درس خارج اصول آیت الله مظاهری

1388/03/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : تقسیم مقدمات واجب به غیریه و نفسیه

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

مقدمه واجب را تقسیم کردند به اقسامی قسم اول تقسیم شده به مقدمات غیریه و مقدمات نفسیه و مرادشان از مقدمات غیریه یعنی شروط ، آن 6 شرطی که در نماز هست به این گفتند مقدمات غیریه و مقدمات داخلیه هم مثل اجزا مثل حمد و سوره و رکوع و سجده تا آخر لذا اجزا و شروطی که ما در فقه داریم در اصولمان نامیده شده به مقدمات داخلیه، مقدمات خارجیه، مقدمات خارجیه یعنی شروط، مقدمات داخلیه یعنی اجزا.

یک اشکالی هست و آن این است که آن مقدمات خارجیه آیا هیچ ربطی به این نماز دارد یا نه؟ دارد. به این معنا که همه اجزای خارجیه از نماز است و این باید این مقدمات خارجیه را کسب کند بعد وارد نماز شود الاّ این که نماز که دارد می‌خواند بی‌ربط به آن مقدمات است یا نه؟ گفتند ربط دارد یعنی فرق بین جزء و شرط را این گذاشتند گفتند که در جزء امر آمده روی همین اجزا و اما در شرط امر نیامده روی اجزا بلکه آمده روی تقید اجزا به این مقدمات به قول مرحوم حاجی سبزواری در منظومه می‌فرماید فرق بین جزء و شرط این است تقید جزء و قید خارجی یعنی نماز با طهارت، این قید این تقید نماز، این داخل است، این از اجزا است اما خود قید که آن وضو باشد این خارج است گفتند فرق بین جزء و شرط این است که جزء همه داخل است اما شرط قیدش بیرون است، تقید داخل است، تقید جزء و قید خارجی خب حالا اگر کسی بین اجزا و شرایط همین را بگوید خب خواه ناخواه این نماز متقید به 6 چیز است یعنی 10 تا قید دارد اوله التکبیر، آخره التسلیم اما 6 تا تقید هم دارد مثل لباس پاک باشد، رو به قبله باشد، در وقت باشد با طهارت وضو یا غسل باشد و امثال اینها آنها خارج است اما بالاخره این نماز متقید به این چیزهاست وقتی چنین باشد دیگر شرایط از جهتی می‌شود جزء دیگر ما قید خارجی نداریم همه آن قیود خارجی یک نحو دخالت در مأموربه دارند همین که می‌گوئید تقید جزء و قید خارجی بالاخره تقید جزء است، خب حالا دیگر فرق نمی‌کند این که خود آنها داخل باشند، خارج باشند، هر چه باشند این نماز بالاخره متقید است به وضو، متقید است به طهارت، متقید است به قبله و امثال اینها این یک شبهه است. یک شبهه هم مهمتر از این این است، اینهائی که شما مقدمات خارجیه حسابش که دید، همه مقدمات داخلیه است، برای این که وقتی که شما نماز می‌خوانید، در همان حال باید رو به قبله باشید، باید در وقت باشد پس در حقیقت هم قبله، هم وقت هم طهارت جزء است یعنی مأمور به تشکیل داده شده از اجزا منجمله اوله التکبیر و آخره التسلیم منجمله این که باید این نماز ما رو به قبله باشد، این نماز ما در وقت باشد این نمازما با وضو باشد، این نماز ما با طهارت باشد تمام آن شروط برمی‌گردد به اجزا اگر این جور نبود مثلاً مثل مثال مشهور، نردبان و پشت بام خب اینها ربطی به هم نداشته، نه نردبان مربوط به پشت بام است، نه پشت بام مربوط به نردبان است و آن مقدمه برای این است و این مقدمه غیر از ذی المقدمه است، ذی المقدمه غیر از مقدمه است و اما در باب عبادات این جور نیست و یک عبادتی پیدا کنیم که مقدمه غیر ذی المقدمه، ذی المقدمه غیر از مقدمه، خیلی کم پیدا می‌شود حتی مثلاً استطاعت برای حج این همان وقتی که دارد حج به جا می‌آورد همان وقت مستطیع است قبلش استطاعت پیدا کرده واجب الحج شده حالا هم که دارد حج بجا می‌آورد در حال استطاعات است حالا اگر هم پیدا کنیم خیلی کم است و الاّ حالا این نماز که خوانده و بحث است که شما توی رساله‌هایتان 6 تا مقدمه برایش درست می‌کنید می‌گوئید از مقدمات نماز است 12 تا هم جزء درست می‌کنید می‌گوئید اجزاء نماز توی فقه اسمش را گذاشتید مقدمات و اجزا توی اصول اسمش را گذاشتید مقدمات خارجیه، مقدمات داخلیه سوال این است این مقدمات خارجیه آیا اگر کسی وضو گرفت فقط اما توی نماز با وضو نبود، نمازش درست است یا نه؟ می‌گوئید نه. پس طهارت جزء نماز است اگر کسی وقت را مراعات کرد اما در وقت نماز نخواند خب نماز باطل است اگر کسی رو به قبله در حال نماز نبود خب نماز باطل است چه فرقی بین حمد و سوره و وضو است؟ همین طور که حمد و سوره جزء نماز است، طهارت هم جزء نماز است همین طور که رکوع جزء نماز است طهارت از خبث هم یعنی پاک بودن لباس و بدن هم می‌شود جز نماز.

