درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الحج

93/08/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اعمال مکّه؛ داشتن طهارت برای طواف

مسئله ی دیروز مسئله ی مهمی بود و این بود که در طواف طهارت می‌خواهیم. طهارت از خبث و طهارت از حدث؛ و بالاخره باید وضودار یا غسل دار باشد. در این باره حرفی نبود و روایات فراوانی بود و حتی راجع به طواف مستحبی که طهارت در آن شرط نیست، روایت بود و اختلافی هم در مسئله نیست؛ اما اختلافی که هست و مسئله مهم است، اینست که اگر کسی معذور باشد در وضو گرفتن یا غسل کردن. مثلاً زن حائضه پاک شده و می‌خواهد طواف کند اما آب برای او ضرر دارد و نمی‌تواند غسل کند. آیا با تیمم می‌تواند وارد مسجد الحرام شود یا نه و آیا آن طواف می‌توان مجزی از طواف عمره‌اش باشد یا نه؟! یا مثلاً دست کسی زخم است به طوری که نمی‌تواند وضو بگیرد و یا دستش شکسته است و به گونه‌ای است که نباید وضو بگیرد، حال عمره باشد یا حج باشد، آیا این می‌تواند تیمم کند و طوافش را به جا آورد یا نه؟!
اختلاف در اینجا می‌شود که اگر نتوانست چه باید کرد!
مشهور گفتند نائب بگیرد و روایتی هم در مبطون و مسلول داریم که در آن روایت سوال می‌کند و حضرت می‌فرمایند نائب بگیرد. حال در مبطون و مسلول احتمالش هست که مسجد را نجس کند، لذا فرمودند نائب بگیرد، و علی کل حالٍ مسئله مشکل است، که آیا با تیمم می‌تواند طواف کند یا نه؟!
برای مابقی اعمال امام «سلام‌الله‌علیه» فرمودند که هیچکدام از اعمال حج طهارت از خبث و از حدث نمی‌خواهد یعنی وضو و غسل نمی‌خواند و در طواف واجب این مسئله جلو آمده و الاّ در طواف مستحبی می‌تواند بدون وضو طواف کند. البته دیروز روایت داشتیم که نمازش حتماً باید با وضو باشد و بی وضو نمی‌شود، آنگاه مسئله برمی‌گردد به اینکه اگر آب برایش ضرر داشته باشد و شما هم اجازه ندهید با تیمم باشد، حال چه کند و آیا طواف نکند و یا طواف بی نماز کند زیرا مستحبی است! فقها گفتند وقتی نشد، نمازش را نخواند و طواف کند و همان طواف خیلی ثواب دارد.
اصل مسئله سرچشمه می‌گیرد از اینجا که تیمّمی که تجویز شده، آیا فقط مبیح للصلاة است و یا همه کاره است. نسبت می‌دهند به شهرت که گفتند مبیح للصلاة است و به غیر از نماز هیچ کاری از آن برنمی‌آید. مثلاً اگر کسی جُنُب باشد و الان آفتاب می‌زند و این نمی‌تواند غسل کند، باید تیمم کند و نماز بخواند و اما نمی‌تواند در مسجد برود و یا دست روی خطهای قرآن بکشد. این تیمم فقط برای اینست که نماز را درست کند، «التیمّم مبیح للصلاة». اما بسیاری از بزرگان من جمله مرحوم سید در عروه می‌فرمایند «التیمّم أحدالطهورین»، هرکاری که از غسل می‌آید، از این تیمم هم می‌آید و هرکاری که از وضو می‌آید، از این تیمم هم می‌آید. و این «تیمّم أحدالطهورین یکفیک السنه» به ما می‌گوید این تیمم به جای غسل یا به جای وضوست. بنابراین اگر کسی بخواهد طواف کند و معذور است و مثلاً جُنُب بوده و یا حائض بوده و پاک شده و این نمی‌تواند غسل کند، حال چه کند؟! آیا نائب بگیرد یا اینکه تیمم بدل از غسل کند و تیمم بدل از غسل همان غسل است و هرکاری از غسل برآید از این تیمم هم برمی‌آید، بنابراین این خانم می‌تواند به مسجد الحرام رود و طواف کند و نماز طواف را نیز بخواند و طواف با تیمم مُجزی است برای اینکه با طهارت طواف کرده است. اگر شما بتوانید روی این مسئله فتوا دهید، انصافاً مسئله ی خوبیست و من با جرئت در رساله و در حاشیه بر عروه روی آن فتوا دادم که تیمم کار غسل را می‌کند. اگر تیمم بدل از وضوست، کار وضو را می‌کند و اگر تیمم بدل از غسل است، کار غسل را می‌کند. خیلی هم نتیجه دارد. البته بدانید که آقایان گیرند و مثلاً در این مسئله حسابی گیرند. اینکه جُنُب بوده و تیمم کرده و نماز خواند، زیرا معذور بود. حال ظهر و عصر شد و می‌خواهد نماز بخواند، باید چه کند؟!
