درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الحج

94/01/22

بسم الله الرحمن الرحیم

‏    موضوع: بررسی دلالت روایت معاویة بن عمار در معنای جدال به «لا والله و بلی و الله»/ محظور ششم: جدال/ مقصدسوم: بقیه­ی محظورات/ رکن سوم: لواحق/ کتاب حج 
فرموده‌اند: یکی از تروک احرامی که علاوه بر این‌که حرام است، کفاره هم دارد، جدال است.[1] در مسأله ادعای اجماع هم شد. حرمت تکلیفی آن معلوم است؛ برای این‌که جدال نظیر فسوق است و گناهش بزرگ است و قرآن هم می‌فرماید: «فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلاَ رَفَثَ وَ لاَ فُسُوقَ وَ لاَ جِدَالَ فِي الْحَجِّ.»[2]
اما جدال کفاره هم دارد و اگر کسی در جدال «لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّه» بگوید، اما دروغ بگوید  و بخواهد باطل خودش را اثبات کند، باید یک شتر قربانی کند، اگر راست بگوید، باید یک گوسفند قربانی کند. حتی راجع به آنجا که دروغ بگوید، گفته‌اند: کفاره تکرار هم می‌شود و دفعه‌ی اول یک گوسفند، دفعه‌ی دوم یک گاو و دفعه‌ی سوم یک شتر باید بدهد.
بالاخره بحث به اینجا رسید که صاحب جواهر تمایل شدید پیدا کردند به این‌که فسوق و جدال حرام است و در حج حرمتش بیش‌تر است، اما کفاره‌ای که آمده، مستحب است و واجب نیست. اما خلاف مشهور است، لذا نتوانسته‌اند جازم شوند.
 و ما در مباحثه‌ی قبل گفتیم: چون روایت‌ها با هم اختلاف دارد، شاهد تقیه هم در روایت‌ها هست و اگر روایت‌ها را حمل بر تقیه کنیم، حرمت تکلیفی دارد، ولی حرمت وضعی ندارد. اما بالاخره توجه به این داشتیم که این هم خلاف شهرت و خلاف اجماع است و ندیدیم کسی بگوید. بنابراین احتیاط در مسأله اقتضاء می‌کند همان که فعلاً در مناسک‌ها هست و آن این‌که اگر جدال دروغ باشد و بخواهد باطل را حق کند، باید یک شتر قربانی کند و اگر راست باشد، اما جدال کرده و قسم جدالی خورده، یک گوسفند کفایت می‌کند. اما تا اینجا مسأله تمام شد و دو سه روزی روی آن بحث کردیم و درحقیقت باید بگوییم به جایی نرسیدیم.
بحث امروزمان مشکل‌تر از بحث آن دو سه روز است و انصافاً یک معضل و مشکلی است و مشکل‌تر این‌که فقها هم اصلاً به آن اهمیت نداده‌اند و مناسک‌ها هم اصلاً به آن اهمیت ندادند و آن معضل این است که بحث ما جدال است، اما روایات ما مسأله را در قسم جدالی، یعنی «لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّه»، برده است که برای این‌که مطلب خودش را اثبات کند، قسم جدالی خورده است و فرمودند: اگر دروغ می‌گوید یک شتر و اگر راست می‌گوید یک گوسفندکفاره بدهد.
