درس خارج اصول آیت الله مظاهری

1388/01/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : بحث اجزا و عدم اجزا در مأمور به، به امراضطراری

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

بحث این بود که آیا مأمور به ، به امر اضطراری این مجزی است از مأمور به ، به امر اختیاری یا نه؟ و مبتلا به هم هست، مثال هم زیاد دارد، ظهر است می‌خواهد نماز اول وقت بخواند، اما آب ندارد و می‌داند که عصر آب پیدا می‌کند، آیا می‌تواند نماز ظهر را با تیمم بخواند یا نه؟

صورت دوم این که می‌داند آب پیدا نمی‌کند نماز اول وقت را با تیمم خواند اتفاقاً آب پیدا کرد، آیا این نماز اول مجزی است یا نه؟ و صورت سوم اینکه نمی‌داند وضعش چیست؟ آیا به آب می‌رسد یا نه؟ و با حال شک تیمم کرد، نماز خواند بعد به آب رسید آیا باید این نماز را اعاده کند یا نه؟

گفتم مسئله قضا را که مرحوم آخوند آوردند توی کفایه این وجه ندارد برای این که خب معلوم است اگر وقت تمام شد دیگر آن نماز درست است و معنا ندارد بگوئیم که نماز با تیمم خوانده شب آب پیدا کرده حالا قضا کند یا نه خب ضرورت است که قضا ندارد پس همه مسائل را در امر اضطراری باید ببریم آنجا که وضع اضطرار بشود، وقت هم داشته باشد والاّ رفع اضطرار نشود ، یا خارج از وقت باشد معلوم است بحث ما نیست حرف هم ندارد.

ما گفتیم که مأمور به، به امر اضطراری مجزی است از مأمور به، به امر اختیاری و این اول وقت می‌تواند نماز بخواند. چرا؟ گفتیم اگر اطلاقی توی کار باشد که مرحوم آخوند می‌گویند فلم تجدوا مائاً فتیممّوا سعیداً طیبا این اطلاق به ما می‌گوید که فرق نمی‌کند این که بعد آب پیدا کنی یا نکنی همین الان که مأمور به، به امر اضطراری هستی می‌توانی نماز بخوانی. گفتم اطلاقش مشکل است انسان بگوید برای این که آیه در مقام بیان تشریع است، در مقام بیان خصوصیات نیست در مقام بیان این نیست که حالا اول ظهر آب نداشتی و عصر آب پیدا کردی قضا کن یا نه، در مقام بیان این است که خاک را جای آب بنشاند تیمم را جای وضو بنشاند.

لذا اطلاق در کار نیست اما یک قاعده کلی گفتم در جلسه قبل، این قاعده کلی خیلی بدردتان می‌خورد و آن این است که هر کجا اطلاق نیست، اصل بجای اطلاق می‌نشیند، در همه جاها آنجا که بتوانیم مقدمات حکمت جاری بکنیم، نوبت به اصل نمی‌رسد چون مقدمات حکمت یک نحو امریّت دارد، عقلائیت دارد، دلالت عقل است و اما اگر مقدمات حکمت نداشتیم، دیگر اصل است، اینجا اصل داریم. اصل ما چیست؟ این است که اول ظهر شک دارد که آیا انتظار برای این واجب است یا نه؟ رفع مالایعلمون می‌گوید نه. وقتی انتظار واجب نباشد فلم تجدوا مائاً که الان فعلیت دارد، نماز را می‌خواند بعدش هم که آب پیدا کرد آن نماز دیگر کار خودش را کرده یعنی امر مولا ساقط شده وقتی امر مولا ساقط باشد دیگر اعاده‌ای در کار نیست.

لذا اگر اطلاقی توی کار باشد عمل به آن اطلاق مرحوم آخوند می‌گویند اطلاق هست و ما گفتیم اطلاق نیست چون در مقام تشریع است، اطلاق بدل اطلاق هست، رفع مالایعلمون. نمی‌دانیم انتظار واجب است یا نه اصل عدم وجوب است. برائت از انتظار.

