درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الصوم

94/03/18

بسم الله الرحمن الرحیم

    موضوع: مسأله 16: یوم الشک را نباید به نیت رمضان روزه گرفت، بلکه باید به نیت شعبان روزه گرفت و اگر معلوم شود روز اول رمضان بوده، کفایت می‌کند/ فصل اول: نیت/ کتاب الصوم   
مسأله 16: «یوم الشک فی أنه من شعبان أو من رمضان یبنی علی أنه من شعبان، فلا یجب صومه، و إن صام ینویه ندبا أو قضاء أو غیرهما، ولو بان بعد ذلک أنه من رمضان أجزأ عنه و وجب علیه تجدید النیة أن بان فی اثناء النهار ولو کان بعد الزوال، ولو صامه بنیة أنه من رمضان لم یصح و إن صادف الواقع[1]
مسأله تا این جمله آخرش قبلاً تکرار شده است و آن این‌ است که اگر کسی نمی‌داند ماه رمضان آمده یا نه، استصحاب می‌گوید نیامده است و استصحاب بقای شعبان می‌کند. بنابراین باید روزه‌ی مستحبی یا قضاء بگیرد و چون نمی‌داند رمضان است یا نه، پس نیت رمضان نکند. لذا «یبنی علی أنه من شعبان، فلا یجب صومه»؛ می‌تواند افطار کند. «و ان صام ینویه ندبا أو قضاء أو غیرهما»؛ اما اگر می‌خواهد روزه بگیرد، باید روزه‌ی مستحبی، یا روزه‌ی قضا، یا روزه‌ی استیجاری و امثال این‌ها باشد. حالا اگر  نه به عنوان ماه رمضان، بلکه به عنوان شعبان روزه گرفته، اما در وسط روز معلوم شود که ماه مبارک رمضان است، کفایت می‌کند. مسأله این است: «ولو بان بعد ذلک أنه من رمضان أجزأ عنه و وجب علیه تجدید النیة إن بان فی اثناء النهار ولو کان بعد الزوال، ولو صامه بنیة أنه من رمضان، لم یصح و إن صادف الواقع».
اگر یادتان باشد ما به «ولو کان بعد الزوال» اشکال داشتیم، اما مرحوم سید، در واجب غیرمعین می‌گفته‌اند: مثل روزه مستحبی است و وقت تجدید آن تا غروب است. لذا در این‌جا هم می‌فرمایند: «ولو کان بعد الزوال». لذا تا این‌جا تکرار است؛ یعنی تا این‌جا مسأله گفته شده و اشکالی هم نیست و اگر اشکالی باشد، همین است که ما گفتیم: بعد از عصر نمی‌تواند نیت کند و لذا روزه ماه رمضان او قضا می‌شود و بعد باید قضا بگیرد و مرحوم سید در آنجا گفته‌اند می‌شود، در این‌جا هم با جمله‌ی « » گفته‌اند که می‌تواند تجدید نیت کند. لذا حکم این دو سه سطر گفته شده و حرفی ندارد.
چیزی که معلوم نیست، این جمله‌ی «ولو صامه بنیة أنه من رمضان» است. اگر نیت آخر شعبان کند، خوب است و اگر نیت استیجاری یا قضا کند، خوب است و اگر نفهمید، که همان روزه درست است و اگر فهمید، تجدید نیت می‌کند و اشکال ندارد. اما اگر به عنوان ماه رمضان نیت کرد، می‌فرمایند: روزه‌ی او باطل است ولو این‌که به راستی ماه مبارک رمضان باشد. یوم الشک است و نمی‌داند ماه رمضان است یا ماه رمضان نیست و جداً به عنوان ماه رمضان نیت می‌کند. به جای این‌که نیت روزه‌ی مستحبی کند، جزماً نیت ماه رمضان کرده است. می‌فرمایند: روزه‌اش باطل است، «و ان صادف الواقع»؛ اگرچه در وسط روز فهمید که درست نیت کرده، باز روزه‌ی او باطل است.
علاوه بر این‌که به روایات و اجماع تمسک کرده‌اند، به قاعده هم تمسک کرده‌اند. این قاعده در زبان بزرگانی نظیر صاحب جواهر و معمولاً در زبان محشین بر عروه آورده شده که می‌گویند: این کار تشریع است، بنابراین حرام است و چون حرام است، نهی در عبادت است و نهی در عبادت موجب فساد است. پس روزه‌ای که گرفته، باطل است و باید بعد قضای آن را به جا بیاورد.
