درس خارج فقه آیت الله مظاهری

99/09/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: 1- حضور صبي مميز در صفوف نماز 2- شک در اتصال صفوف نماز 3- حکم نماز در صورت تقدم و تأخر مأموم بر امام 4- اقامه‌ی نماز جماعت به دور کعبه/ مسئله 22و23و24و25/ شرايط نماز جماعت-احکام نماز جماعت/ کتاب الصلوة

 

مسئله 22:

لا يضر الفصل بالصبي المميِّز ما لم يعلم بطلان صلاته.[1]

فاصله بين امام جماعت و بچه‌ها يا بين مأمومين با بچه‌ها مانعي ندارد. اگر نماز آنها تشريعي باشد، نماز مي‌خواند و اشکال ندارد. اگر نماز آنها تمريني باشد، اشکال شده است که نماز تمريني اصلاً نماز نيست. اما مي‌توان گفت همان نماز تمريني يک اتصال است. ما اتصال عرفي مي‌خواهيم و اتصال عرفي گاهي به واسطه‌ی مردها و گاهي به واسطه‌ی زن‌ها و گاهي به واسطه‌ی بچه‌هاست. ولي مشهور در ميان اصحاب گفتند کاري از نماز تمريني برنمي‌آيد و من اين را قبول ندارم براي اينکه ما اتصال عرفي مي‌خواهيم و اتصال عرفي هست و اين بچه نماز مي‌خواند. دو سه تا بچه ايستادند و فاصله شده بين ديگران و يا بين صف‌ها و همين اتصال عرفي کفايت مي‌کند، چنانچه نظيرش را قبلاً داشتيم و اين صدق عرفي که مرحوم سيد«رحمت‌الله‌عليه» و ديگران بارها فرمودند، يکي از مصاديق صدق عرفي، اتصال بين بچه‌ها و بزرگترهاست. حال در نفس‌الامر و واقع نماز اينها تمريني باشد يا تشريعي باشد. بله، اگر بدانيم نمازشان باطل است، مربوط به افراد نمي‌شود و هرکه مي‌خواهد اتصال را وصل کند، بايد نماز او صحيح باشد.

مرحوم سيد«رحمت‌الله‌عليه» براي اينکه عبادات صبي را تشريعي مي‌دانند، اين عرض مرا نفرمودند و همين مقدار فرمودند که اگر ندانيم نمازشان باطل است يا نه، مانعي ندارد مگر اينکه بدانيم نمازشان باطل است و نماز باطل، اتصال ندارد.

 

مسئله 23:

إذا شك في حدوث البعد في الأثناء بنى على عدمه، وإن شك في تحققه من الأول وجب إحراز عدمه إلا أن يكون مسبوقا بالقرب كما إذا كان قريبا من الإمام الذي يريد أن يأتم به فشك في أنه تقدم عن مكانه أم لا.[2]

همه‌ی اينها صحيح است. صف بسته شده و نمي‌دانيم اين صف وصل کرده يا نه، معلوم است که وصل کرده است. اما اگر در تحقق شک کنيم، مثلاً نمي‌دانيم آيا وصل به واسطه‌ی بچه‌ها يا به واسطه‌ی بزرگترها تحقق پيدا کرده يا نه؛ مرحوم سيد«رحمت‌الله‌عليه» مي‌فرمايد بايد احراز کرد براي اينکه شرط در جماعت، اتصال است و اين شرط را بايد احراز کرد؛ لذا اگر در نمازند، شرط خود به خود متحقق است و اگر شک کند، اعتنا نکند. اما اگر در تحقق اتصال شک کند، احراز شرطيت نشده و بايد بگوييم نماز باطل است. به قاعده‌ی اينکه در نماز از اول تا آخر، اجزا و شرايط بايد محرز شود. حال گاهي محرز مي‌شود به واسطه‌ی اصل و گاهي محرز مي‌شود به واسطه‌ی وجدان. اين هم مسئله‌اي که واضح است و قبلاً نظير آن گفته شده است.

 

مسئله 24:

إذا تقدم المأموم على الإمام في أثناء الصلاة سهوا أو جهلا أو اضطرارا صار منفردا، ولا يجوز له تجديد الاقتداء، نعم لو عاد بلا فصل لا يبعد بقاء قدوته.[3]

مأموم از امام جلو افتاد، مثل اينکه مثلاً يک قدم جلو رفت يا دو سه قدم عقب رفت. تقدم مأموم بر امام از بين رفت. ايشان مي‌فرمايند سهواً باشد يا جهلاً باشد يا اضطراراً باشد، نماز باطل است.

اشکال در اينجا اينست که اين جلو افتادن يا عقب افتادن و پيدا شدن فاصله، شرط رکني هست يا نه! شرط رکني نيست براي اينکه ما گفتيم از ارکان، نيت و تکبيرة الاحرام و رکوع و سجده و قيام متصل به رکوع است. و اما تقدم و تأخر از ارکان نيست. بنابراين اگر سهواً يا جهلاً يا اضطراراً جلو آمد، بايد بگوييم نماز صحيح است.

