درس خارج اصول آیت الله مظاهری

1388/01/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : ادامه بحث اجزا

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

این بحث اجزا یک بحث فوق العاده مفید در جامعه است، در فقه ما و باید به آن خیلی اهمیت بدهیم، عنوان بحث را ما این جور کردیم اگر کسی طبق فتوا عمل کند بعد فتوا برگردد مرجع تقلید از فتوا برگردد این نمازهایی که من مطابق با فتوای اول، مخالف با فتوای دوم خواندم، این نمازها درست است یا نه قضا دارد، اعاده دارد؟ که این جور می‌شود المأموربه بالامرالواقعی اذا خالف الواقع خب مأموربه ظهر فساده مثل مرجع تقلید از فتوایش برگردد آیا این مجزی است یا نه؟

مشهور در میان اصحاب گفتند عدم اجزا منجمله شیخ انصاری اما همین شیخ انصاری می‌فرماید در باب اجتهاد و تقلید اجماع داریم بر اجزا که به ایشان باید بگوئیم بر اجزا یعنی وقتی شیخ انصاری می‌آیند توی اصول می‌گویند عدم اجزا وقتی می‌آیند توی فقه می‌گویند اجزا لذا این تفاوت را هم باید درستش بکنیم .

الان مثلاً در اول همین رساله‌های عملیه خب دارند اگر مجتهد از فتوایش برگشت اعلام کند به مقلدش توی رساله من از فتوایم برگشتم اما نگفتم هیچ مجتهدی در رساله نگفته نمازهائی که خواندی مطابق آن فتوای اول این را اعاده کن، قضا کن مثل این که مفروغ عنه است لذا اگر بخواهیم عنوان درست بکنیم دیروز می‌گفتم باید بگوئیم المأموربه بالامرالظاهری مجز عن المأموربه باالامر الواقعی ام لا؟ لذا آن که بحث ما بود این که مرحوم آخوند (رض) با آن موجز بودن کفایه چرا عنوان را این جور درست کردند؟ المأموربه علی وجه یجزی بالضروره فالجمله بالضروره می‌گوئیم این چه تعریفی است دیروز می‌گفتیم اصل این تعریف مجمل است بعدش هم ظاهرش این است آن چه در جوی می‌رود آب است، مسلم است اگر کسی مأتیبه مطابق با مأموربه باشد مجزی است، این اصلاً بحث ما نیست لذا اگر بخواهیم کفایه را درست کنیم باید بگوئیم المأموربه بالامر الظاهری که این امر ظاهری را پهلوی علی وجه بگذاریم علی وجه را هم بیندازیم المأموربه بالامر الظاهری اذا خالف الواقع یعنی مأموربه بامر واقعی مجز ام لا؟

کمکم بحث آمد اینجا چون مرحوم آخوند این جور درست کردند که مأمور به چه ظاهری چه واقعی اگر مطابق با واقع شد امتثال شده، امتثال بعد از امتثال محال است پس مجزی است اما خب معلوم است این پس مجزی است، یک امر بدیهی است، یک امر ضروری است گفتند حتی مثل این است که آنچه در جوی میرود آب است حالا چون عنوان را این جور درست کردند، آن وقت یک مسئله برایمان جلو آمده که دیروز متعرض شدم و آن مسئله این است که مأمور به را برده اما هنوز مولا امرش ساقط نشده امتثال کرده اما غرض هنوز حاصل نشده، فور مرحوم آخوند مثال می‌زنند توی کفایه آب را برای مولا برده اما هنوز نخورده امتثال شده اما غرض هنوز حاصل نشده، اگر آب را خورده باشد، غرض حاصل می‌شود، امتثال بعد از امتثال محال است اما اگر هنوز غرض حاصل نشده تبدیل امتثال به امتثال می‌شود کرد یا نه؟ که مثال می‌زنند بزرگان یک آب گرم آلوده‌ای جوی نداشت برای مولا برد، ناگهان آب تصفیه شده سرد حسابی آمد، خب می‌تواند این تبدیل امتثال بکند؟ خب معلوم است بله، می‌تواند تبدیل امتثال بکند برود آب را بردارد، آب حسابی جایش بگذارد. اما اگر امتثال شده دیگر آب گرم را خورده، دیگر معنا ندارد تبدیل امتثال به امتثال و به قول مرحوم حاج آقا رضا دیروز می‌گفتم که گلدان را با آب شور آب داد معنا ندارد که دیگر آب شیرین بریزد، دو دفعه آب بعد از آب ولو این که آن امتثال اول خیلی کم بوده، آب شور بوده، اما دیگر امتثال بعد از امتثال محال است اما تبدیل امتثال خب امتثال جایز است یعنی هنوز غرض حاصل نشده، آب را نخورده گلدان را آب نداده حالا معلوم است باید با آب شیرین بدهد این‌ها می‌گویند جایز است، ما می‌گوئیم واجب هم هست تبدیل امتثال خیلی‌ جاها واجب است مثل همین آب شور و آب شیرین تبدیل امتثالش واجب است، مثل همین آب شور و آب شیرین تبدیل امتثالش واجب است، مثل همان آبی که مثال زدم، آب شور را برده مولا بخورد، حالا آب شیرین پیدا کرد، حتماً اگر تبدیل امتثال نکند کتکش می‌زنند.