لذا ا زاول نماز تا آخر نماز باید متطهر باشی بله وضو را قبل باید بگیری ولی آن وضو را قبل بگیری اگر دخالت نداشت اصلاً حرفی اما این دخالت دارد یعنی این وضو که طهارت از آن پیدا می‌شود این طهارت جزء نماز است ظرف که نیست لذا قید است باید اقم الصلاه لدلوک الشمس الی غسق اللیل حالا یکی اسمش را بگذارد ظرف خب باشد اما ظرفی است که دخالت در مظروف دارد این 6 چیز را هیچ کدام را نمی‌توانیم بگوئیم که تقید جزء و قید خارجی برای این که همان قید که شما می‌فرمائید خارج است، همان قید داخل در نماز است هم طهارت و هم وقت و هم قبله و طهارت حدثی و طهارت خبثی را باید قبل تهیه کرد نمی‌شود توی نماز وقت تهیه کرد، توی نماز وضو گرفت، توی نماز بدن را تطهیر کرد، اینها قبل باید باشد اما از شما می‌پرسم این که قبل باید باشد و اسمش را گذاشتید مقدمات خارجیه آیا اینها توی نماز می‌آید یا نه؟ اگر توی نماز نیاید، حرف خوبی می‌شود تقید جزء و قید خارجی و این که نماز مقید به وضوی قبل خوب است، نماز مقید به طهارت قبل، آن وقت می‌شود تقید جزء و قید خارجی فرق بین شرط و جزء را هم می‌فهمیم شرط آن است که دخالت مأموربه، امر روی آن نیامده بلکه روی اجزا آمده اما آن اجزا متقید به وضو و طهارت و طهارت حدثی و طهارت خبثی و قبله و وقت اما شما فقها می‌فرمائید از اولی که می‌گوید الله اکبر تا وقتی می‌گوید السلام علیکم و رحمه الله و برکاته باید طاهر باشد مخصوصاً آن کسانی که قائل اند این که طهارت یک امر معنوی هم هست یعنی بواسطه وضو یک حالت معنوی پیدا می‌شود بواسطه غسل یک حالت معنوی پیدا می‌شود و این حالت معنوی دیگر شرط نماز نیست جزء نماز است لذا وسط نماز اگر این جزء رفت دیگر مثل آنجاست که رکوع و سجود از بین رفته باشد.

علی کل حال قضیه معلوم است اما این ایراد هست مقداری فکر کنید ببینید می‌توانید ایراد را رفعش بکنید؟ که راستی فرق باشد بین اجزای داخلیه و اجزای خارجیه، اجزای خارجیه هیچ دخالتی در اجزای داخلیه نداشته باشد، اجزای داخلیه هم همین طور 2 تا متباین یک کدام امر آمده باشد رویش یک کدام هم امر نیامده باشد روی آن بلکه گفته شده باشد که این امری که من می‌آورم روی این اجزا متقید به آن 6 تا است و فرمایش آن آقایان درست در می‌آید.

