درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الحج

93/12/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مسأله دوازدهم: کفاره نگاه به همسر در حال احرام/ مقصد سوم: بقیه محظورات/ رکن سوم: لواحق/ کتاب حج
بحث امروزمان راجع به نظر کردن به محرم یا نامحرم، به خانمش یا به اجنبیه است.
این نظر به سه قسم منقسم می‌شود:  
قسم اول: نظر شهوت آمیز باشد، بدون این­که چیزی از او خارج شود.
قسم دوم: نظر شهوت آمیز باشد، اما منی خارج شود و انزال شود.
قسم سوم: نظر به خانمش یا اجنبیه بدون شهوت باشد، به قول بزرگان نظر رحمت و تلطف باشد، مثل نظر کردن به مادرش و یا نظر کردن به خانمش، برای تلطف و یا خداحافظی. مثلاً می‌خواهند از هم جدا شوند، با هم دست می­دهند و رو بوسی می‌کنند و یا خانم ناراحت است، او را می‌بوسد، برای این­که او را راحت کند و با تلطف و مهربانی او را ساکت کند.
مشهور در میان أصحاب گفته­اند: اگر نظر، نظرِ شهوت باشد، معلوم است که نظر شهوت ولو _العیاذبالله_ به محرمش باشد، چه رسد به نامحرم، گناه است، اما کفاره ندارد. و اگر إمناء باشد، یک نحو استمناء است و سابقاً مسأله‌اش را گفتیم، که ولو حج من قابل ندارد، اما کفاره­ی بدنه دارد.[1] و اگر نظر تلطّف باشد، که به آن نظر رحمت گفته­اند، این نظر تلطف و رحمت مانعی ندارد، کفاره ندارد، حرام هم نیست. اما در این مسأله آخر اختلاف است، هم در روایت و هم از نظر اقوال که بعضی گفته­اند: نظر به خانمش ولو نظر رحمت باشد، کفاره دارد و کفاره هم بدنه است. در این سه قسمت، که فقها هر سه قسم را متعرض شده­اند، اختلاف روایت هم هست؛ یعنی برای هر سه قسم روایت هست و روایت­ها هم با هم اختلاف دارند.
قبل از این­که وارد این بحث شویم، یک بحث کلامی در اینجا هست که بحث خوبی است و آن این است که سجده کردن، یا بوسیدن عتبه و در و دیوار اشکال دارد یا نه؟
راجع به بوسیدن، مشهور در میان اصحاب و رسم بزرگان شیعه این چنین بوده که گفته­اند: بوسیدن عتبه و در و دیوار اشکال ندارد. این سنّی­های متعصّب راجع به بوسیدن در و دیوار و ضریح مطهر و امثال اینها خیلی مزاحم شیعه هستند. معلوم است که بوسیدن در و دیوار و ضریح مطهر و حتی بوسیدن عتبه اشکال ندارد و کار خوبی­ است، رسم هم بوده و است و سنّی­هایی که می‌گویند: «شرکٌ شرکٌ»،  از خودشان است.
اما آیا سجده کردن جایز است یا نه؟ معمولاً راجع به سجده کردن گفته­اند: اشکال دارد. لذا گفته­اند: اگر کسی مثلاً به حرم حضرت رضا علیه السلام برود و عتبه بوسی کند، طوری نیست و اما اگر سجده کند، حرام است. در این باره باید بگوییم:
سجده گاهی، سجده­ی عظمت است، که اختصاص به پروردگار عالم دارد و معلوم است که هیچ شیعه‌ای این سجده را به عتبه حضرت رضا علیه السلام و یا مکه نمی‌کند و حتی عوامی که هیچ سر و کاری هم با این مسائل ندارد، می‌دانند که سجده مختص به ذات خدا است و سجده به معنای عبادت که به آن سجده عظمت می‌گویند، برای غیر خداوند شرک است و جایز نیست.
