موضوع: مسأله 7: حکم کسی که روزهی روز معینی را
نذر کند، اما فقط نیت اصل روزه کند و نیت عنوان نکند، یا روزهی
دیگری را نیت کند/ فصل اول: نیت/ کتاب الصوم
مرحوم سید در مسأله هفتم از ابواب نیت فرمودهاند: «
إذا نذر صوم یوم بعینه لا تجزیه نیة الصوم
بدون تعیین أنه للنذر ولو إجمالاً کما مرّ، و لو نوی
غیره فإن کان مع الغفلة عن النذر صحّ و إن کان مع العلم والعمد ففي صحته
إشکال.»
[1]کسی که نذر کرده روز جمعه را روزه بگیرد، باید
حتماً همان روزهی نذری را نیتکند. پس هم قصد صوم میخواهد
و هم قصد عنوان میخواهد؛ برای اینکه عنوان، مثل روزهی
ادا و روزهی قضاء، معنون درست میکند و اگر همینطور روزه
بگیرد، روزهاش باطل است؛ برای اینکه قصد عنوان نکرده است.
مسأله این است : «
إذا نذر صوم یوم بعینه لا تجزیه نیة الصوم
بدون تعیین»؛ باید بگوید: روزهی
نذری میگیرم قربة الی الله؛ یعنی هم قصد روزه
میخواهد و هم قصد تعیین میخواهد.
مسألهی بعد این است که اگر نیت روزهی
نذری نکرد، بلکه نیت قضاء کرد، میفرمایند: «
فان کان مع الغفلة عن النذر صحّ».
باید غفلت را به نذر بزنیم. یعنی اگر از نذرش غفلت داشته
است، آن وقت صَحّ روزه قضا و اما روزه نذری را نفرمـودهاند. «
و ان کان مع العلم و العمد، ففی صحته اشکال»؛ اما اگر درحالی که متوجه است که باید روزهی
نذری بگیرد، روزهی قضا گرفت، در اینجا نتوانستهاند
فتوا بدهند و فرمودهاند: و فی صحة روزهی قضاء اشکالٌ.
اگر ما روی قواعد دیروز جلو بیاییم، این الان باید نیت نذری کند و اگر
نیت نذری نکرد، طبیعی نذر نمیتواند در خارج موجود
شود و باید گفت روزهاش باطل است. حتی روزهی استحبابی هم
نیست، برای اینکه قصد عنوان میخواهد. اما اگر غفلت کرد
که نذری به ذمهاش است و یا نسیان کرد؛ و بالاخره نیت
روزه نذری نکرد، باید بگوییم: روزه سالبه به انتفاع موضوع
شد؛ برای اینکه نمیدانست و غفلت کرد از اینکه روزه به
ذمهاش است و روزه هم معین است. یک دفعه نیت میکند فردا یک
روزه بگیرد، اگر روزهی معین نیت کرده باشد، و
نسیان کرد، یا غفلت کرد و روزهی دیگری گرفت، روزهی
نذری سالبه به انتفاع موضوع شده و لازم هم نیست نذرش را قضا کند،
کفاره هم ندارد و اما اگر علماً این کار را کرد، مثلاً میدانست نذر
کرده، روز جمعه روزه بگیرد و نیت روزهی اعتکاف یا قضاء و
یا روزهی استیجاری کرد، روی بحث دیروز، آنها
باید بگویند روزه باطل است و ما باید بگوییم روزه
صحیح است. مثلاً اگر روزه قضا نیت کرده، روزه قضا میشود و روزه
نذری مثل آنجا که عمداً ترک کرده باشد، سالبه به انتفاء موضوع میشود
و اما کفاره دارد، یعنی حنث نذر است. روی قواعد باید
اینطور باشد.
اما مرحوم سیّد در مسأله دیروز گفتند: روزه باطل است و
حالا میگویند: نمیدانم روزه باطل است، یا روزه باطل
نیست. چه وجهی پیدا کنیم برای اینکه روزهی
قضای او باطل باشد؟ باید امر به شیء مقتضی نهی از
ضد را بیاوریم. اجماع هم در اینجاها نیست. اجماع در مسألهی
قبل بود که بالاخره بعضی گفته بودند: اگر به اجماعها اهمیت
ندهید، فقه به هم میخورد. امـا در اینجا این اجماع هم
نیست. وقتی اجماع نیست، برمیگردد به همین که امر
به شیء مقتضی نهی از ضد است. این باید روزه
نذری بگیرد و عمداً و توجهاً این امر را به جا نیاورد و
امر به شیء مقتضی نهی از ضد است، پس این روزه، قضا باشد
یا مستحبی باشد، باطل است. علاوه بر اینکه روزه باطل است، حنث
نذر هم است؛ برای اینکه روز جمعه باید روزه بگیرد و
عمداً روزه نگرفته و به جای آن روزهی دیگری گرفته است.
