درس خارج اصول آیت الله مظاهری
1388/08/16
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع :ادامه مقدمات نهی در عبادات
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
هفت مقدمه مرحوم آخوند در مسئله نهی در عبادات آوردند و مقدمه هشتم را هم اصل مطلب بعنوان مقدمه آمده اما بالاخره 7 تا مقدمه ایشان برای نهی در عبادات آوردند که گفتم این 7 تا مقدمه را اگر نفرموده بودند اشکالی به اصل مطلب وارد نبود برای این که محکمش بکنند مسئله را مستحکم شود مسئله این 7 تا مقدمه آمده مقدمه اول راجع به این بود که فرق بین این مسئله و مسئله اجتماع امرو نهی چیست؟ دربارهاش صحبت کردیم فرع دوم این بود که این مسئله از مباحث الفاظ است یا نه؟ دربارهاش صحبت کردیم، مسئله سوم راجع به این است که این نهی در عبادات، این چه نهیای است؟ آیا نهی نفسی یا نه، نهی غیری را هم میگیرد بلکه نهی تنزهی را هم میگیرد؟ آیا مثل دع الصلاه ایام اقرائک که نهی آمده روی واجب نفسی؟ آیا واجب غیری هم مثل این واجب نفسی است؟ مثل این که مثلً بگوید وضو از آب غصبی نگیر خب وضو واجب غیری است یا بدنت را از آب غصبی نشوی نهی بکند از یک واجب غیری که نهیاش هم میشو د نهی غیری یا این که نهی تنزیهی در قبرستان نماز نخوان اگر کسی بگوید نهی در عبادت است نه سابقاً مذاکره کردیم گفتیم نهی از خصوصیت است حالا کسی بگوید نهی در عبادات است توی حمام نماز نخوان توی قبرستان نماز نخوان در میان جمعیت نماز نخوان آیا اینها را هم میگیرد یا نه؟ مراد از این نهی که در عبادات موجب فساد است یا نه؟ مربوط به نهی نفسی است نهی غیری نه، نهی تنزیهی هم نه.
مرحوم آخوند در کفایه میفرماید که همه نهیها چه نهی نفسی چه نهی غیری چه نهی تنزیهی مورد بحث ماست که اگر به زن گفت نماز نخوان یا به مکلف گفت که نماز در قبرستان نخوان یا این که گفت از این آب غصبی وضو بگیر آیا این نهیها موجب فساد آن عبادت است یا نه؟ مرحوم آخوند میگویند بله برای این که ملاک در همه اینها هست یعنی آن ادلهای که بعد اقامه میکنیم در این که نهی در عبادات موجب فساد است هم نهی نفسی را میگیرد هم نهی غیری را میگیرد هم نهی تنزیهی را حالا از باب مثال تا بعد به ملاک برسیم مشهور در میان اصحاب گفتند نهی در عبادات موجب فساد است برای این که ظاهر عرفیاش این است ذروالبیع یعنی نیاور که نمیشود نهی غیری هم هست یا مثلاً دع الصلاه ایام اقرائک نخوان که فایده ندارد نهی نفسی است دیگر یا در آن نماز روی قبرستان اگر کسی بگوید نهی در خود صلاه است معنایش این است که نخوان که فایده ندارد. یعنی دلیل ما که میگوید نهی در عبادات موجب فساد است نهی نفسی نهی غیری نهی تنزیهی را میگیرد برای این که آن کسی که میگوید ارشاد الی الفساد است دیگر فرق نمیگذارد بین نهی تنزیهی یا نهی نفسی یا نهی غیری.
لذا ظاهراً همین هم هست هر دلیل که بیاوریم بعد دلیل اقامه میکنند برای این که نهی در عبادات موجب فساد است اینجا اسمش را میگذاریم ملاک میفرماید ملاک با هم نهیها میآید یعنی دلیلی که میآوریم بعد برای این که نهی در عبادات موجب فساد است این جا اسمش را میگذارند ملاک میفرماید ملاک با هم نهیها میآید یعنی دلیلی که میآوریم بعد برای این که نهی در عبادات موجب فساد است یا نهی درعبادات موجب فساد نیست آن ادله همه نهیها را خواهد گرفت.
به عبارت دیگر بحث الان ناقص است این جور میشود دیگر و اگر نفرموده بودند خیلی خوب بود یعنی وقتی که ادله را اقامه میکردند در آنجا میفرمودند که لافرق بین این که نهی نفسی باشد یا نهی غیر باشد یا نهی تنزیهی اینجا چه میگویند؟ اینجا میفرمایند لافرق نهی تنزیهی باشد، یا نهی غیری باشد یا نهی نفسی سیأتی که چرا؟ خب این مقدمه اینجا چه نتیجه داشت الا دردسر درست کردن ما که الان ملاک دستمان نیست ما بعد روی این که نهی در عبادات موجب فساد است نهی در معاملات موجب فساد است دلیل میآوریم خب از کسانی که انصافاً خیلی عالی در این باره صحبت کرده مرحوم آخوند (رض) است حالا اگر کسی بگوید ارشاد آن وقت همانجا بحث میکنیم آیا ارشاد الی الفساد مختص به نهی نفسی است یا نهی ارشادی را هم میگیرد؟
بنابر این تا اینجا یک بحث ناشناختهای مقدمه قرار دادیم مفروض گرفتیم که ملاک ما، دلیل ما که میگوید نهی در عبادات موجب فساد است یا دلیل ما دلیل آن که میگوید نهی در عبادات، نهی در معاملات موجب فساد نیست اعم است از نهی نفسی، نهی غیری، نهی تنزیهی حالا آن دلیلها چیست؟
بعد میآئیم میگوئیم خب این هم حرف سومشان که متوقف کردند مقدمه را بر ذی المقدمه گفتند بعد درباره ذی المقدمه حرف میزنیم این مقدمه اینجا معلوم میشود.
