درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الصوم

94/08/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: دهم: قی کردن/ فصل دوم: ما یمسک عنه الصائم (مفطرات روزه)/ کتاب الصوم
    دهمین چیزی که فرموده‌اند مفطر روزه است، قی کردن عمدی است. ولو این‌که مجبور هم باشد، اما اگر قی کند، مثلاً برای این‌که دلش درد می‌کند و مجبور است، یا دکتر گفته باید قی کند تا خوب شود، گفته‌اند: اگر عمداً قی کند، روزه‌ی او باطل است و اما اگر عمداً نباشد، بلکه بدون اختیار حالت تهوع پیدا کند و بدون اختیار قی کند، مانعی ندارد؛ یعنی روزه را باطل نمی‌کند.
مسأله‌، مسأله‌ی مشکلی است؛ برای این‌که مشهور در میان أصحاب فرموده‌اند، از قدماء و متأخرین هم روی آن ادعای اجماع شده است و حتی گفته شده است مخالف ندارد. چند روایت صحیح السند و ظاهرالدلاله هم دارد که روایت‌ها هم از نظر سند و دلالت تمام است و می‌فرماید: «مَنْ تَقَيَّأَ مُتَعَمِّداً وَ هُوَ صَائِمٌ فَقَدْ أَفْطَرَ»[1]. لذا گفته‌اند: یک تعبّد است. اگر شما نتوانید طبقاً للقاعده درست کنید، اما یک تعبّد است.
اگر یادتان باشد، در باره‌ی اماله هم همین را می‌فرمودند؛ آنجا هم شهرت بسزا بود و دلالت روایت خوب بود و با قواعد درست در نمی‌آمد. گفتم: فقه که نباید راجع به قواعد حرف بزند، بلکه باید ببینیم روایت چه می‌گوید و آیا روایت دلالت می‌کند. پس وقتی سند و دلالت خوب است، باید بگوییم. امام بعضی اوقات می‌فرمود: امام صادق (علیه السلام) ‌فرموده‌اند، فضولی موقوف. راجع به اماله هم همین بود، امام (علیه السلام) فرموده‌اند، فضولی موقوف. قی کردن از اماله هم مشکل‌تر است. از یک طرف غذایی از دهان بیرون بیاید و ذره‌ای از  آن غذا عمداً برنگردد، سهواً هم برنگردد و دهان را بشوید و مثل این‌که اصلاً چیزی واقع نشده است. حالا بگوییم: روزه‌اش باطل شد و حال آنکه أکل و شربی در کار نبوده و به غیر از أکل و شرب هم مابقی اهمیت ندارد و آنچه مهم است، جُنُب شدن در روز است. این سه مورد در روزه خیلی اهمیت دارد و لذا گفته‌اند: همه‌ی این حرف‌ها درست است، اما روایت صحیح السند و ظاهرالدلاله می‌گوید: هرکه عمداً قی کند، روزه‌اش باطل است و اما اگر خود به خود شد و حالش به هم خورد و ناخواسته قی کرد، باطل نیست.
از آن طرف گفته‌اند: حتی اگر مضطر هم باشد، مثل این‌که دلش درد می‌کند و خطر دارد و دکتر گفته حتماً باید قی کنی، برای این‌که دلت خوب شود، در اینجا ولو مضطر در مقدمات است، اما گفته‌اند: این اشکال دارد و اما اگر به طور ناگهانی و ناخواسته باشد، این اضطرار طوری نیست و آن اضطرار که در مقدمه است، روزه را باطل می‌کند.
اگر یادتان باشد در اماله هم همین را می‌گفتند که در اماله ولو مضطر باشد، مثلاً دلش درد آمده و دکتر گفته همین الان باید اماله کنی و خطر دارد، این هم مجبور است اماله کند، اما گفته‌اند درحالی که مجبور است، اگر اماله کند، روزه‌اش باطل است. این حکم در اماله و قی کردن با هم تفاوت ندارد؛ از جهت این‌که اگر در مقدمات مجبور باشد و عمداً ذی المقدمه را به جا بیاورد، روزه‌اش باطل است و اما اگر ذی المقدمه خودش پیدا شد، مثلاً نمی‌خواست استفراغ کند، اما حالش به هم خورد و استفراغ کرد، گفته‌اند: روزه‌اش طوری نیست.
روایات باب 29 از ابواب مایمسک عنه الصائم:
صحیحه حلبي: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ‏ قَالَ: إِذَا تَقَيَّأَ الصَّائِمُ فَقَدْ أَفْطَرَ وَ إِنْ ذَرَعَهُ‏ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَتَقَيَّأَ فَلْيُتِمَّ صَوْمَهُ[2]
مثل این‌که امام (علیه السلام) قی کردن را دو قسمت کرده‌اند: یک قسمت این‌که مجبور است قی کند و قی می‌کند که به این قی کردن می‌گویند اما یک دفعه حالش به هم می‌خورد و به این قی نمی‌گویند. ما فرق نمی‌گذاریم و هر دورا می‌گوییم، اختیارا یا اضطراراً، اما این روایت‌ها این‌گونه است که قی کرد، یا ذرع کرد؛ «ذَرَعَ»‏ یعنی حالش به هم خورد و استفراغ کرد و قی یعنی کاری کرد که چیزی از دهانش بیرون آمد. اصلاً امام (علیه السلام) در روایت‌ لغت معنا کرده‌اند که: «إِذَا تَقَيَّأَ الصَّائِمُ فَقَدْ أَفْطَرَ وَ إِنْ ذَرَعَهُ‏ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَتَقَيَّأَ فَلْيُتِمَّ صَوْمَهُ»؛ اگر قی کرد، روزه‌اش باطل است، اما اگر خودش آمد، روزه‌اش اشکال ندارد.
