درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الصوم

94/02/28

بسم الله الرحمن الرحیم

    موضوع: در نیّت همه­ی روزه­ها قصد عنوان لازم است، اما در روزه­ی ماه رمضان لازم نیست/ فصل اول: نیت/ کتاب الصوم
بحث دیروز بحث مشکلی بود؛ برای این که مرحوم سید رضوان‌ الله‌ تعالی‌ علیه فرموده بودند: در عبادات علاوه بر قصد ذات، قصد عنوان هم لازم است.[1] باید توجه داشته باشد که نمازِ صبح می‌خواند، روزه که می‌گیرد، باید توجه داشته باشد، روزه­ی قضا می­گیرد، یا روزه­ی مستحب. اما فرموده بودند در ماه مبارک رمضان لازم نیست قصد عنوان کند، لذا اگر قصد عنوان نکند، روزه ماه مبارک رمضان واقع می‌شود و ذاتا روزه‌اش صحیح است.[2]
سر و صدایی روی این فتوا هست و هرکس چیزی گفته است. بعضی ادعای اجماع کرده­اند؛ بعضی هم ادعا کرده­اند که شهر رمضان، یک امر ذاتی برای روزه ماه مبارک رمضان است، لذا قصد رمضان هم نکند، قهراً واقع می‌شود؛ بعضی هم با اصالة عدم تعیینیت و اصالة اطلاق روایت جلو آمده بودند و بالاخره یک شهرتی درست شده است. مخصوصاً این شهرت در حواشی بر عروه هست. بزرگانی که حاشیه بر عروه زده­اند، این استدلال­ها را کرده­اند و حرف مرحوم سید رضوان‌ الله‌ تعالی‌ علیه را امضا کرده­اند.
اما همه­ی این حرف­ها با حرف مرحوم سید منافات دارد؛ برای این که مرحوم سید می‌فرماید: در همه­ی عبادات قصد عنوان می‌خواهیم، الاّ در شهر رمضان که جهلاً یا نسیاناً قصد رمضان نکند؛ اما اگر علم باشد باید قصد رمضان کند، و اگر بخواهد روزه­ی دیگری انجام دهد، هم روزه­ی شهر رمضان او باطل است و هم روزه‌ای که نیت کرده است.[3] مثلا اگر عمداً در ماه مبارک رمضان نیت شهر رمضان نکند، بلکه نیت روزه­ی قضا یا روزه­ی مستحبی کند، مثلاً روز بیست و یکم می‌خواهد روزه بگیرد، به جای روزه ماه مبارک رمضان روزه نذری می‌گیرد. می‌فرمایند: اینها جایز نیست، اما اگر سهواً یا جهلاً نیت رمضان نکند، روزه‌اش صحیح است. لذا مثل این که مرحوم سید اصلاً نظر به آنچه بزرگان برای مرحوم سید گفته­اند، ندارد.
ظاهراً روزه­ی یوم الشک در نظر مبارک مرحوم سیّد است. در روزه یوم الشک، یعنی روزه‌ای که همیشه زیاد اتفاق می‌افتاده و الان هم هست که رؤیت هلال نمی‌شود و لذا نمی‌دانند آخر شعبان است یا اول رمضان است. معمولاً گفته­اند: نیت آخر شعبان کند. آن وقت اگر رؤیت هلال شد و بعد فهمیدند که ماه مبارک رمضان بوده، آن روزه‌ای که گرفته ولو قصد عنوان نکرده، اما روزه­ی شهر رمضان واقـع مـی­شود. لذا جلو که برویم، مسأله­ی 17 از باب نیت راجع به یوم الشک است، که مرحوم سید خیلی جدی می‌فرمایند: باید قصد استحباب و قصد آخر شعبان کند و اگر قصد رمضان کند، روزه‌اش باطل است و همین که قصد مستحب کند، اگر بعد فهمید که ماه رمضان است، روزه‌اش روزه ماه مبارک رمضان می‌شود.[4]
در روزه یوم الشک دو سه گونه می‌تواند نیت کند:
یکی این که نیت روزه­ی اول رمضان کند. همه گفته­اند: این روزه باطل است؛ برای این که نمی‌دانیم ماه رمضان است یا نه، بلکه استصحاب هم می‌گوید: ماه رمضان نیامده است. پس اگر قصد عنوان کند، روزه‌اش باطل است. در مقابل، عامه می‌گویند: باید قصد وجوب و قصد ماه رمضان کند و اگر ماه رمضان هم نشد، روزه‌اش صحیح است.
