موضوع: فروعات/هشتم:
بقاء بر جنابت تا اذان صبح/ فصل دوم: ما یمسک عنه الصائم (مفطرات روزه)/
کتاب الصوم
میدانید که امروز میلاد پربرکت امام دهم (علیه
السلام) است، اما من به شما تبریک نمیگویم؛ چون روز عزای
ما و عزای عالم اسلام است و مصیبت هم خیلی بزرگ است. آنها
که شهید شدند، ظاهراً امروز به مناسبت میلاد پربرکت امام هادی (علیه
السلام)، خدمت امام هادی (علیه السلام) میروند. خوشا به حال
آنها. اما قضیهی مفقودین ما خیلی ناراحت کننده
است. این مریضها هم وضع خطرناکی دارند، آن هم در دست یک
مشت آدمهای وحشی مثل سعودیها هستند. خود حاجیها هم
الان در مخاطره هستند و این که این درنده میخواهد چه کند و
چرا این کار را کرد، قابل گفتگو و شبهه است. لذا نگران حاجیها هم
هستیم و انشاء الله به زودی به ما برسند. لذا با اجازهی شما
ثواب این جلسه را خدمت امام هادی (علیه السلام) هدیه میکنیم.
این هدیهی ناقابل ما به عنوان عیدی به امام
هادی (علیه السلام) باشد و من از طرف همهی شما عزیزان از
آقا امام هادی (علیه السلام) میخواهم نظر لطفی
عنایت کنند و انشاء الله این قضایا و این مصیبت
بزرگ به خوبی حل شود.
تقاضایی هم از شما دارم که همهی شما امروز برای
شهدا، مفقودین و برای حاجیهایی که در آنجا هستند،
زیارت جامعهی کبیره را بخوانید. این برای
رفع گرفتاریها و برای اتصال بین شیعه و ولایت تأثیر
بسزایی دارد. زیارت جامعه کلیهی اسرار شیعه و
کلیهی فضائل اهل بیت (علیهم السلام) را دارد و انصافاً
پر است.
علامه مجلسی میفرمایند خدمت آقا امام زمان (ارواحنا
فداه) رسیدم و زیارت را در سر من رای، مداح وار برای
ایشان خواندم و ایشان دست روی شانهی من گذاشتند و
فرمودند: «نعم الزیارة هذه»؛ خوب زیارتی است. لذا اولاً
این زیارت، صبحگاهی شما باشد. برای این که ارتش، سپاه
و همهی نیروهای مسلح صبحگاهی دارند و ما طلبهها هم
باید یک صبحگاهی داشته باشیم و بهترین
صبحگاهیها برای ما و آقا امام زمان (ارواحنا فداه)، این
زیارت جامعه است. اگر خیلی با طمأنینه و حال
بخوانید یک ربع ساعت طول میکشد. تقاضا دارم امروز همهی
شما این زیارت جامعه را به عنوان رفع این مصیبت بزرگ
بخوانید و از آقا امام زمان بخواهید که ان شاء الله این
مصیبت رفع شود.
مرحوم سید (رضواناللهتعالیعلیه) بعد از
این که فرمودند: بقای بر جنابت عمداً تا اذان صبح روزه را باطل
میکند و موجب کفاره هم است، میفرمایند: این مختص ماه
مبارک رمضان یا قضای آن است؛ «
فی صوم شهر
رمضان أو قضائه دون غیرهما من الصیام الواجبة أو المندوبة علی
الأقوی». کسی که روزهی ماه رمضان گرفته، یا کسی که
در ماه رمضان روزهاش را خورده و الان میخواهد قضا کند، باید طاهر
باشد و وارد اذان صبح شود. اما در روزههای واجب، مثل روزهی کفاره
یا روزهی نذری، ولو واجب است، اما باقی ماندن بر جنابت و
در حال جنابت وارد اذان صبح شدن، طوری نیست و روزه درست است و
برای نمازش باید غسل یا تیمم کند. ولی علی کل
حال با جنابت وارد اذان صبح شود، طوری نیست.
همچنین اگر کسی میخواهد روزهی
مستحبی بگیرد، میتواند درحالی که جُنُب است وارد اذان
صبح شده، نیت روزه کند و بعد برای نمازش غسل کند. پس این حکم مختص
به ماه مبارک رمضان و قضای ماه مبارک رمضان است و برای اینها
باید پاک وارد طلوع فجر شود و اما در روزهی مستحبی یا
روزهای که واجب است، اما مربوط به قضای ماه رمضان یا ماه رمضان
نیست، لازم نیست با طهارت وارد اذان صبح شود و اگر با جنابت هم وارد
اذان صبح شود، اشکال ندارد.
