درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الحج

93/09/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آیا نماز طواف باید نزدیک مقام ابراهیم باشد؟

نماز خواندن خلف المقام، در فقه یک مسأله ی مشکلی شده است. مشهور در میان اصحاب، من جمله مرحوم محقق در شرایع می فرمایند: باید این نماز را در خود مقام بخواند، و اگر نمی تواند، پشت مقام بخواند. بزرگانی مثل صاحب جواهر هم مانده اند که این عبارت را چطور معنی بکنند. عبارت محقق در شرایع این است: «یجب الصلاة فی المقام ولا یجوز فی غیره وإن زاحم فیجوز خلف المقام او بجانبیه»[1]. هفت، هشت نفر از بزرگان، هم از قدماء، مثل شیخ طوسی، مثل شیخ مفید و مثل سلار و هم از متأخرین این حرف را پذیرفته اند.
     کسی که روی این حرف اِن قلت قلت دارد، مرحوم شهید اول در دروس[2] و مرحوم فاضل هندی در کشف اللثام است.  و این مسأله خیلی بغرنج شده است، لذا مرحوم فاضل هندی( فاضل اصفهانی، صاحب کشف اللثام) می فرماید: بله اگر می تواند برود در آن اتاقک بخواند، روی آن سنگی که جای پای حضرت ابراهیم است بایستد و بخواند، معلوم است بهتر است.[3]
      مرحوم صاحب جواهر نتوانسته اند این قول را قبول کنند و گفته اند مراد اصحاب که فرموده اند «فی المقام»؛ ای دون المقام و این مجاز مشارفت است. اما دیده اند نمی شود حرف محقق را اینجوری معنا کرد، اصل حرف را قبول نکرده اند[4].
      علی کل حال، قول مشهور در میان اصحاب (از قدماء و از متأخرین) این است که نماز را در مقام بخوانند؛ به قول اینها اگر بشود، نماز را روی آن صخره سنگی که جای پای حضرت ابراهیم است بخوانند و اما اگر مزاحمت است و به عبارت دیگر اگر نمی شود، پشت مقام بخوانند، یا این طرف و آن طرف مقام بخوانند و همین کفایت می کند. مراد از این طرف و آن طرف هم یعنی عند المقام. جمله ای که مرحوم محقق و دیگران دارند این است که فرموده اند: «و ان زاحم فخلفه او جانبیه»[5].
      اما دلیلی بر این قول نداریم، با این همه روایاتی که در رابطه با نماز خلف المقام داریم -که شاید بیش از بیست روایت است - یک روایت نداریم که فرموده باشد «یصلی فی المقام». در حالی که یک روایت نداریم، اما بیست قول داریم که فرموده است: «یصلی فی المقام».
    شهرتی که بعد پیدا شده، این است که می گویند قطع نظر از آنکه «فی المقام» دلیل ندارد، بگوییم «عند المقام». این اقرب المجازات است، سه روایت هم داریم که می گوید: عند المقام.آن وقت عند المقام را گفته اند قرب المقام؛ حالا یا مقام را قبله قرار دهد، یا این طرف و آن طرف مقام بایستند، اما قرب المقام و عند المقام صادق باشد.
