درس خارج فقه آیت الله مظاهری
کتاب الصوم
94/07/14
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: حکم کسی که متمکن از غسل نیست، ولی تیمم هم نکند و با جنابت وارد صبح شود/هشتم: بقاء بر جنابت تا اذان صبح/ فصل دوم: ما یمسک عنه الصائم (مفطرات روزه)/ کتاب الصوم
در مسألهی 51 فرمودهاند: «إذا کان المجنب ممن لا یتمکن من الغسل لفقد الماء أو لغیره من أسباب التیمم وجب علیه التیمم فإن ترکه بطل صومه وکذا لو کان متمّکنا من الغسل وترکه حتی ضاق الوقت.»[1]
یک شخصی که جُنُب است و آب ندارد، باید تیمم کند. بنابراین در مسألهی ما که باید بقای بر جنابت تا اذان صبح نباشد، چون وظیفهی او تیمم است، پس باید تیمم کند. میفرمایند: اگر تیمّم نکرد و جُنُباً وارد اذان صبح شد، روزهاش باطل است و آن روز را باید روزه بگیرد، بعد هم قضا کند، کفاره هم دارد.
اصل مسألهی واضح است؛ برای این که کسی که بگوید بقای بر جنابت تا اذان صبح روزه را باطل میکند، معلوم است که باید بگوید بقای بر جنابت بدون تیمم تا اذان صبح هم روزه را باطل میکند و او باید تیمم کند و رفع حدَث کند و وارد اذان صبح شود.
جملهای که در اینجا دارد و ظاهراً معلوم است و باید همین طور معنا کرد، این است که میفرمایند: «وکذا لو کان متمکنا من الغسل وترکه حتی ضاق الوقت»؛ این آب داشت و میتوانست غسل کند، اما نکرد. این مسأله زیاد هم اتفاق میافتد؛ مخصوصاً این که در میان جوانها که مثلاً در منزل پدر همسرش است و خجالت میکشد که غسل کند و غسل نمیکند تا نزدیک اذان صبح، میفرمایند: پس الان که نمیتواند غسل کند، تیمم کند و با تیمم وارد اذان صبح شود؛ برای این که تمکّن از غسل نداشته است. «حتی ضاق الوقت»، یعنی حتی ضاق الوقت برای تیمم، نه برای غسل. در آنجا که آب داشت و عمداً معصیت کرد و یا نتوانست و مثلاً تا ده دقیقه تا اذان صبح غسل نکرد، در این موقع که نمیتواند غسل کند، معلوم است که باید تیمم کند و با تیمم وارد اذان صبح شود. لذا این کلمهی «حتی ضاق الوقت» را باید معنا کنیم که یک وقت میرسد به آنجا که وقت تیمم کردن ندارد، آن وقت باید بگوییم روزهاش باطل است. مثلاً تمکن از غسل داشت، اما عمداً غسل نکرد تا مثلاً رسید به آنجا که نمیتواند تیمم هم کند. در اینجا باید بگوییم: آن مسألهی که سابقاً را راجع به غسل گفتیم، این جا هم میآید و این باید آن روز را روزه بگیرد، بعد هم قضا کند و کفاره هم بدهد.