حال بنا بر قول آنها که می‌گویند تیمم مبیح للصلاة است، باید تیمم دوم کند و بنابر اینکه ما بگوییم مبیح للصلاة نیست، خواه ناخواه اگر حدثی از او سر زند تیمم او باطل شده و مثل آنجاست که غسلش باطل شده و الان باید وضو بگیرد و یا تیمم بدل از وضو کند. بنابراین اگر کسی می‌تواند وضو بگیرد، باید وضو بگیرد. ولوی اینکه جُنُب است و هروقت آبی پیدا کرد باید غسل کند، اما تا آن مدتی که آب ندارد، مثل مردم معمولی باید وضو بگیرد و نماز بخواند تا اینکه آبی پیدا کند. لذا آقایان در اینجا نتوانستند اینطور فتوا دهند که این تیمم کند و نماز بخواند، لذا آنها احتیاط کردند و گفتند تا معذور است وقتی که وقت نماز شد، تیمم کند و نماز بخواند. ما که می‌گوییم همه ی غسلها نماز دارد اما غسل جنابت که همه ی آقایان می‌گویند، پس وقتی غسل کند، وضو لازم نیست. اما آقایان در اینجا گیرند و می‌گویند هم تیمم کند و هم وضو بگیرد، و درحقیقت اینست که نمی‌دانیم آیا آن تیمم مبیح للصلاة است و یا جای غسل است و کار غسل را می‌کند. حال اگر کسی بخواهد احتیاط کند، یک نحو وسواسی گری می‌شود. پس در همین طواف تیمم بدل از غسل کند و بار دوم وضو هم بگیرد و طوافش را انجام دهد و نائب هم بگیرد و مشقاتی گردن مردم می‌گذاریم و در مناسک هست که این خانم از حیضش پاک شده و الان آب برایش ضرر دارد، حال چه کند؟! گفتند غسل کند و وضو بگیرد و طوافش را انجام دهد اما این طواف کافی نیست و باید نائب بگیرد تا یا خودش و یا منوبٌ عنه طواف این را انجام داده باشند. اما روی عرضی که من کردم، نائب لازم نیست و بار اول تیمم بدل از غسل تمام شد و بار دوم و سوم اگر خواست نماز بخواند، با تیمم نمی‌شود و باید وضو بگیرد و می‌تواند به مسجدالحرام بیاید و طواف کند و طوافش مجزی است و نائب گرفتن هم لازم نیست. این دائرمدار اینست که شما از مسئله چه بفهمید. اگر گفتید التیمم مبیح للصلاة، آنگاه معنایش این می‌شود که تیمم بدل از غسل یا تیمم بدل از وضو، هیچ کاری نمی‌تواند بکند و فقط مربوط به نماز است و سایر فرائض را نمی‌گیرد وفقط می‌توان با آن نماز خواند. حال اگر شما گفتید «التیمم کالوضوء أحد الطهورین»، آن ترابیه و این مائیه است و بنابراین این تیمم مثل اینست که غسل کرده باشد یا وضو گرفته باشد و تمام کارها از آن برمی‌آید و هم می‌تواند طواف بگیرد و هم به مسجدالحرام بیاید و هم مجزی است و هم گرفتن نائب لازم نیست و اگر نتوانستید فتوای اول و دوم را بدهید باید احتیاط کنید و در خیلی از مناسکها این احتیاط آمده و اینست که تیمّم کند و وضو هم بگیرد البته دفعه دوم، و به مسجدالحرام بیاید و طواف هم انجام دهد و اما نائب هم بگیرد تا برایش طواف به جا آورند. این احتیاط کمی مشکل می‌شود، از جهت اینکه دَوَران امر بین محظورین است که این نماز نیست بلکه وار شدن به مسجدالحرام است و اگر نخواهد وارد مسجدالحرام شود، خیلی خوب است