درس خارج فقه آیت الله مظاهری

99/07/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کيفيت خواندن نماز آيات/ نماز آيات‌/ کتاب الصلاة

 

بحث امروز دربارۀ کيفيت نماز آيات است. اينکه نماز آيات را چطور بايد خواند.مشهور در ميان ‌أصحاب دو نوع براي نماز آيات ذکر کردند؛ يکي مفصل و يکي مختصر. آن مفصل آسان است و آن مختصر مقداري مشکل است. مرحوم سيد«رحمت‌الله‌عليه» در عروه اين دو نوع را هفت هشت نوع کرده است، اما بالاخره همينطور که در رساله‌ها آمده، آن هفت هشت نوع هم برمي‌گردد به دو نوع؛ يکي مفصل و اينکه نيت نماز آيات مي‌کند و حمد و سوره مي‌خواند و به رکوع مي‌رود و از رکوع بلند مي‌شود و حمد و سوره مي‌خواند تا پنج مرتبه. وقتي پنج مرتبه تمام شد به سجده مي‌رود و بعد از سجدتين نيز رکعت دوم را مثل رکعت اول شروع مي‌کند. به قول مرحوم سيد«رحمت‌الله‌عليه» در يک نظر، دو رکعت است؛ براي اينکه مثل نماز صبح يک تشهد و سلام دارد، اما وقتي مفصلش را حساب کنيم، ده حمد و سوره دارد. پنج حمد و سوره در رکعت اول و پنج حمد و سوره در رکعت دوم. اين مفصل نماز آيات است. و اما مختصر نماز آيات اينست که حمد مي‌خواند و يک سوره را به پنج قسمت مي‌کند و در هر قسمتي به رکوع مي‌رود تا بشود پنج رکوع با يک سوره. رکعت دوم را نيز همينطور انجام مي‌دهد و در حقيقت دو رکعت است اما نظير آن ده رکعت است و باز برمي‌گردد به اينکه پنج رکوع و دو سجده و يک سلام دارد. اين هم مشهور در ميان أصحاب است و اختلافي در اين مسئله هم نيست. رواياتي هم در اين مسئله ديده مي‌شود، مخصوصاً در آن قسم اول يعني قسم مفصل. عبارت مرحوم سيد اينست:

و أما كيفيتها: فهي ركعتان في كل منهما خمس ركوعات وسجدتان بعد الخامس من كل منهما، فيكون المجموع عشرة ركوعات وسجدتان بعد الخامس وسجدتان بعد العاشر،...[1]

از جمله رواياتي که در اين باره هست:

تبدأ فتكبر بافتتاح الصلاة، ثم تقرأ ام الكتاب وسورة، ثم تركع ثم ترفع راسك من الركوع فتقرأ ام الكتاب وسورة، ثم تركع الثانية، ثم ترفع راسك من الركوع فتقرأ ام الكتاب وسورة، ثم تركع الثالثة، ثم ترفع راسك من الركوع فتقرأ ام الكتاب وسورة، ثم تركع الرابعة، ثم ترفع راسك من الركوع فتقرأ ام الكتاب وسورة، ثم تركع الخامسة، فاذا رفعت راسك قلت: سمع الله لمن حمده، ثم تخر ساجدا فتسجد سجدتين ثم تقوم فتصنع مثل ما صنعت في الاولى، قال: قلت: وان قرأ سورة واحدة في الخمس ركعات ففرقها بينها؟ قال اجزأه ام القرآن في اول مرة :فإن قرأ خمس سور فمع كل سورة ام الكتاب.[2]