و اما مسألهیای را که مرحوم سید نگفته و زیاد پیدا میشود، این است که اگر غسل نکرد، یا نمیتوانست غسل کند، تا این که رسید به آنجا که باید تیمم کند؛ یعنی ضاق الوقت من الغسل، آن وقت باید تیمم کند. میتوانست غسل کند، اما نکرد و رسید به آنجا که الان طلوع فجر میشود. پس باید تیمم کند و با طهارت وارد اذان صبح شود. اما اگر غسل نکرد، تیمم هم نکرد، بنابر این که بقای بر جنابت تا اذان صبح موجب فساد است، معلوم است که روزهاش باطل است و اما اگر تیمم کرد؛ مثلاً کسی میتوانست غسل کند، اما غسل نکرد و رسید تا پنج دقیقه به اذان صبح که دیگر نمیتواند غسل کند، اما میتواند تیمم کند، حالا اگر تیمم کرد، باید بگوییم این تیمم صحیح است؛ برای این که نمیتوانسته غسل کند و تیمم کرده و با تیمم وارد اذان صبح شده است. آیا این روزه قضا دارد یا نه؟
مرحوم سید در جاهای دیگر- در باب تیمم و غیره- فرمودهاند: این با تیمم و طهارت وارد اذان صبح شده، بگویید این روزه درست است.[2] حالا آیا گناه کرده یا نه؟ در نماز هم همین است؛ یک شخصی جُنُب بود و عمداً غسل نکرد تا رسید به اذان مغرب، در این موقع که نمیتواند غسل کند، اگر تیمم کند و نماز بخواند، نمازش صحیح است، اما آیا گناه کرده یا نه؟
بعضیها گفتهاند: گناه کرده و این قول مشهور است که میگویند: گناه کرده، برای این که طهارت مائیه را از دست داده است؛ وظیفهاش غسل کردن بوده، اما عمداً غسل نکرده و چون عمداً غسل نکرده، ولو تیمم کرده و نماز خوانده است و نمازش درست است، اما گناه کرده است. در مسألهی ما که تیمم کرد و وارد اذان صبح شد، روزهاش درست است، اما گناه کرده است؛ برای این که طهارت مائیه را از دست داده است و چون طهارت مائیه را از دست داده است، عقوبت دارد.
بعضیها هم میگویند: اینها در ردیف یکدیگر است. معنای «فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا»[3] این است که آنجا که وظیفه غسل کردن است، غسل کن و آنجا که وظیفه تیمم است، تیمم کن. در اینجا که تهاون به روزه نیست، در آنجا که بعضی گفتهاند معصیت کرده، میگویند تهاون به نماز اول وقتش است؛ چون این شخص باید غسل میکرد که نمازش نزدیک غروب واقع نشود و واقع شدن نماز نزدیک غروب تهاون و بی اعتنایی به نماز است و آن بی اعتنایی گناه دارد.
بعضیها هم به «أَوَّلُ الْوَقْتِ رِضْوَانُ اللَّهِ وَ آخِرُهُ غُفْرَانُ اللَّهِ»[4] تمسک کردهاند و گفتهاند: اگر کسی عمداً تا نزدیک غروب غسل نکند و آن وقت که نمیتواند غسل کند، تیمم کند و نمازش را نزدیک غروب بخواند، این گناه است.
اما با توجه این که نماز «اوله الظهر و آخره الغروب» است، باید بگوییم: گناه نکرده، مگر این که بیاعتنایی به نماز باشد و بی اعتنایی به نماز را بگوییم گناه است و الاّ اگر بی اعتنایی به نماز نباشد، اگر اول وقت نماز بخواند، ثواب میبرد، اما اگر این ثواب را نخواهد و آخر وقت نماز بخواند، نمازش درست است. بعضیها گفتهاند: خود شارع تعیین کرده «اوله الظهر و آخره الغروب»، پس هر وقت خواست، میتواند نماز را بخواند. اگر در وقت فضیلت خواند، ثواب میبرد و اگر وقت فضیلت نخواند، ثواب نمیبرد و الاّ گناه نکرده است.
ما میخواهیم روزهی صحیح تحویل شارع مقدس بدهیم و این آقا جُنُب است و باید غسل کند و با غسل وارد اذان صبح شود، اما غسل نمیکند و صبر میکند دو سه دقیقه به اذان صبح مانده که در آن زمان نمیتواند غسل کند و وقتی نتوانست غسل کند، وظیفهاش تیمم است، تیمم میکند و با طهارت وارد اذان صبح میشود. امر اینطور است که در وقتی که میتوانی وضو بگیر، وضو بگیر و در وقتی که میتوانی غسل کنی، غسل کن و در وقتی که نمیتوانی، تیمم کن. و امر این طور نیست که اگر نمیتوانی غسل کنی و وضو بگیری، تیمم کن، اما گناه کردهای و همین طور که قضا ندارد، گناه هم ندارد.
