موضوع: هشتم:
بقاء بر جنابت تا اذان صبح/ فصل دوم: ما یمسک عنه الصائم (مفطرات روزه)/
کتاب الصوم
مسألهی دیروز، مسألهی مشکلی بود و راجع به
بقای بر جنابت تا بعد اذان صبح بود. مشهور در میان
فقها که از خیلی بزرگان ادعای اجماع هم روی آن شده است، این
است که اگر عمداً باشد، روزه باطل است، کفاره هم دارد.
روایات فراوانی هم در مسألهی بود که ظاهرالدلاله و تام السند بود. لذا مرحوم صاحب عروه بدون دغدغه
روی آن فتوا دادند و رد شدند. فرمودند: اگر کسی جُنُب است و میتواند
غسل کند، اما عمداً تا اذان صبح غسل نکند، باید آن روزه را بگیرد، بعد
هم این روزه را قضا کند و علاوه بر این باید کفارهی سنگینی
را هم بدهد.
اما یک دسته روایت هم داشتیم که
آن روایتها هم صحیح السند و ظاهرالدلاله است و گفته است: بقای
بر جنابت اشکال ندارد و روزه را باطل نمیکند، قضا و کفاره هم ندارد.
روایات درست مقابل یکدیگر است؛ آن
روایت میگوید: کفاره دارد، این میگوید قضا
هم ندارد. لذا بزرگان ماندهاند که با این دسته روایات چه کنند.
بعضی رفتهاند روی تأویل و مثلاً روایات عیص
[1]را که دیروز خواندیم و
فرمود قضا ندارد، را گفتهاند: در آنجا است که سهواً باشد و آن
روایاتی که میگوید باطل است و قضا دارد، آنجا است که
عمدی باشد. گفتهاند: روایت عیص آنجا است که سهواً باشد، مثلاً
میخواسته برای سحری خوردن و غسل کردن بلند شود، اما خوابش ببرد
و وقتی بلند شود که ببیند اذان صبح است، گفتهاند: روایت
عیص اینجا را میگوید.
ما دیروز میگفتیم: این جمع عرفی و
دلالی نیست، بلکه جمع تبرّعی است. اما بسیاری از
بزرگان، هم مقررین بر عروه و هم صاحب جواهر و دیگران روایات را بر
صورت نسیان حمل کردهاند. یا بعضی از بزرگان روایات را بر
آنجا حمل کردند که روزه مستحبی باشد.
بعد مرحوم سید میفرمایند:
این حکمی که کردیم، راجع به ماه مبارک رمضان است و اگر
خیلی بالا برویم، قضای ماه رمضان را هم
بگوییم و اما راجع به روزههای واجب مثل کفاره یا روزهی
مستحبی، این را نمیگوییم و بقای بر جنابت
مانعی ندارد و میتواند روزه بگیرد و بعد برای نماز غسل کند،
روزهاش هم درست است. روایاتی هم داریم و شاهد جمع هم آن
روایات است.
اما معلوم است که این دست و پا زدن فقهی و تمحّل است و
یک جمع تبرّعی است و ما این هفت هشت
روایت را بر روزهی مستحبی حمل کنیم، عرف نمیپسندد
و درحقیقت طرد روایت است.
بعضی از بزرگان گفتهاند: این روایتها تقیهای
است و شاهد جمع هم دارند. میگویند:
یک دسته از روایات داریم که سنّیها از قول عایشه
یا غیر عایشه از زنهای پیغمبر نقل میکنند
که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) این کار را
میکردند. نماز شبشان را میخواندند و نزدیکی میکردند
و بعد از طلوع فجر بلند میشدند و غسل میکردند و نماز میخواندند.
سنّیها نقل کردهاند، شیعه هم سه چهار روایت صحیح السند
و ظاهرالدلاله نظیر همان روایات سنیها را نقل کردهاند.
من در این جزوه نوشتهام: ای کاش بزرگان این روایتها
را نقل نمیکردند و برای سنّیها میگذاشتند و
درست جمع عرفی میکردند و میگفتند بقای بر جنابت اشکال
ندارد، اما خوب است که در ماه مبارک رمضان بقای بر جنابت تا اذان صبح نباشد.