روايت هر دو صورت را متذکر مي‌شود. هم صورت اول که ده حمد و سوره با ده رکوع و دو سجده و يک تشهد و سلام است. يا اينکه دو حمد و دو سوره و اما سوره را پنج قسمت کردن و در هر سوره‌اي به جا آوردن رکوع و در حقيقت مي‌شود دو حمد و دو سوره و ده رکوع و دو سجده و يک تشهد و سلام. اين مشهور در ميان اصحاب است و رساله‌هاي عمليه نيز هر دو را متعرضند و مشهور از قدماء و متأخرين نيز متعرض اين دو قسمت هستند. مابقي اقسام که نُه قسم است، مرحوم سيد«رحمت‌الله‌عليه»‌در عروه نقل مي‌کنند اما اين نُه مورد همان دو مورد است و تصرفي در سوره مي‌کنند و دو قسمت را به نُه قسمت مي‌کنند و علي کل حالٍ مشهور در ميان اصحاب اينست که نماز آيات دو رکعت است و يک مفصل و يک مختصر دارد. مفصلش ده حمد و سوره و ده رکوع و در هر رکعت دو سجده و بالاخره يک تشهد و يک سلام دارد. قسمت مختصرش اينکه يک حمد در رکعت اول و يک حمد در رکعت دوم و قسمت کردن يک سوره به پنج قسم و بعد از هر سوره يک رکوع و درحقيقت ده رکوع و دو حمد و دو سورۀ متفرق و دو سجده و يک تشهد و يک سلام. مرحوم حلّي«رحمت‌الله‌عليه» ‌يک قسمت در سرائر دارد که خيلي عاليست. روايتي هم که نقل مي‌کند، روايت صحيح‌السند و ظاهرالدلاله‌اي است. اما مورد فتوا قرار گرفته نشده، ولي آسان است. نماز آياتي که مفصل است، همه مي‌فهمند و مي‌دانند؛ اما معمولاً کساني که رابطه‌شان با خدا کم است، مي‌خواهند زود تمام شود، لذا قسمت مختصرش مختصر هست اما مقداري براي مردم عادي مشکل است. از نظر فتوا و از نظر روايت، الان روايتش را خوانديم و اشکالي نيست؛ اما از نظر به جا آوردن، مقداري مشکل است. مثلاً‌ سورۀ قل هو الله احد را پنج قسمت کردن و در هر قسمتي يک رکوع به جا آوردن تا بشود يک سوره و پنج رکوع و بعد به سجده رفتن و در رکعت دوم نيز همين کار را کردن، مقداري مشکل است. صاحب سرائر اين مشکل را رفع کرده و گفته است که مي‌تواند پنج سوره تام بخواند و بعد از هر سوره‌اي يک رکوع انجام دهد. درحقيقت دو حمد و سوره و دو سورۀ متفرق در ده قسمت و راجع بعد هر سورۀ تام رفتن به رکو در اين صورت مي‌شود دو رکعت، اما با پنج سورۀ تمام. روايتي هم در اين باره نقل کرده است. نعم ذهب الحلّي في السرائر بجواز قرائة خمس سورة مع فاتحة الکتاب، اول الرکعة مستدلا بصحيحة ابن سنان.

 

صحيحه ابن سنان عن ‌أبي عبدالله عليه‌السلام: «قال: انكسفت الشمس على عهد رسول الله «صلّى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم» فصلّى ركعتين قام في الاُولى فقرأ سورة، ثم ركع فأطال الركوع، ثم رفع رأسه فقرأ سورة، ثم ركع فأطال الركوع، ثم رفع رأسه فقرأ سورة، ثم ركع فأطال الركوع، ثم رفع رأسه فقرأ سورة ثم ركع، فعل ذلك خمس مرات قبل أن يسجد، ثم سجد سجدتين، ثم قام في الثانية ففعل مثل ذلك، فكان له عشر ركعات وأربع سجدات.[3]