و اما اگر بخواهد وارد مسجدالحرام شود و طواف به جا بیاورد، نمی‌تواند. لذا مسئله اینطور می‌شود که اگر گفتید احدالطهورین است، مثلاً کسی در صبح می‌بیند که الان آفتاب می‌زند و نمی‌تواند غسل کند، ما می‌گوییم باید تیمم کند و نماز بخواند و حتی می‌تواند تیمم کند به مسجد بیاید و نماز بخواند و مثل وقتی که غسل کرده و می‌تواند به مسجد بیاید الان نیز تیمم کرده و می‌تواند به مسجد بیاید. به عنوان مثال زن از عادتش پاک شده و نمی‌تواند غسل کند و یا آب ندارد و نمی‌تواند غسل کند و یا آب برایش ضرر دارد و یا وقت ندارد و باید تیمم کند.
مسئله ی دیگری هم هست که مثلاً از عادت پاک شده و یا آب ندارد و یا آب برایش ضرر دارد و اما می‌داند که سه یا چهار روز دیگر میی‌تواند اعمال مکه را به جا بیاورد. حال این معذور نیست و معلوم است که باید صبر کند تا عذرش برطرف شود و بتواند غسل کند و با غسل به مسجدالحرام رود و طواف انجام دهد.
راجع به استحاضه کسی اشکال نکرده درحالی که اگر بخواهیم اشکال کنیم، آنجا هم می‌آید اما آقایان فرمودند زن مستحاضه می‌تواند وارد مسجدالحرام شود حتی اگر بفرمایید استحاضه او کثیره است، اما می‌تواند وارد مسجدالحرام شود و زن مستحاضه اگر به وظیفه‌اش عمل کند می‌تواند اعمالش را به جا بیاورد، چنانچه می‌تواند وارد مسجدالحرام شود و طواف مستحبی به جا بیاورد. این خلاصه ی مسئله دیروز بود. مسلّما همین است که اگر نمی‌رسد، تیمم کند و به مسجدالحرام رود و آقایان می‌فرمایند نائب بگیرد و تسمک می‌کنند به روایت مسلول و مبطون که سوال می‌کند این مبطون و مسلول است و بول، ادرار یا غائط از او می‌چکد، حال چه کند؟ حضرت نفرمودند که این می‌تواند با این حال به مسجدالحرام رود و طواف کند بلکه فرمودند نائب بگیرد. اما اینجا احتیاط در اینست که ممکن است مسجد را نجس کند و حضرت از این بابت فرمودند نائب بگیرد و اما اگر مبطون و مسلولی او کم باشد و نمی‌تواند خودش را نگاه دارد، حال اعمال مبطون و مسلول را به جا می‌آورد. اعمالش هم اینست که یک وضو می‌گیرد با همان وضو تمام کارهایش را انجام می‌دهد. آقایان می‌فرمایند برای هر عملی یک غسل یا یک وضو بگیرد. مثلاً آقایی هست که نمی‌تواند خودش را نگه دارد و یا خانمی است که مرتب ترشحات ادراری دارد و یا آقا یا خانمی مبطون است و غائط ذره ذره از او بیرون می‌آید، حال چه کند؟ ما می‌گوییم این مثل آدم سالم است و همینطور که آدم سالم وضو می‌گیرد و نماز می‌خواند و می‌تواند در مسجد برود، این هم می‌تواند وضو بگیرد و یا اگر جُنُب باشد غسل کند و با همان غسل یا وضو نماز بخواند و در وسط نماز اگر ادراری بیرون آمد طوری نیست چنانچه لازم نیست در وسط نماز هم وضو بگیرد. بلکه مسلول و مبطون چون مضطر است، طبق رُفع مااضطروا الیه، به او می‌گویند نماز بخوان، نماز مبطون یا نماز مسلولی یا نماز حدثی، و همین نماز برای تو کفایت می‌کند.