اما سجده اگر برای عبودیت نباشد، مثل ما که برای احترام به دیگران خم می‌شویم و دست به سینه می‌گذاریم و این یک نحو رکوع است و این رسم ایرانی است، اگر این­گونه سجده کنیم، باید بگوییم اشکال ندارد. مگر جایی که به ما تهمت و افترا بزنند، بگوییم این کار را نکنید و اما افرادی که به حرم حضرت رضا علیه السلام و هم­چنین حرم­های مطهر دیگر مشرف می‌شوند و سجده می‌کنند، این­ها سجده­ی نماز و عبودیت نیست، بلکه سجده­ی رحمت و  تواضع است و این نباید اشکال داشته باشد. از قرآن هم استفاده می‌کنیم که اشکال ندارد؛ قرآن می­فرماید: از طرف پروردگار عالم امر شد: «فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ‌«.[2] همه هم سجده کردند؛ «فَسَجَدَ الْمَلاَئِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ‌ إِلاَّ إِبْلِيسَ اسْتَکْبَرَ وَ کَانَ مِنَ الْکَافِرِينَ».[3] یا قرآن در قضیه حضرت یوسف می‌فرماید: وقتی که پدر و مادر و برادرهای حضرت یوسف آمدند، پدر و مادر را روی تخت خاص سلطنتی عزیز مصر برد و این سه نفر نشستند و برادرها آمدند و به این دستگاه و به حضرت یوسف سجده کردند. که قرآن یک جمله­ای دارد که جمله شیرینی است و آن این است که حرف اول حضرت یوسف به پدرش این بود: بابا جان! نگرانی­ها کنار رود، اگر این برادرهایم این کارهای زشت را کردند، تقصیر آنها نیست، بلکه «نَزَغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَ بَيْنَ إِخْوَتِي»[4] تقصیر شیطان است و شیطان اینهارا گول زد و بین من و برادرهایم آلوده شد، و آن کارهای زشت را کردند. معلوم است حضرت یعقوب هم آمرزیده بود و آمرزیده تر کرد. حالا در این آیه­ی شریفه می‌فرماید: برادران یوسف بر حضرت یوسف و بر پدرشان حضرت یعقوب و بر مادرشان سجده کردند. لازم هم نیست اینها را تأویل کنیم و بگوییم: این سجده‌ها برای خدا بوده است، بگوییم سجده عبودیت نبوده است. رکوع هم همین است؛ گاهی رکوعِ عبودیت است، مثل اینکه در نماز به رکوع و سجده می‌رویم، گاهی رکوع برای عبودیت است، این رکوع مختص به ذات خدا است. اما گاهی برای عبودیت رکوع نمی‌رویم، هستند کسانی که معمولاً دست به سینه می‌زنند و سرشان را خم می‌کنند، و گاهی به راستی پایین می‌آیند و در مقابل بزرگان تعظیم می‌کنند.
لذا این سجده‌هایی که مردم در حرم­های مطهر می‌کنند، مثل بوسه‌های آنها است؛ این که وقتی چشمشان به ضریح مطهر می‌افتد خم می‌شوند و احترام می‌کنند، این­ها سجده­­­ی احترام و عظمت و تلطف و رحمت و رکوعِ تلطفی و عظمتی است و سجده و رکوع عبودیتی نیست و اشکال هم ندارد. قرآن هم می‌گوید؛ احتیاج به تأویل هم نداریم که تأویل کنیم و بگوییم: ملائکه به خدا سجده کردند. قرآن نمی‌گوید به من سجده کنید، بلکه قرآن می‌فرماید: «فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ»[5] و نمی‌گوید: فقعوا لی ساجدین، بلکه می­فرماید: به آدم سجده کردند. البته این سجده، سجده­ی عبودیت نبود، بلکه  احترام به آنها بود. بالاترین احترام به کسی سجده است، بعد خم شدن برای او است، بعد حرف زدن با او و بوسیدن در خانه او، یا دست او است. الان رسم است که دست بزرگان را می‌بوسند؛ حالا اگر ما اشکال کنیم، خشک مقدسی است و بوسیدن دست بزرگتر و یا بوسیدن دستِ زنش اشکال ندارد. مثلاً زنش کار حسابی کرده، وقتی آقا می‌آید، به قول آن آقا، چه خوش می‌گوید، وقتی می‌خواهی وارد خانه شوی، خستگی‌ها و غم و غصه­ها مثل گلی که ته کفشت هست و پاک می‌کنی و وارد خانه می‌شوی، این­گونه از دلت را پاک کن و وارد خانه شو و سلام و تعارف کن.