اما الان به قاعده امر به شیء مقتضی نهی از ضد، این روزه
باطل است و حنث نذر است. اما چون تعیّن دارد و مثلاً گفته است: روز پنجم ماه
ذی القعده یا ذی الحجه روزه بگیرد، اما نگرفته است، حالا
روزه قضا ندارد، اما باید به قاعدهی امر به شیء مقتضی
نهی از ضد، کفاره بدهد.
بنابراین «
ففي صحته إشکالٌ» مرحوم سیّد با آن مسألهی قبلی که در آنجا به
فساد فتوا میدادند، تهافت دارد و نمیدانم چه چیزی در
نظر مبارکشان بوده است که اینجا نتوانستهاند به فساد فتوا بدهند، چون ظاهراً
تفاوتی نیست. اینجا سه چهار مسأله هست و از این مسائل
معلوم میشود که در ذهن مرحوم سید جزم نبوده، لذا اختلاف فتوا
پیدا شده است. در یک جا میگویند صحیح است، در
یک جا هم میگویند باطل است و در جایی میگویند
اشکال دارد.
لذا ما روی قاعده گفتیم: امر به شیء مقتضی
نهی از ضد نیست. اگر امر به شیء مقتضی نهی از ضد
باشد، ضد عام است. اگر امر به شیء مقتضی نهی از ضد باشد،
نهی غیری است و نمیتواند موجب فساد شود و علی کل
حالٍ مرحوم سید یا باید به امر به شیء مقتضی نهی
از ضد تمسک کنند و بگویند این روزه فاسد است، اما جبران ندارد، چون
وقتش گذشته است و باید کفاره بدهد، یا باید بگویند امر به
شیء مقتضی نهی از ضد نیست، بنابراین برای
فساد این روزه، دلیلی ندارند. مثلاً روزهی مستحبی
نیت کرده، یا روزه قضا نیت کرده و روزه را به جا میآورد
و روزه صحیح است. روزهی نذری را هم عمداً حنث نذر کرده و گناه
کرده، برای اینکه باید روزه بگیرد، اما نگرفته و اما قضا
جا ندارد؛ زیرا اگر نذر غیرمعین بود، فردای آن روز را
روزه میگرفت، اما فرض این است که نذرش نذر معین است و نذر همان
روزی است که در آن روز روزه استیجاری گرفته است. باید
بگوییم سالبه به انتفاء موضوع شد. گناه کرده، اما اگر بخواهد دوباره
روزه نذری بگیرد، نمیشود. ولی چون گناه کرده حنث نذر است
و باید کفاره بدهد. آقایان معمولاً در رسالهها میگویند:
کفارهاش کفاره کسی است که روزه ماه رمضان را عمداً بخورد. ما میگوییم
کفارهاش، کفارهی یمین است؛ یعنی سه روز روزه
گرفتن، یا ده نفر را اطعام کردن.
بنابراین وجهی برای اشکالٌ
نمیماند، مگر اینکه مرحوم سید به راستی روی امر به
شیء مقتضی نهی از ضد اشکال داشته باشند و بگویند
آیا امر به شیء مقتضی نهی از ضد است یا نه و
احتیاطش این است که بگوییم: امر به شیء مقتضی
نهی از ضد است. یا مثلاً بگویند اجماع داریم که در
روزی که باید یک روزه معین بگیرد، اگر آن روز را
روزه نگرفت، روزهاش باطل است و روز معین هم هیچ روزهای واقع
نشده و بعد باید اگر جا داشته باشد قضا کند و اگر مثل روزهی نذر معیّن
جا نداشته باشد، قضاء ندارد، اما کفاره دارد، گناه هم کرده است.