اما آنکه روایات زیادی روی آن داریم و مشهور در میان متأخرین و مناسک ها است، این است که گفته اند: خلف المقام مرادف با عند المقام است، یعنی این طرف و آن طرف نه، یعنی باید یجعله أماما باشد. اما فرموده اند که خیلی نباید دور شود، اما اگر خیلی دور از مقام باشد جایز نیست و خلف المقام و أمام المقام صادق نیست. الآن هم مناسکها همینطور فرمودند؛ مرحوم صاحب جواهر و دیگران هم قبول کرده اند[6]. گفته اند روایات هم مفسر آیات شریفه است، برای آنکه آیه می فرماید: ﴿وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ‏ إِبْراهِيمَ‏ مُصَلًّى﴾[7]و این «من مقام» یعنی خلف المقام، و من را من قربیه می گیریم. اگر یادتان باشد دیروز دو تا روایت خواندیم، که آیه شریفه را معنی می کرد؛ می فرمود: در طواف واجب باید نماز خلف المقام باشد، و اگر خلف المقام نباشد، جایز نیست، لقوله تعالی: ﴿وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ‏ إِبْراهِيمَ‏ مُصَلًّى﴾. اما در حالی که پنج روایت داریم که آیه شریفه را تفسیر می کند، باز درباره ی آیه شریفه احتمالهایی داده شده است:
      بعضی گفته اند: این مِن به معنای فی است؛ یعنی «واتخذوا فی مقام ابراهیم مصلی». بعضی گفته اند: مِن در﴿وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ‏ إِبْراهِيمَ‏ مُصَلًّى﴾ من قُربیه است یعنی نزدیک مقام، حال یا در مقابل، یا جانبیه؛ این طرف و آن طرف مقام. بعضی گفته اند: ﴿وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ‏ إِبْراهِيمَ‏ مُصَلًّى﴾؛ ای خلفه؛ یجعله أماما. در حالی که دیروز روایت صحیح السند و ظاهر الدلاله ای خواندیم که می فرمود: «لَيْسَ لِأَحَدٍ أَنْ يُصَلِّيَ رَكْعَتَيْ طَوَافِ الْفَرِيضَةِ إِلَّا خَلْفَ الْمَقَامِ، لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ "وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِيمَ مُصَلًّى‏" فَإِنْ صَلَّيْتَهَا فِي غَيْرِهِ فَعَلَيْكَ إِعَادَةُ الصَّلَاةِ»[8] و این مِن را به خلف معنا کرد؛ حالا به نحو مجاز باشد، حقیقت باشد. این حرفهایی است که در این مسأله زده شده است و ما بخواهیم مسأله را با آیه شریفه، یا با روایات حل کنیم، نمی توانیم. دیگران هم نتوانسته اند حل بکنند، آدمهای معمولی هم نیستند، مثل شیخ طوسی، شیخ مفید، مثل علامه، محقیقین (محقق اول محقق دوم)، بعد هم مثل صاحب جواهر و بعد هم مناسکها نتوانسته اند مسأله را حل کنند و این اختلاف عجیب در میان شیعه پیدا شده است و هرکدام چیزی گفته اند، یا از آیه، یا از جمع بین روایات چیزی استفاده کرده اند.
     لذا آیه ی شریفه ﴿وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ‏ إِبْراهِيمَ‏ مُصَلًّى﴾ راستی مجهول است و نمی شود معنایش کرد. اگر بخواهیم حقیقت را مراعات بکنیم، باید بگوییم حرف مشهور که گفته اند فی المقام، گرچه مشکل است، ولی اقرب از همه اقوال است؛ یعنی ﴿وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ‏ إِبْراهِيمَ‏ مُصَلًّى﴾ از مقام مصلی بگیر؛ یعنی داخل آن اتاقک، یعنی روی سنگ نماز بخوان. این معنا اقرب همه معناهایی است که فرموده اند؛ اما باز هم انسان بتواند رویش فتوا بدهد و بگوید: مِن در﴿وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ‏ إِبْراهِيمَ‏ مُصَلًّى﴾  من تبعیضی است یعنی داخل آن اتاقک، روی آن سنگ نماز بخوان، این هم مشکل است. مثلا در اتاقک سه چهار نفر می توانند نماز بخوانند، گفته شده است که از اتاق یک جایی را بگیر نماز بخوان. معلوم است، اگر بشود این حرف را گفت، گفتنش خیلی خوب است؛ به این معنی که من تجربه کرده ام، ما بعض اوقات که زودتر مشرف می شدیم و کسی نبود، آن سنگ جای پای حضرت ابراهیم را می دیدیم، اگر درب اتاق بسته نبود، می توانستیم برویم آنجا نماز بخوانیم. لذا گاهی چسبیده به مقام سجده می کردیم، چون آن وقت که این گرفتاری ها نبود؛ در اتاقک باز بود، می رفتند داخل اتاق، یا اصلا اتاقک نبود، می رفتند روی سنگ می ایستادند و نماز می خواندند. لذا مرحوم صاحب جواهر در قول اصحاب گیر است، ولی براستی بهترین اقوال و موافق با احتیاط همین است که اگر می شود داخل اتاقک، اگر می شود نماز را روی آن سنگی که جای پای حضرت ابراهیم است، بخواند. 