لذا در بعضی جاها تبدیل امتثال به امتثال واجب هم هست اما علی کل

حال آن وجوب تکلیفی است دیگر، تبدیل امتثال به امتثال جایز است اما امتثال بعد از امتثال محال است.

تا اینجاها همه حرفها خوب است اما مشکلی که هست اینجاست این صلاه معاده، خب صلاه معاده قدر متیقنش این است که انسان خیال می‌کرد امام جماعت نمی‌آید نماز فرادا خواند، حالا امام جماعت آمد، می‌گویند برای درک فضیلت می‌توانی همان نماز ظهر و عصر را که خواندی دو دفعه بخوانی، به این می‌گویند صلاه معاده و این آیا مختص به همین مثال است؟ اختلاف در عروه، در رساله‌ها بعضی‌ها یک مقدار هم بیشتر رفتند گفتند جماعت به جماعت امام جماعت 2 جا، 3 جا نماز می‌خواند، همان نماز را می‌تواند بخواند یا نه؟ گفتند می‌تواند، صلاه معاده، مأموم در مثلاً ماه مبارک رمضان است کار ندارد از این مسجد به آن مسجد، از آن مسجد به آن مسجد 4-3 تا نماز می‌خواند، می‌شود یا نه؟

یک قدری بالاتر نماز فرادا می‌خواند دو دفعه حال دارد همان نماز را دو مرتبه بخواند، می‌شود یا نه؟ که به قول عوام به دلش نچسبید نماز، می‌داند صحیح است اما به دلش نچسبید چون حضور قلب نداشت حالا می‌خواند دو دفعه نماز بخواند آیا می‌شود یا نه؟

مثل ما می‌گوئیم که روایات در باب 54 از ابواب صلاه جماعت جلد 5

وسایل 20-10 روایت مرحوم صاحب وسایل نقل می‌کند البته بعضی از روایات مربوط به بحث نیست اما ایشان 20-10 روایت نقل می‌کند برای این که صلاه معاده درست است. حالا آن که خیلی احتیاط کرده، گفته است فقط آنجاست که مأموم نماز بخواند، امام جماعت برسد می‌تواند دو دفعه همان نماز را بخواند. آنهم که احتیاط نکرده گفته نه صلاه معاده یعنی 2 مرتبه، 3 مرتبه نماز خواندن که نماز را خوانده دو دفعه بخواند اشکال ندارد ولو صلاه فرادا، خب این استظهار مربوط به اینجا نیست مربوط به فقه است اما چیزی که مربوط به اینجاست این است مقام ثبوتش است این صلاه معاده را چه جور درست بکنیم در حالی که امتثال بعد از امتثال است و محال است؟ این را چه جور می‌شود درست کرد؟

لذا مقام اثباتش خیلی واضح است، شکی نیست مقام ثبوتش خیلی مشکل است و آن مقام ثبوت این نماز وجوبش ساقط شد، مأتی به مطابق با مأمور به شد، مأمور به ساقط شد نمی‌شود بگوئی ساقط نشد، فرض این است نماز اول صحیح است می‌تواند برود دنبال کارش اما حالا دنبال کارش نمی‌رود دو دفعه نماز می‌خواند، نماز جماعت می‌خواند.