در مسئله ی بعد فرمودند در همه ی اعمال حج لازم نیست بدن پاک باشد، اما در طواف باید علاوه بر اینکه وضو دارد، بدن هم پاک باشد. سببش هم اینست که روایت داریم: الطواف فی البیت صلاة. گفتند این عموم منزلت است و عموم منزلت به ما می‌گوید طواف مثل نماز است و همینطور که در نماز باید طهارت از حدث و خبث داشته باشد و همینطور که در نماز باید بدن و لباس پاک باشد، در اینجا هم باید بدن و لباس پاک باشد. در این باره روایات فراوان است و اشکال هم در مسئله نیست و علماء و بزرگان و قدماء و متأخرین به «الطواف بالبیت الصلاة» [1]عمل کردند و اما گیرهای کوچکی هست که الان در مناسکها روی آن فتوا می‌دهند و من جمله اینکه می‌گویند اگر خون کمتر از درهم شد، اگر در نماز باشد، می‌تواند نشوید. مثلاً یک خون کمتر از درهم یا اندازه سر انگشت در لباسش است. مثل اینکه رفته گوسفند بکشد و خون به لباسش ترشح کرده و الان به اندازه کمتر از یک درهم خون به لباسش است، آنگاه آن خون نجس است و اما این می‌تواند با آن خون نجس نماز بخواند. ولی گفتند با این خون نمی‌تواند طواف کند و باید لباسش را عوض کند. حال چه فرقی می‌کند، اگر شما گفتید طواف، نماز است آنگاه عموم منزلت هم همین را می‌گوید که بدن باید پاک باشد و اما خون کمتر از درهم در نماز باشد، طوری نیست.
باز مسئله ی دیگری هم هست راجع به نماز گفتند محمول نجس همراه انسان باشد، اگر ستر عورتین نکند، می‌تواند با آن محمول نجس نماز بخواند. مثل اینکه دستمال خونی در جیب اوست و این دستمال نجس است و گفتند با این می‌توان نماز خواند. اما در مسئله ی ما گفتند با محمول نجس نمی‌توان طواف کرد. و این چیزهایی که مختص به نماز است، در طواف نیاوردند. درحالی که خیلی از آنها این عرض مرا فرمودند که مثلاً اگر معذور است، می‌تواند تیمم کند و طوافش را انجام دهد اما وقتی به این جزئیات رسیدند، یا فتوا دادند یا احتیاط کردند که با محمول متنجس یا خون کمتر از درهم و امثال اینها در طواف معفو نیست و باید محمول متنجس همراهش نباشد و حتی مثلاً کیفش نجس است و یا کمربندش نجس است، اگر بخواهد نماز بخواند طوری نیست و اما اگر بخواهد طواف کند، نمی‌شود و باید کمربند را باز کند. حال چه باید کرد! مخصوصاً با این جمله که اگر شما فرمودید الطواف بالبیت صلاة»، عموم منزلت است و طواف همان نماز است و معنایش اینست که نماز طهارت می‌خواهد و طواف هم طهارت می‌خواهد، لذا اگر دلیل نداشتیم بر اینکه طواف مستحبی بدون وضو می‌شود، آنگاه می‌گفتیم مثل نماز است و وضو می‌خواهد. لذا مثل نماز است و تمام اجزا و شرایطی که نماز واجب و مستحبی گفتیم در طواف می‌گوییم، اما نمی‌دانم چرا آقایان نگفتند و به قدر متیّقن اکتفا کردند. گفتند قدر متیقّن که می‌گوییم، مربوط به نماز است. خون کمتر از درهم و یا محمول متنجسی که ستر عورتین نکند، مختص نماز است و در طواف نمی‌آید و قدر متیقّن روایات مختص به نماز است و در طواف نمی‌تواند بیاید. ظاهراً می‌توان از روایات استفاده کرد که هرچه در نماز می‌گوییم، می‌توانیم در طواف هم بگوییم، نفیاً یا اثباتاً، الاّ ما أخرجه الدلیل. لذا گفتم اگر دلیل نداشتیم، آنگاه می‌گفتیم طواف مستحبی هم وضو می‌خواهد و مثل نماز مستحبی است. همینطور که نماز مستحبی را نمی‌توان بدون وضو خواند، طواف مستحبی هم نمی‌شود اما دلیل داریم که در نماز نمی‌شود اما در طواف می‌شود و در مقابل نصّ باید متعبد باشیم.