در رساله‌های عملیه هم برای عوام مردم فتوا می‌دهند که باید نیت روزه آخر شعبان یا روزه مستحب یا روزه قضا کند و اگر ماه رمضان شد، آن روزه‌ای که گرفته، برای او مجزی است. مشهور در میان اصحاب هم گفته­اند: مجزی است؛ یعنی قصد عنوان نکرده، اما معنون واقع شده؛ قصد رمضان نکرده، اما روزه­ی رمضان شده است.
صورت سوم هم به عنوان تردیدی است. گفته­اند: اگر آخر شعبان است، روزه مستحب و اگر ماه رمضان است، روزه رمضان است.
نیت ما فی­الذمّه هم مشکل است، برای این که آن طرف روزه آخر شعبان است، مگر این که روزه­ی واجبی به ذمه‌اش باشد.
اما آنچه مرحوم سید می‌گویند و در رساله‌ها هم آمده، این است که گفته­اند: نیت تردیدی جایز نیست؛ زیرا تردید در نیت جایز نیست و نمی‌شود که نیت، تردیدی باشد، بلکه باید جزمی باشد و جزم در نیت موجب وجود نیت می‌شود و الاّ در تردید نیت، اصلاً نیت موجود نمی‌شود. این شهرت بسزایی در رساله‌ها پیدا کرده و محشین بر عروه هم همین را فرموده­اند و محشین بر عروه فرموده­اند: ماه رمضان اگر معلوم نشد، این نیت آخر شعبان می‌کند و روزه‌اش درست است و اگر بعد فهمید ماه مبارک رمضان است، روزه‌ای که گرفته ولو نیت استحباب کرده، اما روزه­ی او درست است و روزه­ی رمضان است و از همین جا استفـاده کرده­اند که مرحوم سید که می‌فرمایند روزه آخر شعبان اگر به نیت رمضان نباشد و رمضان آمد، درست است، مرادشان این است که قصد عنوان نمی‌خواهیم و همان قصد معنون و قصد روزه کفایت می‌کند. مرحوم سید در عروه و همه­ی محشین بر عروه فرموده­اند: تردید در نیت جایز نیست؛ برای این که در خارج متحقق نمی‌شود. پس آنچه روزه را درست می‌کند، این است که به نیت استحباب ‌بگیرد و چون قصد عنوان در ماه رمضان نمی‌خواهیم، اگر ماه رمضان شد، روزه­ی آخر شعبان، روزه­ی اول رمضان می‌شود. آن­وقت روی آن قاعده، در اینجا فرموده­اند: قصد عنوان در همه­ی روزه‌ها واجب است، الاّ در ماه مبارک رمضان؛ برای این که روزه خود به خود برای رمضان واقع می‌شود و قصد عنوان نمی‌خواهیم.
مشکلی که در مسأله­ی هست، این است که دو روایت داریم که یکی ضعیف السند است و یکی صحیح السند و ظاهرالدلاله است، که آن روایت­ها نمی‌گوید قصد عنوان نمی‌خواهیم، بلکه تقبّل ناقص به جای کامل و تقبّل مستحب به جای واجب درست می‌کند و یک تعبد است. همین که در شرط­های ذُکری هم می‌گویید: تقبل ناقص به جای کامل؛ مثلاً حمد و سوره نخوانده و به رکوع رفته، می‌گویید نمازش درست است، برای این که شرط ذُکری است و تقبّل ناقص به جای کامل است. در صورت سهو این­گونه است و ما در صورت جهل هم می‌گوییم. گاهی هم تقبل ناقص به جای کامل نیست، بلکه رفع ید از تکلیف است.
