درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الحج

93/09/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آیا نماز طواف باید نزدیک مقام ابراهیم باشد؟
مسأله ی امروز هم یک مسأله ی مشکل و مبتلابه ای است و آن مسأله ی نماز خلف مقام ابراهیم است. طواف که تمام شد، باید دو رکعت نماز پشت مقام ابراهیم بخواند.
     اصل مسأله یک ضرورت است و اختلافی در میان اصحاب نیست. اما مراد از این «پشت مقام» چیست؟ باید عند المقام باشد، یا اگر دور از مقام ابراهیم، اما به طرف مقام حضرت ابراهیم هم باشد، پشت مقام صادق است؟ اگر قُرب مقام ابراهیم صادق نیست، آیا کفایت می کند یا نه؟ کسانی که مشرّف شده اند دیده اند که الان شیعه در یک مضیقه ی بالایی واقع شده و می خواهد این نماز را قرب مقام ابراهیم بخواند و هر چه نزدیکتر هم برایش دلچسب تر و بهتر است؛ لذا یک جمعیت عجیبی هست و معطلند که بتوانند قرب مقام ابراهیم نماز بخوانند. آیا این واجب است؟ شکی نیست که هرچه بتواند نزدیکتر نماز بخواند، بهتر است. این مطلب معلوم است، یک امر عقلی و یک امر ضروری است، اما اگر طواف کرد و مثلا رفت وسط مسجد و به طرف مقام ابراهیم نماز خواند، کفایت می کند یا نه؟
     خیلی از آقایان می فرمایند نه. الآن یک مشکلی هم شده است. حاجی ها یاد گرفته اند پشت مقام ابراهیم نماز بخوانند و یا می خواهند احتیاط بکنند، بالاخره پشت مقام ابراهیم یک جمعیت فراوانی جمع می شود و یک مضیقه ی حسابی درست می شود. مثل همان طواف بین المقام والکعبه که یک مشکل فوق العاده ای بود و ما می گفتیم لازم نیست و هر کجا طواف بکند، کفایت می کند؛ اینجا هم همینطور است.
     آیه شریفه می فرماید: ﴿وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ‏ إِبْراهِيمَ‏ مُصَلًّى[1]؛ یعنی از مقام ابراهیم قبله بگیرید، مصلی بگیرید. این ﴿مِنْ مَقامِ‏ إِبْراهِيمَ﴾ یعنی چه؟ بعضی ها معنا کرده اند، گفته اند: یعنی قرب، نزدیک مقام ابراهیم. بعضی معنا کرده اند  به عند مقام ابراهیم و گفته اند: ﴿وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ‏ إِبْراهِيمَ‏ مُصَلًّى﴾؛ یعنی عند مقام ابراهیم و عند مقام ابراهیم همان قرب است. نزدیک عرفی این است که باید پشت مقام باشد. اما بعضی گفته اند: ﴿وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ‏ إِبْراهِيمَ‏ مُصَلًّى﴾؛ یعنی به طرف مقام ابراهیم نماز را بخوانید. یک دفعه به طرفی می خواند، که هیچ ربطی به مقام ابراهیم ندارد؛ مثلا در مسجد می خواند، یک دفعه از مقام ابراهیم می خواند، یعنی به طرف مقام ابراهیم می خواند. هر سه معنا را برای آیه شریفه کرده اند؛ آن کسانی که قُربی هستند، می گویند: مِن در ﴿مِنْ مَقامِ‏ إِبْراهِيمَ‏ ﴾ به معنای قرب است، یعنی باید نزدیک مقام ابراهیم، پشت مقام ابراهیم بخوانید.  آن کسانی که فاصله را متوسط می دانند، می گویند: عند مقام ابراهیم،یعنی لازم نیست پهلوی مقام باشد، همین مقدار که عندی عرفی صادق باشد، بس است. آن کسانی هم که طرف مقام ابراهیم را شرط می دانند، سمت را شرط می دانند، می گویند: ﴿مِنْ مَقامِ‏ إِبْراهِيمَ‏ ﴾ یعنی به طرف مقام ابراهیم. مثلا آخر مسجد است، اما به طرف مقام ابراهیم است، اگر جمعیت نبود مقام ابراهیم را می دید؛ معنای﴿وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ‏ إِبْراهِيمَ‏ مُصَلًّى﴾ این است. لذا آیه ی شریفه راسه جور معنا کرده اند، احتمال هر سه معنی هم در آیه ی شریفه هست، یعنی تاب هر سه معنی را دارد. لذا بخواهیم آیه ی شریفه را به معنای قرب معنا کنیم، مشکل است؛ به معنای عند معنا کنیم، مشکل است؛ به معنای طرف هم معنا کنیم، مشکل است. چرا که هر سه احتمال در آیه شریفه داده می شود.چند روایت بخوانیم، ببینیم چه باید گفت. روایات درباب 72 از ابواب طواف آمده است.