قاعدۀ رفع مي‌گويد نماز صحيح است. قاعدۀ عدم اعتبار سهو، عدم اعتبار اضطرار مي‌گويد نماز صحيح است. بنابراين اگر فهميد که در نماز جلو افتاده يا عقب افتاده، بايد بگوييم نمازش صحيح است. اما مرحوم سيد«رحمت‌الله‌عليه» نمي‌پذيرند و مي‌فرمايند: «إذا تقدم المأموم على الإمام في أثناء الصلاة سهوا أو جهلا أو اضطرارا صار منفردا، ولا يجوز له تجديد الاقتداء، نعم لو عاد بلا فصل لا يبعد بقاء قدوته»

فرادا قهري مي‌شود و نمي‌تواند برگردد و بالاخره نماز باطل است. اما اگر ما گفتيم که اين شرط تأخر مثل رکوع نيست. اين شرط عدم تأخر و شرط عدم تقدم وقتي از ارکان نشد، اگر سهواً باشد، قاعدۀ رفع مي‌گويد طوري نيست و اگر جهلاً باشد، برمي‌گردد به اينکه آيا جاهل مقصر يا جاهل قاصر معذور است يا نه. در اين مورد صحبت شده و ما گفتيم معذور است. اگر اضطراراً بوده، آن نيز همينطور است و به اضطرار فاصله انداختند بين او و بين مأمومين. طبق رُفع مااضطروا اليه بايد بگوييم طوري نيست. اما مسئله را متعرض نشدند و من در اينجا نوشتم که: «ولکن لم نجد في الکلمات الالتزام بذلک»، بلکه بايد بگوييم «ولکن لم نجد في الکلمات التعرّض بذلک». براي اينکه همين مقدار که اصحاب ملتزم نشدند، بايد بگوييم که هرچه نماز واقع شد، سهواً باشد يا جهلاً باشد يا اضطراراً باشد، مانعي ندارد مگر اينکه در جهلش کسي بگويد جاهل مقصر معذور نيست و ما هميشه گفتيم ساهي و جاهل چه مقصر و چه قاصر، مضطر و همه‌ی اينها معذورند.

 

مسئله 25:

يجوز على الأقوى الجماعة بالاستدارة حول الكعبة، والأحوط عدم تقدم المأموم على الإمام بحسب الدائرة، وأحوط منه عدم أقربيته مع ذلك إلى الكعبة، وأحوط من ذلك تقدم الإمام بحسب الدائرة وأقربيته مع ذلك إلى الكعبة.[4]

اين مسئله، مسئله‌ی واضحي است و از نظر عمل نيز هميشه در مسجدالحرام واقع شده است. نمازي که همه به دور کعبه مي‌خوانند. او رو به قبله‌ی ديگري نيست و ديگري رو به قبله‌ی او نيست و همچنين تا آخر، ‌اما همه رو به قبله هستند. بعضي‌ها گفتند نماز باطل است و بايد رو به قبله باشد که ديگران هم رو به قبله هستند و اين فرمايش آقايان وجه ندارد و آنچه هميشه بوده و الان هم هست، در زمان معصومين«سلام‌الله‌عليهم» نيز بوده و اينکه نماز جماعتي مي‌خواندند به صورتي که يک حلقه و دايره‌اي بود و همه رو به قبله بودند. مثل اينکه مثلاً الان رو به قبله هستيم به واسطه‌ی آن احکامي که داريم. اگر کم شود يا زياد شود، نماز اشکال دارد. اما در آن قبله‌ی استداري همه رو به قبله هستند اما هيچ کدام هم رو به قبله به اين معنا نيستند که به يکديگر متصل باشند. يعني اينطور نيست که صفي بسته شود. لذا کساني که اشکال مي‌کنند، وجهي براي اشکالشان ديده نمي‌شود و ما در نماز کل واحد را مي‌خواهيم رو به قبله باشد و در قبله‌ی استداري کل واحد رو به قبله هستند ولو اينکه هيچ کدام هم با اتصال رو به قبله نيستند.

اين مسائل تمام شد. 25 مسئله فرمودند. اول چهار مسئله از اصول در شرايط احکام جماعت فرمودند و بعد هم 25 فرع متربط بر آن کردند و تقريباً پنج شش فرع شرايطي است که مربوط به اصول چهارگانه نيست، مخصوصاً‌ بحث امروزمان هيچکدام راجع به شروط چهارگانه نيست و شرايط مستقلي است. اما مابقي مربوط به مسائل چهارگانه است.

