99/09/04
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: 1- خواندن نماز درحاليکه امام در تشهد آخر است 2- خواندن نماز در حاليکه امام در سجود رکعت آخر است 3- اقتداء به امام در حال رکوع از فاصله دور/ مسئله 28و29و30/ نماز جماعت/ کتاب الصلوة
مسئله 28:
إذا أدرك الإمام وهو في التشهد الأخير يجوز له الدخول معه بأن ينوي ويكبر ثم يجلس معه ويتشهد فإذا سلم الإمام فيقوم فيصلي من غير استئناف للنية والتكبير، ويحصل له بذلك فضل الجماعة وإن لم يحصل له ركعة.[1]
اين فرمايش را قبلاً فرمودند و ما هم ايراد داشتيم و ايراد ما اين بود که در اصل کار روايت داريم و روايت صحيحه است و آن اينکه ميبيند امام در تشهد آخر است، الله اکبر بگويد و بنشيند. در وقتي که نماز امام تمام شد، اين شخص بلند شود و نمازش را بخواند. مشهور در ميان فقها فرموده بودند با همان الله اکبر نماز بخواند. ما اصرار داشتيم که اينطور نيست و اين فرمايش امام«سلاماللهعليه» يک تفضّل است و درک يک ثواب است؛ لذا ميتواند نيت نماز کند و بنشيند و امام که تشهدش تمام شد، اول کار اين است. در اين موقع بلند شود و نمازش را بخواند. ما روايت خوانديم که روايت ميفرمود: «و لا يعتدّ به»، به الله اکبر قبلي اعتنا نکند. ما اينگونه کارها را فضيلت دانستيم و اختلاف بالايي در ميان فقهاست. حتي مرحوم سيد«رحمتاللهعليه» در مسئله چندين جا اين مسئله را تکرار فرمودند. علي کل حالٍ اصل مسئله را فرمودند اما نه به يک نسق، بلکه گوناگون و من جمله اينجا.
اين مسئله که الان خوانديم، سابقاً تکرار شد و مرحوم سيد«رحمتاللهعليه» اول فتوا دادند و بعد گفتند در سجدۀ اول هم ميتواند اين کار را بکند. مأموم ديد نماز تمام شده و امام به سجدۀ آخر رفته و اين هم نيت ميکند و با امام سجده ميکند و با امام تشهد ميگويد و بعد بلند ميشود و با آن الله اکبر، نمازش را ميخواند. ما هم از نظر روايت و از نظر القاء خصوصيت قبول کرديم اما اينطور نيست که با آن الله اکبر بتواند نماز بخواند. گفتيم در هر دو صورت جايز است اما يک فضيلت و اخلاق است و يک ثواب است. اما وقتي جداي از امام جماعت شد، بايد نمازش را بخواند. يعني بايد تکبيرة الإحرام بگويد و جلو برود. اين حرف ديروز ما بود که به مرحوم سيد گفتيم و عجب اينست که مرحوم سيد الان در مسئلهی 29 غير از آنکه در مسئلهی 28 است، فرمودند.مسئله 29:
إذا أدرك الإمام في السجدة الأولى أو الثانية من الركعة الأخيرة وأراد إدراك فضل الجماعة نوى وكبر وسجد معه السجدة أو السجدتين وتشهد ثمّ يقوم بعد تسليم الإمام ويستأنف الصلاة ولا يكتفي بتلك النية والتكبير ولكن الأحوط إتمام الأولى بالتكبير، الأول ثم الاستيناف بالاعادة.[2]
مسئله همان مسئله است و فرقش اينست که در مسئلهی 28 «إذا أدرك الإمام وهو في التشهد الأخير» بود و مسئلهی 29 «إذا أدرك الإمام في السجدة الأولى أو الثانية من الركعة الأخيرة» است.
