99/07/07
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: 1- اگر موجبات نماز آيات متعدد باشد 2- عدم قصد تعيين در قضاي نماز آيات 3- خبر دادن جماعت غيرثقه بر وقوع ماه گرفتگی/ سه مسئله از نماز آيات/ نماز آيات/ کتاب الصلاة
در مسئلهی ديگر فرمودند:
إذا تعدد السبب دفعة أو تدريجا تعدد وجوب الصلاة.[1]
اگر موجبات نماز آيات زياد شد، به طور دفعي يا به طور تدريجي؛ مثلاً زلزله آمد و درحالي که زلزله ميآيد، ماه هم گرفت و يا طوفان شد. يا اينکه اول طوفان شد و بلافاصله زلزله هم آمد. ميفرمايند دو نماز آيات واجب است. براي اينکه سبب وجوب نماز آيات به صورت متعدد آمده و مثلاً دو نماز آيات را واجب کرده است. تعدّد سبب و تعدّد مسبّب است؛ حال آن سبب دفعي باشد يا تدريجي. يعني دو نوع باشد مثل زلزله و طوفان و يا اينکه يک نوع باشد، اما در زمان متعدّد باشد. در هر دو صورت واجب است که نماز آيات بخوانيم براي اينکه سبب وجوب آمده است. مسئله حرف ندارد و مسئلهی واضحي است و اگر مرحوم سيد«رحمتاللهعليه» متعرض مسئله شدند، نه به خاطر اختلاف يا امر مشکلي باشد، بلکه به دليل تفريع مسائل است.مسئله 22:
مع تعدد ما عليه من سبب واحد لا يلزم التعيين، ومع تعدد السبب نوعا كالكسوف والخسوف والزلزلة الأحوط التعيين ولو إجمالا، نعم مع تعدد ما عدا هذه الثلاثة من سائر المخوّفات لا يجب التعيين وإن كان أحوط أيضاً.[2]
مسئله مربوط به قصد تميز است. قصد تميز، مشهور در اصول است که واجب نيست و دليلي براي وجوب قصد تميز نداريم؛ لذا در مانحن فيه، اگر چند نماز آيات از او قضاء شده باشد، چه از يک سنخ باشد مثل اينکه چند نماز آيات برايش پيش آمده، يعني ماه گرفتگي و خورشيدگرفتگي برايش پيدا شده و نماز را نخوانده و الان که ميخواهد نماز را بخواند، ميداند که مثلاً پنج نماز آيات است. در اينجا لازم نيست که قصد تعيينيت اول و دوم و سوم کند و حتي لازم نيست قصد تعيينيت کند. مثل اينکه نماز کسوف از او قضاء شده، نماز خسوف از او قضاء شده و نماز زلزله از او قضاء شده و ميداند مثلاً ده نماز آيات به ذمهاش هست. اگر نميتواند قصد تميز کند، لازم نيست. ده نماز آيات پشت سر هم به جا بياورد، برائت ذمّه برايش پيدا ميشود. حتي اگر ميداند که مثلاً در يک سال ماه گرفتگي بوده و در سال ديگر زلزله بوده و در سال ديگري خورشيدگرفتگي بوده، باز لازم نيست که اولي را قضاء کند، بلکه وقتي نماز آياتي که به ذمّهاش هست، به جا آورد، برائت ذمّه برايش پيدا ميشود. مرحوم سيد«رحمتاللهعليه» راجع به يک نوع نماز آيات ميگويند قصد تميز لازم نيست و راجع به چند نوع نماز آيات احتياط ميکنند، اما احتياط مرحوم سيد وجهي ندارد به غير از فضيلت. مثلاً ده نماز آيات به ذمهاش است. سال اول براي خورشيد گرفتن است و سال بعد ماه گرفتن است و سومي زلزله است؛ خوب است که يکي يکي به طور معين به جا بياورد و اما اينکه تعيينيت جزء باشد، دليل نداريم و مسئله برميگردد به اينکه آيا قصد تميز در عبادات شرط است يا نه، يا در معاملات شرط است يا نه؛ مشهور در ميان فقهاء و حتي مرحوم سيد در جاهاي ديگر ميفرمايند نه. همين مقدار که مثلاً نماز ماه گرفتي به ذمهاش است، نماز خورشيدگرفتگي هم به ذمهاش است؛ دو نماز آيات به جا ميآوريد بدون تعيينيت، آنگاه برائت ذمّه خود به خود ايجاد ميشود و اينطور نيست در وقتي قصد قضاء کند بگويد اول براي ماه گرفتگي و دوم براي خورشيد گرفتگي و نيت تعيينيت کند، دليلي برايش نداريم بلکه خيلي جاها در فقه ميبينيم که قصد تعيينيت به طور واضح لازم نيست. به عنوان مثال سجدۀ سهو نخوانده است و مسئله بلد نبوده است و الان ميداند که سجدۀ سهو به ذمهاش است، اگر نداند چند تا سجده، آيا ده سجده يا پنج سجده است، أقل و أکثر ميگويد پنج سجده. حال بالاخره ميداند ده تاست اما لازم نيست بگويد اين سجدۀ سهو براي آن نماز و آن سجدۀ سهو براي نماز ديگر. و همين مقدار که سجدههاي سهو را به جا بياورد، کفايت ميکند. همچنين مثلاً به کسي بدهکار است اما متعدد و در زمانهاي مختلف است. يک دفعه نميداند چقدر بدهکار است، مثلاً نميداند يک ميليون است يا دو ميليون، آنگاه أقل و أکثر ميگويد يک ميليون است. اما يک دفعه ميداند که يک ميليون بدهکار است اما