درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الصوم

94/09/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مسأله‌ 6: حکم جویدن آدامس و مسواک زدن در حال روزه/ فصل فیما یجوز ارتکابه للصّائم/ فصل دوم: ما یمسک عنه الصائم (مفطرات روزه)/ کتاب الصوم

بحث درباره‌ی مباحاتی بود که مرحوم سید متعرض شده بودند. چیزهایی است که مراعات آن نه واجب است، نه حرام است، نه مکروه است، پس مباح است. چند چیز را فرمودند و مباحثه کردیم. مرحوم سید در ادامه می‌فرمايند: «وکذا لا بأس بمضغ العلک ولا ببلع ریقه بعده وإن وجد له طعما فیه ما لم یکن ذلک بتفتت أجزاء منه»؛ اگر کسی- خانم باشد یا غیر خانم- مثلا علک را به دندان بگیرد، مثلاً با خودش بازی ‌کند و علکش را بمکد و آبش هم فرو ببرود و لو طعم آب هم تغییر کند، می‌فرمایند: طوری‌نیست.

اگر یادتان باشد یا دیده باشید، همه‌ی این چیزهایی که مرحوم سید می‌آورند، طبق روایت است و اگر شمارش کنیم، بیست یا سی مورد می‌شود، اما مرحوم سید که به این چند چیز اکتفا کرده‌اند، به خاطر روایت است. از جمله چیزها مکیدن علک است، ولو آبش هم تغییر کند. مقداری بالاتر برویم و بگوییم: جویدن علف ذهم همین حکم را دارد. مثلاً در صحرا نشسته و تشنه شده است و شبدر یا یونجه‌ای در دهانش می‌گذارد و می‌جود. اگر راجع به علک گفتید، باید راجع به علف هم بگویید و تفاوتی ندارد. ولی مرحوم سید نگفته است و معلوم است که تفاوتی با هم ندارد. يا باید ملتزم شویم به این‌که این‌گونه چیزهایی که سابقاً گذشت‌، که دیروز به غبار غلیظ يا غبار رقیق و بخار مثال زدیم، اشکال ندارد؛ حتی‌بگوییم: مکروه هم نیست، برای این‌که این‌ها خوردن و آشامیدن نیست، هرچه خوردن و آشامیدن نباشد، اشکال ندارد و حتی کراهت هم ندارد، یا ملتزم شویم که همه‌ی این‌ها اشکال دارد. اما مشهور ملتزم نشده‌اند و راجع به غبار غلیظ و بخار اشکال کرده‌اند و لاأقل قائل به کراهت شده‌اند. اگر به راستی بخواهیم آن‌طور که مرحوم سید در عروه جلو آمده‌اند، جلو بیاییم و راجع به خانمی که جارو می‌کند و مواظب نیست و غبار در دهانش می‌رود، بگوییم: روزه‌ات باطل است، اما بعضی از زن‌ها عادت دارند که آدامس می‌جوند و آب دهان هم تغییر می‌کند، اما مرحوم سید می‌فرمایند: و لو آب دهان تغییر کند، بدون اختلاط ذرات می‌شود و ذرات در آب دهان داخل نمی‌شود و اشکالی ندارد.

