موضوع: وقوف در مشعر
دیروز عرض کردم از روایات اهل
بیت «سلاماللهعلیهم»
و از فتاوا استفاده میشود که مشعرالحرام سه وقت دارد.
یک وقت اختیاری و آن بین الطلوعین است و یک
وقت اضطراری از اول شب تا بین الطلوعین یعنی در شب
عید، یک وقت اضطراری هم از طلوع شمس تا زوال شمس، یعنی
تا ظهر.
بحث امروزمان اینست که افرادی که
معذورند بین الطلوعین باشند، میتوانند در آن وقت اضطراری
اول یعنی از اول شب تا بین الطلوعین، کمی در
مشعرالحرام بمانند و قبل از طلوع فجر به منی روند.
مسئله مسلّم پیش اصحاب است و
روایات فراوانی هم در مسئله داریم. فقها فرمودند معذور،
یعنی کسانی که اگر بخواهد در بین الطلوعین در
مشعرالحرام باشند، صدمه میخورند و زیر دست و پا میروند و
بالاخره معذورند بین الطلوعین در مشعر باشند، میتوانند شب در
مشعر باشند و قبل از اینکه مردم حرکت کنند، در همان شب حرکت کنند و به
منی بیایند و رمی جمره عقبه را هم بکنند و استراحت کنند
تا مردم بیایند.
بعضی از فقهاء گفتند امر به این
مشکلی هم نیست و اگر معذور نباشد و بتواند در بین
الطلوعین در مشعر باشد، اما برایش مشکل است، مثلاً پیرمرد
یا زنی یا بچه است و یا مریض است و یا شل
است، و میتواند بین الطلوعین در مشعر باشد و با مردم برود اما
برای مشکل است. این میتواند در شب مقداری در مشعرالحرام
باشد و قبل از بین الطلوعین حرکت کند.
تا اینجا را فقها فرمودند و
روایات هم به طور قدر متیقن دلالت دارد و اما مثل اینکه از
روایات میشود استفاده کرد که افراد مستضعف از نظر قوای
جسمانی، میتوانند بین الطلوعین در مشعرالحرام نباشند.
یک نحو مشقتی دارد اما عسر و حرج نیست. از روایات
این هم استفاده میشود که این هم میتواند بین
الطلوعین در مشعرالحرام نباشد.
مسئله ی دیگر هم مسئله ی عمد
است و اینکه هیچ اشکالی برایش نیست و حوصله ی
جمعیت را ندارد و در مشعرالحرام نمیماند و همان شب که از عرفات آمد،
صاف به منی میرود و رمی جمره میکند. نه حرجی هست
و نه عسری هست و عمداً این کار را میکند، آیا درست است
یا درست نیست؟!
این هم مثل اینکه از
روایات میشود استفاده کرد که درست است و روایت مسمع که
دیروز خواندیم، میگفت کفاره بدهد و باید یک گوسفند
برای این کارش ذبح کند. البته این قول شاذ است، اما معمولاً
روایت مسمع که دیروز خواندیم، فقها و من جمله صاحب وسائل در
وسائل حمل کرده بر این صورت عمد.
حال روایات را به ضمیمه ی
اقوال بخوانیم و ببینیم که چه چیز میتوان از
روایات استفاده کرد. روایات در خیلی جاها هست اما مرحوم
صاحب وسائل در باب 17 از ابواب وقوف به مشعر نقل میکنند.
« صحیحه معاویة بن عمار عن
أبی عبدالله علیهالسلام: أنّ النبی ـ صلی الله
علیه و سلم ـ اذا انتهی الی المزدلفة و هی المشعر الحرام
فصلی المغرب و العشاء الآخرة بأذان الواحد و اقامتین».[1]
سابقاً صحبت کردیم و گفتیم که
اگر بخواهیم استحباب درست کنیم، مشکل است اما جوازش خوب استفاده
میشود. حال علی کل حالٍ نماز مغرب و عشا را با هم خواندند و بعد
«عجل ضعفاء
بني هاشم بالليل»
یعنی ضعفای بنی هاشم را در شب به منی فرستادند.
این روایت همان وقت
اضطراری یعنی قبل از طلوع فجر است و هنوز وقت مشعرالحرام
نرسیده است و وقت اختیاری مشعرالحرام بین الطلوعین
است و اما پیغمبر اکرم «صلیاللهعلیهوآله» از
عرفات که به مزدلفه آمدند، اول نماز مغرب و عشا را خواندند و بعد هم ضعفای
بنی هاشم را در شب به منی برای رمی جمره عقبه فرستادند.
معمولاً بزرگان و فقها فرض گرفتند که این ضعفای بنی هاشم
یعنی معذورین، کسانی که نمیتوانستند. ضعفای
بنی هاشم یعنی پیرمردها و زنها و بچهها و مریضها.
حال معذور باشد که بین الطلوعین بماند، ظاهراً روایت دلالت
ندارد. یا عسر باشد بین الطلوعین بماند، «
اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُريدُ بِكُمُ
الْعُسْرَ» ظاهراً این را نیز شامل میشود.
قدری بیشتر بگوییم
عذر و عسر نه بلکه همین که ضعیف است و برایش مشکل است که
بین الطلوعین بماند و اسمش ضعیف باشد، کفایت میکند
که بین الطلوعین یعنی در وقت اختیاری نماند.