لذا این نماز مسلم درست است حالا نماز دوم را به عنوان همان نماز بخوانیم، امتثال بعد از امتثال و محال است چه جور می‌شود درستش کرد؟

مرحوم آخوند این را می‌گویند که از جمله ان الله اختار احبهما این مثل تبدیل امتثال است نه امتثال بعد از امتثال می‌گوئیم این روایت را باید معنا کنیم و الا تبدیل امتثال که نیست غرض ساقط شده فرض ما اینجاست، نماز مأتی به 100 در صد مطابق با مأموربه ، غرض ساقط شد بنابراین نماز دوم امتثال بعد از امتثال است نه تبدیل امتثال، تبدیل امتثال یعنی چه؟ امتثال کرد آن آب شور هنوز غرض ساقط نشده یعنی گفته آب بیاور، واجب بوده آب بیاورد، مأتی به آب برده و اما غرض هنوز ساقط نشده لذا مرحوم آخوند توی کفایه مثال می‌زند می‌گوید اگر آب را ریخت توی دهانش دیگر نمی‌شود آب بیاورد، دیگر محال است.

لذا امتثال بعد از امتثال است و ما نحن فیه امتثال بعد از امتثال است برای این که غرض ساقط شد، نمی‌شود بگوئیم که غرض ساقط نشد اگر شک در غرض ساقط شدن و امثال اینها باشد یک مسائل دیگر می‌شود این نماز خواند می‌داند غرض مولا ساقط شد می‌داند مأتی به100 درصد مطابق واقع است، اصلاً مسئله اجزا همین است، ما می‌دانیم غرض مولا ساقط شد از همین جهت هم پا می‌شود می‌رود نه اعاده می‌کند، نه قضا می‌کند اگر هم از او پرسیدند روز قیامت چرا اعاده نکردی برای این که حتی مخالف با واقع است؟ می‌گوید نماز گفته بوده طبق این فتوا بخوانم، خواندم، تمام شد. مولا هم نمی‌تواند، قصد قربتش هم نمی‌آید، نه این می‌تواند قصد قربت بکند، لذا از باب این که مرحوم آخوند می‌فرماید این تبدیل امتثال است می‌گوئیم این درست نیست، تبدیل امتثال آنجاست که نماز فرادا نخوانده، نماز جماعت را جایش بخواند و اما نماز فرادا بخواند، تکلیف را ساقط بکند دیگر این نمی‌شود تبدیل امتثال، این می‌شود امتثال بعد از امتثال.

لذا حتماً حرف مرحوم آخوند درست نیست و این تمسک کرده به ان الله یختار احبهما را باید یک جور معنایش بکنیم این را بخواهیم بگوئیم تبدیل امتثال است می‌گوئیم تبدیل امتثال آن جاست که آب شور و آب شیرین را 2 تا را ببری پهلویش بگوئی هر کدام را می‌خواهی بخور و او آب شیرین را بخورد خب تبدیل امتثال است یا آب شور را ببریم هنوز نخورده بیائیم آب شیرین را ببریم تبدیل امتثال است اما آب شور را خوردش بدهیم بعد آب شیرین ببریم این امتثال بعد از امتثال است و محال است.

لذا حتی اکملش هم دیگر نمی‌شود برای این که کامل غرض مولا را ساقط کرد دیگر اکمل نمی‌تواند بیاید یعنی نماز جماعت نمی‌تواند بیاید و الا ما روایت لازم نداشتیم، فقها تمسک به روایت کردند و الا اگر روایت نداشتیم می‌گفتیم کسی که نماز فرادا خواند بخواهد نماز جماعت بخواند جایز نیست، مسلم می‌گفتیم، لذا همین الان ببینید هیچ جایش را نمی‌گویند ما همه جایش را می‌گوئیم، اما آقایان معمولاً می‌گویند این نماز معاده یک تعبد است و همه جا نمی‌آید و اگر تبدیل امتثال بود باید همه جا بیاید باید توی 2 تا جماعت بیاید باید توی نماز فرادا با جماعت بیاید باید توی نماز فرادا بیاید، تبدیل امتثال است دیگر می‌خواهد تبدیل امتثال کند اما آقایان، مراجع می‌فرمایند نه این صلاه معاده جا دارد.