لذا مسأله این است:«
إذا نذر صوم
یوم بعینه لا تجزیه نیة الصوم بدون تعیین أنه
للنذر ولو إجمالاً کما مرّ، و لو نوی غیره فإن کان مع الغفلة عن
النذر صحّ و إن کان مع العلم والعمد ففي صحته إشکال.» نذر
کرده روز جمعه روزه بگیرد، اما آن روزهی معیّن را نیت
نمیکند و مثلاً روزه قضا میگیرد. معلوم میشود
اینجا نیت نذر، نیت عنوانی است و حتماً باید
بیاید تا روزه بیاید. مثل نیت ادا و قضا است که
اختلاف فتوا داشتند و بعضی اوقات میگفتند از عوارض مشخصه است
[2]
و بعضی اوقات میگفتند از عناوین و از ماهیت است
[3]
که ما گفتیم: از عناوین است. حالا اینجا میفرمایند:
از عناوین است. پس باید نیت آن روز را داشته باشد. «
ولو نوی غیره»؛ اگر روز جمعه به
جای ادا کردن نذرش، روزه قضاء گرفت، «
فان
کان مع الغفلة عن النذر صحّ»؛ اگر اصلاً یادش
رفته که روزه نذری دارد، در این حال روزهی قضا صحیح است
و مثل آنجا است که اصلاً روزه نگیرد. چطور اگر روزه نگیرد و غفلت کرده
باشد، روزهی نذری سالبه به انتفاع موضوع میشود و هیچ
چیز به ذمه اش نیست، اینجا هم همینطور است، اگر از روزهی
نذری غفلت کرد و روزه گرفت، آن روزه صحیح است. اما نفرمودهاند روزه
نذری چه میشود و باید فرموده باشند که روزه نذری هم
سالبه به انتفاع موضوع میشود؛ برای اینکه روزه معین
بوده و آن روزی که روزه نذری از یادش رفته، قضا ندارد و حنث نذر
هم نکرده، کفاره هم ندارد. ظاهراً باید بگوییم ایشان
اینها را به وضوح باقی گذاشته است.
«
و لو نوی غیره فإن کان مع الغفلة عن النذر صحّ و إن کان
مع العلم والعمد ففي صحته إشکال»؛آن روزهای که
گرفته، درست است، اما پا روی نذر گذاشته و گناه کرده، پس «
ففی صحته اشکال»؛ در اینکه آن
روزهی قضا یا مستحبی که گرفته فاسد است یا نه، فیه
اشکالٌ.
ما دیروز گفتیم: ولو اینکه گناه هم کرده است، روزه
درست است و دلیلی بر فساد نداریم الاّ امر به شیء
مقتضی نهی از ضد، و آن امر به شیء مقتضی نهی از ضد
است که میگوید روزه باطل است. ولی ما در اصول قبول
نداریم، خود مرحوم سید هم در اصول و درجاهای دیگر، در
حاشیه بر مکاسب و هم در عروه قبول ندارند و ایشان هم امر به شیء
را مقتضی نهی از ضد نمیدانند و حتی ترتّبی هم
هستند. لذا دلیلی بر فساد روزهای که مع العلم گرفته، ندارد.
حالا که دلیلی بر فساد ندارد، روزهی نذری را عمداً
نگرفته است، بعد هم نمیتواند بگیرد؛ زیرا نذر روزهی
معین بوده و مطلق نبوده، برای اینکه فرض ایشان این
است که:
إذا نذر صوم یوم بعینه».
پس آن روزه را نمیتواند بگیرد، اما کفارهی حنث نذر را دارد؛
برای اینکه روزهی نذر را میتوانسته بگیرد، اما عمداً
نگرفته است. آن روزهای هم که گرفته، صحیح است؛ برای اینکه
دلیلی بر فساد آن روزه نداریم و روزه در روزه است و یا
باید بچسبیم به اجماع و یا بچسبیم به امر به شیء
مقتضی نهی از ضد و هر دو درست نیست؛ اجماع مدرکی است، امر
به شیء مقتضی نهی از ضد هم درست نیست، پس روزه درست است و
روزه نذری هم سالبه به انتفاء موضوع است و قضا ندارد، اما چون روزه
نذری را عمداً نگرفته باید کفاره بدهد.
روزهی قهری را هم سابقاً گفتیم نیت عنوان
میخواهد و مرحوم سید گفتند: اگر از عناوین باشد، نیت
میخواهد و فقط گفتند: روزهی ماه مبارک رمضان قهرا واقع میشود.
که ما اشکال کردیم که ماه رمضان خود یک عنوان است. میخواستند
به روایت سماعه
[4] تمسک کنندکه اگر روایت
سماعه درست باشد و بگوییم قهراً واقع میشود، مختص به ماه مبارک
رمضان است و مابقی روزهها ولو معین باشد، نیت عنوان میخواهد.
نذر کرده روز جمعه روزه بگیرد، حالا اگر نیت غیر کند، نمیشود،
برای اینکه روزهی نذر از عناوین است و عنوانش
باید بیاید. پس هم قصد قربت میخواهد و هم قصد عنوان و در
اینجا قصد عنوان نیامده و خواه ناخواه روزه باطل است. پس صوم
نذری نیست و صوم غیر هم نیست پس باید
بگوییم روزه باطل است.