لذا هیچ­کدام این­ها بوسیدن شهوتی نیست، بلکه بوسه­ی تلطفی و رحمتی است. چنانچه گاهی دست مادرش یا پدرش را می‌بوسد و مخصوصاً ما طلبه‌ها باید این کارها را راجع به پدر و مادر و یا راجع به خانممان بکنیم و این­ها چیزهایی است که عرفیت دارد و عرف خوب می‌فهمد و هیچ احتیاج به تأویل و تأول ندارد که ما بگوییم نمی‌توان دست هیچ­کس را بوسید. بعضی از طلبه‌ها می‌گویند دست هیچکس را نمی‌توان بوسیدو دست بوسیدن مختص چهارده معصوم علیهم السلام است و آن هم اشکال دارد؛ برای این­که یک نحو عبودیت است و بعد هم کم کم می‌رسند به آنجا که خم شدن اصلاً برای حرم حضرت رضا علیه السلام هم جایز نیست و کم کم می رسد به آنچه در میان اصحاب مشهور شده که سجده کردن حرام است. در حالی که اگر از این آقا بپرسند برای خدا سجده کردی یا برای دیگری؟ می‌گوید: برای حضرت رضا علیه السلام سجده کردم، برای این­که به حرم آمده­ام، می‌خواهم برای حضرت رضا علیه السلام احترام کنم. سجده­ی شکر هم می‌تواند بکند؛ برای این­که خدا او را موفق کرده که به حرم بیاید. اما چون الان عنوان ثانوی دارد، معمولاً ما باید به مردم بگوییم: سجده نکنید. نه این­که شرک است. البته همه سنّی­ها هم نمی‌گویند، بلکه سعودی­ها می‌گویند و اینها هستند که شرک و شرک می‌گویند.
بنابراین بوسیدن دست، یا صورت و خم شدن به عنوان احترام و یا سجده کردن به عنوان احترام که به آن سجده­ی عظمتی و تلطفی در مقابل سجده­ی عبودیتی می‌گویند، اشکال ندارد و تواضعی است و اگر عنوان ثانوی راجع به سجده نبود، می‌گفتیم: سجده هم اشکال ندارد و رسم مردم است و انجام دهند و اگر عنوان ثانوی دارد، یعنی می­گویند ما امام رضا علیه السلام پرست و یا امام حسین علیه السلام پرستیم، از این جهت بگوییم سجده نکنید و حتی از همین جهت عتبه بوسی را چون خیال می‌کنند سجده است، لازم نیست و در و دیوار و ضریح مطهر را ببوسیم. اما بالاتر بیاید و برسد به آنجا که در و دیوار نبوسیم و عتبه نبوسیم، مسلما خیلی زشت است که بگوییم.
حضرت امام رضوان‌ الله ‌تعالی ‌علیه وقتی در قم وارد حرم می‌شدند، همان اول در حرم را می‌بوسیدند و بعد در دوم را می‌بوسیدند و بعد ضریح مطهر را می‌بوسیدند. استاد بزرگ ما علامه طباطبائی خیلی مقید بودند که بدنشان را به در و دیوار حرم حضرت معصومه سلام الله علیها بمالند. اینها خوب و عالی­ است؛ اشکالی هم ندارد.
لذا راجع به نظر کردن هم باید همین را بگوییم که نظر کردن به مادرش طوری نیست، نظر کردن به خانمش نظیر نظر کردن به مادرش طوری نیست؛ برای این­که به خانم خودش دو نظر دارد؛ دو گونه لذّت متباین هم است. گاهی صورت خانمش را می‌بوسد، برای این­که خیلی زحمت کشیده و از او تشکر می‌کند و گاهی می‌خواهد خداحافظی کند و دست و رو بوسی می‌کنند، اما گاهی به قول روایات ما، نظر شهوت است و این نمی‌شود. محرم است و هرچیزی که تحریک شهوت او کند، من جمله نظر کردن، نمی‌شود. آن­وقت اگر إمناء نشود، گناه کرده، ولی کفاره ندارد و اما اگر إمناء شده، دو قسم است: گاهی می‌خواسته إمناء شود، این­جا همان استمنای مشهور است که گفتند گناهش مانند گناه مجامعت است و کفاره‌اش هم کفاره مجامعت است و گاهی نمی‌خواسته إمناء شود، ولی شده است، در این باره هم روایتش را راجع به نامحرم خواندیم و راجع به محرم هم بگوییم مثل نامحرم است و اما در همین جا اگر شک کنیم که مسلّم نظر شهوت آمیز به زنش یا به صورت و دستش حرام است، اما آیا کفاره دارد یا نه؟ «رُفِعَ مَا لَا يَعْلَمُون»[6] می‌گوید: کفاره ندارد.
مرحوم محقق در اینجا ده بیست فرع فرموده­اند، مرحوم صاحب جواهر هم ادله­اش را فرموده­اند. در حالی که خیلی از فروعی که فرموده­اند، مورد شک است و وقتی مورد شک شد، مورد برائت است. نمی‌داند آیا این­گونه نظر کردن جایز است یا نه، می‌گوییم جایز است. یا نمی‌دانیم آیا کفاره دارد یا نه، می‌گوییم: کفاره ندارد و اصل اقتضاء می‌کند عدم وجود کفاره را، بلکه اصل اقتضاء می‌کند جواز را. هرکجا هم یقین داریم، اگر روایت خوب باشد، طبق آن روایت فتوا می­دهیم.