یک حرف در این است که کسی که می‌داند ماه رمضان نیست، چطور می‌تواند قصد رمضان کند؟ یا در صورت شک، که نمی‌داند ماه رمضان است یا نه، چطور جزماً به نیت ماه رمضان روزه می‌گیرد؟
در باب تشریع گفته‌اند: تشریع حرام است. اگر انسان چیزی که از دین نیست، از دین حساب کند، تشریع و حرام است. یک دفعه بدعت گذار است، مثلاً نمازهای مستحبی شب‌های ماه رمضان را اگر با جماعت بخوانند، گفته‌اند: این نماز با جماعت تشریع است و تشریع حرام است، پس نمازشان باطل است. اگر بدعت را بگوییم، آن وقت بدعت اعم از تشریع است، یعنی می‌خواهد مردم را گول بزند و به مردم چیزهای نامربوطی بگوید، اما می‌داند این‌ها نامربوط است. به این بدعت می‌گویند. «ما لیس فی الدّین» را در دین بیاورد، اما بداند که این در دین نیست و می‌خواهد مردم را گول بزند. سنّی‌ها این کارها را خیلی به عمر نسبت می‌دهند و خودش هم می‌گوید «هذه بدعة و نعمت البدعة».[2]
بدعت ممکن است، چون مربوط به کار است و کار ممکن است واقعیت داشته باشد، یا واقعیت نداشته باشد. تشریع مربوط به دل و قصد است؛ کسی که نمی‌داند ماه رمضان است یا نه، قصد ماه رمضان کند، محال است. اگر یقین داشته باشد ماه رمضان نیست، محال است، احتمال هم بدهد، یعنی شک داشته باشد که ماه رمضان است یا نه، باز محال است؛ برای این‌که قصد، دائر مدار واقعیتی است که در پیش این است و چیزی که واقعیت ندارد و یا نمی‌داند واقعیت دارد یا نه، چطور می‌تواند جزم به آن پیدا کند؟ درحالی که نمی‌داند ماه رمضان است یا نه، چطور می‌تواند جزم به ماه رمضان پیدا کند؟
 لذا این جمله‌ای که آقایان فرموده‌اند: حرام است و نهی در عبادات موجب فساد است، پس فاسد است، این حرف درست نیست. اما می‌خواهیم همین جمله‌ی مرحوم سید را که در میان اصحاب هم مشهور است، معنا کنیم. مسأله این است: «ولو صامه بنیة أنه من رمضان لم یصح و إن صادف الواقع»؛ کسی که شک دارد از رمضان است یا نه، به نیت رمضان روزه بگیرد و این محال است. لذا در یک صورت می‌توان درست کرد که بگوییم: «لو صامه بنیة أنه من رمضان» به معنای یوم الشک. یعنی این‌طور بگوید: اگر از رمضان است، برای رمضان و اگر از شعبان است، برای شعبان و این می‌شود و تردید در نیت یا تردید در منوی است. البته بعید است که تردید در نیت باشد، برای این‌که نیت جزم می‌خواهد و تردید در جزم معنا ندارد. اما تردید در منوی می‌شود و زیاد هم است. مثلاً می‌گویم: اگر روزه‌ی استیجاری بدهکار هستم، این روزه‌ی آخر ماه شعبان که می‌گیرم، به جای آن باشد و اگر روزه‌ی استیجاری بدهکار نیستم، روزه‌ی مستحبی باشد. به این تردید در منوی می‌گویند. جزم و نیت و قصد دارد، اما قصد علی سبیل تردید است و به این تردید در منوی می‌گویند و این جایز و درست است و مرحوم سید در آخر کار که چهار قسم درست می‌کنند، اسم این قسم را مافی الذمه می‌گزارند. اما در این‌جا ما فی الذمه مشکل است، برای این‌که مستحب به ذمه نمی‌آید. ولی علی کل حال می‌گوید: اگر ماه شعبان است، مستحب باشد و اگر ماه رمضان است، نیت رمضان باشد. اما اگر نمی‌داند ماه مبارک رمضان است یا نه و جزماً بگوید ماه رمضان است، محال است.
  ما تشریع را محال می‌دانیم؛ بدعت هست، اما تشریع نیست. این‌که مشهور شده تشریع حرام است و گناهش بزرگ است، باید بگویند: بدعت حرام است، یعنی چیزی که در اسلام نیست، در اسلام بیاورد و یا شک داشته باشد که از اسلام است یا نه و جزماً به مردم بگوید از اسلام است؛ «ما لیس فی الدین» را در دین آورده است. اما الان خودش است و نمی‌داند ماه رمضان است یا نه، اگر جزماً بگوید ماه رمضان است و روزه بگیرد، محال است؛ برای این‌که نیت، جزم می‌خواهد. جزم به ماه رمضان و نیت ماه رمضان ممکن است، اما شک در ماه رمضان و جزم به ماه رمضان، نمی‌شود. لذا ما در همه جا می‌گوییم: این تشریعی که الان مشهور شده و بسیاری از بزرگان این جمله را در این‌جا دارند که می‌فرمایند اگر به عنوان ماه رمضان روزه بگیرد، تشریع است و تشریع محال است، ای کاش گفته بودند: بدعت است و بدعت نهی شده و نهی در عبادت موجب فساد است، بنابراین روزه‌ای که گرفته، فاسد است.