اما متأسفانه اینطور نکردهاند و این تقریباً در متأخرین
یک شهرت بسزایی پیدا کرده که به قرینهی آن روایتها،
این روایت عیص و محمد بن سنان را که دیروز خواندیم،
بر تقیه حمل کردهاند و گفتهاند: این روایتها حمل بر
تقیه میشود و آن روایاتی که میگوید اگر
بقای بر جنابت تا اذان صبح باشد روزه باطل است و اگر عمدی باشد کفاره
دارد را گرفتهاند و روی آن فتوا دادهاند و مثل شیخ المشایخ،
صاحب جواهر فرمودهاند. اما دیدهاند زدن این حرف مشکل است؛
برای این که نوبت تقیه نیست و میخواهند با
قرینه درست کنند. با قرینهی این که عایشه نقل
کرده که یک سیره از پیغمبر (صلی الله علیه و آله و
سلم) بوده و میدانیم این سیره نبوده و روایت
عایشه حجت نیست و بالاخره با این قراین این
روایاتی که میگوید بقای بر جنابت تا اذان صبح
طوری نیست، بلکه سیرهی پیغمبر (صلی الله
علیه و آله و سلم) است، حمل بر تقیه میشود.
اما این هم باز یک جمع تبرّعی است و من خیال میکنم جمعهای قبلی بهتر از
این باشد، اما با قراین گفتهاند نوبت تقیه است و روایات
را حمل بر تقیه کردهاند. همهی اینها به این مطلب توجه دارند
که این حرفها خلاف قاعده است. از همین جهت هم همهی
اینها فرمودهاند: این حکمی که ما میکنیم
یعنی بقای بر جنابت تا اذان صبح، باید عمدی باشد و
سهوی نباشد و مختص به ماه رمضان است و غیر ماه رمضان را نمیگیرد.
بعضیها مثل مرحوم سید در عروه میفرمایند ماه رمضان و
قضائهُ
[2]؛ ولی بالاخره همه به
این مطلب توجه دارند که اگر ما بگوییم: بقای بر جنابت تا
اذان صبح روزه را باطل میکند، خلاف فقه است، به این معنا که خلاف روش
جمع بین روایات است؛ برای این که دیروز گفتم: جمع
بین روایات اقتضاء میکند که وقتی یک دسته از روایتها
میگوید روزهاش باطل است، کفاره هم دارد و یک دسته میگوید
قضا ندارد، چه رسد به کفاره، جمع دلالی و عرفی این است که آن
روایات را حمل بر استحباب کنیم و بگوییم: خوب است
کسی که عمداً غسل نکرده تا اذان صبح شده، این روزه را بگیرد،
قضای آن را هم بگیرد و خوبتر این است که کفاره هم بدهد.
همهی آنها دیدهاند که باید این حرف را بزنند،
اما از آن طرف از اجماع ترسیدهاند و چون از اجماع ترسیدهاند، دست از
جمعی که گفتم برداشتهاند و اولاً: قدر متیقن گیری کردهاند،
که این وجه میخواهد. روایاتی که میگوید
بقای بر جنابت تا اذان صبح روزه را باطل میکند و باید روزه را
بگیرد، قضا و کفاره هم دارد، ندارد که فقط روزهی ماه رمضان، اما
اینها دیدهاند اگر بین این روایتها جمع کنند و
با قدماء موافقت کنند و بگویند: این حرفها مختص به ماه رمضان است و روزهی
غیر ماه رمضان را نمیگیرد، بهتر از این است که با قدماء مخالفت
کنند. همهی حرفها در همین است که نتوانستهاند و نمیشود با
قدماء و شهرت مخالفت کرد و محشین بر عروه میگویند: اگر ما
بخواهیم با این حرفها به حرفهای قدماء خدشه وارد کنیم،
اصلاً فقه نداریم.
لذا معلوم است که همه از قدماء و متأخرین و از این
فتوایی که خیلی مشهور است، میترسند و لذا آن ترس
از فتوای قدماء و فتوای مشهور بین متأخرین موجب شده که
این تأویلها بشود و بالاخره برسند به اینجا که اگر کسی
عمداً در خصوص ماه مبارک رمضان با جنابت وارد اذان صبح شد، روزهاش باطل است و
کفاره هم دارد. خیلیها در کفاره ماندهاند، اما مشهور در میان
فقها، همینطور مرحوم سید، کفاره را هم فرمودهاند.