فرعی که مرحوم محقق فرموده­اند این است: «ولو نظر الی امرأته لم یکن علیه شیء و لو أمنی.»[7]
این عبارت مرحوم محقق است و همه تعجب کرده­اند که «ولو أمنی» یعنی چه. تمسک کرده­اند به این روایات:
صحیحه معاویة بن عمار: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ مُحْرِمٍ نَظَرَ إِلَى امْرَأَتِهِ فَأَمْنَى أَوْ أَمْذَى وَ هُوَ مُحْرِمٌ، قَالَ: لَا شَيْ‏ءَ عَلَيْه‏[8]
مرحوم محقق به این اطلاق تمسک کرده­اند که می‌فرمایند: «ولو نظر الی امرأته لم یکن علیه شیء و لو أمنی»؛ چون روایت معاویة بن عمار هم می‌گوید: «سَأَلْتُهُ عَنْ مُحْرِمٍ نَظَرَ إِلَى امْرَأَتِهِ فَأَمْنَى أَوْ أَمْذَى وَ هُوَ مُحْرِمٌ، قَالَ: لَا شَيْ‏ءَ عَلَيْه.»

صحیحه معاویة بن عمار: «قَالَ: فِي الْمُحْرِمِ يَنْظُرُ إِلَى امْرَأَتِهِ أَوْ يُنْزِلُهَا بِشَهْوَةٍ حَتَّى يُنْزِلَ، قَالَ: عَلَيْهِ بَدَنَةٌ.»[9]
خوب می‌شود بین دو روایت معاویة بن عمار جمع کرد و معنایش این است که گاهی نمی‌خواست إمناء شود و نظر کرد و اتفاقا تحریک شد و اتفاقا جُنُب شد، این «لاشیء علیه» و اما یک دفعه می‌خواسته، آن­وقت «علیه بدنة». جمع بین روایات همین را اقتضاء می‌کند و کلمات قوم، من جمله فرمایش مرحوم محقق رضوان ‌الله تعالی ‌علیه را هم باید همین­طور معنا کنیم. لذا ما یک کلمه در کنار فرمایش مرحوم محقق می‌گذاریم و می‌گوییم: «ولو نظر الی امرأته لم یکن علیه شیء و لو أمنی قهراً.» آن­وقت هم بین روایات جمع می‌شود و هم بین کلمات مرحوم محقق؛ برای این­که مرحوم محقق سابقاً در استمنا فرمودند: اگر نگاه کند برای این­که جُنُب شود و یا بدن خانم را دستمالی کند برای اینکه جُنُب شود، کفاره­ی بدنه دارد؛ معلوم است که این قهراً نبوده، پس «علیه بدنة».
صحیحه مسمع: «قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: وَمَنْ نَظَرَ إِلَی امْرَأَتِهِ نَظَرَ شَهْوَةٍ فَأَمْنَی، فَعَلَیْهِ جَزُورٌ[10]
دلالت این روایت بسیار عالی است و از جاهایی که وصف است و مسلّماً مفهوم دارد، همین جا است. لذا از این روایت، حرف بعدی فهمیده می­شود که «ولو نظر الی امرأته لا لشهوة، فلیس علیه شیء». مثلا خانمش را برای خداحافظی می‌بوسد و یا می‌بوسد دست خانمش یا صورت خانمش را برای این­که خوب رو می‌گیرد می­بوسد. مثلاً با هم رفتند کوچه، وقتی برگشتند و  در را بستند، یک بوسه به صورت خانمش می‌کند و یک بارک الله می‌گوید که خوب رو گرفتی و الحمدلله من زن باعفتی دارم و روگرفتن تو چقدر عالی است. مسلّماً باید بگوییم نه این­که طوری نیست، بلکه ثواب زیادی هم دارد و این قیدی که در صحیحه مسمع آمده که «وَمَنْ نَظَرَ إِلَی امْرَأَتِهِ نَظَرَ شَهْوَةٍ فَأَمْنَی فَعَلَیْهِ جَزُورٌ»، مفهومش این است که اگر شهوتی نباشد، فلیس علیه شیء.