در نماز هم همین طور است؛ مثلاً یک شخصی عمداً نمازهایش را آخر وقت میخواند. شکی نیست که این شخص فضیلتها را از دست داده است. همین طور که در رسالهها نوشته شده، نماز یک وقت فضیلت دارد و یک وقت ادا دارد. وقت فضیلت نماز ظهر و عصر تا یک ساعت یا یک ساعت و نیم است. حالا این شخص وقت فضیلت را عمداً از دست داده است، اما گناه نکرده است. مثلاً کسی نمازش را تا نزدیک غروب نمیخواند و در وقت غروب، نماز ظهر و عصر را میخواند، در اینجا نمازش درست است و تکلیف واجب بوده و تکلیف را آورده است.
بعضی گفتهاند: گناه کرده و به بعضی از روایاتی تمسک کردهاند که میگوید: کسی که اول وقت نماز نخواند، گناه کرده و عقوبت دارد. مرحوم صدوق (رضواناللهتعالیعلیه) در خصال 17 تبعه و 17 چیز برای کسی که نمازِ اول وقت نخواند آوردهاند و گفتهاند: همهی اینها دلیل بر این است که گناه کرده و به قول آنها طولی است. واجب است که اولِ وقت نماز بخواند و اگر آخر وقت نماز بخواند، نماز درست است، اما گناه کرده است. اگر مثلاً بیاعتنایی باشد، گناه کرده و گناه تهاون و بیاعتنایی دارد، اما اگر تهاون نباشد، برای این که آخر وقت نماز خوانده، گناه نکرده است. اگر بگویند چرا آخر وقت نماز خواندی، معنایش این است که کتک میخورد و اما اگر این فرد جواب بدهد شما نماز میخواستید و وقتش را من الظهر الی الغروب تعیین کردید، من هم خواندهام، دیگر گناه ندارد. نماز در مسجد و نماز اول وقت که فضیلت دارد، نخوانده است واینها ترک مستحبات است و نمیشود گفت ترک مستحبات گناه دارد.
بنابراین نماز وقتی دارد و آن «اوله الظهر و آخره المغرب» است، حالا اگر رسم این فرد این است که نماز را غروب میخواند، یا وسواس دارد و چیزهایی برای خودش میتراشد و نمازش را وقت غروب میخواند، نمازهای این فرد صحیح است، اما آیا گناه کرده، به این معنا که عقوبت داشته باشد؟
مشهور در میان فقها، مخصوصاً مشهور در میان کسانی که در بارهی نماز صحبت کردهاند میگویند: گناه کرده است که گفتم: مرحوم صدوق برای کسی که میتوانست نماز اول وقت بخواند، اما نماز اول وقت نخواند، 17 خصلت میآورند.
اگر کسی از راه عنوان ثانوی جلو بیاید و بگوید این تهاون و سبک شمردن نماز است و خود این سبک شمردن نماز و تهاون و بیاعتنایی به نماز گناه است، این حرفی است و اما اگر تهاون نباشد و فقط میتوانست نماز اول وقت بخواند، اما نخواند و آخر وقت بخواند، بخواهیم بگوییم گناه دارد، دلیل حسابی میخواهد. تعیین وقت فضیلت و غیرفضیلت در روایتها و در رسالههای ما هست؛ مثلاً میگویند: وقت فضیلت نماز مغرب یک ساعت، یا یک ساعت و نیم است و وقت فضیلت نماز عشاء تا 3 ساعت از شب است و آخر وقتش هم اختلافی است و میگویند: ساعت یازده و ربع و نصف شب و ما میگوییم تا اذان صبح. همهی اینها روایت دارد و فتوا روی آن است و مسلّم است؛ اما مشهور در میان اصحاب این است که اگر اول وقت نماز خواند که خواند و اگر عمداً نماز اول وقت نخواند، کتک دارد.