     بله گفتم که الآن درِ اتاقک بسته است و ممکن نیست روی آن سنگ نماز خواند. لذا گفتم: اگر بشود، بباید آنجا نمز خواند. می شود، روی آن سنگ نماز خواند، برای اینکه نمی خواهیم قبله را مراعات کنیم، سنگ هم سنگ درازی است و می شود روی آن نماز خواند. اما الان نمی شود، به همین خاطر است که مرحوم محقق می فرماید: «ان زاحم فخلفه او جانبیه». می بیند نمی شود، می گوید اگر نشد، پشت مقام یا این طرف و آن طرف مقام بخواند. ولی ای کاش فرموده بود اگر نشد، در حالی که می فرماید : «ان زاحم» اگر برای جمعیت زیاد است، در اتاقک نخواند. حالا که در اتاقک نخواند، چکار کند؟ «عنده» بخواند؛ همین که در روایات آمده است. همان حرف محقق می شود که خلفه او جانبیه، نزدیک مقام ابراهیم باشد، این طرف مقام، یا آن طرف مقام و یا مقابل مقام. این هم معلوم است که اگر بشود، خیلی خوب است . حالا اگر نشد چه؟ خلفه؛ برای اینکه آنجا همیشه شلوغ است و همیشه جمعیت زیاد است و در اتاقک بسته است؛ بسته هم نباشد، اصلا نمی شود و بگوییم اصلا در روایتها، یا بین اقوال تعارضی هم نیست.
      گفتم نتوانستیم روایتی پیدا کنیم که حرف مشهور را بزند و بگوید فی المقام. تعارض عنده و خلفه هم طولی است و معنایش این است که اگر روایت هم نداشتیم، قاعده ی طبیعی اش همین است؛ وقتی می گویند پشت مقام ابراهیم نماز بخوان، می تواند طوری نماز بخواند که پیشانیش را بگذارد بر سنگی که چسبیده به مقام است. این قاعده طبیعی اش است، اما اگر نشد چه؟ یک قدری عقب تر بخواند و اگر نشد یک قدری عقب تر بخواند. خلف هم مراتبی دارد: گاهی خلفه با عنده یکی می شود، یعنی خلف نزدیک است، گاهی متوسط است، گاهی هم دور است. یعنی اگر آخر مسجد است، قضیه طبیعی اقتضا می کند که بگوییم: حالا که خلفه صادق است و خلف مقام ولو آخر مسجد باشد، جایز است. لذا بگوییم بین روایتها تعارضی نیست و این روایتها این جور جمع می شوند که مرحوم محقق فرمودند؛ «فی المقام و ان زاحم فعنده»، اما عنده را یک مصداق خلف گرفتند. ای کاش مرحوم محقق و دیگران این را هم فرموده بودند: «ان زاحم فخلفه بای وجه صدق»؛ یعنی در آخر مسجد هم اگر مقام قبله او باشد،که در روایت دارد «یجعله أماما»،  بگوییم جمع بین اقوال و جمع بین روایات این است که اگر خلف صادق، کفایت می کند.  
     اگر حرف من را قبول کنید، اصلا نزاع لفظی می شود؛ یعنی در این مسأله ای که از مسائل بهرنج در فقه است، نزاع لفظی دارند؛ همه می گویند اگر بشود در مقام، در مقام، اگر در مقام نشود، عند المقام، اگر عند المقام نشود، خلف المقام. خلف هم مراتبی دارد: یک مرتبه اش چیزی است که با عند می سازد، یک مرتبه اش با عند نمی سازد، اما مقابل عرفی است، مثل نماز جماعت،که مأموم در نماز جماعت خلفه اقتدا می کند؛ ای جعله اماما. خلف این طور که بر او صادق است.، لذا نزاع لفظی می شود و باید بگوییم این حرفها را همه قبول دارند. اما معمولا مناسکها قبول ندارند، البته در میان آنها کسانی هستند که بگویند هر کجا که خلف صادق است می شود نماز خواند، اما معمولا نمی گویند و می گویند باید عند باشد؛ می گویند باید نزدیک باشد. این دردسری که درست شده است، برای همین است که می گویند باید عنده باشد؛ چون روایات عنده دارد. می گوییم روایتها هم خلفه دارد، هم عنده دارد؛ روایات خلفه هم بیشتر از روایات عنده است و بین عنده و خلفه تعارض هم نیست. همانطور که مرحوم محقق، مرحوم شیخ طوسی، مرحوم شیخ مفید، مرحوم شهید دوم، مرحوم محقق و دیگران تعارض ندیده اند و گفته اند: جمع بین روایات این است، که بگوییم: الافضل فالافضل؛ یعنی اگر می تواند در مقام بخواند، در مقام، نمی تواند عند المقام، نمی تواند خلف المقام. خلف المقام هم هر کجا که می تواند، حیال المقام و جنب مقام که صادق باشد؛ به سمت آن یا به سِمَت آن که باشد، کفایت می کند.