صورت اول را حسابي فتوا ميدهند که با امام متابعت ميکند و بعد با همان الله اکبر نماز ميخواند. اينجا عرض مرا ميفرمايند که با همان متابعت امام سجدهها که ميکند و تشهد ميخواند. اما بعد اکتفا به اين الله اکبر نکند و بعد بلند شود و خودش نمازش را بخواند. تقريباً يک تهافت در کلمات مرحوم سيد ديده ميشود و اتّفاقاً بزرگان مسئله را عنوان فرمودند. مثل صاحب جواهر و شيخ انصاري در صلاة و مرحوم نراقي در مستند و امثال اينها. آنها هم اختلاف دارند. البته نديدم کسي حرف مرا بزند اما در مصداق با هم اختلاف دارند. اين کاري به مرحوم سيد در عروه ندارد. مرحوم صاحب جواهر خيلي مفصل صحبت کرده اما اين اختلاف هست. در يک جا ميگويد با همان الله اکبر نماز بخوان و در جاي ديگر ميگويد نه، بلکه با الله اکبر جديد نماز بخوان. صاحب جواهر و مرحوم شيخ در صلاة تمسّک به روايات کردند. بعضيها گفتند اکتفا کند به همان الله اکبر و تمسّک به روايت کردند. و بعضيها گفتند «لايکتفي بهذا التکبير» و تکبيرش را خودش دوباره بگويد و مرحوم سيد در اينجا درحالي که قبلاً هر دو قول را گفته بودند و روي هر دو قول فتوا داده بودند، اما اينجا از دو قولشان برميگردند و در مثل تشهد ميگويند اکتفا به الله اکبر و در مسجد سجده ميفرمايند اکتفا به الله اکبر نکند بلکه خودش الله اکبر بگويد و ما جمع عرفي بين روايات کرديم و گفتيم اين روايات ميخواهد يک فضيلت بگويد و اما انسان را در نماز وارد نميکند؛ چه اقتدا کند در تشهد و چه اقتدا کند در سجده و چه در بين آن اقتدا کند، اکتفا به همان الله اکبر کند. اما در اينجا صريحاً ميفرمايد در تشهد اکتفا کند به همان الله اکبر و ما در غير تشهد اکتفا به الله اکبر نکند. گفتيم دو دسته روايت داريم، يک دسته از روايتها ميگويد که ميتواند اقتدا کند در وقتي که ببيند امام نمازش تمام است، حال يا در سجده باشد يا بين سجدتين باشد يا در تشهد باشد و يا در سلام باشد، آنگاه ميتواند اقتدا کند و بعد هم به آن الله اکبر اکتفا کند. يک دسته از روايات هم ميفرمايد که در تشهد ميشود اما در غير تشهد نميشود.مرحوم سيد«رحمتاللهعليه» ديروز قول را قبول نداشتد و امروز همان فرمايشي که ديروز قبول نداشتند، قبول ميکنند و ما از روايات استفاده کرديم و بعضي از روايات را مفسّر روايات ديگر قرار داديم و گفتيم اين روايتها در صدد اينست که يک فضيلت به اين آقا بدهد. حال در سجده باشد يا بين سجدتين آخر باشد و يا در تشهد و سلام باشد. نيت ميکند و مينشيند و نماز که تمام شد، الله اکبر اين هم تمام شده و بلند ميشود و نمازش را ميخواند. روايات داشتيم که «و لا يعتدّ بهذا التکبير».
علي کل حالٍ مرحوم سيد«رحمتاللهعليه» در مسئلهی 28 يعني «إذا أدرك الإمام وهو في التشهد الأخير» ميفرمايد اکتفا کند به آن الله اکبري که گفته است. اما در مسئلهی 29: «إذا أدرك الإمام في السجدة الأولى أو الثانية من الركعة الأخيرة»، ميفرمايند اکتفا نکند، »ولا يكتفي بتلك النية والتكبير».
من خيال ميکنم اين عرض من جمع بين روايات است و امام«سلاماللهعليه» ميخواسته اگر کسي در رکعت آخر رسيد، فضيلتي به دست آورد، بنابراين گفتند به عنوان تکبيرة الاحرام تکبير بگو و با امام باش تا امام نمازش تمام شود و بعد بلند شو و نمازت را بخوان.مسئله 30:
إذا حضر المأموم الجماعة فرأى الإمام راكعا وخاف أن يرفع الإمام رأسه إن التحق بالصف نوى وكبر في موضعه وركع ثم مشى في ركوعه أو بعده أو في سجوده أو بعده أو بين السجدتين أو بعدهما أو حال القيام للثانية إلى الصف، سواء كان لطلب المكان الإفضل أو للفرار عن كراهة الوقوف في صف وحده أو لغير ذلك، وسواء كان المشي إلى الأمام أو الخلف أو أحد الجانبين بشرط أن لا يستلزم الانحراف عن القبلة وأن لا يكون هناك مانع آخر من حائل أو علو أو نحو ذلك، نعم لا يضر البعد الذي لا يغتفر حال الأختيار على الأقوى إذا صدق معه القدوة وإن كان الأحوط اعتبار عدمه أيضاً، والأقوى عدم وجوب جر الرجلين حال المشي بل له المشي متخطيا على وجه لا تنمحي صورة الصلاة، والأحوط ترك الاشتغال بالقراءة والذكر الواجب أو غيره مما يعتبر فيه الطمأنينة حاله، ولا فرق في ذلك بين المسجد وغيره.[3]