در جمع بین حکم واقعی و ظاهری، یک معنا این است که مرحوم آخوند در کفایه می‌گویند:[5] «ان تطابق الواقع فمنجزّ ان خالف الواقع فمعذور.» مثلاً نماز نخوانده، برای این که نماز بدون حمد و سوره، نماز نیست، اما پروردگار عالم با قاعده­ی «لاتعاد»[6] می‌گوید تو نماز نخواندی و معذوری؛ مثل زن حائض که نماز نمی‌خواند و معذور است. ظاهراً روایات یوم الشک اینگونه است که تقبل ناقص به جای کامل است، نه این که ما در ماه مبارک رمضان عنوان نمی‌خواهیم و وقتی عنوان نخواستیم پس روزه یوم الشک درست است، برای این که قصد رمضان نکرده و می‌گویند روزه رمضان است.
روایت 4 از باب 8 از ابواب وجوب صوم و نیته: ِ
موثقه سماعه: «...وَ إِنَّمَا يَنْوِي مِنَ اللَّيْلَةِ أَنَّهُ يَصُومُ مِنْ شَعْبَانَ فَإِنْ كَانَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ أَجْزَأَ عَنْهُ بِتَفَضُّلِ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ وَ بِمَا قَدْ وَسَّعَ عَلَى عِبَادِهِ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَهَلَكَ النَّاسُ[7].
این رد عامه هم است، برای این که عامه می‌گویند: این باید قصد وجوب کند و اگر نشد، نشد و اگر شد، شد. شیعه در مقابل می‌گویند: نمی‌تواند قصد وجوب کند و حتماً باید قصد استحباب کند. بعد امام صادق علیه السلام می‌فرمایند: قصد استحباب کن، آن وقت « بِتَفَضُّلِ اللَّه» و «منةً علی الامة»، آن روزه­ی مستحب تبدیل به روزه­ی واجب می‌شود. حالا اگر این باشد، معنایش این است که قصد عنوان می‌خواهیم، الاّ این که در اینجا قصد عنوان نشده و اصلاً روزه ماه رمضان واقع نشده و اما پروردگار عالم تفضلاً این را به عنوان روزه ماه رمضان قبول کرده است. این روزه مستحب را نیت کرده، اما پروردگار عالم روزه­ی واجب را تفضلاً و توسّعاً قبول می‌کند و بعد هم می‌فرماید: این تفضل و توسع منة علی الأمة و تسهیلا للامر است، برای این که اگر ما بخواهیم غیر از این بگوییم، چون روزه­ی یوم الشک زیاد است و اگر بگوییم روزه‌ات را قضا کن، برای مردم سنگین است، لذا تسهیلاً للامر و تفضلاً و توسعاً می‌گوییم: نیت مستحب کند و اگر واجب شد و ماه دیده شد، پروردگار عالم تفضّلاً این روزه را به جای آن قبول می‌کند.
بحث ما این است که آیا قصد عنوان می‌خواهیم یا نه؟  از روایت فهمیده می‌شود که قصد عنوان می‌خواهیم. کسی به جای این که بگوید روزه رمضان می‌گیرم قربة الی الله، گفته است: روزه آخر شعبان می‌گیرم قربة الی الله. حضرت می‌فرمایند: قاعده اقتضاء می‌کند که روزه‌اش باطل باشد، اما تفضّلاً و تهسیلاً للامر این روزه­ی مستحب را به جای روزه­ی واجب قبول می­کنند. لذا روایت عکس آنچه آقایان می‌فرمایند، دلالت دارد.
مرحوم سید در اول این مسأله می‌فرمایند: نیت رمضانیت لازم نیست و اگر نیت رمضان نکند وروزه بگیرد، روزه‌اش درست است و دلیلش را نمی‌گویند؛ چون در مقام بیان استدلال نیستند. بعد می‌فرمایند: «ان کان ساهیاً أو جاهلاً»، این روزه­ی رمضان او درحالی که نیت نکرده، درست است، اما ان کان عالماً روزه‌اش باطل است[8]؛ یعنی اگر عالماً قصد رمضان نکرد و قصد چیز دیگری کرد، می‌فرمایند: این روزه‌اش باطل است و روزه رمضان واقع نشده، برای این که قصد عنوان نکرده و روزه­ی آخر شعبان درست است، اما این قصد نکرده است؛ «ما قصد لم یقع و ما وقع لم یقصد».
