درس خارج اصول آیت الله مظاهری
1388/08/05
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : ادامه مبحث مقدمات اجتماع امر و نهی
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
مرحوم آخوند در کفایه برای اثبات کردن این که اجتماع امر و نهی ممکن نیست اول 10 تا مقدمه بعد هم 4 مقدمه عنوان فرمودند بحث ما راجع به این 4 مقدمه آخر بود که مقدمه اول فرمودند که بین احکام تضاد است ما گفتیم بین احکام چون امر اعتباری است تضاد نیست تضاد مربوط به تکوین است نه تشریع.
دوم فرمودند که امر، نهی میآید توی خارج و آن چیزی که آن مکلف فاعلش است آن مأمور است امر روی آن میآید اما ماهیت ابزار است، آلت است اینجا فقط به همین اکتفا کردند الا این که در باب اوامر درستش کردند فرمودند که امر میآید روی آن طبیعت اما به اعتبار خارج، مرآتاً للخارج و معنای صل یعنی اوجد الصلاه یعنی اوجد آن طبیعت را. در اینجا اینجور چیزها نیست برای این که آن وحدت را ایشان درست بکنند و اجتماع امر و نهی را بگویند در شیء واحد است اینجا فقط همین را دارند که اوامر و نواهی آمده توی خارج. بله ماهیت ابزار است، ماهیت آلت است ولی آن که میخواهد خارج است، نماز در خارج این هم ما گفتیم که معنا ندارد خارج مامور به باشد برای این که اگر خارج بخواهد مامور به باشد تحصیل حاصل است پس باید امر بیاید روی طبیعت من حیث هی هی و آن طبیعت من حیث هی هی را امر میکند بیارش طلب میکند بیاور، طبیعت را بیاور خب این طبیعت را بخواهد بیاورد وقتی که آن حرکات اوله التکبیر و آخره التسلیم آورد السلام علیکم و رحمه الله و برکاته این فعل این ماتی به مطابق میشود تا مامور به یعنی آن ماهیت میآید توی خارج، تکلیف ساقط میشود.
لذا طبیعت من حیث هی هی لیس الا هی لاموجوده و لا معدومه، لا محبوبه و لامبغوضه، طبیعت نماز یعنی نماز آن وقت که میگوید بیاور آن طبیعت من حیث هی هی اسمش را میگذاریم کلی منطقی یعنی نه موجود است، حتی موجود در ذهن هم نیست برای این که موجود در ذهن شود میوشد کلی عقلی نه، ماهیت غفلتاً از همه چیز آن که در نظر است صلاه من حیث هی هی میگوید این را بیاور خب چه جوری باید بیاورد؟ این باید حرکات و سکناتی توی خارج داشته باشد تا آن طبیعت بیاید توی خارج وقتی که گفت السلام علیکم و رحمه الله و برکاته آن متعلق امر آمده یعنی کلی طبیعی شد آن کلی منطقی آمد توی خارج شد کلی طبیعی.
لذا ماتی به یعنی نماز مطابق با مامور به، مامور به کلی منطقی بوده این کلی طبیعی را آورد، کلی طبیعی همان کلی منطقی است، کلی منطقی همان کلی طبیعی است اگر توی خارج باشد اسمش را میگذاریم کلی طبیعی اگر توی خارج نباشد اسمش را میگذاریم کلی منطقی.
لذا این که مرحوم آخوند میفرمایند اوامر و نواهی متعلق به خارج است، معنا ندارد متعلق به خارج باشد، متعلق به طبیعت من حیث هی هی این هم دوم چیزی که مرحوم آخوند با آن طول و تفصیلی که مطالعه کردید فرمودند.
حرف سومشان، فرمودند که اگر ما عنوانین داشته باشیم این نمیتواند معنون را 2 تا بکند 10 تا عنوان هم باشد نمیتواند معنون را کثرت بدهد و مانعی ندارد ما 10-8 عنوان روی یک معنون داشته باشیم آن معنون واحد باشد بعد برای این که ذهن ما را نزدیک بکنند یک مثال عجیبی زدنده فرمودند ببین الله تبارک و تعالی یک امر وحدانی بسیط در خارج است اما مفاهیم بر خدا صادق است خدا غفور است، علیهم است، قدیر است، تمام این مفاهیم صادق بر خداست در حالی که خدا بسیط الحقیقه من کلی الجهه خب این مقدمهشان حالا بعد نتیجه میگیرند.
