درس خارج اصول آیت الله مظاهری
1388/01/25
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : ادامه مبحث اجزا
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
در مسئله اجزا، مسئله را 2 قسمتش کردند و از زمان مرحوم شیخ انصاری هم پیدا شده یکی راجع به مأموربه، به امر اضطراری، آیا مجزی است از واقع وقتی که اضطرار از بین رفت یا مجزی نیست؟
یک مسئله هم مأموربه، به امر ظاهری مثل فتوای مرجع تقلید مثل روایت طبق ادله اربعه برای مجتهد که مأموربه، به امر ظاهر است یعنی طبق این روایتها فتوا بدهد آنهم طبق روایت اهل بیت (ع) فتوا داد بعد فهمید که این روایتها معارض داشته، این مجزی است از واقع؟ در حقیقت واقع را نیاورده خیال میکرد این روایتها دلالتش خوب است، معارض ندارد، بعد فهمید معارض دارد حالا فتوایش برگشت مدتی با آن فتوا عمل کرده بود، مقلدینش هم عمل کرده بودند حالا الان مجزی است یا نه؟
اولی را اسمش را میگذارند مأموربه به امر اضطراری آیا مجزی است از مأموربه به امر واقعی ام لا؟ اضطرار در مقابل واقع، واقع در مقابل اضطرار.
مسئله بعدی که مسئله مفصلی است مأموربه، به امر ظاهری آیا مجزی است از مأموربه، به امر واقعی؟
یعنی مأمور به، به فتوا، مأمور به، به روایت، وقتی که مخالفت پیدا شد فهمیدیم که تمسک به این روایات درست نبوده ادعای اجماع کرده بودند، روی اجماع فتوا داد بعد فهمیدیم که این اجماع درست نبوده، حالا این مأموربه، به امر ظاهری که مدتها عمل کرد باید قضا کند؟ باید اعاده کند یا نه؟ اگر گفتید کافی است، اعاده- قضا ندارد، اگر گفتید کافی نیست اعاده دارد، قضا دارد.
یک نکتهای که نمیدانم چرا مرحوم آخوند توجه به آن نداشتند، توجه شما را جلب کنم بعد وارد بحث شوم، راجع به مأموربه، به امر اضطراری که کشف خلاف شود در وقت یا خارج وقت مرحوم آخوند تصریح میکنند میگویند که مأموربه، به امر اضطراری را بجا آورد بعد کشف خلاف شد اعاده دارد یا نه؟ قضا دارد یا نه؟ این علی الظاهر راجع به قضایش نمیشود حرف زد، شکی نیست یک کسی تیمم کرد، نماز خواند، فردا آب پیدا کرد، خب نمیشود بگوئیم قضا، اگر بگوئیم اضطرار مستوعب باشد خب معلوم است که مأموربه، به امر اضطراری کافی است، تمام بحث آنجاست که با تیمم نماز خواند بعد هنوز وقت هست، حالا اضطرار رفع شد، دو دفعه باید نماز بخواند یا نه ؟ لذا مختص اعاده است، نه مختص قضا.
لذا این اضطرار اگر رفع شود توی وقت، حرف این است که آیا اعاده دارد یا نه؟ دیروز مثال میزدم مثل اینکه میدانست که نمیرسد، بدنش نجس بود و یا مثلاً جنب بود یا آب نداشت اما خارج از شهرستان بود میدانست که نمیرسد، نماز را با تیمم خواند، با لباس نجس خواند حالا اتفاقاً رسید، یک ساعت به غروب مانده رسید به شهرستان آب پیدا کرد حالا آیا این نمازی که خوانده مجزی است یا نه؟ تمام بحث اینجاست و اما میدانست نمیرسد بعد هم نرسید شب رسید بحث بکنیم بگوئیم آیا قضا دارد یا نه؟ خب معلوم است قضا ندارد کسی که نماز را با تیمم خوانده خب قرآن میفرماید قضا ندارد میفرماید اگر تو آب داری، آب، آب نداری تیمم نماز بخوان، دیگر بعدش قضا بکن، ضرورت در اسلام است که قضا ندارد، ضرورت در فقه و روایت است اصلاً معنای اضطرار همین است، اضطرار مستوعب اگر راستی مضطر بود اینکه تیمم بکند، تیمم کرد تا غروب هم آب پیدا نکرد با لباس نجس خواند و رفع اضطرارش نشد تا شب خب معلوم است فلم تجدوا ماء فتیمّموا سعیدا میگوید این نماز درست است و قضا ندارد، دیگر این حرف غلط است، قضا ندارد چیست؟ خب مسلم است که آن امر اضطراری کافی از آن امر اختیاری است.