لذا این حرفها و جمع بین روایتها هست، از آن طرف
هم صدوقین
[3] و میرداماد
[4]
و فیض کاشانی
[5] به صحت روزه فتوا دادهاند. مخصوصاً
مرحوم میرداماد و فیض کاشانی خیلی بالا هستند و
مرحوم فیض کاشانی فقیه زبردست و جامع الشرایط و جامع
المسائل است و وافی مرحوم فیض کاشانی خیلی
مفید و عالی است و اساتید ما مخصوصاً حضرت امام، به این
جمعهای فیض کاشانی در وافی خیلی اهمیت
میدادند و بعضی اوقات یکی دو روز دربارهاش صحبت
میکردند، اما علی کل حال گمنام است. همچنین مرحوم
میرداماد فقط فیلسوف نبوده و با این زبدهای که
ایشان نوشته، معلوم میشود که فقیه بالایی است، اما
او هم به عنوان فیلسوف و امثال اینها کنار زده شده است. عمده
صدوقین است و صدوقین را هم میگویند جزء فقها هستند و ما
اگر بخواهیم به حرفش اهمیت بدهیم، نمیشود. لذا با
این حرفها گفتهاند: هم از قدماء و هم از متأخرین در مسألهی اجماع
هست. محشین بر عروه هم از همین فقها و قدماء و متأخرین متابعت
کردهاند و مثل مرحوم سید در این مسألهی فتوا دادهاند. البته
باز قدر متیقن گیری کردهاند و گفتهاند: اگر کسی در ماه
مبارک رمضان جُنُب شد، باید غسل کند و نخوابد. بعد راجع به سایر مسائل
صحبت میکنیم که خواب اول و دوم و سوم درست کردهاند و گفتهاند: اگر
خوابید و بیدار نشد، چه میشود. در خواب اول گفتهاند
طوری نیست، اما در خواب دوم گفتهاند: قضا دارد و در خواب سوم گفتهاند
هم قضا دارد و هم کفاره دارد. این هم مسألهی بغرنج و مشکلی است
که انشاء الله بعد دربارهاش صحبت میکنیم.
مثل این که باید از درد ناعلاجی بگوییم: اگر کسی عمداً در خصوص ماه مبارک رمضان جُنُب است و وارد اذان
صبح شد، روزهاش باطل است، اما نه به عنوان این که بتواند روزه را بخورد،
بلکه حتماً باید روزه را بگیرد و بعد هم ولو احتیاطاً،
باید قضا کند و بعد هم از روی احتیاط آن کفارهی
سنگین را بدهد. اما این را بدانید که نفیاً و اثباتاً
روایات عالی دارد و روایات صحیح السند و ظاهرالدلاله است
و با هم متعارض است، اما اینگونه است که عرف میتواند جمع بین
دلیلین کند و روایاتی را که میگوید قضا
دارد، حمل بر استحباب کند. جمع عرفی هم است و وفّق العرف ان یجمع
بینهما بحمل روایاتی که میگوید روزه باطل است و
باید روزه را بگیرد و بعد هم قضا بگیرد. خود این حرف دلیل
بر این است که در مسألهی ماندهاند و الاّ اگر روزه باطل باشد، مانند
مسافرت است و باید بتواند چیزی هم بخورد؛ اما گفتهاند: حتماً
باید روزه را بگیرد. بعد هم قضا کند و بعد هم احتیاطاً کفاره بدهد.
لذا مسأله مشکل است، البته نه از جهت ان قلت قلت فقهی، بلکه
از جهت این که از یک طرف میبینیم این روایتها
جمع دلالی دارد، ولی قدماء این کار را نکردهاند. جمع دلالی
و جمع عرفی و این که اگر العرف وفّق جمع بین دلیلین
کند، تعارضی در کار نیست را آنها به ما یاد دادهاند، اما
شیخ انصاری که این چیزهارا به ما یاد دادهاند، در
اینجا این حرفها را نزدهاند و گفتهاند روزه باطل است. لذا آنچه
قدماء و متأخرین گفتهاند، جمع دلالی نیست.