این هم ایرادش این است که خب مسلم هیچ کس نگفته که 2 تا عنوان معنون را متعدد میکند معلوم است عنوان نمیتواند معنون را متعدد بکند آن که مجوری میگوید یا خود شما میگوئید این است 2 تا عنوان، یکی صلاه، یکی هم غصب، اینها 2 تا عنوان هستند 2 تا عنوان مشت پر کن در خارج هم هستند یک کسی میرود توی خانه غصبی نماز میخواند این حرکات و سکنات یک امر وجدانی است اما معنون میشود به 2 عنوان کسی نگفته آن 2 تا عنوان معنون را متعدد میکند گفته که این حرکات و سکنات که یک امر وحدانی عرفی است این امر وحدانی معنون شده به 2
عنوان؛
یکی عنوان صلاه، یکی عنوان غصب آیا همین تعدد عنوان کفایت میکند برای اجتماع یا کفایت نمیکند؟ امتناعی میگوید نه کفایت نمیکند، اجتماعی این جور میگوید میگوید این حرکات و سکنات که در خارج من جهه مطلوب مولاست برای این که عنوان صاله بار بر آن است من جهه مبغوض مولاست عنوان غصب باربر آن است این معنون بعنوان غصب است و من جهه تقرب میآورد من جهه مبغوضیت میآورد این مجوزی این را میگوید آن امتناعی میگوید مبعد مقرب نمیتواند باشد که خود مرحوم آخوند هم گفتند این مبعد است، این امر در خارجی که یک امر وحدانی است این چون مبعد است، یعنی تصرف در غصب است این مقرب نمیتواند باشد اما کسی را پیدا کنیم بگوید که تعدد عنوانین، تعدد معنون میآورد هیچ کس نگفته اصلاً نه بحث ماست نه کسی گفته دیگر شمائید که قبلاً چون این بحثها را خیلی باید مطالعه کرده باشید باید این حرف مرحوم آخوند را معنا بکنید برای من ما 11-10 دوره کفایه گفتیم این خارجی هم که الان میگوئیم این خارج دوره پنجم است ولی این حرف مرحوم آخوند که چه میخواهند بگویند نمیدانیم تعدد عنوانین این نمیتواند تعدد معنون بیاورد خب آنچه در جوی نمیرود آب است چه کسی گفته تعدد عنوان تعدد معنون میآورد ؟ یک چیز 2 حکم طوری نیست یعنی 2 عنوان ما هم 2 چیز میگوئیم خودش یک ماهیت دارد یا اگر از اعراض باشد خودش یک امر موجود در خارج است یک امر وحدانی است این امر وحدانی در خارج معنون شده به 2 عنوان یعنی آن خارج که اسمش را میگذاریم معنون آن هیچ وقت تعدد پیدا نمیکند امتناعی باشیم تعدد پیدا نمیکند اجتماعی باشیم تعدد پیدا نمیکند عنوانان اینها مفهوماً متعددند توی خارج هم بیایند متعددند یعنی مثلاً کلی طبیعی دیگر این جوری است که هیچ وقت نمیشود 2 کلی طبیعی با هم توی خارج متعدد شود 2 تا عنوان همیشه با هم اختلاف دارند چه مفهوماً چه خارج اما این معنون ما که این غنوان صادق بر آن است این بواسطه عنوان متعدد شود معقول نیست کسی هم تا حال نگفته آن که میگوئیم این است این حرکات و سکنات توی خارج یک امر وحدانی این عنوان صلاه پیدا میکند یعنی یک دفعه توی خانه غصبی مینشیند چپق میکشد، قلیان میکشد العیاذ بالله گناه میکند یک دفعه هم توی خانه غصبی نماز میخواند در وقتی که نماز خواند این حرکات و سکنات معنون میشود به عنوان صلاه نه صلاه این را متعدد بکند توی مسجد باشد این عنوان مسجد و جماعت و امثال اینها این را با فضلیت میکند و این حرکات و سکنات اگر توی غصب باشد معنون میشود بعنوان غصب اما آن حرکات و سکنات 2 بشود 3 بشود هیچ وقت نه 2 میشود نه 3 یک امر موجود و بسیط توی خارج است ماده و صورت است دیگر حالا اگر عرض هم باشد که ماهیت است حالا بفرمائید یک امر موجود در خارج دارای ماده و صورت خب ماده و صورت توی خارج یک امر وحدانی است.