درحالی که »لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّه» نه قسم است و نه جدال است. مگر این که کسی بگوید در جدال‌ها به خدا قسم، به خدا قسم کند. اما این قسم نیست، بلکه یک تعارفی است که در عرب‌ها و در عجم‌ها هست؛ در عرب‌ها با «لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّه» هست و در عجم‌ها با به خدا قسم و یا به جان تو آنچه می‌گویم درست است. هیچ‌کدام این­ها قسم اسلامی نیست. قسم اسلامی فقط با کلمه «الله» است و آن هم احکام خاصی دارد و اگر در دعوا باشد، باید در مقابل حاکم شرع باشد و اگر دعوا نباشد، در مقابل نذر و در مقابل عهد است. کسی نذر کند که کاری را انجام دهد، یا با خدا عهد کند که نماز اول وقت بخواند و یا به خدا قسم بخورد که والله نماز شب خواهم خواند، که اگر تخلف کرد، باید کفاره‌ی قسم بدهد. حالا آیا کار حرامی کرده یا نه؟ اختلاف است؛ یعنی اگر کسی قسم بخورد که نماز شب بخواند، اما تنبلی نگذارد و نخواند، باید کفاره قسم بدهد و سه روز روزه بگیرد، یا ده مسکین را طعام دهد. اما در این‌که کار حرام کرده یا نه، اختلاف است و اختلاف حتی به اندازه‌ای بالا است که بعضی یک قاعده جلو آورده­اند و گفته­اند: هرکجا کفاره هست، حرمت وضعی هست، حرمت تکلیفی هم هست. به این قسم می‌گویند؛ اما این چیزهایی که در کلمات مردم عرب و عجم پیدا می‌شود، حرف‌های متعارف و حرف‌های بی معنایی است. مثلاً به خدا قسم، یا به ابالفضل العباس علیه السلام من می‌روم؛ یعنی با هم حرف می‌زنند و یک تعهد مؤکّد با هم می‌کنند. به خدا قسم من نماز شب‌هایم را می‌خوانم و امثال اینها، حرمت وضعی دارد، ولی حرمت تکلیفی ندارد.
در مانحن فیه روایات ما می‌فرماید: مراد از این جدال این است که بگوید: «لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّه». «لَا وَ اللَّهِ» یعنی به خدا این کار را انجام نمی‌دهم و «بَلَى وَ اللَّه» یعنی به خدا این کار را انجام می‌دهم. این باید عربی هم باشد و فارسی نباشد.
اما به عقیده‌ی ما اگر بگوید به خدا قسم این کار را انجام نمی‌دهم، یا به خدا قسم این کار را انجام می‌دهم و یا به خدا قسم حرف‌هایم درست است و امثال این حرف‌ها و این تعارف‌ها و این چیزهایی که متعارف در میان مردم است و برای اثبات کردن مطلب است، نه مجادله و نه قسم است و نه کفاره دارد و نه حرام است.
بله گفته‌اند: قسم خوردن مکروه است. آیه شریفه می‌فرماید: «خدا را در معرض گفتگوهایتان قرار ندهید.»[3] البته این یک امر معلومی است  و مکروه است که آدم مرتب بگوید: به امام حسین علیه السلام این کار را می‌کنم، یا به امام حسین علیه السلام این کار را نکردم و نمی‌کنم.
صحیحه معاویة بن عمار: «قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ‏: وَ الْجِدَالُ قَوْلُ الرَّجُلِ لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّهِ وَ اعْلَمْ أَنَّ الرَّجُلَ إِذَا حَلَفَ بِثَلَاثَةِ أَيْمَانٍ وِلَاءً فِي مَقَامٍ وَاحِدٍ وَ هُوَ مُحْرِمٌ فَقَدْ جَادَلَ فَعَلَيْهِ دَمٌ يُهَرِيقُهُ وَ يَتَصَدَّقُ بِهِ»؛ این جدالی که در قرآن آمده «فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلاَ رَفَثَ وَ لاَ فُسُوقَ وَ لاَ جِدَالَ فِي الْحَجِّ.» این است که کسی بگوید: «لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّه»، چنین کسی باید هم گوسفند را بکشد و هم تصدق بدهد. معاویة بن عمار می‌گوید: «وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَقُولُ لَا لَعَمْرِي وَ بَلَى لَعَمْرِي، قَالَ: لَيْسَ هَذَا مِنَ الْجِدَالِ وَ إِنَّمَا الْجِدَالُ قَوْلُ الرَّجُلِ لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّهِ.»[4]
هفت- هشت روایت این‌جوری داریم، لذا چه کنیم؟ ولو اینکه جر و بحث هم نباشد و در کلماتش بگوید «لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّه»، حضرت فرموده‌اند: این جدال است و حرام است و موجب کفاره است. هیچ‌کس نگفته است، اما از آن طرف حتی در مناسک‌ها گفته‌اند: در جدال باید «لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّه» باشد و اگر غیر از «لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّه» باشد، این جدال کفاره ندارد. روایت این را نمی‌گوید، تقریباً همه‌ی روایت‌ها می‌گوید: یکی از محرمات «لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّه» است، خواه جدال باشد یا نباشد و یا جرّ و بحث باشد یا نباشد.
