99/08/03
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: نماز خواندن براي غير/ نماز استيجاري/ کتاب الصلوة
بحث امروز به بعد به اميد خدا راجع به صلاة استيجاري يعني نماز خواندن براي غير است. مرحوم سيد«رحمتاللهعليه» ميفرمايد:
يجوز الاستيجار للصلاة بل ولسائر العبادات عن الأموات إذا فاتت منهم، وتفرغ ذمتهم بفعل الأجير، وكذا يجوز التبرع عنهم، ولا يجوز الاستئجار ولا التبرع عن الأحياء في الواجبات وإن كانوا عاجزين عن المباشرة إلا الحج إذا كان مستطيعا وكان عاجزا عن المباشرة، نعم يجوز إتيان المستحبات وإهداء ثوابها للاحياء كما يجوز ذلك للأموات، و يجوز النيابة عن الأحياء في بعض المستحبات.[1]
راجع به نماز استيجاري براي کساني که از دنيا رفتهاند و يا عبادات استيجاري براي کساني که زندهاند و به نيابت آنها عباداتي برايشان خوانده ميشود؛ هم واجبات و هم مستحبات. اگر مرده باشد، مطلق واجبات و مستحبات را ميشود براي او خواند و اما اگر زنده باشد، واجبات را نميشود اما مستحبات را ميشود براي ديگري انجام داد. مرحوم سيد«رحمتاللهعليه» در اينجا ميفرمايد اگر بخواهيم مستحبي را براي زندهها انجام دهيم، بايد نيت ثواب کنيم. يعني مثلاً نماز مستحبي را به جا بياورد به عنوان خودش اما ثوابش را براي ديگري بدهد که او مرده باشد يا زنده باشد. اما بعد ميفرمايد به عنوان نيابت هم ميشود الاّ در بعضي جاها که نيابت معنا پيدا نميکند. مثال ميزنند به اينکه نوافلش را ديگري بخواند. مثلاً پدر نماز واجبش را بخواند و نافله و نماز مستحبي را پسرش به عنوان پدر بخواند. اما در همان جا اهداي ثواب اشکال ندارد. مثل اينکه پدر نميتواند نوافل بخواند و نميتواند مستحبات به جا بياورد و پسر به عنوان نيابت از پدر آن مستحبات را به جا بياورد. و علي کل حالٍ سر تا پاي فرمايش مرحوم سيد«رحمتاللهعليه» اينست که بحث ما مربوط به خصوص نماز استيجاري نيست و بايد بگوييم مطلق عبادات، چه واجب و چه مستحب را ميشود به عنوان ديگري خواند. بله، بعضي چيزها معقول نيست مثل کسي که نماز کسي ديگر را بخواند. يا مثل کسي که نافلهی ديگري را بخواند. اينها نميشود اما آنها که معقول است، چه در واجبات و چه در مستحبات، ميگوييم نيابت از طرف غير و آن غير هم بيگانه باشد يا خودي باشد و از غير پول بگيرند يا نه و تبرّع باشد يا غيرتبرع باشد، هرچه که معقول است، ميشود همينطور که براي خود ميخواند براي ديگران هم بخواند. هرکجا معقول نيست، دليل ميخواهيم مثل باب حج نيابتي که گفتند اگر کسي واجب الحج است و نميتواند حج برود. اين وجوب به گردنش است و ميتواند کسي را نايب کند که حج اين آقاي زنده را به جا بياورد. غير از اينجا بايد بگوييم در چيزهايي که مربوط به خود انسان است، نميشود نائب بگيرد و اما در باب مستحبات و در باب واجباتي که امکان دارد براي غير هم باشد «يجوز الإستيجار»، منوب عنه زنده باشد يا مرده باشد. در مسئله رواياتي داريم که دلالت روايات خوب است و سيرۀ عقلا داريم، سيرۀ متشرعه داريم و سيرۀ عقلا و سيرۀ متشرعه هم دلالتش خوب است و اينکه انسان ميتواند عباداتش را چه واجب و چه مستحب، همينطور که براي خود انجام ميدهد براي ديگران هم انجام دهد. مثلاً نماز را نميشود خودش نخواند و ديگران بخوانند و يا روزه را نميشود، اما خمس و زکات را ميشود. مثلاً کسي پدرش خمس و زکات نميدهد و تصرف در خانه دارد و زندگي را برهم زده و پسر خمس پدرش را ميدهد. فرقي هم