راجع به خود ماه رمضان دو سه روزی صحبت کردیم و مسأله،
مسألهی فوقالعاده مشکلی است و اگر قول قدماء و متأخرین و
این اجماع ادعا شده در کلمات خیلیها نبود، انصافاً نمیتوانستیم
بگوییم که بقای بر جنابت تا اذان صبح در ماه مبارک رمضان هم
روزه را باطل میکند و هم باید روزهی باطل را بگیرد و
بعد هم قضا کند، بعد هم کفاره بدهد.
هفت هشت ده روایت اینطرف بود و هفت هشت ده روایت
آنطرف بود و معمولاً اصحاب گفتند روایات آنطرفی اعراض اصحاب دارد،
پس کنار بگذار و به روایاتی که میگفت روزه را باطل میکند
و کفاره دارد، تمسک کردند. حالا روایتی راجع به قضای ماه مبارک
رمضان بخوانیم.
صحيحة عبد الله بن سنان: «
أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنِ
الرَّجُلِ يَقْضِي شَهْرَ رَمَضَانَ، فَيُجْنِبُ مِنْ أَوَّلِ اللَّيْلِ وَ لَا
يَغْتَسِلُ حَتَّى يَجِيءَ آخِرُ اللَّيْلِ وَ هُوَ يَرَى أَنَّ الْفَجْرَ قَدْ
طَلَعَ، قَالَ: لَا يَصُومُ ذَلِكَ الْيَوْمَ وَ يَصُومُ غَيْرَهُ.»
[1]مرحوم سید به این روایت تمسک کردهاند و گفتهاند: قضای ماه مبارک رمضان هم مثل خود ماه مبارک رمضان
است.
[2] اما اشکالی که هست این است که معنای
«
لَا يَصُومُ ذَلِكَ الْيَوْمَ وَ يَصُومُ غَيْرَهُ» این است که واجب مضیق نیست و فرمودند امروز که
داعی نیست که روزه بگیری، فردا روزه بگیر. لذا
برای قضای ماه مبارک رمضان که مضیّق نباشد، مناسب است.
یکی هم این که این روایت ندارد که آن
روزه باطل است و باید روزهی باطل را بگیری و بعد هم کفاره
بدهی و به قول عوام باید از جیبمان روی آن بگذاریم،
یا بگوییم به قرینهی روایاتی که در باب
ماه رمضان خواندیم، این روزه باطل است، کفاره هم دارد.
اما اگر ما باشیم و ذوق فقهی، «
لَا يَصُومُ ذَلِكَ الْيَوْمَ وَ يَصُومُ غَيْرَهُ»، لحنش لحن استحباب است. مربوط به واجب مضیق هم نیست و
مربوط به واجب موسع است و این روزه به ذمهاش است و امروز میتواند بگیرد،
فردا هم میتواند بگیرد. حالا اگر امروز بخواهد بگیرد، با جنابت
وارد اذان صبح شده و حضرت فرمودند چه داعی داری که امروز روزه
بگیری، صبر کن فردا روزه بگیر. لحن، لحن استحباب است.
اما آقایان گفتهاند: «لایصوم ذلک الیوم»
یعنی حتماً فردا بگیر و امروز نمیتوانی روزه
بگیری و اگر بگیری باطل است و علاوه بر این که باطل
است باید روزه را بگیری و علاوه بر این، باید کفاره
هم بدهی. اما خیلی مشکل است که روایت را اینطور
معنا کنیم.
اصل هم در مسأله هست. در ماه رمضان هرکجا شک
کنیم، «
رُفِعَ مَا لَا يَعْلَمُون»
[3]
میآید؛ آیا آن روز را باید روزه گرفت یا نه؟ «
رُفِعَ مَا لَا يَعْلَمُون». پس هرکجا شک
کنیم، «
رُفِعَ مَا لَا يَعْلَمُون» میآید.
آقا روزه قضا دارد یا نه؟ «
رُفِعَ مَا لَا يَعْلَمُون». کمی بالاتر آیا روزه باطل است یا نه؟ «
رُفِعَ مَا لَا يَعْلَمُون». بنابراین
من عرض میکنم: اصل اقتضاء میکند که روزه باطل نباشد، قضا و کفاره هم
نداشته باشد. همین طور که خیلی از بزرگان مثل صاحب جواهرها و
مقررّین بر عروه در خیلی جاها اقرار دارند که اصل در مسأله عدم
وجوب کفاره و عدم بطلان و عدم قضا است. لذا در مقتضای اصل، در روزهی
ماه رمضان حرفی نیست، چه رسد به قضای ماه رمضان که جملهی
«
لَا يَصُومُ ذَلِكَ الْيَوْمَ وَ يَصُومُ غَيْرَهُ» هم داریم. این از نظر فقهی خیلی آسان
است و ما بخواهیم با این «
لَا يَصُومُ ذَلِكَ
الْيَوْمَ وَ يَصُومُ غَيْرَهُ» بگوییم
یعنی حرام است، یا روزه باطل است، یا کفاره و قضا دارد،
نمیتوان استفاده کرد.
