأخرین را بگیریم و بگوئیم که عام مخصص مجاز است استعمال شیء در غیر ما وضع له است لازمهاش این است که بگوئیم حجت نیست وقتی حجت نشد میشود مجمل الا قرینه بیاید توی کار، تا قرینه نباشد مجمل است یک حرفی من دارم ببینید این حرف خوب است یا نه؟ اگر این حرف خوب باشد آن وقت یک تأکیدی یک جوابی برای قدما داده میشود و آن این است که عام مخصص حجت است در مابقی عرفاً یعنی اکرم العلما الا الفساق منهم را بدهی دست عرف میگوید فاسقها را بگذار کنار مابقی همه را بگیر مدرکش چیست؟ نمیدانیم هر چه میخواهد باشد و اگر مثلاً به یک کسی بگویند اکرم العلما الا الفساق منهم این هیچ کس را اکرام نکند بعد به او بگویند چرا اکرام نکردی؟ بگوید مجمل بود نمیدانستیم نمیپذیرید عقابش میکنند میگویند ظهور داشت در مابقی حالا این ظهور از کجا پیدا شده بگوئید نمیدانم حالا ما بعد دربارهاش صحبت میکنیم ولی به قول استاد بزرگوار ما حضرت امام در این موارد، در این جاها نه این مورد، میفرمودند که شما ظهور عرفی را بگیر دیگر از هر کجا میخواهد پیدا شده باشد مثلاً اگر یادتان باشد امر ظاهر در وجوب است تویش مانده بودند به چه دلیل؟ هر کسی چیزی میگفت ما میگفتیم وضع شده، این ظهور از آن وضع سرچشمه میگیرد، هر کسی چیزی میگفت.
حضرت اما (رض) میگفتند ظهور دارد در وجوب این عرف را باید گرفت همین عرف برای ما حجت است حر ف خوبی است انصافاً ما حجت میخواهیم، اما از کجا؟ دیگر از هر کجا میخواهد باشد لذا اکرم العلما الا الفساق منهم این ظهور دارد در مابقی، حالا ظهورش را هم بگوئید، بگوئید عرفا این مابقی یعنی همهشان غیر از فاسق این یک امر عرفی است دلیلش هم این که مابقی حجت میشود برای ما اگر عمل نکند بعنوان این که مجمل بوده، عرف نمیپذیرد اگر مولا عقابش بکند، عرف نمیگوید چرا معلوم است که ولو مجاز است بنابر قول قدما عام مخصص مجاز است اما حجت در مابقی دیگر دربارهاش صحبت نکردند و آن کسانی که گفتند مجمل است اصلاً اعتنا به حرفشان نکردند همه همه از همین جا سرچشمه میگرفته گفتند عام مخصص مجاز در مابقی است اما حجت در مابقی هم هست، مجاز است، استعمال شی در غیر ما وضع له است حجت در مابقی است عرفاً.
اگر کسی حرف مرا بپذیرد دیگر تا اینجا رسیدیم این که عام مخصص حجت است در مابقی مجاز باشد یا حقیقت.
حالا بحث مشکل ما فردا راجع به حرف مرحوم آخوند در کفایه که استاد بزرگوار ما آقای بروجردی قبول ندارد حرف استاد شان را مرحوم نائین و شاگردان حرف مرحوم صاحب کفایه را قبول ندارند و رد میکنند و ما قبول داریم.
تقاضا دارم از شما لااقل کفایه را برای فردا خوب مطالعه کنید، از ابتکارهای مرحوم آخوند هم هست.
وصلی الله علی محمد وآل محمد