نميکند او راضي باشد يا نه و علي کل حالٍ خمس استيجاري و زکات استيجاري است. در روايات حج آمده ولي تفاوت نميکند حج استيجاري زنده براي زنده باشد يا جهاد استيجاري يا امر به معروف و نهي از منکر استيجاري باشد. همهی مستحبات و همهی واجبات را همينطور که ميشود براي خود انجام دهد، ميتواند براي غير انجام دهد الاّ ما أخرجه الدليل. مگر اينکه معقول نباشد، مثل اينکه نمازش را ديگري بخواند و يا روزهاش را ديگري بگيرد و اما اگر معقوليت داشته باشد و يا نصّي در مسئله باشد؛ در باب حج روايت داريم که جايز است و در باب خمس و زکات هم ما گفتيم جايز است و راجع به جهاد مشهور بوده و هست که افرادي را به نيابت براي جهاد ميفرستادند. امر به معروف و نهي از منکر را گاهي خودش انجام ميدهد و گاهي نميتواند و يا بهتر است ديگري انجام دهد، آنگاه اجير ميگيرد. حال يا تبرّعي است و يا پول ميدهد و اجير ميگيرد و ديگري امر به معروف و نهي از منکر را انجام ميدهد. روايت در مسئله زياد است، گرچه آنچه من گفتم مرحوم سيد«رحمتاللهعليه» و ديگران نفرمودند و يا در روايت به اين تفصيلي نداريم، اما آنچه من گفتم چيزي نيست که قابل انکار باشد.
صحيحه علي بن حمزه، قلت لأبي إبراهيم عليه السلام: أحج و أصلي و أتصدق عن الأحياء و الأموات من قرابتي و أصحابي؟ قال: نعم، تصدق عنه، و صل عنه، و لك أجر آخر بصلتك إياه.[2]
روايت راجع به آنچه من گفتم به خوبي دلالت دارد و او سوال کرد که من حج به جا ميآورم و نماز ميخوانم و صدقه ميدهم از براي زندهها و مردهها، از خويشان و رفقايم. حضرت فرمودند خوب کاري است و ثواب دارد. همينطور که ثوابش براي او هست، ثوابش براي تو نيز هست.صحيحه محمد بن مروان قال: قال أبو عبد الله عليه السلام:
ما يمنع الرجل منكم أن يبر والديه، حيين و ميتين: يصلّي عنهما و يتصدّق عنهما و يحجّ عنهما و يصوم عنهما، فيكون الذي صنع لهما، و له مثل ذلك فيزيد الله ببره. و صلته خيرا كثيرا.[3]
هم راجع به واجبات دارد و هم راجع به مستحبات دارد و بالاخره استيجار در عبادات است مگر اينکه معقول نباشد؛ مثل اينکه کسي بگويد من حال ندارم و تو نماز ظهر مرا بخوان و يا بگويد نافلههاي مرا تو بخوان. اما آنها که معقول است، چه واجب و چه مستحب، چه نماز و چه غيرنماز، همينطور که براي خود ميخواند، ميتواند براي ديگري هم بخواند. مثلاً کربلا ميرود براي خودش و گاهي هم پول ميگيرد و کربلا ميرود براي غير و گاهي هم کربلا ميرود براي پدر فوت شده يا مادر زندهاش. و اينکه مرحوم سيد در دو جا ميفرمايد بعضي جاها نميشود، مثال ميزنند به نوافل، يعني مثل چيزهايي که معقول نباشد؛ لذا ميتوانيم از مرحوم سيد«رحمتاللهعليه» استفاده کنيم که مطلق عبادات را ميشود براي خود و براي ديگران بخوانيم و آن ديگري زنده باشد يا مرده باشد و استيجار باشد يا تبرع باشد. خدا رحمت کند، درجاتش عاليست عاليتر کند، شخصي به من ميگفت مرحوم آيت الله شيخ غلامرضاي يزدي که از بزرگان بوده است و به يزد و اطراف يزد خيلي خدمت کرده است. ميگفت ايشان مرتب نماز ميخواند. به ايشان ميگفتيم شما که نماز قضاء نداريد، چرا اينقدر نماز ميخوانيد؟ ميگفت: خالهاي داشتم که نمازهايش درست نبوده و تصميم گرفتم نماز عمرش را بخوانم و ايشان پنجاه و پنج سال نماز دارد و من اين نمازها را براي او ميخوانم. لذا نماز بخوانيم براي پدر و مادرمان و کربلا برويم براي خويشانمان و عبادات ديگري انجام دهيم مثل اينکه خمس و زکات دهيم براي رفقايمان و همينطور که عبادات خودمان مورد قبول خداست، عبادت براي غير علاوه بر اينکه ثواب خودش را دارد، ثواب خدمت به غير را هم دارد و اگر اين ثواب دوم بالاتر از ثواب اول نباشد، حتماً کمتر نيست و از نظر روايات خدمت به خلق خدا، ثوابش از هر چيزي بالاتر است. ثوابش از هر حج و عمرهاي بالاتر است.ميگفت خدمت امام صادق«سلاماللهعليه» طواف ميکردم و در ميان طواف کسي مرا خواست و من جوابش را ندادم. طواف مستحبي بود و بار دوم و سوم مرا خواست. آقا به من گفتند چرا جوابش را نميدهي؟ گفتم خدمت شما در طواف هستم. فرمودند: شيعه است؟ گفتم: آري. فرمودند: طواف را رها کن و برو حاجت او برآور و بيا. ميگويد رفتم حاجتش را دادم و برگشتم و ديدم آقا طوافشان تمام شده بود و در گوشهاي قرآن ميخواندند. من رفتم طواف کردم و خدمت ايشان رفتم. ايشان از من سوال کردند چه شد؟ گفتم حاجتي داشت که برآوردم. حضرت فرمودند: «قضاء حاجة المؤمن أفضل من طواف و قضاء حاجة المؤمن أفضل من حج و عمرة مقبوله»[4]
نظير اينها زياد است، لذا ما بايد تا ميتوانيم تقيد به ظواهر شرع خودمان داشته باشيم و تقيد به ظواهر شرع ديگران مخصوصاً مردهها و مخصوصاً خويشان داشته باشيم. اين سيرۀ اهلبيت«سلاماللهعليهم» و سيرۀ اصحاب ائمهی طاهرين بود و همينطور که نماز قضاءبراي خودشان ميخواندند، نماز قضاء براي خويشان و رفقايشان هم ميخواندند. همينطور که خمس و زکات مال ميدادند، خمس و زکات براي ديگران ميدادند. همينطور که حج به جا ميآوردند، در روايات داريم بيست و چهار حج، امام چهارم«سلاماللهعليه» انجام دادند و همه براي غير بود. معلوم است که ثواب حج امام چهارم به جاست و يک ثواب بالاتر اينکه اين حج را براي يکي از شيعيان انجام داده است. ما بايد مواظب اين حرفها باشيم و همينطور که به فکر خودمان هستيم، به فکر ديگران هم باشيم. در مسئله اختلافي نيست، بلکه بايد بگوييم حتي بين قدماء و متأخرين يک مسئلهی واضحي است، اما مرحوم صاحب جواهر«رحمتاللهعليه» از سيد مرتضي در ناصريات و از ابن زهره در مُنيه و از علامه در مختلف، که اينها گفتند «ليس للإنسان الاّ ما سعي»حتي مثلاً گفتند اينکه در روايات داريم ولد اکبر نمازهاي قضاي پدر را بخواند معنايش اينست که نماز براي خودش بخواند. نميدانيم چه چيز در نظر مبارک ايشان بوده است و آنچه ميدانيم اينست که اشتباه بوده و آنچه ميدانم اينست که صلاة استيجاري اسم است و بايد بگوييم همهی عبادات را الاّ ما أخرجه الدليل، همينطور که ميشود براي خود خواند، ميشود براي ديگري هم خواند. همينطور که ميشود دِين خود را ادا کنيم، ميتوانيم دِين ميت را هم ادا کنيم و حتي در خيلي جاها مثال زدم به خمس و زکات و حج و جهاد و امر به معروف و نهي از منکر. همينطور که براي خود انجام ميدهيم براي ديگران هم انجام دهيم و اگر ثوابش بيش از آن نباشد که براي خود انجام ميدهيم، کمتر هم نيست. مرحوم کليني«رحمتاللهعليه» بيش از پانصد روايت راجع به قضاي حاجت مؤمن دارد و اگر ثوابش بالاتر نباشد، حتماً کمتر نيست. مسئلهی بعد راجع به معناي نيابت است. مسئلهی بغرنجي شده است درحالي که بغرنج نيست و مثل مسئلهی امروز که مسئلهی روشني بود و آن را بغرنج کرده بودند. مسئله اينست که عباداتي که ميخواهد براي غير انجام دهد، چگونه است؟ آيا نيابت است؟ آيا اهداي ثواب است يا به گونهی ديگري است؟ اختلاف عجيبي در اينجا هست و حتي محشين بر عروه هم اختلاف دارند.