لذا قاعده اشتغال هم اینجا نمی‌آید برای این که اقل و اکثر ارتباطی است و برائت جاری می‌کنیم گرچه بعد صحبت می‌کنم که بعضی‌ها گفتند اشتغال و اشتغالش هم همین، گفتند که ما می‌دانیم که امر داریم بواسطه این نماز با تیمم نمی‌دانیم امر ساقط شد یا نه؟ اشتغال یقینی، برائت یقینی. خب این در اقل و اکثر ارتباطی همه این حرف را گفتند مسئله مشکل هم هست مثل مرحوم شیخ انصاری اختلاف فتوا دارد توی فرائد، گاهی اشتغالی می‌شوند، گاهی برائتی می‌شوند، گاهی احتیاطی می‌کنند اما بالاخره بعد از مرحوم شیخ انصاری همه برائتی شدند مثلاً ما که برائتی شدیم این جوری می‌گوئیم، می‌گوئیم این مرکب شارع باید اجزائش را تعیین بکند و اجزائش را اگر تعیین کرد 10 تا دیگر هیچ چیز نگفت، من آن 10 تا را آوردم می‌خواهد امر ساقط شده باشد، می‌خواهد نشده باشد، دیگر مولا نمی‌تواند به من بگوید که چرا نماز را نیاوردی؟ می‌گویم که آنچه باید بگوئی گفتی، آنچه من باید بکنم کردم بنابراین من نوکر واقعی نیستم، نوکر این گفته‌های شما در اجزاء و شرایط هستم و بالاخره این تقریرهایی که در اقل و اکثر ارتباطی شده می‌گوید اقل و اکثر ارتباطی مثل اقل و اکثر استقلالی اشتغال نیست برائت است لذا وقتی که شرط را برداشتیم دیگر مأمور به ما می‌شود این مرکب منهای شرط ما نحن فیه همین است مرکب را می‌دانم، یعنی نماز می‌دانم چیست و در وضع فعلی هم می‌دانم باید تیمم بکنم اما نمی‌دانم باید صبر کنم تا عصر یا نه؟ خب این انتظار آیا شرط است یا نه؟ رفع مالایعلمون می‌گوید شرط نیست وقتی می‌گوید شرط نیست دیگر به قول مرحوم آخوند امر مولا و آن اصل می‌گوید که مأمور به همین است یا روی عرض ما شارع باید تعیین کند، نکرده است پس مأمور به را گردن مولا می‌گذاریم همین است که گفتی. ما نحن فیه همان اقل و اکثر ارتباطی است، چیز خاصی نیست تا ما بخواهیم بگوئیم اشتغال یقینی، برائت یقینی، اگر کسی در اقل و اکثر ارتباطی قاعده اشتغال را بیاورد جلو مثل شیخ انصاری در اقل و اکثر ارتباطی خیلی خوب این دیگر خصوصیت اینجا نیست همه جا هر وقت شک در جزء کردیم باید اشتغالی بشویم باید آن شرط را، باید آن جزء را بیارویم و اما در اقل و اکثر ارتباطی اگر ما اشتغالی نشدیم برائتی شدیم دیگر شک در هر جزئی، شک در هر شرطی رفع ما لایعلمون می‌گوید لازم نیست بیاوری.

این خلاصه حرف است الاّ این که چون بعضی از حرف‌ها از بعضی از

بزرگان در جلو است، لذا مجبوریم این حرفها را بعضی‌اش را عرض بکنیم.