حالا اگر کسی جرأت داشته باشد، بهترین راه این است که بگوییم: خوردن و آشامیدن یک امر عرفی است و هرجا عرف گفت خورد، یا آشامید، بگوییم روزه‌اش باطل است و هرکجا نگوید، روزه‌اش باطل نیست و آدامس را روایت گفته طوری نیست، جویدن علف را ما بگوییم. در جویدن آدامس آب دهان تغییر می‌کند، اما مرحوم سید فرموده‌اند: «وکذا لا بأس بمضغ العلک ولا ببلع ریقه بعده وإن وجد له طعما فیه»؛ اگر طعم آدامس در آب دهان بیاید، فرو دادن آن طوری نیست. حالا اگر بگوییم این درست است، پس باید خیلي چیزها را بگوییم درست است؛ مثلاً بخار زیاد را هم بگوییم درست است، مثل این‌که در حمام نشسته و حمام پر از بخار است و این بخار را استشمام می‌کند، يا غذا را از ظرف برمی‌دارد و دهانش پر از بخار می‌شود. باید بگوییم این‌ها هم طوری نیست و اگر عمداً هم این کار را بکند، طوری نیست، برای این‌که خوردن و آشامیدن نیست. ولو این‌که بخاری که در دهان می‌رود، طعم آب دهان را تغییر دهد؛ یعنی مثلاً ذرات گوشت در بخار هست و این هم عمداً دهانش را باز می‌کند و پر از بخار می‌کند و بخار را فرو می‌دهد. اگر این‌ها اشکال دارد، علک به طریق اولی‌اشکال دارد و اگر اشکال ندارد، و روایت هم می‌گوید طوری نیست،‌ پس راجع به بخار و علف و امثال این‌ها هم بفرمایید.

در روایت آمده است که مکیدن قندرون طوری نیست.[1] مرحوم سید و دیگران می‌گویند: آبش اگر آب دهان را هم تغییر دهد، به این معنا که آب آدامس را فرو دهد، طوری نیست.

ما می‌گوییم: حالا که فرو دادن آب آدامس طوری نیست، بايد بگویید: اگر هم کسی دهانش را پر از بخار ‌کند و آب دهان به آبگوشت تغییر ‌کند و آن را فرو ‌دهد، طوری نیست. راجع به بریق گفته‌اند که اگر می‌چشد تا ببیند نمک دارد یا بی نمک است، طوری نیست. حالا وقتی مزه‌ی آبگوشت را می‌چشد، آب دهان را فرو می‌دهد و آب دهانی را فرو داده که مزه آبگوشت در این آب دهان هست و روایت می‌گوید طوری نیست. پس هرچه مثل این روایت است، باید بگویید طوری نیست.

یا به عنوان مثال اگر کسی گرمش شده است و پیراهنش را در آب می‌اندازد و پیراهنِ پر از آب را می‌پوشد ، معلوم است که اشکال ندارد؛ روایت هم گفته که اشکال ندارد . پس بگوییم: هرچه مثل این است، اشکال ندارد، لذا اگر هم در آب بنشيند، اشکال ندارد.راجع به خانم روایتی هست که مکروه است در آب بنشیند؛ برای این‌که آب را در بدنش جذب می‌کند.[2]

يا به عنوان مثال اگر برای وضو مضمضه کند، که روایت داریم حتی‌ اگر آب فرو رود، طوری نیست،[3] حالا اگر یک بار هم برای این‌که تشنه است مضمضه ‌کند و درحالی که مضمضه می‌کند، آب فرو ‌رود، سابقاً این را اشکال کردند و گفتند: اگر مضمضه برای وضو نباشد و فرو دهد، ولو سهواً باشد، روزه‌اش قضا دارد؛ برای این‌که مسلّم است که ذرات آب دهان در مضمضه هست، حال اگر هم بگویید مستهلک می‌شود، اما بالاخره اگر مضمضه کند، دهانش تر می‌شود. برای وضو گفتند: طوری نیست، برای غیر وضو هم باید بگوییم طوری نیست، اما خوب است که نکند؛ زیرا در معرض است.

اما مرحوم سید اصلاً مضمضه را در اینجا تذکر نداده‌اند و رفته‌اند روی مسواک و می‌فرمایند: «ولا بالسواك باليابس بل الرطب ايضاً.» گاهی مسواک خشک است و به واسطه آب دهان تر می‌شود، این‌جا اشکال ندارد. «بل الرطب ايضاً»؛ بلکه اگر مسواک را با خمیر دندان تر می‌کند و در دهان می‌کند هم، اشکال ندارد.