لذا تهافتی هم بین کلام مرحوم سید واقع می‌شود. مرحوم سید اول می‌فرمایند: همه­ی عبادات قصد عنوان می‌خواهد، الاّ ماه مبارک رمضان که قصد عنوان نمی‌خواهد. بعد دوباره می‌فرمایند که «ان کان ساهیاً أو جاهلاً»، قصد عنوان نمی‌خواهد. اما «ان کان عامدا» قصد عنوان می‌خواهد. یک نحو تناقضی در فرمایشات مرحوم سید پیدا می‌شود. می‌فرمایند: اگر عالم باشد و آخر شعبان را نیت کرده، این روزه باطل است؛ هم روزه ماه رمضان و هم روزه مستحبی باطل است. روزه مستحبی باطل است، برای این که در ماه رمضان غیر از روزه­ی رمضان نداریم و روزه­ی واجب باطل است؛ برای این که عمداً قصد عنوان نکرده است.
مرحوم سید اول می‌فرمایند: قصد عنوان در ماه رمضان لازم نیست و نیت دو رکن دارد: رکن اول این است که قصد کلی کند، رکن دوم این است که قصد کلی با عنوان کند؛ یعنی کلی را در خارج بیاورد؛ برای این که مضاف بدون اضافه تحقق پیدا نمی‌کند. لذا اول می‌فرمایند: همین­طور که قصد صوم می‌خواهیم، قصد عنوان صوم هم می‌خواهیم. باید قصد صوم کند، مثلاً صوم رمضان، یا صوم واجب، یا صوم اعتکاف، یا صوم روز جمعه و امثال این­ها و بعد از این­ها می‌فرمایند: روزه­ی رمضان قصد عنوان نمی‌خواهد. نظرشان هم به روایت سماعه است و می‌فرمایند الاّ ماه رمضان که قصد عنوان نمی‌خواهد و اگر روزه گرفت، آن وقت وَقَعَ روزه­ی رمضان، برای این که قصد عنوان نمی‌خواستیم و این قصد روزه داشته و روزه­ی رمضان واقع شده است. اما بعد می‌فرمایند: ان کان جاهلاً أو ناسیا، یا ان کان شاکا، مثل این که آخر شعبان است و نمی‌داند رویت ماه شده یا نشده، قاعده اقتضاء می‌کند که بگوید استحباب است؛ نیت شعبان می‌کند. و اگر ناسی یا جاهل باشد، در خصوص ماه رمضان طوری نیست که قصد عنوان نکند و اما اگر عامد باشد، روزه‌اش باطل است. روزه­ی ماه رمضان باطل است و روزه‌ای که در ماه رمضان گرفته، باطل است. اما روزه­ی ماه رمضان باطل است؛ برای این که قصد رمضان نکرده و روزه مستحب باطل است؛ برای این که روزه مستحب را نمی‌شود در ماه رمضان گرفت. اول که وارد می‌شوند، می‌فرمایند: قصد عنوان نمی‌خواهد و بعد می‌فرمایند: و ان کان عامدا، هم روزه رمضانش باطل است و هم روزه مستحبش باطل است.
دیروز عرض کردم: شاید بتوانیم نزاع را نزاع لفظی حساب کنیم. نزاع لفظی یعنی این که اصلاً چطور فرض می‌شود کسی نماز جمعه بخواند و اما نیت نماز جمعه نداشته باشد؟ پس علم اجمالی ارتکازی، یعنی قصد عنوان دارد و علم اجمالی ارتکازی هم در اصل نیت کافی است و هم در عنوان کافی است. در نماز صبح همین است، در نماز جمعه هم همین است، در روزه هم همین است. در روزه­ی قضا همین است، در روزه­ی ادا هم همین است و آن علم اجمالی که مرحوم سید اسمش را داعی گذاشته­اند، کار می‌کند و اما خیلی باید این­طرف و آن طرف بزنیم و بحث طلبگی کنیم، تا جایی به غیر از یوم الشک را پیدا کنیم که داعی نباشد. نمی‌داند رمضان است یا نه، اگر قصد رمضان کند، روزه‌اش باطل است و عامه می‌گویند قصد رمضان کن، روزه­ات هم درست است. اما خاصه می‌گویند: اگر قصد رمضان کنی، باطل است. آن وقت اگر روزه مستحبی بگیری، گفته­اند: « بِتَفَضُّلِ اللَّه» وَقَعَ مستحب به جای واجب و آقایان این «بِتَفَضُّلِ اللَّه» را انداخته­اند و فرموده­اند: روزه­ی مستحبی اجزأ عنه؛ یعنی روزه نگرفته، اما خدا همین روزه­ی مستحبی را تفضلاً و توسّعا و از باب تقبلِ مستحب به جای واجب، به جای روزه­ی واجب قبول می‌کند. بعد هم می‌فرمایند: چون این عام البلوی است، پس این تفضل باید از طرف خدا باشد و الاّ مردم به سختی می‌افتند و برای این که مردم به سختی نیفتند، پروردگار عالم مستحب را به جای واجب قبول کرده است. معنایش این است که قصد عنوان می‌خواهیم.