حالا بگوییم: تعبد است؛ همین‌طور که بعد می‌گوییم اگر کسی شاخه درختی را قطع کند، کفاره دارد، این هم تعبد است و تعبداً هرکه بگوید «لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّه» حرام است و جدال است و کفاره دارد.  
آیا می‌شود گفت: مراد این است که جدال و جرّ و بحث باشد و «لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّه» داشته باشد، اما اگر جرّ و بحث باشد، دروغ یا راست باشد، حرام است، ولی کفاره ندارد؟ این باز یک تعبد می‌شود.
بالاخره «لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّه» این است که می‌گوید: به خدا نمی‌آیم، یا می‌گوید من به خدا می‌آیم. چنانچه در فارسی می‌گوییم: یقین داشته باش که فردا ساعت هشت پیش شما هستم، والله می‌آیم، یا به خدا می‌آیم. این‌ها قسم نیست؛ یعنی قسمی نیست که کفاره داشته باشد. اگر کسی هم بگوید چون قسم خوردن مطلقا مکروه است، این هم مکروه است؛ قسمی که در فقه آمده، این است که به خدا بگوید: والله ساعت 8 به منزل مادرم می‌روم و یا مثلاً برادرش آدم گناهکاری است، به خدا می‌گوید: والله به منزل این برادرم نمی‌روم، پای ماهواره بنشینم. این اگر رفت کفاره دارد و کفاره هم سه روز روزه و یا ده روز اطعام است. به این قسم می‌گوییم. اما قسم خوردن‌های ما به یک‌دیگر، گاهی مجادله است، یعنی جر و بحث می‌کنیم و در جر و بحث‌ها مرتب می‌گوییم: به خدا قسم و یا به ولای علی علیه السلام، به امام رضا علیه السلام قسم. عوام مردم می‌گویند: خدا به سر شاهده. این‌ها حرام نیست و اگر جر و بحث باشد، به خاطر جر و بحث آن حرام است. جرّ و بحث‌های بیخودی که اعصاب انسان را به هم بریزد، مثل بعضی از زن و شوهرها که شبانه روز با هم بحث می‌کنند و این کار به خاطر مجادله حرام است. حالا اگر در حج نباشد، حرام است و اگر در حج باشد، حرامش شدید است، خواه والله در آن باشد و یا نباشد. و اما اسم این را قسم و جدال بگذاریم، نه قسم است و نه جدال است.
مگر این‌که کسی بگوید ما از روایت‌ها تعبّداً این‌طور استفاده می‌کنیم که اگر کسی ولو جدال هم نکند و بگوید «لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّه» و یا به فارسی بگوید: به خدا قسم، برای گفتن این به خدا قسم، ولو راست هم بگوید، باید یک گوسفند قربانی کند یا اگر دروغ بگوید، باید یک شتر قربانی کند. در حرف‌ها گفته شده، مرحوم محقق گفته‌اند؛ یعنی اول گفته‌اند: جدال حرام است و کفاره دارد، اما بعد معنا کرده‌اند که جدال یعنی «لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّه». مرحوم صاحب جواهر هم رد شده‌اند. الان در مناسک‌ها همین آمده که جدالی که موجب کفاره است، «لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّه» است و اسمش را قسم گذاشته‌اند. اما این نه قسم است و نه جدال است. اگر کسی بگوید، باید این‌طور بگوید که یک تعبد در تروک احرام هست و آن تعبّد این است که اگر کسی در احرام بگوید: «لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّه»، موجب کفاره است، خواه جدال باشد، یا نباشد و خواه عربی باشد یا فارسی باشد.