اما اگر جهلی در کار آمد، یا نسیانی در کار
آمد، باید بگوییم: روزهی نذری او واقع نشد؛
برای اینکه قصد عنوان میخواهد و قصد عنوان نکرد. اما روزهی
دیگری که نیت کرده، بحث دیروز است که مرحوم سید
گفتند: روزه درست نیست و ما گفتیم درست است. روزهی نذر نیست،
برای اینکه یادش رفته روزه بگیرد، کفاره هم نیست،
برای اینکه کفاره آنجاست که عینا پا روی نذر بگذارد.
و اما اگر علم در کار آمد، سابقاً فتوا دادند که روزه درست
نیست و معمولاً محشین تمسک کردهاند به اجماع و مرحوم سید مثل
اینکه در اینجا خلجان ذهنی پیدا کردهاند و نتوانستهاند
جزم در مسأله قبل را در اینجا هم بگویند و لذا فرمودهاند: «
و ان کان مع العلم و العمد ففی صحته اشکال».
ماه رمضان خصوصیتی برای خودش دارد و سابقاً هم مسألهی
آن را گفتیم و مرحوم سید هم جزماً فرمودند: قصد عنوان نمیخواهد،
بلکه ادعای اجماع شده بود که قصد عنوان نمیخواهد و تمسک کرده بودند
به دو روایت، که قصد عنوان نمیخواهد و ماه رمضان خود به خود واقع
میشود و ما هم اشکال داشتیم و میگفتیم روایت
دلالت بر تقبل ناقص به جای کامل دارد و مربوط به این حرفها
نیست. بنابراین چون نیت ماه رمضان نکرده حتماً باید نیت
ماه رمضان کند و اگر عمداً نیت ماه رمضان نکرد، روزهاش باطل است، کفاره هم
دارد.
مسأله 8: «
لوکان
علیه قضاء رمضان السنة التی هو فیها وقضاء رمضان السنة
الماضیة، لا یجب علیه تعیین أنه من أی منهما.»
[5]حرف خوبی است، اما نباید زده باشند؛
برای اینکه سابقاً دو سه مسأله بود که ما گفتیم ای کاش
این دو مسأله را حذف می کردند و مسأله سوم را میفرمودند و
اجماع هست و مسلّم هم است و آن این است که چه در ماه رمضان و چه در غیرماه
رمضان، نیت عنوان میخواهیم، اما نیت خصوصیات
نمیخواهیم. اگر بگوید: روزهی این ماه، یا
روزهی سال گذشته، یا روزهی سال آینده، یا روزهای
که در مدینه هستم و یا روزهای که در هوای گرم است، اینها
خصوصیات و عوارض مشخصه است، که مرحوم سید فتوا دادند و همه باید
فتوا بدهند که ما در هر نیتی، چه روزهی ماه مبارک رمضان باشد،
یا نماز باشد، آنچه میخواهیم نیت عنوان است و اما نیت
عوارض مشخصه لازم نیست و خود به خود واقع میشود. مثلا نماز جمعه را
باید نیت کند، اما پشت سر زید، از عوارض مشخصه است، خواه
نیت کند، یا نکند، واقع میشود. حتی اگر نیت کند و
خصوصیت نباشد، بودن یا نبودن خصوصیت هیچ تفاوتی
ندارد. در اینجا تکرار همان است.
مسأله این است: «
لو کان علیه قضاء
رمضان السنة التی هو فیها وقضاء رمضان السنة الماضیة لا
یجب علیه تعیین أنه من أی منهما»؛ کسی امسال دو سه تا از روزههایش را روزی خورده
و باید قضا کند؛ سال گذشته هم چند روزه خورده است. اینکه بگوید
روزهی قضای سال گذشته را میگیرم، قضای روزه
نیت عنوانی است و میخواهد، اما سال گذشته عوارض مشخصه است و
قهراً واقع میشود. لذا چه نیت کند، چه نیت نکند، یک روز
از روزههای قضای او کم میشود، چون از عوارض مشخصه است. در باب
نماز هم همین است .
مرحوم سید یک قاعده کلی درست کردند و ما
باید تابع قاعدهی کلی مرحوم سید باشیم که در ماه
مبارک رمضان دو قصد میخواهیم: یکی قصد اصل روزه، که همان
نیت و عبادت و تقرب و امتثال است و یکی هم قصد عنوان. مرحوم
سید در ماه رمضان میگویند: قصد عنوان نمیخواهد و ما
گفتیم: میخواهد. اما مرحوم سید بعد میگویند: اگر
عنوان باشد، حتماً باید قصد کند و اما اگر خصوصیات باشد، قصد لازم
نیست.