لذا در وقتش شبهه است اما در خارج از وقتش شبهه نیست، حالا شبهه نیست من بیایم دو دفعه بحثش بکنم، بگویم آقا ما بحثش را میکنیم ولو اینکه شبهه هم نداریم. میخواهد مصلحت مهم باشد یا نباشد، اعم باشد، نباشد، بحث ندارد، مسلم است که در حال اضطرار مستوعب اگر نماز بخواند معلوم است این نماز مجزی است حالا همه مصالح را درک کرده باشد یا نه و یک مقدار درک کرده باشد همه را درک کرده باشد، حتی بیشتر درک کرده باشد، کمتر درک کرده باشد، مسئله قضا را از بحث امروزمان باید ببریم بیرون، بحث ما مختص به اعاده است، مأموربه، به امر اضطراری در وقت که بعد کشف خلاف شد عصر آب پیدا کرد و با تیمم نماز خوانده، حالا باید وضو بگیرد و نماز بخواند یا آن تیمم کفایت میکند؟
مسئله را مرحوم آخوند و دیگران بحث ثبوتی کردند بعد بحث اثباتی کردند بحث ثبوتیش این است که این مأموربه، به امر اضطراری را یک وقت میدانیم که غرض مولا 100 در صد تحصیل میشود یعنی هیچ فرقی تیمم با وضو ندارد، یک دفعه این را بدست می آوریم به طوری که وقتی تیمم کرد در جایی که آب ندارد مصلحت تامه ملزمه مولا بدست آمده، این یک صورت.
صورت دوم این که مصلحت تامه ملزمه بدست نیامده الا اینکه قابل جبران نیست یعنی تیمم50 درصد مصلحت مولا را ایجاد میکند،50 درصدش میماند اما اگر این با تیمم نماز خواند، دیگر آن50 درصد را نمیشود امتثال کرد، نمیشود بدست آورد مثل همان مثالهائی که مرحوم آخوند زدند که آب شود داد به مولا خورد، حالا آب پیدا کرد50 درصد مصلحت که این سیراب شد بدست آمد50 درصد که آب شود خورد بدست نیامد اما دیگر نمیشود جبران کرد. این هم صورت دوم.
صورت سوم این که مصلحت تامهاش را میشود اما مصلحت که افضل فالافضل است ، آن از دست داده شده مثلاً تیمم کرد، نماز خواند بعد آب پیدا کرد حالا اگر دو مرتبه نماز بخواند، یک مصلحت تامه ملزمه با فضیلت بدست آورده یعنی به عبارت دیگر وضو افضل از تیمم است، یک دفعه میگویند انقص است، ناقص است، تیمم ناقص است، آن تامه، یکدفعه میگوئید نه هر دو تاماند الافضل فالا فضل هست. خب این مقام ثبوتش. مرحوم آخوند و دیگران، مرحوم شیخ انصاری نتیجه میگیرند میگویند خب اگر گفتی تیمم مثل وضو است، هیچ تفاوتی با هم ندارد خب وقتی چنین باشد، وقتی تیمم کرد، نمازخواند، وقتی آب پیدا کرد، دیگر نمیتواند وضو بگیرد، امتثال بعد از امتثال است، که محال است. چنانچه اگر گفتید تیمم با وضو، ناقص و تام است، کامل و ناقص است، خب تیمم کرد نماز خواند حالا آب پیدا کرد باید دو مرتبه نماز بخواند، چرا؟ برای این که ناقص تحویل مولا داده، باید تام تحویل مولا بدهد. مصلحت تامه ملزمه بدست نیامده پس بنابر این حتماً باید بگوئیم امر اضطراری کافی از امر اختیاری نیست.