اما جداً اگر نوبت به اصل و نوبت شک رسید، بگوییم: اگر فارسی باشد، کفاره ندارد و وقتی کفاره دارد که بگوید «لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّه». دلیلمان هم روایات است. اما اگر فارسی بگوید: «تو را به خدا این‌قدر اذیت نکن و بیا با هم به حرم برویم.»، این‌ها قسم نیست، جدال هم نیست. حالا خیلی مشکل است که ما بگوییم: این کفاره دارد. آنچه فقها فرموده­اند، غیر از این روایت‌ها است و آنچه روایت‌ها می‌گوید، نه جدال است، نه قسم است.

«قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ‏: وَ الْجِدَالُ قَوْلُ الرَّجُلِ لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّهِ»؛ این جدالی است که قرآن می‌فرماید: «فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلاَ رَفَثَ وَ لاَ فُسُوقَ وَ لاَ جِدَالَ فِي الْحَجِّ.». جدال، جرّ و بحثی است که در آن جرّ و بحث بگوید: «لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّه» و الاّ اگر فقط جر و بحث کند، این جدال نیست.
حالا روایت را این‌طور معنا کنیم و بگوییم: «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ‏: وَ الْجِدَالُ قَوْلُ الرَّجُلِ لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّهِ فی جرّ و بحثه». بگوییم: اگر جدال و جرّ و بحث کرد. جدال حرام است و این‌که یکی این بگوید و یکی او بگوید، حرام است و اگر در آن قسم باشد، کفاره هم دارد و الاّ فقط حرام است.
مسأله‌ی دیگری هست که چطور جدال را معنا کنیم. آیا این جرّ و بحث‌های معمولی جدال است، یا جدال نیست؟  
معمولاً گفته‌اند: جدال است.
حالا کسی بگوید: جدال آنجا است که بخواهد حقی را باطل، یا باطلی را حق کند. بگوییم: اصلاً جدال، مثل رشوه است. رشوه آنجا است که حقی را باطل و یا باطلی را حق کند و الاّ اگر بخواهد حق خودش را بگیرد و چاره‌ای نداشته باشد، رشوه دادن اشکال ندارد. بگوییم بعضی‌ها فرموده‌اند: رشوه مطلقا حرام است، خواه حقش باشد، یا نباشد،  جدال هم این‌گونه است و هرچه جرّ و بحث باشد، حرام است. بعضی از فقها این را فرموده‌اند. حالا این را درست کنیم که اصلاً جدال یعنی قول الرجل لا والله و بلی والله؛ که نمی‌توان این را گفت و بگوییم: مراد یعنی جرّ و بحثی که در آن جرّ و بحث بگوید: «لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّه»، آن وقت حرام است و کفاره دارد.
بعد می‌فرماید: «وَ اعْلَمْ أَنَّ الرَّجُلَ إِذَا حَلَفَ بِثَلَاثَةِ أَيْمَانٍ وِلَاءً فِي مَقَامٍ وَاحِدٍ وَ هُوَ مُحْرِمٌ فَقَدْ جَادَلَ فَعَلَيْهِ دَمٌ يُهَرِيقُهُ وَ يَتَصَدَّقُ بِهِ» اگر بخواهیم این قسمت روایت را معنا کنیم، بگوییم: یعنی متفرقاً بگوید: ولاءاً؛ یعنی سه مرتبه بگوید: والله، والله، والله، این است که من می‌گویم؛ آن وقت جدال است.
اما این هم اگر به راستی بگوید: والله والله والله، این است که من می‌گویم، این هم قسم نیست و این از قسم‌های متعارف است که کفاره ندارد و بگوییم: اگر در باب حج آمد، تعبداً کفاره دارد. پس این «ثَلَاثَةِ أَيْمَانٍ وِلَاءً» را هم کسی نگفته، بلکه گفته‌اند: جدالی که در آن «لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّه» باشد، حالا سه مرتبه باشد یا یک مرتبه باشد، کفاره دارد. آن وقت اسم این را قسم گذاشته‌اند. برمی‌گردد به این‌که «لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّه» موضوعیت دارد. لذا بعد امام علیه السلام می‌فرماید: اگر «لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّه» نشد، چیزی نیست.