خيلي رسا هم از نظر دلالت و هم از نظر سند و هم اين مشکل عوامي را حل مي‌کند. فقط چيزي که در مسئله هست، اينکه بگوييم اعراض أصحاب است و اعراض أصحاب، در روايات متعارضه آمده «خُذ بمشتهر بين ‌أصحابک و دع الشاذ النادر و انّ الشاذ النار لايعبأ به». مخصوصاً اينکه روايت صحيح‌السند و ظاهرالدلاله است اما عمل اصحاب نيست، دليل بر اينست که اعراض اصحاب روايت را بيمار مي‌کند. فتلّخص مما ذکرناه تا اينجا اينکه نماز آيات دو قسم است؛ يکي مفصل و يکي مختصر. مختصرش نيز دو قسم است؛ يکي مورد شهرت ميان فقها و يکي هم شاذ در ميان فقهاست. و اگر کسي نترسد، بگويد روايت در سرائر صحيح‌السند و ظاهرالدلاله است و کسي هم آن را طرد نکرده بلکه آن را ذکر نکرده و عدم الذکر به معناي اعراض أصحاب نيست. ولي علي کل حالٍ آنچه بزرگان از فقها، چه قدماء و چه متأخرين، چه در رساله‌هاي فارسي فعلي و چه در رساله‌هاي عملي، آنچه فرمودند اين دو قسمتي است که گفتم و قسم صاحب سرائر را کسي نگفته و عمل کردن به آن کار بسيار مشکلي است. به اندازه‌اي که اگر شک کنيم بر اينکه اين نماز سرائري برائت ذمّه مي‌کند يا نه؛ بايد بگوييم نه. به عبارت ديگر قسم اول و دوم حتماً برائت ذمّه مي‌شود اما اين قسم سوم را نمي‌دانيم برائت ذمّه مي‌شود يا نه؛ اصل بر عدم است.

عبارت بعد مرحوم سيد اينست:

مسئله 2: يعتبر في هذه الصلاة ما يعتبر في اليومية من الاجزاء والشرائط والاذكار الواجبة والمندوبة.[4]

مسئله واضح است و اينست که نماز واجب است و نماز واجب در اسلام مشهور است. مي‌دانيم که نماز واجب را چطور بايد بخوانيم و بالاخره هرچه در باب نماز واجب است، در اين نماز نيز هست. هم از نظر واجبات و هم از نظر محرمات و بالاخره به قول سيد«رحمت‌الله‌عليه»: «يعتبر في هذه الصلاة ما يعتبر في اليومية من الاجزاء والشرائط والاذكار الواجبة والمندوبة».

مسئله حرف ندارد. کسي هم درباره‌اش حرف نزده اما مرحوم سيد«رحمت‌الله‌عليه» در اين مسائل نماز آيات نُه مرتبه اين مسئله را تکرار کردند و اگر اکتفا به همين يک مرتبه کرده بودند، کفايت مي‌کرد. حتي اگر اصل را نياورده بودند و فرموده بودند نماز آيات واجب است و طرز نماز آيات هم اينست، مطلب تمام شده بود. يعني همين جمله که فرمودند: «يعتبر في هذه الصلاة ما يعتبر في اليومية من الاجزاء والشرائط والاذكار الواجبة والمندوبة»؛ کفايت مي‌کرد. اما نُه مرتبه در اين مسائل آينده تکرار شده و احتياج به اين تکرار نداشته و نداريم و همين مسئله‌ی دوم به اين صورت از واضحات است و احتياج به تتبّع و دليل ندارد براي اينکه اگر به مردم بگويند دو رکعت نماز واجب بخوان، مي‌دانند که چطور بخوانند. لذا طرز اين نماز آيات را گفتند و در مابقي احتياج به گفتن نبود و اگر احتياج باشد، همين يک مرتبه که فرمودند کفايت مي‌کند و نُه مرتبه در نُه جا، تکرار است و اگر تکرار نبود، بهتر بود.

اميدوارم ان‌شاءالله مورد لطف امام زمان باشد و ان‌شاءالله برسيم به جايي که بتوانيم بحثمان را آزاد و عالي بگوييم و اين دردي که در اجتماع ماست، به طور کلي رفع شود.

[1] العروة الوثقي - جماعة المدرسين، الطباطبائي اليزدي، السيد محمد كاظم، ج3، ص45.
[2] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج7، ص492، أبواب صلاة آيات، باب7، ح1، ط آل البيت.
[3] السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي، ابن إدريس الحلي، ج1، ص324.
[4] العروة الوثقي - جماعة المدرسين، الطباطبائي اليزدي، السيد محمد كاظم، ج3، ص48.