حرف مقدمه چهارم این عبادت است حالا نهی را فهمیدیم نهی نفسی، نهی غیری، نهی تنزیهی این عبادت یعنی چه؟ نهی در عبادات موجب فساد است معاملاتش را میدانیم یعنی چه یعنی معاملات بمعنی الاعم اگر گفتند این بیع را نکن بیع کالی به کالی نکن وقت ندا بیع نکن یا یشترط در اجاره این شرطها، اگر این شرطها نباشد اجاره باطل است اینها را میدانیم اما عبادت چیست؟
مرحوم آخوند عبادت را منقسم میکنند به 2 قسم میگویند؛
یک عبادت ذاتی داریم.
یک عبادت متوقف بر قصد قربت
میفرمایند بعضی از عبادات ذاتاً عبادت است احتیاج به قصد قربت ندارد مثل سجود لله رکوع لله و امثال اینها و یک دسته عبادات است که اینها احتیاج به قصد قربت دارند اگر قصد قربت بیاید عبادت میشود اگر قصد قربت نیاید واقع نمیشود خب آن حرف دوم خیلی عالی است دیگر خیلی هم طولش دادند و 4-3 تا معنا برایش کردند هر 4-3 تا معنا بر میگردد به همین که خودشان هم فرمودند و این که عبادت واجب تعبدی، واجب توصلی واجب تعبدی قصد قربت میخواهد واجب توصلی قصد قربت نمیخواهد اگر هم ریائاً معامله کرد معامله واقع میشود اما اگر ریائاً نماز خواند، نمازش باطل است یتوقف العباده علی قصد القربه اما آن معنای اول را نمیفهمیم که بعضی از عبادات احتیاج به قصد قربت ندارد سجود آیا این سجود اگر خود بخود سجده کرد بدون لله بدون لصنم بدون ریا آیا این سجده لله میشود یا نه؟ مرحوم آخوند میگویند بله چون ذاتش عبادت است احتیاج به این که من الله قصد بکنم نه، ظاهراً این سجده هم مثل همان نماز از عناوین قصدیه است باید قصد بکند لله اگر قصد لله نکند سجده واقع شود ظاهراً این جور نیست مخصوصاً اگر قصد دیگری داشته باشد سرش را میگذارد روی مهر برای این که بخواهد حالا این سجود لله است خم میشود و برای این که احترام به دیگران بگذارد، این رکوع لله است؟ یا سجده میکند ریائاً این لله است؟ این سجود لله است؟ و نه، یک دفعه هم بلا قصد است همی طور خود به خود سرش را میگذارد روی مهر خوابش میبرد این سجود لله است؟
مرحوم آخوند این را 3-2 جا در کفایه آوردند هر 3-2 جا هم ما ایراد به مرحوم آخوند داریم که آقا عبادیت یعنی عبادت این از عناوین قصدی است مثل احترام به دیگران است یک کسی وارد میشود شما بلند میشوید چیزی از روی طاقچه بردارید احترام به این نیست شما خسته شدید پا میشوید برای این که پایتان راحت شود این که احترام به این نیست اما در وقتی که ایستادید احتراا برای این آقا این میشود احترام این ایستادن شما رنگ احترام به خود میگیرد ظاهراً سجده همین جور باید باشد یک دفعه سجده میکند لصم میشود بت پرستی یک دفعه سجده میکند برای این که توی سجده بخوابد یک دفعه سجده میکند برای این که مردم بگویند چه آدم خوبی است یک دفعه هم سجده میکند لله این لله یعنی تقرب یعنی قصد القربه این میشود سجده واقعی اما یک جا پیدا بکنیم که سجده خود به خود عبادت باشد یعنی بدون ضمیمه قصد قربت ظاهراً نمیتوانیم جایی پیدا بکنیم. این آقا خوابش میبرد سرش میافتد، سر را میگذارد روی زمین این عبادت است؟ هیچ قصد ندارد اگر حرف مرحوم آخوند درست باشد باید بگوید قهراً این سجده ثواب دارد برای خدا برای این که خود این سجده من حیث هی هی عباده نمیشود گفت.