به عبارت دیگر بگوییم: جر و بحثی که در آن «لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّه» باشد، کفاره دارد و الاّ جرّ و بحثی که در آن «لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّه» نباشد، ولو این‌که جدال است، اما کفاره ندارد.
این هم باز با حرف آقایان جور در نمی‌آید؛ برای این‌که مثل مرحوم محقق و آقایان در مناسک‌ها وقتی وارد بحث می‌شوند، می‌گویند: از محرمات احرام جدال است؛ یعنی اگر ما جرّ و بحث کنیم و در آن «لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّه» نباشد، طوری نیست و وقتی کفاره دارد که جدالی باشد که در آن جدال هم «لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّه» باشد و اگر بخواهیم به روایت عمل کنیم، می‌فرمایند: باید سه تا باشد؛ یعنی اگر یکی باشد، اصلاً کفاره ندارد، اگر دومرتبه هم باشد، کفاره ندارد و اگر سه مرتبه بگوید، آن وقت کفاره دارد. این‌که روایت دارد، همین است که می‌فرماید: «لَيْسَ هَذَا مِنَ الْجِدَالِ وَ إِنَّمَا الْجِدَالُ قَوْلُ الرَّجُلِ لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّهِ». روایت این است:
«وَسَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يَقُولُ لَا لَعَمْرِي وَ بَلَى لَعَمْرِي، قَالَ: لَيْسَ هَذَا مِنَ الْجِدَالِ وَ إِنَّمَا الْجِدَالُ قَوْلُ الرَّجُلِ لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّهِ.»و بالاترِ آن فرمود: «وَ اعْلَمْ أَنَّ الرَّجُلَ إِذَا حَلَفَ بِثَلَاثَةِ أَيْمَانٍ وِلَاءً فِي مَقَامٍ وَاحِدٍ وَ هُوَ مُحْرِمٌ فَقَدْ جَادَلَ فَعَلَيْهِ دَمٌ يُهَرِيقُهُ وَ يَتَصَدَّقُ بِهِ».  
حالا بگوییم: روایت معرض عنها عند الاصحاب است. بگوییم: یک تعبدی در باب حج داریم و این است که اگر کسی بگوید: «لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّه»، علاوه بر این‌که حرام است، کفاره دارد. حالا اگر بحث به اینجا رسید، اصلاً بحث سالبه به انتفاع موضوع است؛ برای این‌که «لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّه» به عنوان حلف و سه مرتبه و غیره اصلاً واقع نمی‌شود. بعد هم مقداری بیشتر بگوییم: «لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّه» مربوط به عرب‌ها است و ما «به خدا قسم» و «به امام حسین علیه السلام» قسم و «به آن مکه‌ای که طواف کردم» داریم و این‌ها چیزی ندارد و بگوییم «رُفِعَ مَا لَا يَعْلَمُون»[5] می‌گوید: این‌ها چیزی ندارد. آن وقت مختص می‌شود به یک تعبد و مشکل است که انسان بگوید: اگر کسی «لَا وَ اللَّهِ وَ بَلَى وَ اللَّه» بگوید ولو جدال هم نباشد، باید کفاره بدهد. لذا مسأله، مسئله‌ی مشکلی شده است.



[1]شرائع الاسلام، محقق حلی، ج1، ص227، ط استقلال.
[2]بقره/سوره2، آیه197.
[3]بقره/سوره2، آیه224.
[4]وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی، ج13، ص146، ابواب بقیة کفارات الاحرام، باب1، ح3، شماره17338، ط آل البیت.
[5]وسائل الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی، ج15، ص369، ابواب جهادالنفس ومایناسبه، باب56، ح1، شماره20769، ط آل البیت.