لذا حرف مرحوم آخوند را که نمی‌شود درستش کرد ما سابقاً می‌گفتیم این ان الله یختار ان احبها می‌خواهد یک چیز دیگر بگوید و آن قبولی صاله یعنی هر نمازی که صحیح باشد مقبول نیست. انما یتقبل الله من المتقین حالا 2 تا نماز پیش خدا آن که می‌شود قبولش کرد آن را قبول می‌کند یا نماز اول یا نماز دوم ما روایت را این جور معنا می‌کنیم ان الله یختار احبها یعنی در وقت قبول نه در وقت صحت نه در وقت امتثال دیگر خواه ناخواه 2 تا نماز خوانده اما باید باز درستش کنیم این 2 تا نماز را به چه دلیل خوانده؟ دلیل می‌خواهد همین جوری که نمی‌شود این 2 تا نماز هر دو را باید بگوئیم صحیح بوده وقتی هر دو صحیح بوده پروردگار عالم آن که قبولیش بیشتر است آن را قبول می‌کند.

بزرگان یک چیزی فرمودند آن هم خیلی خوب است گفتند این صلاه معاده مستحب است واجب نیست یک مستحب مستقل است خب خیلی حرف خوبی است این است که کسی که نماز فرادا خواند تکلیف را ساقط کرد اگر جماعت برایش جلو آمد تعبداً مستحب است یک نماز مستقل بخواند می‌شود مثل نوافل حرف خوبی است، بسیاری از محشین بر عروه همین را فرمودند که این یک مستحب است آن وقت آن ان الله یختار ان احبها را دیگر تویش حرف نزدند دیگر حالا شما یا طردش بکنید یا این جور که من گفتم درستش بکنید اما اینجا مرادم است که فقها در رساله‌هایشان در حاشیه بر عروه‌شان می‌‌فرمایند که این صلاه معاده واجب نیست مأتی به مستحب است مثل نوافل است آن که واجب بود این عقود، تمام شد اما اگر خدا نگفته بود که می‌توانی نماز بعد از نماز بخوانی، این بدعت بود، نمی‌توانست نماز بعد از نماز بخواند اما خدا فرموده، نماز بعد از نماز را قبول دارم، یکی واجب، یکی مستحب آن وقت درست در می‌آید که نماز اول با امتثال مأتیبه مطابق با مأموربه، مأموربه ساقط شد امر مولا راجع به نماز ظهر و عصر ساقط شد الا اینکه اگر دلش بخواهد دو دفعه یک نماز ظهر و عصر فرادا، یا به جماعت بخواند اشکال ندارد چرا؟ چون خدا نگفته است.

لذا به غیر از این که فقها گفتند چاره‌ای نداریم بگوئیم یعنی نمی‌توانیم بگوئیم نماز معاده مصداق واجب است برای این که واجب آمده ساقط شده، دیگر تمام شده اما می‌توانیم بگوئیم مصداق مستحب است تعبداً همین جور که گفته نافله بخوان، گفته نماز معاده بخوان همین جور که گفته نماز اول ماه بخوان، گفته نماز معاده بخوان، مثل نماز غفیله و مثل نوافل ونماز اول وقت این‌ها مستحب‌اند یک مستحب دیگر هم داریم به نام صلاه معاده.

لذا با اسقاط مأموربه، به امر واقعی منافات ندارد، آن امر ساقط شد الان این تبدیل نمی‌خواهد بکند و می‌خواهد یک نماز مستقلی که آن نماز اول مأموربه آن ساقط شده بجا بیاورد، دلیل نداشتیم می‌شد بدعت دلیل داریم می‌شود تعبد.

آن وقت اگر آن ان الله یختار اجبها را بتوانید این جوری درستش بکنید و الا چاره‌ای نداریم بگوئیم که یعجلها فریضه، ان الله یختار احبهما دیگر نمی‌دانیم معنایش چیست، مجمل است. چه کار دارید بروید توی دقت عقلی و اصولی و مقام ثبوت ومقام اثبات، مقام اثبات می‌گوید 2 تا نماز با هم خواندن طوری نیست تو هم بگو 2 تا نماز خواندن با هم طوری نیست.

وصلی الله علی محمد و آل محمد