مرحوم آخوند در کفایه همین جور که مطالعه کردید مسلم، ایشان برائتی می‌شوند هم اطلاق جاری می‌کنند و هم می‌فرمایند برائت الاّ این که ما اطلاق و برائت را بردیم روی وجوب انتظار مرحوم آخوند بردند روی اعاده و قضا و نمی‌دانم مرادشان چیست؟ یعنی الان که می‌خواهد نماز بخواند بگوئیم می‌تواند نماز بخواند برای این که اگر نماز بخواند اعاده ندارد یا اگر نماز بخواند قضا ندارد در حالی که شک در اعاده، شک در قضا بعد از نماز است، اگر کسی نماز را بخواند، نداند درست خوانده یا نه اگر اطلاق داشته باشد که درست خواند اگر نمی‌داند اعاده کند یا نه بگوید اعاده نه و قاعده فراغ نمی‌داند نماز را درست خواند یا نه، خب نماز را درست خوانده و اما ما بخواهیم قاعده فراغ را یا آن چیزی که نظیر قاعده فراغ است، اطلاق را که باید بعد جاری بکنیم یا برائت را قبل از نماز جاری بکنیم ،اصلاً جا ندارد ما هنوز نماز نخواندیم تا بگوئیم اعاده دارد یا ندارد والاّ اگر این کار را بشود بکنیم خب نمی‌داند وضو دارد یا نه یا استصحاب هم دارد حالا این آقا رجائاً نماز را بخواند همین جوری نماز را بخواند، تا بگوید السلام علیکم و رحمت الله و برکاته نداند نمازش درست است یا نه بگوید من قاعده فراغ جاری می‌کنم می‌شود؟ یا قبل از نماز بگوید اگر این نماز را بخوانم و الان شک دارم آیا مأمور به و مأتی به با هم تطابق دارند یا نه؟ بگوید اگر من این نماز را بخوانم، قاعده فراغ دارد پس قاعده فراغ را الان جاری می‌کنم و بگویم یجوز این که من داخل در نماز شوم این نمی‌شود که.

حرف در این است که این آقا می‌تواند الان نماز با تیمم بخواند یا نه؟ مرحوم آخوند می‌گویند می‌تواند برای این که اطلاق و اصل می‌گوید که رفع ما لایعلمون قضا از اعاده به مرحوم آخوند می‌گوئیم این اطلاق یا اصل برای عدم وجوب اعاده، عدم وجوب قضا داریم اما بعد از نماز نه قبل از نماز ما وقتی که وارد نماز شویم باید حجت داشته باشیم ما حجتش را درست کردیم، نمی‌دانیم آیا انتظار واجب است یا نه؟ گفتیم اصل عدم وجوب انتظار می‌تواند وارد نماز شود.

لذا ما قبل از نماز نمی‌دانیم آیا انتظار برای ما واجب است یا نه، اصل عدم وجوب انتظار می‌گوید بایست به نماز، خب حرف ما درست می‌شود. مرحوم آخوند چه می‌گویند؟ می‌فرمایند نمی‌دانیم می‌تواند بایستد نماز یا نه؟ اصل عدم اعاده، اصل عدم قضا می‌گوید می‌تواند بایستد نماز. به ایشان عرض می‌کنیم می‌توانی بایستی نماز این نماز را باید قبل از این که واردش شویم باید اصل داشته باشیم ، شما بعد از آن که ماتی به را می‌آورد، می‌گوید اعاده لازم نیست، قضا لازم نیست.

لذا این که مرحوم آخوند می‌گویند این است که می‌گویند مأموربه، به امر اضطراری مجزی است برای این که عدم وجوب اعاده، عدم وجوب قضا.

به مرحوم آخوند می‌گوئیم خیلی خوب اصل عدم وجوب اعاده، اصل عدم وجوب قضا بگوئید بعد از آن که نماز را خواند و آب پیدا کرد و حالا نمی‌داند دیگر نماز بخواند یا نه، نماز نخواند طوری نیست اما یک حرف دیگر هست که مرحوم آخوند باید جواب بدهند و آن این است که این مجتهد الان می‌خواهد بنویسد که تو مقلد من نماز بخوان، نماز با تیمم بخوان، در حالی که می‌دانی عصر آب پیدا می‌کنی یا نمی‌دانی پیدا می‌کنی یا نه، یا اتفاقاً آب پیدا کردی نماز بخوان. می‌گوئیم آقا به چه دلیل نماز بخواند الان می‌خواهد وارد نماز شود، به چه دلیل؟ این حجت می‌خواهد. بدون حجت نمی‌تواند بایستد به نماز و اگر بگوید حالا من نماز می‌خوانم، بعد از آن که نماز را خواندم و آب پیدا کردم، اصل عدم اعاده جاری می‌کنم می‌گویم خیلی خوب اصل عدم اعاده آن وقت داری شکی نیست اما حالا که می‌خواهی بایستی نماز، به چه دلیل؟