اگر مثل آن صورتی باشد که نشود دیگر مصلحت را بدست آورد ولو با وضو، یعنی تیمم نصف مصلحت را داشته، نصف مصلحت را هم از دست داده حالا الان آب پیدا کرد با این آب بخواهد وضو بگیرد دیگر نمیشود50 مصلحت تیمم داشته50 مصلحت هم دیگر از بین رفته، از دست داده، خب معلوم است باز هم میگوئیم امر اضطراری کافی از امر اختیاری ، یک قسمت هم آن کامل و اکمل چه؟ مثل نماز فرادا و نماز جماعت اگر بگوئید تیمم مثل نماز فرادا است و وضو مثل نماز جماعت، حالا نماز فرادا خواند بعد جماعت پیدا کرد میتواند نماز بخوانند یا نه؟ گفتیم نه. مگر اینکه آن روایات که دیروز خواندیم که میگفت میتواند نماز بخواند، تعبداً میگفته نماز بخواند و الا اگر آن روایتها را نداشتیم ولو اینکه فضیلت هم از دست داده با نماز جماعت میتواند فضیلت بدست بیاورد اما چون مصلحت تامه ملزمه بواسطه تیمم از بین رفت یا مصلحت تامه ملزمه بواسطه نماز فرادا رفت، تمام شد، حالا ما بخواهیم اکمل بیاوریم، اکمل آنجاست که آن کامل مأموربه باشد و چون کامل دیگر مأموربه نیست دیگر خواه ناخواه در کامل و اکملش هم باید بگوئیم اکمل را دیگر نمیتواند بدست بیاورد. فقط یک جایش را که بتواند بدست بیاورد و این که تیمم ناقص است اما چارهای نیست وضو تام است اما آن هم چارهای نیست، حالا با تیمم نماز خواند، عصر آب پیدا شد حتماً باید نماز را اعاده بکند چرا؟ برای این که نماز تامه نیاورده وقتی نیامده باید تام الاجزاء و الشرایط باید مصلحت تامه ملزمه بیاید، باید وضو بگیرد، نماز بخواند. اول خیال کرد وظیفه است، تیمم کرد و نماز خواند بعد آب پیدا کرد حالا نظر ثبوتی بدست آورد که آن نماز خوانده ناقص است، معلوم است نمازی که خوانده ناقص است باید یک نماز تام بخواند، اگر از نظر ثبوتی گفتید فرق بین تیمم و وضو ناقص و کامل است نه کامل و اکمل دیگر معلوم است امر اختیاری کافی از امر اضطراری نیست. یعنی ثبوتاً، عقلاً از نظر تقسیم میگوئیم این نماز با تیمم 4-3 صورت دارد یک دفعه مثل نماز وضو تام الاجزاء و الشرایط است در ظرف خودش البته، خب نماز با تیمم خواند تکلیف ساقط شد دیگر حالا آب پیدا کند، امتثال بعد از امتثال است و محال است. یک صورت میگوئید ناقص است اما قابل جبران نیست این هم مثل صورت اول است برای این که امتثال بعد از امتثال میشود درست نیست.
یک صورت، صورت ناقص و کامل است خب معلوم است باید نماز را اعاده کند برای این که نماز با تیمم خوانده، تخیل میکرد که آب ندارد و بعد آب پیدا کرد، ناقص آمده تام نیامده باید آن ناقص را رها کند، تام بیاید بگوییم که امر اضطراری موجب اعاده نیست، نه اینجا موجب اعاده هست، این هم صورت سوم.
صورت چهارم اکمل و کامل. نماز با تیمم کامل است، نماز با وضو اکمل است. حالا این خیال میکرد آب پیدا نمیکند، نماز کامل را خواند، یعنی با تیمم، آب پیدا شد، اضطرارش رفع شد، نماز را میتواند قضا کند یانه؟ نه چرا نه؟ امتثال بعد از امتثال است، مثل نماز جماعت است که بخواهد در غیر نماز این را پیادهاش بکند، نمیشود. نماز جماعت باید با نماز باشد وقتی نماز را فرادا خواند بعد جماعت پیدا شد، میشود جماعت بخواند یا نه؟ نه. مگر روایات به ما بگوید در خصوص نماز صلاه معاده درست است از همین جهت هم دیروز میگفتم فقها روی این صلاه معاده خیلی حرف دارند بعضی اصلاً روایات را عمل نکردند گفتند صلاه معاده نمیشود بعضیها قدر متیقن گرفتند گفتند مختص آنجاست که نماز ظهر بخواند فرادا و میدانست امام جماعت پیدا نمیشود بعد شد اما جاهای دیگر را میگویند نمیشود، صلاه معاده خلاف قاعده است امتثال بعد از امتثال است، جایز نیست پس قدر متیقن راجع به روایات معاده باید قدر متیقن گرفت.