اين مسئله هم مشهور در ميان فقهاست، بلکه ميبينيم که مثلاً محشين بر عروه در خصوصيات ايرادهايي دارند و اما در اصل مسئله ايراد ندارند.مسئله اينست که وارد شد و ديد امام در رکوع است. ميبيند اگر اقتدا کند به رکوع امام نميرسد و نرسيدنش هم براي اينست که دور از امام جماعت و دور از صف است. در اينجا ميتواند اقتدا کند و در مسئلهی بعد ميفرمايد ميتواند در رکوع راه رود و بالاخره خودش را به امام برساند، درحالي که مثلاً چندين متر دور از امام است، اقتدا ميکند و کشان کشان همينطور که در رکوع هست، ميرود تا به امام برسد. ميفرمايند نمازش درست است. بعد اختلافهاي جزئي و اعتقادي هست. مثلاً کسي ميگويد ميتواند راه برود و ديگري ميگويد بايد پا را بکشاند و ديگري ميگويد بايد زياد فاصله نباشد و ديگري ميگويد خواه فاصله باشد يا نباشد. بالاخره اين اختلافها هست، اما اصل مسئله دليل دارد و دليلش هم قويست و اطلاق اين روايتها به ما ميگويد که انسان ميتواند اگر دور از رکوع است و ميبيند که امام از رکوع بلند ميشود، از دور اقتدا کند تا کم کم راه رود و خودش را به صفها برساند. مرحوم سيد«رحمتاللهعليه» يک قيد ميزنند به شرط اينکه انحراف از قبله پيدا نکند. اين در روايت نيست بلکه از خود درآورده است. براي اينکه ميبيند اگر قبله انحراف پيدا کند، نماز باطل است. اما به مرحوم سيد ميگوييم نه، خواه انحراف پيدا کند و خواه نکند، خواه قدم بردارد و خواه برندارد و پا را بکشاند يا نکشاند، امام سر از رکوع بردارد يا برندارد، روايت به خوبي دلالت دارد اقتدا کند در وقتي که ميبيند اگر بخواهد متصل شود، امام سر از رکوع برميدارد. بنابراين در حال انفصال ميتواند اقتدا کند.مشهور فرمودند و اين جزئيات را نفرمودند، لذا ميبينيم که همهی محشين بر عروه اصل مطلب را قبول دارند اما در جزئياتي اختلاف دارند و نميتوانند فتوا دهند و احتياط ميکنند. احتياطهايي که مربوط به فقه و فتوا نيست.بالاخره مسئلهی آخر اينست که اگر کسي مثلاً وارد مسجد شد و ديد امام جماعت به رکوع است. در همان جا اقتدا کند و کشان کشان و قدم قدم خودش را به امام برساند. حال هروقت که ت به امام برسد و اين فاصلهی بين امام و مأموم اشکال ندارد. ما در اين فتوا را هم مثل فتاواي ديگر جملهی «و لا يعتدّ به» را ميآوريم. ميگوييم اين کار يک فضيلت است و اسلام ميبيند اين اگر اقتدا نکند، به جماعت نميرسد، براي اينکه فضيلت پيدا شود، اقتداي از دور ميکند و قدم قدم برميدارد تا به امام برسد. وقتي به امام رسيد، امام سر از رکوع برداشته و اين نمازش را نخوانده است. اين الله اکبر، الله اکبر فضيلتي بوده است و ما عقيده داريم همهی اين روايتها مفسّر دارد و مفسّرها هم ظاهرالدلاله است و همهی اين روايتها که خلاف قاعده و خلاف جماعت است و من جمله روايت آخر را، حمل ميکنيم بر اينکه نيتي که ميکند نيت نماز نباشد بلکه يک استحباب باشد. اسلام گفته براي اينکه يک فضيلتي را درک کني، از دور اقتدا کن و بعد که اقتدا کردي و راه رفتي و به رکوع امام نرسيدي، همه را رها کن و به رکوع بعدي اقتدا کن. من خيال ميکنم عرض من خوب باشد و تقريباً در پنج شش جا اين عرض را دارم و به همهی بزرگان ميگويم اينکه شما فتوا ميدهيد که وارد نماز شد و به الله اکبر اکتفا کند، اينطور نيست و در هر پنج شش جا وارد نماز نشده است. اسلام يک امر مستحبي به او داده است براي اينکه ثواب ببرد و اما اينطور نيست که ده متر فاصله به جماعت بگويد الله اکبر و اين الله اکبر نماز جماعت باشد، بلکه الله اکبر فضيلتي است و نبايد اعتنا به اين الله اکبر کند و بايد ثوابي از خدا بگيرد و از دور اقتدا ميکند و کشان کشان و قدم قدم خودش را به امام ميرساند و امام سر از رکوع برداشته و اين هم نماز نخوانده و يا نماز فرادا ميخواند و يا صبر ميکند و به رکوع بعدي امام اقتدا ميکند.