آیه می‌گوید فلم تجدوا الان نماز بخوان، خب ما شک داریم آیا این فلم تجدوا اطلاق دارد بگیرد آنجا را که من آب پیدا می‌کنم؟ اطلاق دارد؟ آن وقت به اطلاق می‌گوئیم فلم تجدوا بایست به نماز یا اگر اطلاق نداشت با اصل برائت، اصل عدم انتظار بایست به نماز، نماز را بخوان، تمام شد. دیگر احتیاج هم بعد نیست برای عدم وجوب اعاده یا عدم وجوب قضا، اگر هم احتیاج باشد آن وقت جاری می‌کنیم یعنی بعد از آن که نماز خواند آن وقت می‌گوئیم اصل عدم اعاده، اصل عدم قضا، دیگر قضا لازم نیست، اعاده هم لازم نیست.

لذا الان که می‌خواهم امتثال امر مولا بکنم باید حجت داشته باشم تا وارد نماز شوم اگر اجزاء و شرایط را بخواهم بیاورم، نیاورم باید حجت داشته باشم حتی مثلاً اگر توی شکیات که خیلی اهمیت ندارد می‌گویند که آیا می‌شود اگر شک 3 و 2 کرد این قبل از سجدتین است نمازش باطل است، همین جوری نماز بخواند برود بعد ازکمال سجدتین شود، شک 3 و 2 را عمل کند این می‌شود یا نه؟ می‌گویند نه. نمی‌داند آیا وضو دارد یا نه؟ می‌گوید ما همین طور نماز می‌خوانیم بعد از نماز از زن‌مان می‌پرسیم که من وضو داشتم، غسل داشتم یا نه؟ می‌گویند نمی‌شود. باید منجز باشد، ورود در نماز دلیل می‌خواهد الان این متیمم می‌خواهد نماز بخواند دلیل می‌خواهد و روی فرمایش مرحوم آخوند دلیل ندارد، برای این که ایشان اطلاق و اصل را می‌برند روی عدم وجوب قضا، عدم وجوب اعاده، این مربوط به بعد از نماز است، این الان که می‌خواهد وارد نماز شود آیا می‌تواند؟ به چه دلیل؟ اطلاق می‌تواند؟ ایشان می‌گویند نه. ایشان می‌گویند روی اعاده و قضا، ما می‌گوئیم این که شما می‌گوئید می‌تواند معنایش این است که اطلاق جاری کنیم، آقا همین الان می‌توانی نماز بخوانی، برای این که فلم تجدوا هستی، خب خوب است ما همین را می‌گوئیم دیگر یا اگر اطلاق نباشد همین الان می‌توانی نماز بخوانی برای این که نمی‌دانی انتظار واجب است یا نه، واجب نیست مرحوم آخوند چه می‌گوید؟ می‌گوید عدم وجوب اعاده، من نمی‌دانم این نماز را که خواندم بعد که آب پیدا کردم باید اعاده کنم یا نه؟ اصل عدم اعاده است، می‌گویم خب این اصل عدم اعاده که جایش اینجا نیست اعاده و قضا بعد از نماز است، نه قبل از نماز قبل نماز وجوب اعاده است، نه وجوب قضا، اصلاً سالبه به انتفاء موضوع است، موضوع ندارد تا ما اعاده بکنیم یا قضا بکنیم.