به راستی اگر روایات قبل که راجع به اصل ماه رمضان
خواندیم، نداشتیم، آیا یک نفر پیدا میشد که بگوید
روزهاش باطل است و آن روزه را هم بگیرد و بعد قضایش را بگیرد،
کفاره هم دارد؟ گمان نکنم کسی پیدا شود که این را بگوید. در
میان عرف و همچنین در شرع از اینگونه عبارتها که دال بر
استحباب است، زیاد داریم و ما بخواهیم با جملهی «
لَا يَصُومُ ذَلِكَ الْيَوْمَ وَ يَصُومُ غَيْرَهُ» بگوییم: قضای ماه رمضان مثل روزهی ماه
رمضان است، نمیشود. چنانچه مرحوم سید فرمودهاند: «
فی صوم شهر رمضان أو قضائه»
[4]؛ یعنی قضای ماه
رمضان مثل خود ماه رمضان است و همینطور که در ماه رمضان روزه باطل است، اما
باید روزهی باطل را بگیرد، بعد هم قضایش را بگیرد
و کفاره هم بدهد، قضای صوم غیر شهر رمضان هم همین است و باطل
است، اما باید روزهی باطل را بگیرد، قضا و کفاره هم دارد؛
دلیلش هم این جملهی «
لَا يَصُومُ ذَلِكَ
الْيَوْمَ وَ يَصُومُ غَيْرَهُ» است.
روایت در مسأله زیاد است و غالباً هم صحیح السند و
ظاهرالدلاله است. من دو نمونه از روایاتی که بر بطلان دلالت میکرد
خواندم، دو نمونه هم از روایاتی که دلالت بر صحت میکرد، خواندم
و در اینجا هم یک روایت میخوانم.
صحیحهی حبیب خثعمی: «
قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ
أَخْبِرْنِي عَنِ التَّطَوُّعِ وَ عَنْ هَذِهِ الثَّلَاثَةِ الْأَيَّامِ إِذَا
أَجْنَبْتُ مِنْ أَوَّلِ اللَّيْلِ فَأَعْلَمُ أَنِّي أَجْنَبْتُ فَأَنَامُ
مُتَعَمِّداً حَتَّى يَنْفَجِرَ الْفَجْرُ أَصُومُ أَوْ لَا أَصُومُ؟ قَالَ: صُمْ.»
[5]از روزهی مستحبی و از روزهی آن سه روز سؤال کرد که
ظاهراً معنایش این است که خیلی تأکید شده ما روز
اول ماه و وسط ماه و آخر ماه را روزه بگیریم و شهرت
بسزایی هم در میان بزرگان دارد؛ پیغمبر اکرم (صلی
الله علیه وآله وسلم) هم فرمودهاند: هرکس این سه روز را روزه
بگیرد، مثل این است که تمام ماه را روزه گرفته باشد.
[6]
یا مراد از ثلاثة ایام این است که اگر کسی در مدینهی
منوره گرفتار است، میتواند سه روز چهارشنبه و پنجشنبه و جمعه را روزه
بگیرد و دعاهایی هم که دارد بخواند. این هم
خیلی در میان اهل دل و اهل معرفت مشهور است. بالاخره آن سه روز یعنی
روزههای مستحبی و در اینجا متعمّداً را آورده و پرسیده است:
من در اول شب جُنُب شدم و عمداً غسل نکرده خوابیدم و بعد از طلوع فجر
بیدار شدم، حالا آیا روزهی مستحبی را بگیرم
یا نه؟ حضرت فرمودند: روزه بگیر.
این روایت هم دلالتش خوب است، معارض هم ندارد.
برای اینکه آن روایتها معمولاً یا راجع به ماه رمضان،
یا راجع به قضا است و حتی مرحوم سید و دیگران میگویند:
آن روایتها سایر روزههای واجب را هم نمیگیرد.
بالاخره اگر بگیرد، مختص روزهی واجب است و اما در روزهی مستحب،
بقای بر جنابت تا اذان صبح، از موانع نیست.
هذا کلّه راجع به روزهها اینطور شد که اگر به خاطر حرف قدماء و طنطراقی که همه دارند،
بگوییم: اگر بقای بر جنابت تا اذان صبح در ماه مبارک رمضان
باشد، این روزه باطل است و باید روزه را بگیرد، بعد هم قضا
بگیرد و کفاره بدهد. اما انصافاً کفاره به گردن مردم گذاشتن
خیلی سنگین و مشکل است.
راجع به غیر ماه رمضان هم دلیل حسابی
نداشتیم، اما مرحوم سید در عروه فرمودهاند، مرحوم صاحب جواهر هم
فرمودهاند و ادعای شهرت کردهاند.