     مرسله صفوان: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فِي حَدِيثٍ قَالَ: لَيْسَ لِأَحَدٍ أَنْ يُصَلِّيَ رَكْعَتَيْ طَوَافِ الْفَرِيضَةِ إِلَّا خَلْفَ الْمَقَام‏».[2]
     روایت ولو مرسله است، اما مرسِل آن صفوان بن یحیی است و صفوان بن یحیی از اصحاب اجماع است و مرسلاتش حجت است. بنابر این روایت از نظر سند اشکالی ندارد. اما معنای «خلف المقام» چیست؟ آیا قرب المقام، یا عند المقام، یا طرف المقام؟ خلف به هر سه اطلاق می شود؛ اگر کسی آخر مسجد نماز بخواند، به طرف مقام ابراهیم است. به خلاف آنجا که اصلا مقام ابراهیم را نمی بیند، آنجا خلف نیست. یک دفعه وسط مسجد است، در این صورت اگر به طرف مقام ابراهیم باشد، باز خلف مقام ابراهیم است. یک دفعه هم کسی مثل ما شیعه ها می آید به زور این طرف و آن طرف می زند، سه چهار نفر را حلقه وار نگاه می دارد و پشت مقام ابراهیم نماز می خواند؛ این هم خلف مقام ابراهیم است، لذا این روایت، دلالتش بهتر از آیه شریفه است، برای اینکه آیه شریفه می فرمود: ﴿وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ‏ إِبْراهِيمَ‏ مُصَلًّى﴾، اما این روایت کلمه ی «خلف مقام» دارد. اما باز از این جهت در مسأله لنگ هستیم، که این خلف مقام؛ یعنی قرب المقام؛ یعنی عند المقام؛ یا یعنی الی طرف المقام؟ هر سه احتمال هست. بعد خود امام (ع) در همین روایتِ صفوان، خلف را معنی می کند؛ یعنی به آیه تمسک می کنند.
«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فِي حَدِيثٍ قَالَ: لَيْسَ لِأَحَدٍ أَنْ يُصَلِّيَ رَكْعَتَيْ طَوَافِ الْفَرِيضَةِ إِلَّا خَلْفَ الْمَقَامِ، لِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ "وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِيمَ مُصَلًّى‏"فَإِنْ صَلَّيْتَهَا فِي غَيْرِهِ فَعَلَيْكَ إِعَادَةُ الصَّلَاةِ».
     تأکیدش خوب است، تمسک به آیه هم شده، مفهوم گیری هم شده است، که اگر خلف مقام نباشد، مثل این است که هیچ کاری نکرده باشی.
     صحیحه ابزاری: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْأَبْزَارِيِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ رَجُلٍ نَسِيَ فَصَلَّى رَكْعَتَيْ طَوَافِ الْفَرِيضَةِ فِي الْحِجْرِ، قَالَ: يُعِيدُهُمَا خَلْفَ الْمَقَامِ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ‏ "وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِيمَ مُصَلًّى»‏.[3]
      نظیر این دو روایت خیلی است. اصلا می توانیم بگوییم یک ضرورت است که نماز طواف باید خلف المقام باشد. در این دو روایتی که خواندیم، هر دو قید فریضه (رَكْعَتَيْ طَوَافِ الْفَرِيضَةِ) دارد. این راجع به طواف فریضه، اما طواف مستحبی را بعد بحث می کنیم و می گوییم که روایات فراوانی داریم که نماز طواف مستحبی هر کجا باشد اشکال ندارد.
     می توانیم بگوییم: این دو روایت، آیه شریفه را هم معنی کرد که مِن در﴿مِنْ مَقامِ‏ إِبْراهِيمَ‏ ﴾ چه منی است؛ فرمود: از مقام ابراهیم مصلی بگیر، یعنی خلف المقام. اما همه اشکال ها در این است که اگر کسی رفت آخر مسجد و خلف المقام نماز خواند، نمازش درست است یا نه؟ مشهور می گویند نه. همه حرف ها در این است که خلف المقام، یعنی پشت مقام؛ ای قرب مقام، که بعضی از روایات عند المقام دارد.