بله یک نزاعی دارند فلاسفه که آیا ماده و صورت ترکیبش انضمامی است یا ترکیش اتحادی؟ مثل مرحوم حاجی سبزواری نتوانست درستش بکند میگوید ترکیب انضمامی اما مشهور در میان فلاسفه میگویند ترکیب اتحادی اما بالاخره همان که ترکیب انضمامی میگوید، نمیگوید صورت یک چیز است ماده یک چیز دیگر این 2 تا مثل نخود و لوبیا با هم ترکیب شدند تعدد وحدانی شد ، وحدانی متعدد شد اینها اصلاً هیچ کدام بحث ما نیست.
لذا نماز ما آمده توی خارج همان معنون ما متعدد شد؟ نه. مثل همان در همه جا صفت و موصوف همین طور است دیگر زید عالم شد خب مشتق بسیط است الحق این که آن آقا شریف گفتند مشتق بسیط است گفتیم خوب گفت عالم یعنی دانا نمیگوئیم عالم یعنی 2 چیز ثبت له العلم این ذات ثبت له العلم برای طلبههاست برای تقریب به ذهن است و الا توی خارج صفت و موصوف یک امر وحدانی است لذا بخواهیم فارسی بکنیم عالم را میگوئیم دانا آن که نشسته است ذات ثبت له القعود نیست یعنی نشسته قائم یعنی ایستاده خب اینها همه توی خارج یک نحو اتحادی داند مشتق هم هست و بسیط هم هست و ذات ثبت له الوصف هم نیست و اما حالا شما بگوئید ذات ثبت له العلم نگوئید، هر چه بگوئید هیچ وقت هیچ کس نگفته که عنوان معنون را متعدد میکند خب این آقا توی خارج عالم است بگوئید ترکیب ذات ثبت له العلم قاعد است در حال گفتگو است و امثال اینها 100 تا صفت دارد اما حالا این توی خارج بواسطه وصف متعدد شد؟ نه یک امر وحدانی است صفات متعدد مترتب بر او بالاخره این جمله مرحوم آخوند که میفرمایند عنوان نمیتواند معنون را متعدد بکند مسلم است اما این چه ربطی به امتناعی و اجتماعی دارد؟ برای این که اجتماعی هم همین را میگوید که عنوان معنون را متعدد نمیکند اما عنوان وقتی آمد توی خارج ممکن است 2 تا عنوان که عامین من وجه است با هم توی خارج باشند نه آن سرایت به این بکند نه این سرایت به آن بکند امتناعی میگوید آن سرایت به این میکند، این سرایت به آن میکند و اما این که 2 عنوان معنون را آن خارج را متعدد میکند احدی نگفته این هم مقدمه سوم ایشان تقاضا دارم این حاشیهها را ببینید حاشیههای خوب مثل حاشیه مرحوم آقای حکیم بالاتر، حاشیه مرحوم آقای کمپانی حواشی خوب خیلی دقیق روی کفایه خیلی نوشته شده حالا خود کفایه را حاشیهها را ببینید که این 4 مقدمه که به عقیده ما هیچ کدام ربطی به حرف مرحوم آخوند ندارد این 4 مقدمه چه میخواهند بگویند؟
مقدمه چهارم که آن دیگر وا مصیبتهاست میفرمایند که در خارج نمیشود یک شیء 2 تا ماهیت داشته باشد و خارج فقط یک ماده وی ک صورت اما صورت 2 تا ماده داشته باشد ماده 2 تا صورت داشته باشد معقول نیست.