در چند دفعه. در اينجا وقتي يک ميليون را داد، برائت ذمّه برايش پيدا ميشود ولو اينکه بدهي اول در ذهنش نباشد. همچنين در کفارات نيز چنين است. ميداند ده روزۀ قضاء به ذمهاش هست. اگر ندانست که پنج روزه به ذمّهاش هست يا ده تا، أقل و أکثر ميگويد پنج روزه. و اما اگر بداند ده روزۀ قضاء به ذمه دارد، لازم نيست تعيين کند کفارۀ اول يا کفارۀ دوم را و همين مقدار که مثلاً بر روي هم يک ميليون بدهد، برائت ذمّه براي او پيدا ميشود؛ لذا نظيرش در فقه ما زياد است و علي کل حال يک قاعدۀ کلي است و اگر مرحوم سيد«رحمتاللهعليه» اسم آورده بودند و فرموده بودند در همهی عبادات قصد تميز لازم نيست الاّ ما أخرجه الدليل، و اينکه در باب کفارات باشد و يا در باب نماز آيات باشد يا در باب دين به ديگران و امثال اينها باشد، آنچه لازم است، برائت ذمّه است و اگر برائت ذمّه پيدا شد، ولو قصد تعيينيت هم نکند، مانعي ندارد، بلکه بگوييم اي کاش مرحوم سيد فرموده بودند اگر عکس تعيينيت را به جا بياورد، بهتر است. مثلاً ده روزه يا ده نماز بدهکار است و به جاي اينکه از اول شروع کند، از آخر شروع ميکند. اين مانعي ندارد. از وسط هم شروع کند مانعي ندارد. همين مقدار که برائت ذمّه برايش پيدا شد و يا يقيناً يا با اصل، کفايت ميکند و اينکه تميز در باب قضاء لازم نيست و تميز در عبادات لازم نيست مگر اينکه مثل نماز ظهر و عصر تميز بخواند و اما اگر دليلي بر تميز نداشته باشيم، قصد تميز لازم نيست و اصل هم اقتضاء ميکند عدم لزوم را.مسئله 24، مسئلهی آخر در باب نماز آيات:
إذا أخبره جماعة بحدوث الكسوف مثلا ولم يحصل له العلم بقولهم، ثم بعد مضي الوقت تبين صدقهم فالظاهر إلحاقه بالجهل، فلا يجب القضاء مع عدم احتراق القرص، وكذا لو أخبره شاهدان لم يعلم عدالتهما ثم بعد مضي الوقت تبين عدالتهما، لكن الأحوط القضاء في الصورتين.[3]
چند نفر اما غير ثقه به کسي گفتند که ديشب ماه گرفت، آيا واجب است که به قول اينها عمل کند، يا نه؟ نه، براي اينکه قول ثقه حجت است. اما قول غير ثقه، قول عوام مردم، مگر اينکه برگردد به شياع مفيد للعلم، حجت نيست. حتي اگر چند نفري غير ثقه به او گفتند نماز آيات واجب است و ماه گرفته است و اين به قولشان اعتنا نکرد و صبح فهميد که ماه گرفته است. باز هم اينجا نماز آيات برايش واجب نيست. براي اينکه اثبات گرفتن ماه در وقتش از نظر ما ثقه نبوده و به قول مرحوم سيد شهادت عدلين نبوده و اين خوابيده و اعتنا نکرده و بعد به او عادلي گفت که ماه گرفته است. در اينجا باز نماز آيات برايش واجب نيست مگر اينکه قاعدۀ کلي قبلي را جلو بياوريم و آن اين بود که گفتيم در باب قضاء، اگر نميدانست که ماه گرفته و بعد فهميد که ماه گرفته، اگر همهی ماه گرفته باشد، بايد نماز آيات بخواند؛ و اما اگر همهی ماه گرفته نباشد، نماز آيات لازم نيست. مانحن فيه نيز همين است. اگر مثلاً در صبح به او گفتند ديشب ماه گرفت اما نصف آن گرفت و اين يقين پيدا کرد که ديشب نصف ماه گرفته است و چند نفر غير ثقه گفتند و به عبارت ديگر مدرکش غير حجت است، بنابراين چون مدرک غيرحجت است، بايد بگوييم نماز آيات واجب نيست. و اما اگر همهی ماه گرفته، ولو از اول اين اعتنا نکرده و مدرکش هم مدرک حسابي نبوده، بايد قضا کند و مسئلهاش را قبلاً گفتيم و اينکه در ماه گرفتن و خورشيد گرفتن، اگر نميدانست و بعد فهميد، اگر همهی ماه يا خورشيد گرفته باشد، نماز آيات لازم است اما اگر بعضي از آن گرفته باشد، نماز آيات لازم نيست. مانحن فيه نيز همين است و مدرک غيرحجت، مدرک نيست. دو سه نفر گفتند اينکه ماه گرفته يا امشب ماه ميگيرد، قولشان حجت نيست و وقتي قولشان حجت نباشد، حجّت بعد از ماه گرفتن يا خورشيد گرفتن برايش پيدا ميشود. همينطور که آنجا گفتيم واجب نيست، در اينجا نيز ميگوييم واجب نيست، مگر اينکه همهی ماه گرفته باشد و آن دائرمدار اينکه قبلاً کسي به او گفته باشد يا نگفته باشد، نيست و همين مقدار که بداند همهی ماه يا همهی خورشيد گرفته است و همين مقدار که بداند حتماً زلزله آمده است، نماز آيات واجب است.مسئلهی بعد در نماز قضاست. مسائل مبتلابه و مسائل سنگين از نظر علمي است و انشاءالله دربارهاش به طوري که همه استفاده کنيم، صحبت ميشود.