     صحیحه حسین بن عثمان: روایت صحیحه السند است، سندش هم خیلی بالاست. «قَالَ: رَأَيْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى (ع) يُصَلِّي رَكْعَتَيْ طَوَافِ الْفَرِيضَةِ بِحِيَالِ الْمَقَامِ قَرِيباً مِنْ ظِلَالِ الْمَسْجِد».[4]
     می گوید: دیدم موسی بن جعفر(ع) رفتند نماز طوافشان را نزدیک آن ایوانها، یعنی آخر مسجد، اما به حیال و به طرف مقام خواندند. روایت صحیح السند و ظاهر الدلاله است، اما اصحاب معمولا به روایت عمل نکرده اند و گفته اند نمی شود وباید حتما عند المقام و خلف المقام باشد؛ به عبارت دیگر باید قرب المقام باشد.
صحیحه زراره: «عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا (ع) قَالَ: إِلَّا عِنْدَ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ (ع) وَ أَمَّا التَّطَوُّعُ فَحَيْثُ شِئْتَ مِنَ الْمَسْجِدِ»[5].
     این روایت «عند المقام» دارد، آیا معنای عند المقام، قرب المقام است، یا عند المقام یعنی عند عرفی؟ گفته اند: این عند مثل این است که  کسی بگوید من پیش فلانی بودم؛ یعنی در یک اتاق با هم مثلا صحبت می کردیم، اما اگر دور باشد، عند صادق نیست. مشکل است انسان بگوید. 
    آیا کلمه «لَا يَنْبَغِی» هم دلالت بر وجوب دارد؟ مشهور در میان اصحاب این است که «لَا يَنْبَغِي» یعنی سزاوار نیست؛ یعنی خوب است این کار را نکند؛ به عبارت دیگر اگر این کار را بکند یا مکروه است یا مفضول است. اما مرحوم آقای خوئی (ره) خیلی جاها اصرار دارند کلمه لا ینبغی دلالت بر حرمت می کند؛ اینجا هم می گویند لا ینبغی یعنی نمی شود، جایز نیست.
     اما ظهورِ لا ینبغی همین جور که اصحاب همه جا فهمیده اند، یعنی سزاوار نیست. اما معلوم است اگر بتواند قرب المقام باشد، خیلی بهتر از این است که عند المقام باشد؛ اگر بتواند عند المقام باشد، خیلی بهتر از این است که برود در طبقه دوم و در آن ایوانهایی که در مقابل مقام ابراهیم است، نماز بخواند. لذا بگوییم این روایت هم با این لا ینبغی دلالت می کند بر اینکه واجب نیست، آنکه واجب است خلف المقام است، اگر شک کنیم که آیا قرب المقام واجب است یا نه، اقل و اکثر ارتباطی می شود؛ می دانیم باید نماز بخوانیم؛ می دانیم باید هم خلف المقام باشد، نمی دانیم آیا باید قرب المقام هم باشد یا نه؟ رفع مالا یعلمون می گوید لازم نیست. لذا اصل هم اقتضا می کند که بگوییم: آن طرفی که مقام ابراهیم است ولو مثلا آخر مسجد است، اما وقتی خط کشی بکنیم مثلا با ده ذراع می رسد به مقام ابراهیم، حیال است. حال این خلف المقام سه مرتبه دارد: یک مرتبه اش به مقام ابراهیم چسبیده است، یک مقدار آن طرفتر، عرفا عند مقام ابراهیم است، یکی هم آخر مسجد است، اما به طرف مقام ابراهیم است. هر سه جا خلف المقام صادق است. اگر هم شک کنیم اصل می گوید خلف المقام صادق است؛ و لو خیلی دور است، قرب نیست، عند نیست، اما خلف است. نمی دانم چرا باید این روایت حسین بن عثمان را رها کنیم ؟  اجماعی هم بعضی گفته اند، اصلا این مسأله را متعرض نشده اند؛ همین مقدار گفته اند که باید خلف المقام باشد و این مسأله که آیا قرب، یا عند،  یا محاذی و حیال ملاک است، تازه در مناسکها پیدا شده است.
      یک روایت دیگر هم  از همین حسین بن عثمان است، اما ضعیف السند است. «قَالَ: رَأَيْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسی (ع ) يُصَلِّي رَكْعَتَيِ الْفَرِيضَةِ بِحِيَالِ الْمَقَامِ قَرِيباً مِنَ الظِّلَالِ[6] [7] لِكَثْرَةِ النَّاسِ».[8]
     گفته اند: «لکثرة الناس» قید است، یعنی اگر جمعیت باشد و نتواند، هر جا که می خواهد بخواند و اما اگر کثرت جمعیت نباشد، حتما باید پشت مقام ابراهیم باشد.