«لكن إذا أخرج المسواك من فمه، لا يردّه و عليه رطوبة وإلا كانت كالرطوبة الخارجية لا يجوز بلعها إلا بعد الاستهلاك في الريق»؛ لکن درحالی که مسواک رطوبت دارد به دهان برنگرداند و اگر در حالی که رطوبت دارد، بر‌گرداند، اما رطوبتش مستهلک شد، می‌فرمایند: طوری نیست.

آنچه استیحاش عرفی دارد، مسأله‌ی بعد است که می‌فرمایند: «إذا امتزج بريقـه دم واسـتهلك فيه يجوز بلعه على الأقوى وكذا غير الدم من المحرّمات والمحلّلات»؛ مثلا کسی دهانش طوری است که معمولاً دندان‌هایش خون می‌افتد. حالا اگر خون افتاد، می‌تواند این آب دهان را فروببرد؛ برای‌ این‌که عرفاً آب دهان است و خون نیست.

ما می‌گوییم: اگر آب دهان این‌طور باشد، در مسواک به طریق اولی باید بگوییم همین‌طور است و تفاوتی نمی‌کند. اگر آبگوشتی که در دهان است فرو دهد، خوردن و آشامیدن است. اما یک دفعه این آبگوشت کم است و مثلاً‌ يک قاشق چایخوری است، این‌جا اگر قدری صبر کند تا عرفاً با آب دهان مستهلک شود و عرف به آن آب دهان بگوید، فرو بردن آن طوری نیست.

حال اگر کسی بخواهد حیله شرعی کند، یک کاسه آب و یک قطره چکان کنار خودش می‌گذارد و با قطره چکان یک قطره در دهان می‌ریزد و صبر می‌کند تا آن مستهلک شود، بعد قطره‌ی دوم و قطره‌ی سوم و چهارم و در عرض یک ساعت می‌تواند هفت هشت ده مثقال آب بخورد. خون هم ولو نجس است، اما اگر در دهان مستهلک شود، پاک می‌شود. حالا اگر کس يک قطره خون روی زبانش بگذارد و کمی صبر کند تا در آب دهان مستهلک ‌شود و فرو دهد، گفته‌اند طوری نیست. حالا اگر تکرار کند و بار دوم و سوم و بالاخره مثلاً سه چهار مثقال خون بخورد، می‌گوییم: طوری نیست؛ برای این‌که مستهلک شده است.

انصافاً این حرف استنکار عرفی دارد. بعضی اوقات چیزی عرفی است و مشهور است؛ مثلا می‌خواهد وضو بگیرد، استنشاق می‌کند، يا مضمضه می‌کند که معمولاً در دهان می‌رود، این‌ها خوردن و آشامیدن صدق نمی‌کند و روایت هم گفته است اگر کسی ‌برای وضو مضمضه کند، اشکال ندارد. اما اگر کسی بخواهد حیله‌ی شرعی درست کند و به راستی با حیله‌ی شرعی آب بخورد؛ يعنی با قطره چکان، قطره قطره آب در دهانش بریزد و قطره‌ی اول که مستهلک شد، بخورد، قطره‌ی دوم و قطره‌ی سوم و قطره‌ی دهم را هم وقتی مستهلک شد بخورد و تقریباً آب بخورد تا سیر شود، آیا می‌توان این را گفت؟ يعنی کسی می‌تواند ملتزم به این حرف شود؟

این‌که مرحوم سید می‌فرمایند: «إذا امتزج بريقـه دم واسـتهلك فيه يجوز بلعه على الأقوى وكذا غير الدم من المحرّمات والمحلّلات»؛ خونی که در دهان است، اگر با آب دهان ممزوج شود و در آب دهان مستهلک گردد، «يجوز بلعه على الأقوى»، حال آیا مثال من این‌جا را می‌گیرد یا نه؟ اگر نمی‌گیرد، چرا نمی‌گیرد؟ و اگر می‌گیرد، با استنکار عرفی آن چه کنیم؟ آیا عرف نمی‌گوید که این آب خورده است؟ در مضمضه هم همین‌طور است. مثلاً بر سر جوبی نشسته است و مضمضه می‌کند و آب‌ها را دور می‌ریزد. آن وقت کمی صبر می‌کند تا آب‌ها در دهان مستهلک ‌شود و آب دهان ‌شود، بعد فرو می‌دهد و در عرض یکی دو ساعت، هفت هشت ده مثقال آب می‌خورد.