مرحوم سید هم می‌فرمایند: ان کان جاهلاً أو ناسیاً قصد عنوان نمی‌خواهیم و ان کان عالما، قصد عنون می‌خواهیم. لذا مرحوم سید می‌فرمایند: اگر قصد عنوان نکرد، یا برعکس قصد عنوان کرد، هم روزه­ی ماه رمضان او باطل است و هم توسع نیست، برای این که توسع در صورت جهل و نسیان است و اما اگر یقین داشته باشد ماه رمضان نیست و بخواهد قصد ماه رمضان کند، نمی‌شود. چنانچه اگر بداند ماه رمضان است و بخواهد قصد روزه­ی مستحبی کند، نمی‌شود؛ «ماوقع لم یقصد و ما قصد لم یقع».
ظاهراً این­طور که من عرض می‌کنم، مسأله حل است و آن این است که در صوم شهر رمضان، صوم من انه صوم وجود خارجی ندارد. مثل این که بگویید منقسم الکلمة اما اسمٌ أو فعلٌ أو حرفٌ أو کلمة؛ این نمی‌شود که یک قسم، مقسم شود. لذا روزه، جنس است و خود به خود نمی‌تواند تحقق خارجی پیدا کند، نه قهراً می‌تواند تحقق خارجی پیدا کند و نه این که بخواهد بنمایاند و این کار را بکند و مضاف اضافه می‌خواهد. پس اصل صوم نمی‌تواند تحقق خارجی پیدا کند، بلکه با مضاف تحقق خارجی پیدا می‌کند و مضاف این است که: «الصوم أما واجب أو مستحب»، «الصوم اما من رمضان، امّا من شعبان»، «الصوم اما قضاءاً أو اداءاً». آن مضاف الیه باید بیاید، تا صوم تحقق خارجی پیدا کند. در یوم الشک می‌گوید: تو قصد رمضان نکن، برای این که می‌دانی رمضان نیست و یا لاأقل استصحاب داری و نمی‌توانی قصد رمضان کنی، پس نیت آخر شعبان کن. آن وقت روزه مستحب می‌شود و اگر فهمیدی ماه رمضان است، پروردگار عالم، توسعاً و تفضّلاً، همان روزه­ی مستحب را به جای روزه­ی واجب قبول می‌کند.
فتلخّص مما ذکرناه این جمله مرحوم سید را قبول نداریم، مگر این که دلیل قانع کننده‌ای برای ما بیاورید تا آن دلیل، بحث را برگرداند.




[1]عروة الوثقی، سید محمد کاظم طباطبائی یزدی، ج3، ص522.، ط ج
[2]عروة الوثقی، سید محمد کاظم طباطبائی یزدی، ج3، ص525.، ط ج.
[3]عروة الوثقی، سید محمد کاظم طباطبائی یزدی، ج3، ص525.، ط ج
[4]عروة الوثقی، سید محمد کاظم طباطبائی یزدی، ج3، ص536.، ط ج
[5]کفایة الاصول، آخوند محمد کاظم خراسانی، ج1، ص82.
[6]وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی، ج6،ص389، ابواب السجود، باب28، ح1، شماره8257، ط آل البیت.
[7]وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی، ج10،ص21، ابواب وجوب الصوم ونیته، باب5، ح4، شماره12733، ط آل البیت.
[8]العروة الوثقی، سید محمد کاظم طباطبائی یزدی، ج3، ص525.، ط ج.