لذا خارج فقط و فقط یک ماهیت، یک صورت زید در خارج یک ماهیت دارد بعنوان حیوان ناطق یک عوارض مشخصه دارد بنام زید آن زید عوارض مشخصهاش است آن ماهیت را صورت میدهد یعنی وجود خارجی به آن میگوئیم عوارض مشخصه یعنی آن ماهیت را تشخیص میدهد خب یک ماهیت یک تشخص، یک تشخص یک ماهیت، اما جایی پیدا کنیم که بگوئیم یک تشخص 2 تا ماهیت بعکس مرحوم آخوند نگفته عکسش را بگوئید که 2 تا ماهیت یک تشخص، محال است 2 تا ماده یک صورت 2 تا صورت یک ماده اینها همه محال است اما چه ربطی به حرف مرحوم آخوند دارد ؟ خب مسلم مثل همان حرف سومشان، حرف چهارم هم همین است بدیهی توی فلسفه نه، بدیهی در میان مردم که این آقا انسانیت و عوارض مشخصه بنام زید، بنام عمر حالا میشود 2 تا ماهیت داشته باشد؟ 2 تا ماده داشته باشد؟ نه محال است شیء واحد ذومادتین باشد شیء واحد ذوصورتین باشد این یلزم من وجوده العدم اما چر ربط به مرحوم آخوند دارد؟ ما که تا حال کسی ندیدیم بگوید کسی را پیدا کنید مفصلیها مثل صاحب قوانین (ره) که مرد فوق العاده محققی بوده و ما طلبهها قوانین را بیخود از دست دادیم یا صاحب فصول اگر محققتر، بهتر از صاحب قوانین نبوده، کمتر نبوده. کم مثل صاحب فصول پیدا میشود یا مرحوم شیخ در این تقریرات، در آن تقریرات خیلی دقیق نیست از همین جهت هم معلوم نیست مربوط به شیخ انصاری باشد اما بالاخره متصلات یک مطالعهای بکنید ببینیم که کی تا حالا گفته که توی خارج 2 تا ماهیت یک صورت؟ تا مرحوم آخوند بگویند خارج فقط میتواند یک ماهیت باشد و یک صورت خب همه میگویند باید یک ماهیت، یک صورت فلسفی باشد همین را میگوید اصولی باشد همین را میگوید مردم عوام هم این قدر سرشان میشود که بگویند زید نمیتواند 2 تا ماهیت داشته باشد 2 تا حیوان ناطق باشد میگویند این حیوان ناطق بر این صادق است زید حیوان ناطق این مصداق حیوان ناطق است لذا حمل به تمام معنا صادق بر آن است. آنچه توی خارج است این حرکات سکنات است حالا این حرکات و سکنات اینها هیچ کدام مورد بحث ما نیست مورد بحث ما این است، این حرکات و سکنات 2 عنوان پیدا کرده یک امر وحدانی 2 عنوان؛
یکی عنوان صلاه، یکی عنوان غصب توی حاشیه ملاعبدالله اگر یادتان باشد اسمش را گذاشتند مصدوق علیه نه مصداق یعنی زید توی خارج مصداق حیوان ناطق است اما مصداق علم هم هست؟ نه در حالی که زید عالم است اما مصداق علم نیست اصطلاحاً مصدوق علیه است برای این که ماهیتاش نیست ماهیت زید حیوان ناطق است لذا هر کجا عنوان باشد ماهیت نباشد به آن میگویند مصدوق علیه مانحن فیه همین است این حرکات و سکنات توی خارج این صادق بر نماز است ، صادق بر غصب است اما بعنوان مصدوق علیه نه به عنوان مصداق نه بعنوان ماهیت این 2 تا مصدوق علیه است و امر خارجی معنون به 2 عنوان یک عنوانش مامور به یک عنوانش منهی عنه است این جایز است یا نه؟ اما ماهیت متعدد است یا نه؟ خب معلوم است ماهیت متعدد نیست شیء واحد یک ماهیت اصلاً بحث امر و نهی یا بحث اجتماع امر و نهی هیچ مربوط به ماهیت و وجود نیست ماهیت به وصف است وصفها میآیند توی خارج یعنی وصف صلاه وصف غصب این حرکات و سکنات به اعتبار نماز است به اعتبار غصب است هم عنوان صلاه بر آن صادق است هم عنوان غصب برایش صادق اس. لذا امر آمده روی عنوان نه روی ماهیت نهی هم آمده روی عنوان نه روی ماهیت عنوان صلاه با عنوان غصب هیچ کدام ماهیت این امر خارجی نیست امر خارجی آن حرکات و سکنات است که خودش وجود دارد و خودش ماهیت دارد و ممکن است از اعراض متعددی باشد و بالاخره توی خارج هیچ بحث ما نیست آن که بحث ماست این است این امر خارجی که معنون شد به 2 عنوان که آن 2 عنوان ماهیتش نیست وصفش است معنون را هم متعدد نکرده اما 2 تا عنوان بواسطه معنون آمده توی خارج آیا اینها با هم اصطکاک دارند یا نه؟
امتناعی میگوید با هم اصطکاک دارند مجوزی میگوید طوری نیست هم نماز است هم غصب است برای نمازش ثواب میبرد برای غصبش کتک میخورد.
لذا این مقدمه چهارم مرحوم آخوند که این 4 مقدمه هیچ کدام ربطی به بحث ما ندارد.
اگر یکی از شما بتوانید نفعش را درست کنید به نفع آخوند حتماً جایزه میخواهید جایزه به شما میدهم. لذا عبارت اخری بگوئید نمیتوانم بنابراین این 4 مقدمه.
بعد مرحوم آخوند نتیجه میگیرند نتیجهاش انشاء الله برای جلسه بعد.
وصلی الله علی محمد و آل محمد