مرحوم سید می‌فرمایند: «إذا امتزج بريقـه دم واسـتهلك فيه يجوز بلعه على الأقوى وكذا غير الدم من المحرّمات والمحلّلات.» حالا می‌خواهیم این فرع مرحوم سید را درست کنیم، برمی‌گردد به این‌که اگر در خون خوردن، حیله عرفی‌کنیم، طوری نیست. يا روزه نیست و برای خوردن شراب حیله‌ی شرعی می‌کند، آیا می‌شود؟ مثلاً يک قطره شراب با قطره چکان در دهان می‌ریزد و کمی صبر می‌کند تا اين قطره شراب در آب دهان مستهلک شود. می‌گویند: فرودادن آن طوری نیست و اگر روزه هم باشد روزه‌اش باطل نیست. حالا آیا اگر برای بار دوم و سوم و چهارم و پنجم هم تکرار‌کند، باز طوری نیست؟

مرحوم سید فرموده‌اند: «إذا امتزج بريقـه دم واسـتهلك فيه يجوز بلعه على الأقوى وكذا غير الدم من المحرّمات والمحلّلات. والظاهر عدم جواز تعمّد المزج والاستهلاك بالبلع، سواء كان مثل الدم ونحوه من المحرّمات أو الماء ونحوه من المحلّلات، فما ذكرنا من الجواز إنّما هو إذا كان ذلك على وجه الاتّفاق[4]

الاّ این‌که کسی بگوید: اگر بخواهد بازی کند، حیله‌ی شرعی است و حیله‌ی شرعی حرام است.

اما مرحوم سید از کسانی است که نه تنها حرمت حیله‌ی شرعی را نمی‌گویند، بلکه می‌گویند: «نعم الفرار من الحرام الی الحلال».

الان مسأله این است که اگر کسی روزه باشد و هفت هشت مثقال، بلکه بالاتر، مثلاً یک سیر آبِ مستهلک شده با آب دهان بخورد، چه حکمی دارد؟

مرحوم سید می‌فرمایند: روزه‌اش صحیح است. آن وقت مقداری بالاتر، مرحوم سید راجع به خون هم می‌گوید. حالا راجع به آب درست کنیم که چطور می‌توان گفت روزه صحیح است. عرف نمی‌پسندد و اگر دقت بخواهیم، دقتش خوب است؛ يعنی با دقت عرفی آب دهان خورده، اما با دقت عقلی شراب یا خون یا آب خورده است. دقت عقلی می‌گوید حیله‌ی شرعی جایز نیست و دقت عرفی می‌گوید: آب دهان خورده، برای این‌که شراب یا خون مستهلک و نابود عرفی شد، بنابراین اشکال ندارد.

مرحوم سید حيله‌های‌شرعی را جایز می‌دانند، اما چطور مسأله را درست کنيم؟ اگر بتوانید این مسأله را درست کنید، خوب است.

البته ما هیچ جا حیله‌های شرعی را جایز نمی دانیم، در اینجا هم جایز نمی‌دانیم.


[1] وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی، ج10، ص105، ابواب ما یمسک عنه الصائم، باب36، ح3، شماره12970، ط آل البیت.
[2] وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی، ج10، ص37، ابواب ما یمسک عنه الصائم، باب3، ح6، شماره12771، ط آل البیت.
[3] وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی، ج10، ص71، ابواب ما یمسک عنه الصائم، باب71، ح3، شماره12854، ط آل البیت.
[4] العروة الوثقی، سید محمد کاظم طباطبائی یزدی، ج3، ص586 ط ج.