لذا این جمله که می‌فرمایند: «ولو صامه بنیة أنه من رمضان»، نمی‌شود، مگر این‌که تردیدی باشد. حتی جهل بسیط هم نمی‌شود؛ مثلاً نمی‌داند ماه رمضان است یا نه و یا نمی‌داند روزه ماه رمضان را می‌شود گرفت یا نه، آن وقت جزم به ماه رمضان نمی‌شود و اما اگر به عنوان تردید در منوی باشد، خوب است و مرحوم سید می‌گویند: تردید در منوی طوری نیست و لذا عبارت را اینطور معنا کنیم که « ولو صامه تردیداً »، به این معنا ‌که اگر ماه رمضان است، برای ماه رمضان و اگر آخر شعبان است برای آخر شعبان باشد، که اسمش را تردید در منوی می‌گذاریم و این‌که بعضی از بزرگان گفته‌اند نمی‌شود، این‌طور نیست و تردید در نیت نیست که اشکال کنیم، بلکه تردید در منوی است و باید بگویند: «ولو صامه باحتمال أنه من رمضان لم یصح»، که مرحوم سید می‌فرمایند صحّ. حالا این مسأله را نمی‌توانیم معنا کنیم که «ولو صامه بنیة أنه من رمضان لم یصح و ان صادف الواقع»؛ در یوم الشک به عنوان ماه رمضان روزه گرفته است. اگر شک دارد من شعبان أو رمضان است، پس چطور می‌تواند نیت رمضان کند؟ به عنوان مثال چطور می‌شود من بدانم ساعت 9 نیست و جزماً به شما بگویم ساعت 9 است؟ لذا اگر عبارت را این‌طور معنا کنیم که «ولو صامه باحتمال أنه من رمضان لم یصح»، اما مرحوم سید در آن فرع می‌فرمایند: صحّ. مرحوم سید از کسانی است که در یوم الشک تردید در منوی را جایز می‌دانند و می‌فرمایند اگر در یوم الشک این‌گونه نیت کرد که اگر از شعبان است، برای شعبان و اگر ازرمضان است، برای رمضان باشد، این جایز است.
مرحوم سید در مسأله 17 می‌فرمایند: «صوم یوم الشک یتصور علی وجوهٌ:» یکی به نیت شعبان بگیرد، یکی هم به نیت رمضان بگیرد و می‌گویند اولی درست است و دومی باطل است و سوم و چهارم تردید در نیت است، که بگوید: اگر رمضان است، برای رمضان و اگر شعبان است، برای شعبان و مرحوم سید می‌گویند: «الأقوی صحّته».[3] و اما این صورت دوم که جزما صوم بعنوان رمضان است، می‌گویند باطل است.
محشین بر عروه می‌گویند این تشریع است و تشریع حرام است بنابراین کارش نهی در عبادت است و نهی در عبادت موجب فساد است. بعد هم تمسک می‌کنند به روایتی و روایت هم گفته کسی که به نیت رمضان روزه بگیرد «ولو صادف الواقع»، روزه اش باطل است.[4] لذا اگر معنایش این‌طور باشد که «ولو صامه باحتمال انه من رمضان» آن وقت لم یصح نیست، مگر این‌که تردید در نیت و تردید در منوی را جایز ندانیم که بعضی از بزرگان تردید در نیت را جایز نمی‌دانند ولو این‌که برگردد به تردید در منوی. اما خیلی از محشین بر عروه و بزرگان و مراجع تردید در منوی را جایز می‌دانند. لذا اشکال می‌کنند به صورت سوم و چهار مرحوم سید و می‌گویند یک چیز است و تردید در منوی است و می‌تواند متحقق شود و خیلی از کارهای ما تردید در منوی است؛ مثلا می‌گوید ما می‌رویم و اگر زید آمد که آمد و اگر زید نیامد در آنجا تفریح می‌کنیم، یا ما نماز را می‌خوانیم، اگر قبل از وقت باشد، هیچ و اگر بعد وقت باشد خوب است، یا روزه می‌گیرم، اگر ماه شعبان است، عالی است و اگر ماه شعبان نیست، روزه مستحبی است. تردید در منوی، خیلی داریم؛ لذا اگر مراد مرحوم سید تردید در منوی باشد «ولو صامه باحتمال انه من رمضان صحّ صادف الواقع أو لم یصادف الواقع»؛ روزه صحیح است و مصادف با واقع هم می‌شود و وقتی مصادف با واقع شد، اگر از وقتش گذشته، هیچ و اگر از وقتش نگذشته، تبدیل نیت می‌کند.