صحیحه حلبی: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ‏ قَالَ: إِذَا تَقَيَّأَ الصَّائِمُ فَعَلَيْهِ قَضَاءُ ذَلِكَ الْيَوْمِ وَ إِنْ ذَرَعَهُ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَتَقَيَّأَ فَلْيُتِمَّ صَوْمَهُ.»[3]
این روایت قدری بیشتر از دیگری است؛ برای این‌که لفظ «مِنْ غَيْرِ أَنْ يَتَقَيَّأَ» در آن آمده است و معلوم می‌شود که اگر حالش به هم بخورد و قی کند، به آن «ذَرَعَ» می‌گویند و اگر حالش را به هم بزند و قی کند مثلاً انگشت بزند، به این «قِیْ» می‌گویند. برای این‌که می‌فرمایند: «وَ إِنْ ذَرَعَهُ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَتَقَيَّأَ فَلْيُتِمَّ صَوْمَهُ» قی نکرده، بلکه استفراغ او سهوی یا اضطراری بوده است.
ظاهر روایات این است، اما یک روایت داریم که با این روایات معارض است و دلالت و سند روایت هم خوب است، اما مشهور روایت را بر حال سهو حمل کرده‌اند و یا بعضی گفته‌اند: اعراض اصحاب روی روایت است.

صحیحه عبد الله بن ميمون: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ‏ قَالَ: ثَلَاثَةٌ لَا يُفَطِّرْنَ الصَّائِمَ الْقَيْ‏ءُ وَ الِاحْتِلَامُ وَ الْحِجَامَةُ»؛ سه چیز است که به روزه ضرر نمی‌زند: یکی قی کردن، یکی محتلم شدن و دیگری هم حجامت کردن است.[4]
احتلامش که اشکال ندارد؛ اگر کسی در روز بخوابد و محتلم شود، اشکال ندارد. حجامتش هم اشکال ندارد؛ پس باید بگوییم: قی هم اشکال ندارد و ظهور روایت این است که به قرینه‌ی احتلام و حجامت، قی هم اشکال ندارد. لذا می‌گویند: هر سه روزه را باطل نمی‌کند. حالا اگر ما برای احتلام و حجامت دلیل نداشتیم، اما همین روایت عبدالله بن میمون می‌گوید: محتلم شدن در روز طوری نیست، حجامت کردن در روز طوری نیست، قی کردن در روز طوری نیست.
اگر ما باشیم و این دو دسته روایت، باید بگوییم: آن روایت‌ها می‌گوید: اشکال دارد و این روایت‌ها می‌گوید: طوری نیست، پس حمل بر استحباب می‌کنیم. ما در اماله هم به اینجا رسیدیم و گفتیم، در اینجا دلالت روایت خیلی بهتر است و جمع عرفی و جمع دلالی است و «وفّق العرف أن یجمع بینهما» به این‌که روایت «إِذَا تَقَيَّأَ فَقَدْ أَفْطَرَ» را حمل بر استحباب کند. اگر کسی مجبور است قی کند، پس قی کند، اما آن روز را روزه بگیرد و بعد هم قضای آن روز را بگیرد.
یک مسأله‌ باقی می‌ماند که گفته‌اند حمل کنیم به صورت تعمّد، برای این‌که بحث ما این بود که «مَنْ تَقَيَّأَ مُتَعَمِّداً»، بگوییم در مقدماتش مجبور بوده، اما در ذی المقدمه این جبر نبوده و انگشت زده تا حالش به هم خورده و قی بیرون آمده است. این حمل بر فرض نادر است.
اعراض اصحاب باقی می‌ماند. کسی بگوید: اعراض اصحاب از روایت است و کلمه‌ی افطار هم در مسأله‌ است و نمی‌شود حمل بر غیر فاسد کنیم و چون اصحاب از روایت اعراض کرده‌اند، آن دو روایت را بگیریم و این روایت را طرد کنیم. اما مطالعه کرده‌اید که مرحوم سید خیلی جدی فرموده‌اند: دهم از مبطلات روزه قی است ولو در مقدماتش مضطر باشد؛  بگوییم مرحوم سید هم روایت را بر اعراض اصحاب حمل کرده‌اند.