 

فصل في أحكام الجماعة:مسئله 1:

الأحوط ترك المأموم القراءة في الركعتين الأوليين من الاخفاتية إذا كان فيهما مع الإمام، وإن كان الأقوى الجواز مع الكراهة، ويستحب مع الترك أن يشتغل بالتسبيح والتحميد والصلاة على محمد وآله، وأما في الأوليين من الجهرية فإن سمع صوت الإمام ولو همهمة وجب عليه ترك القراءة، بل الأحوط والأولى الانصات، وإن كان الأقوى جواز الاشتغال بالذكر ونحوه، وأما إذا لم يسمع حتى الهمهمة جاز له القراءة بل الاستحباب قويّ، لكن الأحوط القراءة بقصد القربة المطلقة لا بنية الجزئية، وإن كان الأقوى الجواز بقصد الجزئية أيضاً، وأما في الأخيرتين من الاخفاتية أو الجهرية فهو كالمنفرد في وجوب القراءة أو التسبيحات مخيرا بينهما، سواء قرأ الإمام فيهما أو أتى بالتسبيحات سمع قراءته، أو لم يسمع.[5]

در رکعت اول و دوم که امام جماعت حمد و سوره مي‌خواند، اگر مأموم بخواهد حمد و سوره بخواند، آيا مي‌شود يا نه؟!معمولاً گفتند نه و مرحوم سيد«رحمت‌الله‌عليه» و بسياري گفتند اشکال ندارد، اما آهسته بخواند و همچنين به عنوان ذکر و به عنوان تسبيح و تحميد بخواند. در مسئله روايات فراواني هست و بعضي از روايات دلالت مي‌کند بر جواز و بعضي دلالت مي‌کند بر عدم جواز و بزرگان، روايات را حمل کردند بر کراهت.

 

عن الحسين بن كثير، عن أبي عبد الله(عليه السلام) أنه سأله رجل عن القراءة خلف الإمام، فقال:لا، إن الامام ضامن للقراءة...[6]

مي‌فرمايند نمي‌شود حمد و سوره بخواند براي اينکه امام برايت حمد و سوره مي‌خواند.

 

عن يونس بن يعقوب قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عن الصلاة خلف من ارتضي به أقرأ خلفه؟ فقال: من رضيت به فلا تقرأ خلفه.[7]

از نظر امام جماعت عادل است. پس اگر او را عادل مي‌داني، او حمد و سوره مي‌خواند و خواندن حمد و سورۀ تو وجهي ندارد.و اما بعضي از روايات مي‌گويد طوري نيست.

 

عن عبد الله بن الحسن، عن علي بن جعفر عن أخيه قال: «سألته عن رجل يصلّي خلف إمام يقتدي به في الظهر و العصر يقرأ؟ قال: لا و لکن يسبّح و يحمد ربّه و يصلّي علي نبيه صلّي الله عليه و آله»[8]

 

عن الحسن بن علي بن يقطين، عن أخيه ، عن أبيه ـ في حديث ـ قال : سألت أبا الحسن (عليه‌السلام) عن الرکعتين اللتين يصمت فيهما الامام، أيقرأ فيهما بالحمد ، وهو إمام يقتدى به؟ فقال: إن قرأت فلا بأس، وإن سکت فلا بأس. أقول: المراد بالصمت هنا الاخفات قاله جماعة من الاصحاب .[9]

اين نصّ در جواز است. فقها جمع کردند بين روايات به اين فرمايش مرحوم سيد: «الأحوط ترك المأموم القراءة في الركعتين الأوليين من الاخفاتية إذا كان فيهما مع الإمام، وإن كان الأقوى الجواز مع الكراهة، ويستحب مع الترك أن يشتغل بالتسبيح»

اشکالي که در مسئله هست، اينست که کراهت با عبادت چطور جور در مي‌آيد. مي‌خواهد در نماز بگويد الحمدلله رب العالمين اما خوب است که نگويد. عبادت با اينکه نگويد و نگويد با عبادت چطور جمع مي‌شود. و اما اين عرض مرا ناديده گرفتند و گفتند اگر درحالي که امام در رکعت اول و دوم حمد و سوره مي‌خواند، اين هم حمد و سوره بخواند طوري نيست، اما کراهت دارد. اگر فرموديد مانعي ندارد، عبادت با کراهت جمع مي‌شود، پس در اينجا هم جمع مي‌شود وگرنه بايد بگوييم اقوي در رکعت اول و دوم که امام حمد و سوره مي‌خواند، اين شخص يا بايد ساکت باشد و يا اگر مي‌خواهد ذکر بگويد اما ذکر را مخفي بگويد.

[1] العروة الوثقي - جماعة المدرسين، الطباطبائي اليزدي، السيد محمد كاظم، ج3، ص151.
[2] العروة الوثقي - جماعة المدرسين، الطباطبائي اليزدي، السيد محمد كاظم، ج3، ص151.
[3] العروة الوثقي - جماعة المدرسين، الطباطبائي اليزدي، السيد محمد كاظم، ج3، ص152.
[4] العروة الوثقي - جماعة المدرسين، الطباطبائي اليزدي، السيد محمد كاظم، ج3، ص152.
[5] العروة الوثقي - جماعة المدرسين، الطباطبائي اليزدي، السيد محمد كاظم، ج3، ص153.
[6] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج8، ص353، أبواب الجماعة، باب30، ح1، ط آل البيت.
[7] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج8، ص359، أبواب الجماعة، باب31، ح14، ط آل البيت.
[8] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج8، ص361، أبواب الجماعة، باب32، ح3، ط آل البيت.
[9] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج8، ص358، أبواب الجماعة، باب31، ح13، ط آل البيت.