حالا این یک حرف مثل این می‌بیند که نماز خواندم با رکوع و سجده

این رکوع و سجده و طهارت را مثل هم می‌بیند یعنی همین جور که این رکوع و سجده دخالت در ماهیت دارد، طهارت هم دخالت در ماهیت دارد. خب آنجا هم همین طور است، اعمی می‌گوید نماز خواندی باطل است فرق نمی‌کند دیگر اگر اخصی باشی یک حمد و سوره تعطیل کنی، نماز نخواندی اگر هم طهارت تعطیل کنی نماز نخواندی اگر هم اعمی باشی هر دو هم آنجا که وضو نباشد نماز خواندی، آنجا هم که حمد و رکوع نباشد نماز خواندی با اینها نمی‌شود درستش کرد.

اگر شما در وقت که این جور نیست در وقت و قبله مسلم اوله التکبیر و آخره التسلیم که در وقت باشد به قول ایشان ظرف و مظروف باشد بالاخره ظرف و مظروف هر دو دخالت دارند در مأموربه اگر هم طهارت را این جور گفتید که طهارت خبثی، طهارت حدثی اینها الان این نماز ما باید با طهارت باشد چنانچه باید با حمد و سوره باشد خب همه‌اش می‌شود جزء اگر هم طهارت را حالت گرفتی همین جور مثل قبله و وقت. اگر هم غسلات و مسحات گفتی، گفتی نور دیگر از آن پیدا نمی‌شود، خیلی خوب آن اشکال جزئی نیست، اشکال قید است و آن این است که تقید جزء و قید خارجی، غسلات و مسحات بیرون بوده اما نماز متقید به این غسلات و مسحات، قید با جزء می‌شود می‌شود همه اجزاء صلات.

یک اشکال مرحوم آخوند کردند استاد بزرگوار ما آقای بروجردی هم متابعت از ایشان کردند و آن این است که این اجزا همچنین شرایط که می‌گوئید مأموربه است خب این امر نفسی دارد امر غیری هم دارد خب وقتی این رکوع و سجود مثلاً امر نفسی داشت در حالی که امر نفسی دارد امر غیری هم دارد لازم می‌آید تقدم شیء بر نفس تقدم شیء بر نفس برای چه؟ برای این که در اوامر غیریه باید آن مقدمه داخل در ذی المقدمه نباشد، مقدم بر ذی المقدمه باشد، اصلاً مقدمة واجب معنایش همین است دیگر که باید مقدمه، مقدم باشد بر ذی المقدمه حالا اگر این ایاک نعبد و ایاک نستعین هم امر غیری داشته باشد هم امر نفسی لازم می‌آید تقدم شیء بر لفظ، لازم می‌آید جمع بین مثلین و این را چکارش بکنیم عمده اشکال مرحوم آخوند روی این تقدم شیء بر نفس است لذا خود مرحوم آخوند جواب می‌دهند نه، تقدم شیء بر نفس نیست برای این که این حمد و سوره یک وجوب غیری دارد این بالذات است یک وجود نفسی دارد بالذات نیست بلکه به مجموع من حیث المجموع است یعنی آن امر نفسی صلّ آمده من حیث المجموع اما آن امر ارکع، اسجد، تشهد آمده روی کل واحد لذا کبر، اقراء فاتحه الکتاب، ارکع، اسجد، تشهد، تسلّم ، اینها همه امرهای به قول ایشان مستقل و اما آن اقم الصلاه آمده

روی مجموع من حیث المجموع.

آقای بروجردی (رض) همین حرف را می‌زنند اما جور دیگر ایشان می‌فرمایند که آن امر شرط، امر جزء آمده روی کل واحد اینها اما آن امر نفسی آمده روی مرکب. خیال نمی‌کنم خیلی تفاوت داشته باشد حرف آخوند با شاگردشان آقای بروجردی، بالاخره این 2 بزرگوار که شبهه را حل کرده‌اند به این قاعده حل کرده‌اند، که کل واحد از اجزاء و شرایط مأموربه هستند به امر غیری امر مستقل به قول آخوند مأمور به هستند بالا سر، یعنی مستقل اما آن امر نفسی نیامده روی این بلکه آمده روی مجموع من حیث المجموع حالا مرحوم آخوند می‌گویند مجموع، مرحوم آقای بروجردی می‌گویند مرکب.