خب حالا فرض این است، آن حرفی که ما میزنیم از نظر ثبوتی درست است اما کسی بگوید مصلحت تامه دارد در ظرف خودش خب معنایش این است که وقتی که نماز را با تیمم خواند مصلحت تامه ملزمه را آورده دیگر بعد دو دفعه بخواهد نماز را بخواند که آب پیدا کرد نمیشود. خب این از نظر مقام ثبوت.
از نظر مقام اثبات چه؟یعنی آیا کسی اول ظهر آب ندارد، یقین دارد عصر آب پیدا میکند میتواند نماز را با تیمم بخواند یا نه؟ این فرد بالایش است یا اینکه کسی میدانست آب پیدا نمیکند، نماز را با تیمم خواند بعد آب پیدا کرد آیا باید اعاده کند یا نه؟
مرحوم آخوند میگویند نه، چرا نه؟ میگویند میتواند نماز را اول ظهر بخواند ولو میداند آب پیدا میکند یا آب پیدا کرد میگویند نمازش درست است و میتواند هم اول وقت نماز بخواند. می گویند برای این که مقدمات حکمت این را به ما می گوید، مولا در مقام بیان مراد است، فلم تعبدوا مائا، نگفته فلم تجدوا مائاً آنجا که بدانی آب پیدا نمیشود و آب هم پیدا نشود این را نگفته، چون نگفته پس مطلق اراده کرده اسمش را میگذارند بدار ، این بدار را با رفع مالایعلمون ،با قانون مقدمات حکمت برمیدارند دیگر این بدار باقی میماند انتظار از بین میرود یعنی میداند الان ظهر است میداند 3 ساعت دیگر آب پیدا میکند، اما میخواهد نماز اول وقت بخواند میخواهد نماز جماعت بخواند، میتواند یا نه؟ مرحوم آخوند میگویند میتواند برای این که فلم تجدوا اطلاق دارد. می گوید که بدار آری، انتظار لازم نیست.
اگر حرف مرحوم آخوند درست نباشد، یعنی مقدمات حکمت اما یک چیزی جای مقدمات حکمت مینشیند و آن چیست؟ برائت این نماز اول وقت میخواهد بخواند، نمیداند باید صبر کند یا نه رفع مالا یعلمون می گوید لازم نیست. خب میتواند نماز اول وقت بخواند اگر کسی شبهه کند به مرحوم آخوند که آقای آخوند مقدمات حکمت نداری برای این که قلم تجدوا و امثال اینها در مقام تشریع حکم است و نمیتوانی از آن مقدمات حکمت بگیری همین جور هم هست این مقدمات حکمتی که مرحوم آخوند میگوید برای این که انتظار را بزند، نمیشود برای این که مولا در مقام بیان مراد نیست در مقام تشریع حکم است یعنی کسی که آب ندارد این باید تیمم کند اما کی؟ کجا؟ چه؟ دیگر در مقام بیانش نیست. لذا این ایراد به مرحوم آخوند هست.
اما یک قاعده کلی داشته باشید هر کجا مقدمات حکمت نشد، نائبش هست نائبش اصل است لذا کسانی که ایراد کردند به مرحوم آخوند که آقا مقدمات حکمت نداریم، پس نمیتواند نماز بخواند اول وقت به آنها میگوئیم مقدمات حکمت نداریم اما نائب دارد همه جا، نائبش اصل است. نمیدانیم واجب است این صبر بکند، نماز فرادا نخواند، نماز اول وقت نخواند، نماز جماعت نخواند همه خصوصیات و فضائل را از دست بدهد صبر بکند تا آخر و نمار با وضو بخواند، آیا این واجب است یا نه؟ رفع مالایعلمون می گوید نه. اسمش را میگذارند برائت از انتظار، واجب است صبر کند یا نه ؟ نه. خب فردا قضیه را تکرارش میکنیم .
وصلی الله علی محمد و آل محمد