صحیحه يونس بن يعقوب قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عن رجل يرى في ثوبه الدم وهو في الطواف، قال: ينظر الموضع الذي رأى فيه الدم فيعرفه ثم يخرج ويغسله ثم يعود فيتم طوافه.[2]
 در وسط طواف دید که بدنش نجس است و خون دارد، حضرت فرمودند طواف را رها کن و برو یا لباس را عوض کن و یا خون را بشوی و وقتی برگشتی لازم نیست طواف را از اول انجام دهی و مثلاً اگر دور دوم را تمام کردی، حال دور سوم را شروع کن.
یکی می‌گوید شرط ذُکری است و مثل نماز است و یکی هم می‌گوید هرچه در نماز گفتیم اینجا هم می‌گوییم. در محمول متنجس گفتیم و اینجا هم می‌گوییم و در خون کمتر از درهم گفتیم جایز است و در اینجا هم باید بگوییم جایز است و می‌دانید که طهارت از حدث شرط حقیقی است و اگر کسی نماز خواند و بعد از نماز فهمید که وضو نداشته، نمازش باطل است اما اگر کسی با لباس نجس نماز خواند و بعد از نماز فهمید که با لباس نجس نماز خوانده، نمازش درست است. بله یک صورت اینست که می‌دانسته نجس است و فراموش کرده و در آنجا گفتند نمازش باطل است و باید دوباره نماز را بخواند و اما اگر نمی‌دانسته و با ندانستگی نماز خوانده، روایت داریم و همه ی فقها هم گفتند نمازش درست است. همین صورت را امام «سلام‌الله‌علیه» در حج فرمودند تا اینجا که طواف کرده درست است و طوافش را تمام کند.

صحیحه بزنطی: عن رجل في ثوبه دم مما لا يجوز الصلاة في مثله فطاف في ثوبه؟ فقال: فقال: أجزأه الطواف فيه ثم ينزعه ويصلي في ثوب طاهر .[3]
فرض کرده خون بیشتر از درهم است. مفروغٌ عنه گرفته سوالاً و جواباً اینکه اگر خون کمتر از درهم باشد، مثل نماز است و طوری نیست و یا اگر ساتر عورتین نباشد، مثل نماز است و طوری نیست. طوافش درست است و اگر خواست نماز بخواند، به دلیل اینکه می‌داندبدن یا لباسش نجس است پس باید تطهیر کند. هم می‌گوید شرط ذکری است و حقیقی نیست و همینطور که در نماز شرط ذکری حقیقی نیست در اینجا هم شرط ذکری حقیقی نیست و یکی هم در خون کمتر از درهم یا لباسی که ساتر نیست، می‌گوید همینطور که در نماز طوری نیست در اینجا هم طوری نیست.
لذا مسئله واضح است و اختلاف هم نیست و اختلاف در این جزئیات است و معمولاً آقایان احتیاط کردند و باب حج هم خوب است که انسان احتیاط کند و اما اگر احتیاطها صدمه برای مقلدین باشد، آن احتیاط هم درست نیست.


[1] کنزالعمال، ج3، ص10، حدیث206.
[2] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج13، ص399، ابواب مقدمات طواف، باب52، ح2 و 3، ط آل البيت.
[3] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج13، ص399، ابواب مقدمات طواف، باب52، ح3، ط آل البيت.