من خیال میکنم آنچه در نظر مبارک اینها بوده،
این قضیه روایات عایشه است که راجع به پیغمبر اکرم (صلی
الله علیه و آله و سلم) نقل میکند و ما را در دردسر انداخته است. من
خیال میکنم که شیعه میبیند معنا ندارد که
این روایتها را به پیغمبرش نسبت دهد و بگوید
پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) جُنُب وارد اذان صبح
میشدند و بعد غسل میکردند و نماز میخواندند؛ شیعه
نمیتواند این را بگوید. از آن طرف هم از سنّی و
شیعه روایات هست و روایاتی هم که شیعه نقل میکند
صحیح السند و ظاهرالدلاله است. لذا اینها مجبور شدهاند
روایاتی را که میگوید روزه صحیح است و باطل
نیست، به اعراض اصحاب و امثال اینها طرد کنند و به
روایاتی که میگوید روزه باطل است و باید
قضایش رابگیرد و کفاره بدهد، عمل کنند و روایات جواز را حمل بر
تقیه کنند. من خیال میکنم مراد قدماء که این را فرمودهاند،
همین باشد و همین در ذهن مبارکشان بوده و این روایتها
انصافاً روایات بدی است و دیروز گفتم اصلاً شیعه
نباید این روایتها را در کتابهایش آورده باشد. روات هم
روات بالایی هستند و از علمای بالایی هستند و
نباید اینگونه روایتها را نقل کنند و باید بدانند که
این روایتها از نظر سند و دلالت و عقیده خدشه دار است و
این روایتها موجب شده فقهای ما بگویند که اگر کسی
جُنُب است و عمداً تا اذان صبح غسل نکرد، روزهاش باطل است و قضا و کفاره دارد. من
خیال میکنم این روایتهایی که میگوید
سیرهی پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) این
بود که بعد از نماز شب نزدیکی میکردند و بعد میخوابیدند
و بعد اذان صبح هم مسجد نمیرفتند و غسل میکردند و نماز میخواندند،
یا فوری غسل انجام میدادند و به مسجد میرفتند،
این همهی دردسرها را برای ما درست کرده است.
علاوه بر اینها، کسانی که میگویند
بقای بر جنابت تا اذان صبح روزه را باطل میکند، میگویند
مختص ماه مبارک رمضان است و اما روزههای واجب مثل روزهی کفاره
یا روزهی نذر یا روزهی قضا را نگفتهاند. مثلاً ده روز
به ماه رمضان مانده و کسی هم ده روزه بدهکار است که این شخص باید
حتماً این ده روز را روزه بگیرد و روزه، واجبِ معین و
مضیق میشود و همه من جمله مرحوم سید در عروه و محشین بر
عروه میفرمایند: این شخص اگر نزدیکی کرد و عمداً
خوابید و یا بیدار است و عمداً به جای غسل کردن
سحری خورد و در حالی که جُنُب است، وارد اذان صبح شد، روزهاش درست
است.
[6]
روایت صحیح السند و ظاهرالدلاله میگوید:
صبح از خواب بیدارشدم و قبل از اذان صبح جُنُب بودم و غسل نکردم و الان روز
است، اما چیزی نخوردهام، پس غسل میکنم و میخواهم
نیت روزه کنم؛ آیا این کار را بکنم یا نه؟ حضرت میفرمایند:
تا قبل زوال میتوانی نیت کنی و روزه بگیری.
فقها مثل مرحوم سید گفتهاند: این روایت ماه رمضان
را نمیگیرد، اما قضای ماه رمضان را میگیرد.
چنانچه روزهی مستحبی را میگیرد و خوب است این
دردسر را از سر برداریم و این روایت را بر روزهی
مستحبی حمل کنیم.
معلوم میشود که فقهاء در این مسأله ماندند و در همهی روزهها میگویند بقای بر جنابت
تا اذان صبح طوری نیست، به جز ماه مبارک رمضان و آن هم به خاطر این
که قدماء گفتهاند و نمیتوانیم از قدماء و شهرت و اعراض اصحاب، دست برداریم.
پس حکم را به ماه مبارک رمضان اختصاص میدهیم تا لاأقل دردسر ما کمتر
شود.