     اما حرف این است که «لکثرةالناس» قید در کلام راوی است، فعل و قول امام (ع) که نبوده است. حسین بن عثمان می گوید: من دیدم که موسی بن جعفر (ع) طواف فریضه کردند، بعد برای خاطر اینکه جمعیت زیاد بود، رفتند آخر مسجد و خلف المقام (بِحِيَالِ الْمَقَامِ) نماز طواف خواندند. حال با قیدِ کلام راوی که نمی شود فعل امام (ع) را مقید به کثرت جمعیت کنیم.
      بعضی ها گفته اند: فعل امام (ع) که حجت نیست؛ به این معنی که امام (ع) کار درستی کرده اند، اما چه جور بوده است؟  نمی شود از این روایت فهمید.
      اما این حرف یک اشکال دارد و آن این است که حسین بن عثمان که روایت را نقل می کند، نمی خواهد  تاریخ  نقل کند، می خواهد یک مسأله بگوید؛ به عبارت دیگر حسین بن عثمان می خواهد نقل کند که موسی بن جعفر (ع) نماز را قرب المقام نخواندند. لذا انصافا روایت حسین بن عثمان سندش خوب است، دلالتش هم خوب است. «لکثرة الناس» هم در سند ضعیف است، اگر هم باشد، چون در کلام راوی است، خصوصیت ندارد.
      یک مسأله دیگرهم هست و آن این است که اگر کسی پافشاری کند و بگوید:  حتما باید قرب المقام باشد، می گوییم الآن حرج است، راستی سخت است، باید بگوییم «لکثرة الناس»  دیگر قرب المقام می افتد. یک مقدار بالاتر، تقیه ی  مدارائی می گوید لازم نیست قرب المقام باشد. الآن مکه، منایش منا نیست، مشعر الحرامش فیه ما فیه است، مذبحش مذبح نیست، رمی جمره اش رمی جمره نیست ؛ اما شما همه را درست می کنید و می گویید آنها چنین کرده اند، تقیه مدارائی می گوید: هرکار آنها کردند، شما هم بکنید. اول ماه آنها که حجت نیست، چون همین مقدار که حکومتشان می گوید اول ماه است، همه در رساله ها می نویسند اول ماه است. اما  نمی شود مخالفت آنها کنیم؛ آنها بگویند اول ماه است، ما بگوییم دوم ماه است. همه اینها را با چه چیزی درست می کنید؟ همه اینها را با تقیه مدارائی درست می کنید. راجع به خلف مقام هم بگویید هر کار آنها می کنند درست است. چطور آنجا ها را می گویید و اینجا ها مردم را در درد سر می اندازید؟ علی کل حال اگر یک کسی بگوید: ما از آیه واز روایات استفاده می کنیم که باید قرب المقام باشد،  می گوییم: حرج آن را می دارد، چون الآن حرج است. اگر این حرف  را هم قبول نکنیم، تقیه مدارائی آن را بر می دارد. ولی از همه ی اینها مهم تر، حرف ما دو چیز است:
1-اگر برود آخر مسجد نماز را بخواند، اما مقابل باشد،  عند المقام، حیال المقام و خلف المقام صادق است؛ آیه ی  «واتخذو...» هم صادق است. ما صدق عرفی درست می کنیم و می گوییم هر کجا خلف المقام باشد، جایز است، ولو در طبقه دوم باشد. چه رسد به اینکه در طبقه اول و در ایوانهای مقابل مقام ابراهیم باشد.
2-آن تقیه مدارائی هم الآن پیش همه مراجع یک چیز مسلمی است و نمی شود که ما مذبحمان دو تا باشد، در حالی که می دانیم تغییر کرده است؛ نمی شود اول ماهمان دو باشد.


بقره/سوره2، آیه125.  
[2]وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج9، ص480، ابواب طواف، ح1، شماره 18119، ط اسلامیه.
[3] وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج9، ص480، ابواب طواف، باب72، ح2، شماره18120، ط اسلامیه.
[4] وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج9، ص486، ابواب طواف، باب75، ح1، شماره18145، ط اسلامیه.
[5]وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج9، ص481، ابواب طواف، باب73، ح1، شماره18121، ط اسلامیه.
[6] مرحوم کلینی در کافی روایت را این طور نقل کرده اند: «قریبا من ظلال المسجد».
[7] وسائل الشیعه، شیخ حرعاملی، ج9، ص486، ابواب طواف، باب75، ح1، شماره18146، ط اسلامیه.
[8]  تهذيب الاحکام، شیخ طوسی، ج5، ص 140.