[7] راجع به سایر واجبات هم
دلیل نداریم، اما ملحق کردهاند و گفتهاند: بگو در مطلق روزههای
واجب باید قبل از اذان صبح پاک باشد. اما در مطلق روزههای مستحب،
این حرف نیست و اگر عمداً تا اذان صبح در حال جنابت بود و بعد از اذان
صبح برای نمازش غسل کرد، به روزهاش ضرر نمیزند. حتی اگر آدم
لاابالی بود، یا خوابش برد و اصلاً قبل از ظهر یا بعد از ظهر
غسل نکرد، باز روزهاش اشکال ندارد.
بعد مرحوم سید میفرمایند: «
و أما الاصباح جُنُباً من غیر تعمّدٍ فلا یوجب البطلان.»
[8]بحث این دو سه روز، مربوط به عمد بود و اما اگر عمداً نباشد،
موجب بطلان نیست. مثلاً اول شب جُنُب شد و خوابید و بیدار نشد؛
میفرمایند طوری نیست. یا اینکه یادش
رفت غسل کند، باز گفتهاند: طوری نیست. گفتهاند: در روایت آمده:
«
أَنِّي أَجْنَبْتُ فَأَنَامُ مُتَعَمِّداً» که
قید تعمّد دارد، پس بنابراین اگر فراموش کرد، میتواند روزه
بگیرد و اگر ماه رمضان باشد، روزهاش درست است و قضا و کفاره هم ندارد. اگر
هم روزه، واجب باشد یا مستحب باشد، میتواند روزه بگیرد.
مرحوم سید قضیه را تمام میکنند، ولی
چیزی باقی مانده که آن را نمیفرمایند و آن این
است که اگر جهلاً باشد؛ مثلاً اصلاً مسأله را نمیدانست، آیا وضعش
چیست؟ یا این که اگر کرهاً باشد و مثلاً زنش اجازه نداد غسل کند؛
یا اضطراراً باشد، مثلاً دست و پایش را بستند و نگذاشتند غسل کند،
آیا وضعش چیست؟
ما در روایات زیاد داریم که میگوید «متعمّداً»،
اما در مقابل فقط سهو نیست. در باب حج سابقاً چند
روایت داشتیم که «متعمّداً» گفته است و از «متعمّداً» معنای
عامی را اراده کرده است؛ یعنی در مقابلش سهو و جهل و اضطرار و
اکراه را گذاشته است.
اما در فقه ما، هرکجا «متعمّداً» میگویند، در مقابل ساهیاً
است، لذا مرحوم سید هم در اینجا همین را میفرماید
که اگر نسیان کند و غسل نکند و وارد اذان صبح شود، روزهاش درست است؛ چه
روزه مستحب، چه واجب و چه قضای ماه رمضان و چه خود ماه مبارک رمضان باشد. حالا
برای جهلش نفیاناً یا اثباتاً روایت نداریم و نوبت
به اصل میرسد و «
رُفِعَ مَا لَا يَعْلَمُون» میگوید جهل هم مانند سهو است. اگر کُرهاً یا
اضطراراً شد، باز روایت نداریم و «
رُفِعَ
مَا اسْتُكْرِهُوا عَلَيْهِ» و «
رُفِعَ
مَا اضْطُرُّوا إِلَيْه» و «
رُفِعَ
مَا لَا يَعْلَمُون»، میگوید مانند سهو است.
اما نمیدانم چرا مسأله را متعرض نشدهاند و روی قاعدهی
«الجاهل المقصر کالعامد الاّ فی موضعین» جلو آمدهاند و گفتهاند:
جاهل مقصّر مثل عامد است.
انصافا مشکل است و ما در هیچ جا نمیگوییم و در همه جا میگوییم «
کُلُّ
امْرِءٍ رَكِبَ أَمْراً بِجَهَالَةٍ فَلَا شَيْءَ عَلَيْه»
[9]
این شخص به حسب حکم وضعی، جاهل به مسأله است که باید غسل کند و
بعد به او گفتهاند: کسی که میخواهد روزه بگیرد، اگر جُنُب
باشد، باید غسل کند و این مسأله را فهمید. پس چه اشکالی
دارد که در اینجا «
رُفِعَ مَا لَا يَعْلَمُون» را جاری کنیم؟
مرحوم سید فرمودهاند: بحث
این دو سه روز ما مربوط به متعمّد است و اما اگر ساهی شد، طوری
نیست. ما گفتیم: مربوط به متعمّد است و متعمّد در مقابل
غیرمتعمّد است، یعنی هم ساهی، هم جاهل، هم مکره، هم مضطر
و هم «
مَا لَا يُطِيقُونََ» را میگیرد و
اینها این حکم را ندارند که بگوییم روزهاش باطل است و
کفاره دارد.