خب شبهه را حل می‌کند دیگر آن تقدم شیء بر لفظ و جمع بین مثلین و امثال اینها لازم نمی‌آید اما یک حرف دیگر هست و آن این است که بارها ما گفتیم سابقاً گذشت بعد هم می‌آید این که امر نفسی روی عنوان است نه روی مرکب عنوان صلاه، این عنوان صلاه یک امر بسیط است یک ماهیت لابشرط است آن وقت چون اختراعی است من نمی‌دانم این عنوان این ماهیت لابشرط، این عنوان بسیط چیست؟ مولا بیان اجزا و شرایط کرده گفته آن عنوان بسیط این است، کبّر، اقراء فاتحه الکتاب که در جلسه قبل می‌گفتم هیچ کدام اینها اصلاً امر هم نیست که بگوئیم امر غیری، تبیین اجزا و شرایط است، گاهی می‌گوید ارکع، گاهی هم می‌گوید الرکوع جزء لصلاه گاهی می‌گوید توضأ گاهی هم می‌گوید الوضو شرط لصلاه.

لذا آن عنوان بسیط را شارع مقدس بیان می‌کند، آن عنوان بسیط آن ماهیت لابشرط در خارج کی متحقق می‌شود؟ اوله التکبیر آخره التسلیم اگر عرض من درست باشد اصلاً اشکال سالبه به انتفاء موضوع می‌شود برای این که اشکال این بود که این شیء مثل رکوع 2 تا امر دارد؛ یکی امر غیری، یکی امر نفسی جمع بین مثلین است این 2 تا امر دارد من حیث امر غیری مقدم است، من حیث امر نفسی موخر است، تقدم شیء بر نفس ما می‌گوئیم اصلاً آن امر نفسی ربطی به امر غیری ندارد، اصلاً ما امر غیری نداریم تبیین اجزا و شرایط است، حالا بگوئید داریم آن امر نفسی آن ذی المقدمه است، آن عنوان است، آن ماهیت لابشرط است می‌گوید نماز بیاور من نماز را نمی‌دانم چیست خودش تبیین اجزا و شرایط می‌کند، شرایط را می‌گوید اجزا را هم می‌گوید می‌گوید این است که آن عنوان بسیط بواسطه این متحقق می‌شود دیگر تقدم شیء بر نفس اصلاً نیست، یک ذی المقدمه داریم خودش امر دارد یک مقدمات داریم خودش امر دارد به قول من امر هم ندارد بلکه مقدمات تبیین اجزا و شرایط است دیگر فقط یک امر نفسی هست.

این امر به مرکب را اصلاً نداریم که مرحوم آخوند یا استاد بزگوار ما آقای بروجردی می‌گویند مرحوم آقای بروجردی اقل و اکثر ارتباطی را هم همین جور درستش می‌کنند می‌گویند که مثال می‌زدند توی درس با یک تبسم ملیحی می‌فرمودند این مرغک یعنی امر نفسی بالهایش را پهن کرده نمی‌دانیم که این بچه را هم گرفته یا نه؟ لذا این مرکب ما قدر متیقن دارد که می‌دانیم 9 جزء است این مرغک یعنی امر بالش پر شده روی اینها اما آن یکی نمی‌دانیم داخل است یا نه؟ می‌گوئیم داخل نیست که همان جا ما ایراد داشتیم ایراد داریم این که آقا اصلاً امر روی مرکب نیامده تا این حرفها تویش بیاید امر روی عنوان است، امر روی ماهیت است عجب این است که انشاء الله چند جلسه بعد می‌خوانیم که مرحوم آخوند اقرار دارند، متعلقات امر، همه همه طبیعت لابشرط، ماهیت لابشرط است، آقای بروجردی هم قبول می‌کنند یعنی اصلاً در اوامر و نواهی کاری به اجزا و شرایط نداریم امر نفسی می‌آید روی آن عنوان، عنوان بسیط، آن ماهیت لابشرط، نماز. گاهی اجزا و شرایطش را می‌دانیم امر غیری پیدا می‌کند گاهی هم نمی‌دانیم امر غیری‌اش را شارع مقدس می‌گوید آنجا که او غیری است، امر نفسی نیست، آنجا که امر نفسی است امر غیری نیست.

خب بحث یک مقدار مشکل است حالا این را مطالعه بکنید، آن اشکال اول را هم که من کردم رویش فکر بکنید ببینیم فردا می‌شود در رفع اشکال از شما استفاده بکنیم؟ حرف من را هم ببینید درست است یا نه؟

وصلی الله علی محمد وآل محمد