مسأله­ی بعد این است که مرحوم محقق فرموده­اند: «و لو مسّها بغیر شهوة لم یکن علیه شیء و لو مسّها بشهوة کان علیه شاة و لو لم یمن.»[11]
در اینجا لمس است؛ یعنی اگر کسی خانم خودش را لمس کند؛ دلالت روایت خیلی عالی است که گاهی لمس می‌کند، اما به شهوت است و «علیه شاة» و اگر استمناء باشد سابقاً حکمش را گفتیم و در اینجا هم گفته شده که «علیه بدنه» و اما اگر لمس بشهوت نباشد، «فلاشیء علیه». مثل این­که دست خانمش را می‌گیرد و او را سوار ماشین می‌کند و یا خانمش را بغل می‌کند و به هواپیما می‌برد و یا در آن زمان­ها خانمش را در محمل می‌گذاشت. این لمس­ها مثل همان قُبله است. ولو این­که مرحوم صاحب جواهر اشکالهایی دارند، اما این­طور که من عرض می‌کنم، رفع اشکال­ها می‌شود و مثل این­که روایت­ها هم به خوبی دلالت دارد و فرقی هم بین نظر و لمس و قُبله یعنی بوسیدن امثال اینها نیست و ما می‌گوییم همه یک حکم دارد.
عبارت­های مرحوم محقق مجمل است و از همان عبارت اول که فرمودند: «لو نظر الی امراته لم کن علیه شیء و لو أمنی»، معلوم است که اگر إمنا قهراً نباشد، مسلّم، علیه بدنه. این ا­بهاماتی که ظاهراً نباید بگوییم ابهامات، بلکه باید بگوییم وضوحاتی بوده که مرحوم محقق رضوان‌ الله ‌تعالی‌ علیه به حال خود باقی گذاشته است و ما اگر بخواهیم طبق کلمات اصحاب بر روی هم و طبق روایات اهل بیت ‌علیهم السلام باشد، باید بگوییم: اگر لمس کردن، بوسیدن و نظر کردن، با شهوت باشد، کفاره دارد. ولی در نوع کفاره اختلاف بود، بعضی گفتند: بدنه و بعضی گفتند شاة. و اما اگر برای إمنا و استمناء باشد، علیه بدنة؛ البته اگر همین­طور که راجع به استمناء گفتیم حج باطل است، در اینجا هم نگوییم حج باطل است. ولی عمده اینجا است که اگر این نظر یا لمس یا قُبله، شهوتی نباشد، بلکه ترحمی و تلطفی باشد، اشکالی ندارد. بعضی اوقات مثلاً خانمش را بغل می‌کند و یک کیلومتر راه می‌برد؛ یا خانمش را بغل می‌کند و به هواپیما می‌برد؛ یا دست خانمش را می‌گیرد و با هم راه می‌روند و عصای خانمش می‌شود و یا خانم عصای آقا می‌شود؛ بگوییم: این نظرها و لمس­ها طوری نیست. یا با هم در اطاق هتل نشسته­اند و صحبت می‌کنند و معمولاً همیشه که زن و شوهر نسبت به هم نظر شهوت انگیز ندارند، این موقع خاص و در وضع خاص است و معمولاً زن و شوهر که با هم زندگی می‌کنند، زندگی معاشرتی است و چطور این زندگی معاشرتی اشکال ندارد، حالا در زمانی هم که محرم است، نظر معاشرتی کند؛ یعنی به عمره رفته­اند و هنوز محل نشده­اند، با هم بنشینند و صحبت کنند و گفتگوی زن و شوهری باشد، همه­ی این­ها اشکال ندارد. اما مثل این­که در مناسک­ها و حتی مناسک خود من، این­ها را اشکال می‌کنند و باید بگوییم این اشکال­ها برای احتیاط است.





[1]شرائع الاسلام، محقق حلی، ج1، ص226، ط استقلال.
[2]ص/سوره38، آیه72.
[3]ص/سوره38، آیه73.
[4]یوسف/سوره12، آیه100.
[5]ص/سوره38، آیه72.
[6]وسائل الشیعة، شیخ محمد بن حسن حر عاملی، ج15، ص369، أبواب جهاد النفس، باب56، ح1، شماره20769، ط آل البیت.
[7]شرائع الاسلام، محقق حلی، ج1، ص226، ط استقلال.
[8]وسائل الشیعة، شیخ محمد بن حسن حرعاملی، ج13، ص135، أبواب كفارات الاستمتاع في الاحرام، باب17، ح1، شماره17415، ط آل البیت.
[9]وسائل الشیعة، شیخ محمد بن حسن حرعاملی، ج13، ص136، أبواب كفارات الاستمتاع في الاحرام، باب17، ح1، شماره17415، ط آل البیت.
[10]وسائل الشیعة، شیخ محمد بن حسن حرعاملی، ج13، ص136، أبواب كفارات الاستمتاع في الاحرام، باب17، ح3، شماره17417، ط آل البیت.
[11]شرائع الاسلام، محقق حلی، ج1، ص226، ط استقلال.