این خلاصه حرف است، بله یک حرف دیگر توی مسئله هست و آن این است که عرفاً عدم وجدان صادق است یا نه؟ یعنی کسی اول ظهر آب ندارد اما می‌داند عصر آب پیدا می‌کند حالا این می‌تواند نماز بخواند؟ با چه؟ با اصل عدم انتظار، نه چرا نه؟ برای این که فلم تجدوا این می‌گوید نمی‌شود برای این که کسی که در وقت آب داشته باشد، چه اول وقت، چه وسط وقت، چه آخر وقت می‌گوید تیمم‌های آن نیست. این دیگر دلیل می‌شود اگر شما این را بپسندید و بگوئید که فلم تجدوا اصلاً این را نمی‌گیرد، فلم تجدوا آنجا است که وقت مستوعب باشد یعنی بداند از اول ظهر تا مغرب آب ندارد آن وقت فلم تجدوا می‌گوید تیمم کن می‌توانی اول وقت نماز بخوانی، می‌توانی آخر وقت نماز بخوانی اما اگر آخر وقت آب دارد خود آیه شریفه می‌گوید تیمم نکن، فلم تجدوا ما، می‌گوید تو وجدان مایی. حالا ولو آخر وقت، آن وقت فلم تجدوا صادق نیست دلیل است اما نه آن که مرحوم آخوند می‌گویند روی اطلاق، اطلاق نه. برائت هم برای عدم اعاده نه. برائت برای عدم وجوب انتظار آری اما به شرطی که دلیل نداشته باشیم اما اگر کسی بگوید فلم تجدوا ، این می‌گوید وجدان در وقت باید مستوعب باشد، اگر مستوعب نشد در وقت آب پیدا کرد آن فلم تجدوا می‌گفت که نمی‌توانی وارد نماز شوی یا می‌گوید نمازت باطل است در آنجائی که می‌دانست آب پیدا نمی‌کند و یقین داشت آب پیدا نمی‌کند خب اگر راستی وقت مستوعب باشد می‌تواند نماز بخواند حالا تیمم کرد و نماز خواند عصر آب پیدا کرد آن فلم تجدوا می‌گوید نمازت باطل است ، مثل آنجاست که خیال می‌کردی وضو داری نماز خواندی بعد فهمیدی وضو نداشتی، نمازت باطل است، اینجاه هم همین طور است.

اتفاقاً این که بعد هم آب پیدا شود، آن هم یک امر عرفی است، یک امر عرفی است که مردم می‌گویند آب آمد تیمم باطل شد، این خیلی حرف خوبی است. یکی از بزرگان منبری می‌گفت که من رفتم جایی برای این که منبر بروم، اطرافم را گرفتند عام بنا کردند از من لغز بپرسند، خب من هم بلد نبودم لغز یعنی چه، از جمله این که گفت این چه صدای الاغی است که تیمم را باطل می‌کند؟ من بلد نبودم، خودش گفت الاغ رفته آب بیاورد، حالا تو ایستادی به نماز، ناگهان صدای الاغ بلند شد، هم تیممت باطل شد هم نمازت باطل شد، برای این که الاغ آب آورده است حالا همین حر ف مردم حرف خوبی است، چه الاغی است که نماز را باطل می‌کند؟ تیمم را باطل می‌کند؟ آن الاغی که رفته آب بیاورد، دیر کرده نمی‌داند می‌آید، نمی‌آید، یقین دارد نمی‌آید، این نماز بخواند بعد از نماز در وقت آب پیدا کند باید نماز را بخواند.

اگر حرف مرا بپسندید فلم تجدوا جلوی ما را می‌گیرد و اگر حرف مرا نپسندید عدم وجوب انتظار می‌گوید نماز بخوان، نمازت هم درست است بعد هم که آب پیدا کردی یا این که می‌دانی آب پیدا می‌کنی لازم نیست دیگر نماز بخوانی، چرا؟ برای این که نمازت را خواندی.

حالا یک حرفی هم استاد بزرگوار ما آقای بروجردی دارند که حضرت امام هم متابعت کردند، فردا صحبت کنیم ببینیم ایشان چه می‌فرمایند.

وصلی الله علی محمد وآل محمد