اما پیدا کردن دلیل برای حرف مشهور خیلی مشکل است. اگر تهاون درست کنید، حرفی است. حتی در نماز جماعت گفتهاند: اگر اعراض و تهاون و سبک شمردن باشد، و اما اگر اینها نباشد و بخواهیم بگوییم «أَوَّلُ الْوَقْتِ رِضْوَانُ اللَّهِ وَ آخِرُهُ غُفْرَانُ اللَّهِ» و معنای «غُفْرَانُ اللَّهِ» این است که گناه کرده و کتک میخورد، اگر کسی این روایت را قبول کند و « غُفْرَانُ اللَّهِ»را هم اینطور معنا کند، آن وقت معنایش اینطور میشود که نماز اول وقت واجب است، اما هیچکس این را نگفته است. در رسالهها هم نگفتهاند: نماز اول وقت واجب است، یا نماز آخر وقت معصیت است، مگر قضیهی تهاون و امثال اینها جلو بیاید.
حالا در روزه، اگر مثلاً کسی جُنُب است و عمداً غسل نکند، یا عذر غیرموجهی بیاورد و عمداً غسل نکند و صبر کند تا وقت غسل بگذرد و موقعی که نتواند غسل کند؛ مثلاً ده دقیقه به اذان صبح که نمیتواند غسل کند، به «فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَيَمَّمُوا» تیمم کند و با تیمم وارد اذان صبح شود و بعد غسل میکند، یا اگر وظیفهاش تیمم است، با همان تیمم نماز خواند، بعضی گفتهاند: این گناه است؛ برای این که باید غسل کرده باشد، ولی غسل نکرده و طولی است و کتک میخورد برای این که غسل نکرده است. اما اگر کسی بگوید طولی معنایش این نیست که حتماً باید این کار را بکند، بلکه معنایش این است که اگر میتوانی غسل کن و اگر نمیتوانی تیمم کن. این هم میتوانست غسل کند و نکرد و نوبت به تیمم رسید و تیمم کرد. حالا روزهاش مسلّم درست است، حالا چرا بگوییم گناه کرده است؟
ولی علی کل این در نماز میآید، در مسألهی ما هم میآید؛ ولی مرحوم سید در اینجا مسألهی را متعرض نشدهاند و به همین اندازه متعرض شدهاند که اگر کسی عمداً غسل نکرد، باید قبل از اذان صبح تیمم کند و با تیمم وارد اذان صبح شود و اگر نتوانست تیمم کند، روزهاش باطل است؛ چرا که باید با طهارت وارد اذان صبح شده باشد، اما با طهارت وارد اذان صبح نشده است. در اینجا بخواهیم چیز دیگری هم اضافه کنیم که گناه کرده، برای این که باید قبل از اذان غسل میکرده و نکرده و باید با غسل روزهی بگیرد، اما با غسل روزهی نگرفته و با تیمم روزه گرفته، پس گناه کرده است.
ما میگوییم: هرکجا استخفاف باشد، مربوط به مسأله نیست. هم راجع به نماز، هم راجع به روزه و هم راجع به چیزهای دیگر، استخفاف به اوامر و نواهی مولا گناه است، اما اگر استخفاف نباشد، شارع مقدس برای نماز وقتی تعیین کرده و گفته است: هرچه زودتر بجا آوری، بهتر است. حالا اگر کسی به این حرف که هرچه زودتر بهتر است، اهمیت ندهد و آخر وقت بجا آورد، وقت فضیلت و ثواب اول وقت، با آن همه فضیلت را از دست داده، اما نمازش درست است؛ برای این که شارع مقدس گفته است: الی الغروب.
لذا مشهور میان اصحاب میگویند: کتک دارد و ما ایراد داریم که چرا کتک داشته باشد! استخفاف نیست و نمازش را هم در وقت خوانده و نماز اشکال ندارد و نمیتوانند به او بگویند چرا نماز نخواندی. راجع به روزه هم همین طور است؛ مثلاً اول شب میتوانست غسل کند اما غسل نکرد و خوابید و برای سحری بلند شد و گفت سحری را میخوریم و بعد غسل میکنیم. تا سحری خورد و غسل کرد، دید که وقت گذشت و الان اذان صبح میشود و باید تیمم کند؛ پس تیمم کرد و با تیمم وارد اذان صبح شد. مسلّم روزهاش درست است و وجهی هم برای گناه کردن نیست. البته مشهور این را نگفتهاند و مشهور در همهی این جاها درحالی که شارع مقدس وقت را تعیین کرده، گفتهاند اول وقت باید کار را انجام دهد و اگر نداد و برای آخر وقت گذاشت ، این معصیت است.