     این حرف را همان روایت حسین بن عثمان که دیروز خواندیم، روایت هم صحیح السند بود، دلالت داشت. روایت می گفت: من خودم موسی بن جعفر (علیهما السلام) را دیدم که طواف واجب کردند و رفتند نماز را به حیال المقام خواندند، آن هم دور، آخر مسجد. گاهی به حیال المسجد است، آنجا حیال مقام و خلف مقام صادق نیست. اما یک دفعه حیال المقام و خلف المقام صادق است؛ این طرف و آن طرف مقام است، اما سمت و سِمَت محفوظ است، بگوییم جایز است. ما در مناسکمان می گوییم: در طواف واجب هر کجا نماز طواف را بخواند، اگر خلف المقام صادق باشد ولو در طبقه دوم باشد، چه رسد به طبقه اول، می گوییم جایز است. این خلاصه بحث امروز است، اگر قول من را بپسندید، قول خوبی می شود. مطالعه کرده اید، می بینید که صاحب جواهر در این مسأله حسابی گیر است. ای کاش صاحب جواهر این احتیاط را کرده بودند و فرموده بودند که احتیاط اقتضا می کند اگر در مقام می شود، در مقام، اگر نمی شود، قرب المقام، اگر نمی شود خلف المقام بخواند. الآن هم اتفق الاصحاب علی ذلک؛ تمام مناسکها این را قبول دارند. بگوییم آقایانی هم که فرموده اند اگر می شود در مقام، اگر نمی شود عند المقام، اگر نمی شود خلف المقام او جانبیه، همین احتیاط را کردند و گفته اند طولی است. مرحوم محقق که تسلط عجیبی روی روایات اهل بیت (علیهم السلام) دارند، چیزی نمی گویند که اصلا روایتی روی آن نباشد. گفتم: بیش از بیست روایت داریم، اما یک روایت نداریم که بگوید: «صل فی المقام» و مثل اینکه مرحوم محقق و دیگران تبعا لقدماء این احتیاط را کرده اند و گفته اند اگر بشود در مقام نماز بخواند، معلوم است همه می پسندند. اگر هر کسی را رها بکنند و بتواند برود روی آن سنگ نماز بخواند، بتواند در آن اتاقک نماز بخواند، حتما می رود و حاضر است دلارها بدهد، ریالها بدهد که آنجا نماز بخواند.اما الان که آنجا نمی شود چه؟ هر چه نزدیکتر باشد، بهتراست، اما عند المقام کافی است. عند المقام هم گاهی مقابل است،گاهی این طرف یا آن طرف مقام است. البته بخواهد جلوتر باشد،به طوری که پشتش را به مقام بکند و رو به کعبه نماز بخواند، معلوم است که نمی شود و با هیچ چیز جور در نمی آید. اما همانطور که مرحوم محقق فرموده اند: «ان زاحم فخلفه او جانبیه»، کفایت می کند. بله معلوم است اگر بتوانیم ولو با التماس کردن، با پول دادن و در وقت خلوت رفتن فی المقام نماز بخوانیم، همین کار را می کنیم، اگر نمی شود چه؟ خلفه و جانبیه را می گیریم و هرکجا می شود نماز می خوانیم، همانطور که امام موسی کاظم (علیه السلام) نماز را حیال المقام، آن هم آخر مسجد خواندند. روایت بعدش «لکثرة الجمعیة»[9] دارد، که دیروز گفتم روایت ضعیف السند است. البته دیروز گفتم راوی می گوید: حضرت «لکثرة الجمعیة» این کار را کردند. بگوییم این یک امر طبیعی است و خلاف عرف، خلاف واقع و امثال اینها نبوده است. روایتها می گوید خلف و خلف یک امر عرفی است و عرفا اگر آخر مسجد هم باشد، اما جعله أماما، این نماز درست است. بله هر چه جلوتر بیاید تا برسد به خود مقام، بهتر است. ما می گوییم روایات خلف المقام، خلف عرفی است، نه خلف تسامحی و خلف عرفی مثل عند عرفی، که تا وسط مسجد را می گیرد، خلف عرفی هم تا آخر مسجد را می گیرد. همان  جایی که موسی بن جعفر (علیهما السلام) نماز خواندند، درست است و می خواستند به ما یاد بدهند که خلف المقام ولو آخر مسجد، می شود نماز خواند. لذا نزاع، نزاع لفظی می شود و اصلا بگوییم این حرف را همه قبول دارند و یک نزاع لفظی است.