اگر سجده راستی واقع شود خود به خود این ریائاً بجا میآورد خب باید سجده لله واقع شود نمیشود، سجده برای استراحت لله نیست واقع نمیشود، سجده غفلت از همه چیز حتی از سجده مثل آنجا که خوابش میبرد میافتد روی زمین به صورت سجده یا مثلاً میخواهد استراحت بکند خم میشود و امثال اینها این لله را از او بگیرید یک جا درست بکنید که این سجده عبادت باشد تا حرف مرحوم آخوند درست باشد و ظاهراً سجده از عناویت قصدیه است این لله باید ما قصد بکنیم تا آن سجده بشود عبادت.
لذا این قصد ما دخالت دارد وقتی قصد ما دخالت دارد یک دفعه همین جوری سر روی مهر میگذارد سجده نیست سبیه سجده است مثل بعضی شبیه الطلبه هستند، شبیه العلماء هستند خب این هیچ چیز یک دفعه ریائاً گناهش خیلی بزرگ است یک دفعه هم لله بالاترین ثواب را دارد.
لذا قصد دخالت دارد در این سجده این دیگر مثل نماز میبیند نماز را گاهی میخواند برای مردم گاهی میخواند برای خدا گاهی همین جوری غفلتاً دیدیم که درحال کما است نماز میخواند در حال غفلت است نماز میخواند خب اینها هیچ کدام نماز نیست.
مرحوم آخوند راجع به نمازش قبول دارند میگویند بله مثلاً اگر کسی در حال غفلت 100 درصد است شروع کرد به نماز خواندن این نماز نیست برای این که قصد قربت میخواهد و اما راجع به سجده میفرماید خود عبادت است ذاتاً من دون این که قصد قربت رویش باشد چون که مرحوم آخوند در کفایه 3-2 جا این فرمایش را دارند اگر شما بتوانید حرف مرحوم آخوند را درستش بکنید خدمت بزرگی به کفایه کردید.
لذا حرف ما این است که قصد قربت را از سجده بگیر عبادت ذاتی است کجا؟ یک جا پیدا کنید که قصد قربت را از آن بگیریم این سجده لله باشد این ذاتش عبادت باشد و مرحوم آخوند تصریح میکنند میفرمایند که بعضی چیزها عبادت ذاتی دارد کالسجود بعضی متوقف بر قصد قربت است مثل نماز این هم فرع چهارم، مقدمه چهارم.
مقدمه پنجم که این هم چیزی ندارد فرمودند که این صحت که میگوئیم نهی در عبادات موجب صحت یا موجب فساد است این صحت و فساد آنجاهاست که شیئی گاهی صحیح باشد گاهی فاسد باشد مثل این که نماز را میخوانیم گاهی صحیح میشود گاهی فاسد میشود این مورد بحث ماست که اگر این نماز نهیای در آن آمد آیا موجب فساد است یا نه؟ و اما چیزهائی که صحت و فساد ندارد این از بحث ما بیرون است مثال میزنند به توصلیات پس بحث آنجاست که بشود چیزی رنگ صحت به خود بگیرد یا رنگ فساد به خود بگیرد اما چیزهایی که این رنگ را نمیتواند به خود بگیرد دیگر از بحث ما بیرون است خب حرف خوبی است همه هم قبول کردند اما اگر کسی بگوید که راجع به همین طهارت و نجاست خب ما طهارت صحیح داریم نجاست فاسد داریم یا نجاست صحیح داریم اگر دست شما نجس است و تراست به عبایتان مالید این دست، صحیح است بگوئیم آن عبا نجس شد اما اگر شک است، صحیح نیست بگوئیم این عبا نجس شد دستتان نجس است زدید توی آب قلیل یادتان هم نبود دستتان نجس است زدید توی آب کر، اگر توی آب کر زدید دست پاک است. یعین صحیح عمل کرده، تطهیر کرده اگر توی آب قلیل باشد دستتان نجس است، صحیح تطهیر نکرده این تطهیر شما فاسد است یا راجع به آن چشمی که گفتم چشم گاهی چوب در او میزند اما کورش نمیکند نیم کور میکند خب این کار یعنی دیه، دیه تمام؟ نه دیه ناقص؟ آری بعد انشاء الله مرحوم سید میگویند که صحت و فساد با نقص و تمام است و این نقص و تمام هم در باب ضمانات میآید هم در باب نجاست و طهارت میآید و اگر هم درست باشد فرمایش آخوند که بعدصحبت میکنیم که میفرمایند که صحت و فساد مساوق است با نقص و تمام بجای فساد نقص بگذار بجای صحت تمام بگذار، یا تمام را صحیح جایش بگذار و فساد را ناقص جایش بگذار خب اگر این مساوق درست باشد باید مرحوم آخوند بفرمایند که در همه جا این بحث ما میآید که نهی در عبادات موجب فساد است یا نه؟ بعضی اوقات آری، بعضی اوقات نه، کسی ندیدم بگوید این را رویش فکر کنید روی آن بحث سجده لله هم فکر بکنید ببینید من درست میگویم یا نه؟ که اگر درست نگویم بگوئید تا مباحثه کنیم انشاء الله.
وصلی الله علی محمد وآل محمد