لذا تشریع محال است. کسانی که می‌گویند حرام است، بدعت را می‌گویند؛ یعنی می‌داند از دین نیست و وارد در دین می‌کند و بدعتگزاران زیاد هستند. بعضی اوقات ما اهل علم هم بدعت می‌گذاریم و العیاذبالله چیزهایی به مردم می‌گوییم که می‌دانیم واقعیت ندارد و اما تشریع، یعنی مثل پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)که تشریع می‌کرده‌اند، یک شخصی پیغمبر نباشد و تشریع کند، این محال است. لذا این‌که در روایات، تشریع و بدعت و امثال این‌ها آمده، مرادشان این است که می‌داند از دین نیست، اما به مردم می‌گوید: پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) یا امام صادق (علیه السلام) چنین فرموده‌اند. یعنی دروغگو، گاهی به مردم دروغ می‌گوید و گاهی نسبت به مردم می‌دهد و گاهی نسبت به خدا می‌دهد، اما این‌که به راستی تشریع کند و جزم به این‌ پیدا کند که خدا گفته، درحالی که می‌داند خدا نگفته، این تشریع است و نمی‌شود. در مانحن فیه همین که محال است بداند ماه رمضان است و به نیت ماه رمضان روزه بگیرد.
به مرحوم حاج شیخ نسبت می‌دادند که می‌گفته‌اند: تجزّم می‌شود، یعنی درحالی که می‌داند نیست، اما به خود ببندد و مثلاً تجزّم کند که الان روز یا شب است. جزم به این‌که الان شب است، محال است؛ مگر این‌که جهل مرکب باشد. سنّیها در یوم الشک روزه نمی‌گیرند و جدی هم روزه نمی‌گیرند و ابوحنیفه هم اصرار کرده این کار را نکنید و می‌گویند که نباید روزه گرفت. آنها از متابعت ابوحنیفه با جهل مرکب جزماً روزه نمی‌گیرند و روزه گرفتن را حرام می‌دانند و در بعضی از روایات ما هم آمده که روزه گرفتن در یوم الشک مثل روزه گرفتن روز عید است. چطور در روز عید حرام است، روزه گرفتن آخر ماه شعبان هم حرام است. [5]  اگر کسی به راستی فتوایش این‌طور باشد، این بدعت باشد، یا تابع ابوحنیفه است و جهل قصوری است و خیال می‌کند روزه گرفتن آخر ماه شعبان حرام است و روزه نمی‌گیرد. در مانحن فیه هم اگر جهل مرکب باشد و می‌داند ماه رمضان است، اما درحقیقت ماه رمضان نیست، در این‌جا می‌تواند نیت کند؛ زیرا می‌داند که ماه رمضان است ولو جهل مرکب باشد و واقعاً ماه رمضان نباشد.
اما در جهل تقصیری و شک بسیط و تردید در نیت نمی‌شود، مگر این‌که به تردید در منوی برگردانیم، آن وقت می‌تواند جزم روی منوی پیدا کند و قصد تردیدی شود؛ بگوید: اگر ماه رمضان است، برای ماه رمضان و اگر ماه شعبان است، برای ماه شعبان باشد؛ ما روزه می‌گیریم و اگر ماه رمضان باشد، برای ماه رمضان و اگر نباشد، به جای روزه‌ی قضا یا روزه‌ی استیجاری باشد. اما این جهل تقصیری است و تردید در نیت آمده است و جزم در نیت، درحالی که می‌داند منوی نیست، نمی‌شود؛ نیت عَرَض است و باید معروض داشته باشد. «ولو صامه باحتمال انه رمضان» می‌تواند متحقق شود، اما اختلاف است که آیا درست است یا نه، بعضی می‌گویند درست است و بعضی می‌گویند درست نیست و مرحوم سید در عروه در مسأله بعد می‌گویند درست است، بسیاری از محشین بر عروه هم  می‌گویند درست است و بعضی از محشین هم می‌گویند درست نیست. اما جزم در نیت که فرع سوم مرحوم سید است و مرحوم سید در فرع سوم می‌فرمایند: تردید در نیت نمی‌شود. و هرکجا تردید در نیت است، به تردید در منوی برمی‌گردد.



[1]العروة الوثقی، سید محمد کاظم طباطبائی یزدی، ج3، ص536، ط ج.
[2]الخلاف، شیخ محمد بن حسن طوسی، ج1، ص530.
[3]العروة الوثقی، سید محمد کاظم طباطبائی یزدی، ج3، ص536، ط ج.
[4]المستند في شرح العروة الوثقى، سيد أبوالقاسم خوئي، ج11، ص65.
[5]وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی، ج10، ص26، ابواب وجوب الصوم و نیته، باب6، 2، شماره12744، ط آل البیت.