یک حرف در فقه ما هست که ولو متعرض نشده‌اند، اما شما فکری روی آن بکنید و آن این است که بنای فقها بر این بوده که در فقه احتیاط کنند. در ابواب هم فرق می‌گذاشته‌اند؛ مثلاً انسان باب روزه و خمس و زکات را مطالعه کند، می‌بیند که فقها خیلی احتیاط دارند، اما اگر باب طهارت را مطالعه کند، می‌بیند احتیاط آنها در باب طهارت خیلی کم است و مثل این‌که در باب طهارت، از اول تا آخر بنایشان بر احتیاط نبوده است.
در باب نماز یک حال توسطی برای فقها بوده است، نه می‌توان گفت محتاط بوده‌اند و نه می‌توان گفت که غیرمحتاط بوده‌اند، اما نمی‌دانم چگونه بوده که فقها، چه قدما و چه متأخرین، در باب روزه خیلی احتیاط کرده‌اند. در همین ده چیزی که گفته‌اند روزه را باطل می‌کند، اگر در باب طهارت بود و این مسأله‌، آن‌وقت می‌گفتند: همان أکل و شرب و جنابت روزه را باطل می‌کند و مفطرات روزه سه چیز است، خوردن و آشامیدن و جنابت عمدی و اما مابقی را حذف می‌کردند. اما وقتی به اینجا آمده‌اند، سه مورد را ده مورد کرده‌اند و درحالی که روایات معارض هم بود، مثل باب قی و باب اماله، می‌بینیم به روایت‌ها اعتنا نکرده‌اند و احتیاط کرده‌اند. نمی‌توان گفت که به راستی چه شده که این‌طور شده است، اما مثل این‌که تا این اندازه می‌توان گفت که در باب روزه، مبطلات روزه سه چیز است:خوردن و آشامیدن که در قرآن آمده است: «كُلُوا وَاشرَبُوا حَتَّى‏ يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الخَيطُ الْأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الْأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ»[5]، یکی هم جماع عمدی است که روی این خیلی طنطراق دارند و روی آن کفاره دارند و بعضی اوقات جدا انداختن بین زن و شوهر در باب حج دارند و بالاخره خیلی طنطراق می‌دهند و اما مابقی، اگر ما باشیم و فقه، همه‌ی آن احتیاط است.
در بحث امروزمان جداً دو روایت صحیح السند و ظاهرالدلاله داریم که قی کردن روزه را باطل می‌کند و یک روایت صحیح السند و ظاهرالدلاله داریم که روزه را باطل نمی‌کند و قاعده اقتضاء می‌کند که بگوییم: قی کردن روزه را باطل نمی‌کند، اما خوب است که این روزه را بگیرد و بعد روزه را قضا کند. اما فقها می‌فرمایند: قی کردن و اماله کردن روزه را باطل می‌کند و اگر کسی اماله کرد و یا قی کرد، آن روز را روزه بگیرد و بعد قضای این روز را بگیرد و مشهور می‌گویند: کفاره ندارد و مثل صاحب جواهر در اینجا می‌گویند کفاره هم دارد.[6]
اگر این احتمال من درست باشد و بتوان پایه‌ای برایش درست کنیم، بحثمان صاف می‌شود و آن این است که قی کردن ولو عمداً باشد، روزه را باطل نمی‌کند؛ چنانچه اگر قی در فضای دهان آمد و آن را پایین داد، گفته‌اند: طوری نیست؛ گفته‌اند: اگر در گلو آمد و پائین رفت، طوری نیست. حتی مثلاً خلط در فضای دهان را الان خیلی از محشین بر عروه می‌گویند طوری نیست و مشهور هم می‌گویند طوری نیست و خلط در مغز که در فضای دماغ نیامده و یا بعضی در فضای دماغ را هم می‌گویند طوری نیست. اما وقتی به قی کردن می‌رسند، قی کردن که از خلط در فضای دهان که بیشتر نیست، الان خیلی از محشین بر عروه می‌گویند اگر قی در فضای دهان آمد و فرو داد، طوری نیست، اما اگر روی زمین ریخت، روزه باطل است.
گفتن این حرف خیلی عجیب است که اگر قی در فضای دهان آمد و از فضای دهان روی زمین ریخت، روزه باطل است، اما اگر در فضای دهان آمد و برگشت، روزه باطل نیست. قدری روی این مسأله‌ مطالعه کنید، شاید چیزی به نظر مبارکتان برسد و ان‌شاء الله ما بتوانیم از شما استفاده کنیم.



[1]وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی، ج10، ص88، ابواب ما یمسک عنه الصائم، باب29، ح6، شماره12911، ط آل البیت.
[2]وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی، ج10، ص86، ابواب ما یمسک عنه الصائم، باب29، ح1، شماره12906، ط آل البیت.
[3]وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی، ج10، ص87، ابواب ما یمسک عنه الصائم، باب29، ح3، شماره12908، ط آل البیت.
[4]وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی، ج10، ص88، ابواب ما یمسک عنه الصائم، باب29، ح8، شماره12913، ط آل البیت.
[5]بقره/سوره2، آیه187.
[6]جواهر الکلام، شیخ محمد حسن نجفی، ج16، ص288.