اگر مشهور بفرمایند تهاون و سبک شمردن واجبات اسلام است، ممکن است کتک آن تهاون و سبک شمردن را بخورد و اما در مثل بحث ما اگر به او بگویند چرا تیمم کردی و بگوید وقت نداشتم و اگر بگویند چرا وقت را از دست دادی، کتک میخورد، اما این دلیل محکمی میخواهد. همانطور که در جاهل مقصر میگویند: «هلّا عملت؟» چرا نماز باطل خواندی؟ میگوید: نمیدانستم. آن وقت میگویند: «هلا تعلمت؟» پس کتک میخورد. بگوییم: همهی واجبات موقت اینگونه است. اما این حرف دلیل محکمی میخواهد و ظاهراً این دلیل محکم را نداریم.
فرق است بین این که بخواهیم وقت فضیلت و ثوابهای وقت فضیلت و «سَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ»[5] و «سَارِعُوا إِلَى الْخَيْرَاتِ»[6] قرآن را مراعات کنیم که میفرماید: «وَ سَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ«؛ اما «سَارِعُوا» واجب نیست؛ بلکه خواندن نماز اول وقت فضیلت دارد. کما این که در باب غسل هم که مکروه است انسان یک ساعت یا دو ساعت یا سه ساعت با حال جنابت بخوابد، شاید معنای مکروه همین باشد که وقت فضیلت را از دست میدهد. یا این که بگویید: جنابت یک قذارت است و باید این قذارت را از بین ببرد و اگر از بین نبرد، مکروه است. همهی اینها خوب است.
اما در مسألهی ما گفتهاند: گناه است؛ چون این شخص میتوانست غسل کند، اما نرفت و گفت بعد از خوردن سحری غسل میکنم و خوابید و موقع سحر بلند شد و گفت بعد میروم و بعد معطّل شد و ناگهان متوجه شد که نمیتواند غسل کند و نزدیک است طلوع فجر شود. در این موقع باید تیمّم کند. حالا اگر تیمم کرد و وارد اذان صبح شد، روزهاش درست است. البته با این تیمم نمیتواند نماز بخواند؛ برای این که بعد از فجر میتواند غسل کند. حالا بعضیها گفتهاند: برای این تسامحها و تساهلها کتک میخورد. اما ظاهراً باید بگوییم کتک نمیخورد؛ برای این که شارع مقدس میخواست کسی که وارد اذان صبح میشود، پاک باشد، این هم پاک وارد اذان صبح شده است.
بعضیها از «فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيداً طَيِّباً» نتیجه گرفتهاند و گفتهاند: امر طولی است و مثل «هلا علمت» و «هلا تعلمت» است. این آقا جواب دادند و گفتهاند: اصلاً غسل کردن واجب نیست و مثل شرط نماز است. باید نماز بخوانیم و نماز اوله تکبیر و آخره تسبیح است. حالا اگر کسی حمد و سوره نخواند و رکوع نکرد، به او کتک نمیزنند که بگویند چرا حمد و سوره را نخواندی و رکوع نکردی که برای هرکدام کتک بخورد. لذا همان مقدمهی واجب هم که واجب است، معنایش این نیست. مثلاً اگر عمداً رو به قبله نماز نخواند، کتک میخورد؛ برای این که ذی المقدمه را نیاورده است. میگویند چرا نماز نخواندی و وقتی میگوید نماز خواندم، به او میگویند نماز رو به مشرق فایده ندارد. یا بدون طهارت نماز میخواند و به او میگویند چرا نماز نخواندی و اما نمیگویند چرا وضو نگرفتی؛ چون وضوگرفتن واجبِ شرطی است و ما مقدمهی واجب را واجب میدانیم، اما نه به این معنا که کتک داشته باشد.