     اگر این حرف من را قبول نکنید، دیروز گفتم که تقیه مدارائی می گوید به این چیزها اینقدر سخت نگیر. تقیه مدارائی می گوید هر کجای اعمال مکه که در آن حرف در می آید، موافق آنها باش. دیروز گفتم که شما اول ماهتان را موافق اینها قبول می کنید، در حالی که خیلی ها قبول ندارند. یکی از بزرگان، به نام مرحوم آیت الله شیخ مرتضی مظاهری (خدا رحمتش کند) به من می گفت: با مرحوم آقای خویی پیش ملک فیصل رفتیم، برای اینکه می دانستیم روز عرفه نیست و این اعمالی که به جا می آوریم، درست نیست. ایشان هم احترام کرد. ملک فیصل خیلی بهتر از این سعودی ها بود، خیلی بهتر که نه، او خوب بود و اینها بد هستند. می گفت: پیش ملک فیصل رفتیم و قضیه را گفتیم. او عصبانی شد وگفت آخر ما مسلمان نیستیم؟ ما هم می دانیم که روز نهم ذی الحجه اعمال دارد، روز دهم ذی الحجه اعمال دارد. بعد هم عصبانی شد و دستهایش  روی چشمانش گذاشت و گفت: «والله رأیت بعینی»؛ من ماه را به چشم خودم دیده ام. مرحوم شیخ مرتضی می گفتند که مرحوم آقای خویی دیگر حال نداشتند بنشینند، بلند شدند و خداحافظی کردند رفتند، اما من یک مقدار با او نشستم، کم کم که از عصبانیت بیرون آمد و به من گفت: بگذارید وحدت حفظ بشود، سنی و شیعه گری اش نکنید، بگذارید همه اعمال را یک جور بجا بیاوریم. الآن راجع به اول ماه، همه مراجع تقیه مدارائی را قبول دارند، در حالی که خیلی ها می دانند اول ماه نیست، مثل همین قضیه که گفتم مرحوم شیخ و مرحوم آقای خوئی می دانستند اول ماه نیست، اما اعمال را به جا آوردند. همه می دانیم اینجا که الان قربانی می کنیم، مذبح نیست، همه می دانیم این منی، آن منی نیست، همه می دانیم این جمره، آن جمرات نیست، اما همه مراجع می فرمایند: با هم متحد باشید، هر کاری آنها می کنند، شما هم بکنید؛  مملکت، مملکت آنها است، قوانین را آنها جعل می کنند، شما هم طبق آن قوانین عمل کنید. به این می گویند تقیه مدارائی و این تقیه مدارائی بهترین وحدت است که باید داشته باشیم. دیروز هم گفتم، اگر هم این حرف دوم و سوم رانپذیرید، الآن قاعده حرج است.


[1] شرائع الاسلام، محقق حلی، ج1، ص200.
[2] دروس، شهید اول، ج1، ص396.
[3] کشف اللثام، فاضل اصفهانی، ج5، ص544.
[4] جواهر الکلام، شیخ محمد حسن نجفی، ج19، ص316.
[5] شرائع الاسلام، محقق حلی، ج1، ص200.
[6] جواهر الکلام، شیخ محمد حسن نجفیف، ج19، ص317.
بقره/سوره2، آیه125.
[8] وسائل الشیعه، شیخ حرعاملی، ج9، ص480، ابواب طواف، ح1، شماره 18119، ط اسلامیه.
[9] تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج5، ص 140.