ظاهراً میتوان گفت که وقت اختیاری یعنی بین
الطلوعین برای قدرتمندان و وقت اختیاری برای ضعفا
از اول شب تا اول آفتاب است.
معمولاً فقها احتیاط کرده و قدر
متیقن گیری کردند و گفتند معذور، و عبارت مرحوم محقق
اینست:
« تجوز افاضة قبل طلوع الفجر [و یکفیه درک
اضطراری المشعر أی لیلیاً] ». اما این روایت میگوید
یجوز افاضة الضعفاء، این اعم است از اینکه معذور باشد یا
معسور باشد و یا اینکه یک نحو سختی برایش باشد.
مثلاً پیرمرد باشد یا زن باشد و در میان جمعیت میتواند
خودش را جمع کند اما برایش سخت است.
« روایت سعید بن سعد اعرج عن
أبی عبدالله علیهالسلام: معنا نساء فافیض بهنّ بلیل،
قال: نعم ».[2]
از حضرت سوال کردم زنها همراه من هستند و من
اینها را شب به منی میبرم. حضرت فرمودند بله.
این هم معذور را میگیرد،
یعنی جمعیت زیاد است و زنها نمیتوانند بمانند و هم
معسور را میگیرد یعنی جمعیت زیاد است و درهم
هستند و نگه داشتن زنها معسور است. یک دفعه جمعیت زیاد است و
برای زنها مشکل است و عسر و حرج نیست اما مشکل است، معمولاً در
مسجدالحرام هم الان برای زنها مشکل است. اگر مثلاً بخواهیم معذور را
بگوییم، باید امام فرموده باشند «نعم اذا کانت معذورة» و
یا اگر بخواهیم عسر را بگوییم، حضرت باید فرموده
باشند «نعم اذا کانت لهنّ العسر»؛ اما فرضی که من میکنم، نمیخواهد
حضرت بگویند برای اینکه در ذات زنها ظرافت خوابیده و
اختلاط زن و مرد و درهم و در بین الطلوعین تطهیر کردن
برای آنها مشکل است. البته معذور و معسور نیستند اما برایشان
مشکل است. حضرت فرمودند همان وقت اضطراری برای اینها
کفایت میکند. برمیگردد به اینکه وقت
اختیاری برای زنها از اول شب تا اول آفتاب است.
یعنی «من المغرب الی طلوع الشمس»، ولی معمولاً فقها
نفرمودند و در مناسک نیز الان لفظ عذر آورده و حتی در مناسک هست و در
کلمات فقها هم هست که «تجوز للنساء اذا کنّ معذورة».
« صحیحه ابی بصیر، سمعت
أباعبدالله علیهالسلام یقول: لابأس بأن یقدم النساء اذا زال
اللیل فیقمن عند المشعرالحرام ساعةً ثمّ ینطلق بهنّ الی
منی ». [3]
این شاید بهتر از روایت
سعد اعرج هم باشد که اصلاً وقت اختیار مشعرالحرام زنها من المغرب الی
طلوع الشمس است. ما هم روی آن بگذاریم و بگوییم حضرت
فرمودند «لابأس بأن یقدم النساء اذا زال اللیل فیقمن عند
المشعرالحرام ساعةً ثم ینطلق بهنّ الی منی اذا کانت معذوره».
مثلاً بین الطلوعین است و معذور
است و به عنوان مثال زن است و معذور است و اما میتواند بین
الطلوعین در نیم ساعت اول در مشعر باشد و قبل از اینکه مردم کوچ
کنند و جمعیت زیاد شود، هنوز آفتاب نزده بروند و از وادی محسر
رد شوند و رمی جمره هم بکنند و حاجیها هم بعد از آفتاب باید
حرکت کنند. این بحث دیروز است که عرض میکردم بین
الطلوعین نیز همینطور است و میگوییم
مسمی بین الطلوعین کفایت میکند. حال اگر حرف را
نزنید که مسمی بین الطلوعین کفایت میکند، پس
بگویید مسمی بین الطلوعین برای زنها و
برای افراد مستضعف. یا بین الطلوعین قبل از آفتاب
برای معذورین و یا معسورین مانعی نیست و حرکت
کنند.
فقها اگر لفظ عذر و عسر را آوردند، بارها
گفتم که در کتاب حج از نظر روایات خیلی آسان گرفته شده اما از
نظر فتاوا خیلی سخت گرفته شده و سببش همین است که حج بوده و آن
نماز طواف بوده و محرم است و همه چیز برایش حرام است و از این
جهات فقها احتیاط روی احتیاط کردند تا رسیده به
اینجا که بعضی از مناسکها سرتاپا احتیاط شده است و نمیتوانیم
اینها را گردن روایات بگذاریم. دیروز گفتم در
روایات باب حج، شارع مقدس به جاهل مقصر و جاهل قاصر و ساهی و معذور به
معنای عسر گفته در رفاه هستید. اگر جابهجا بهجا
بیاورید، در رفاهید.
وقتی پیغمبر اکرم در حج بودند و
حج به جا آوردند، هر کسی آمد و غلطی کرده بود، حضرت به همه ی آنها
فرمودند حج تو درست است. حال مسئله ی مشعر امروز ما اینگونه است. اگر ما
باشیم و روایت صحیحه ابی بصیر، «لابأس بان
یقدم النساء» است. زنها چون در جمعیت برایشان دردسر است،
اینها اگر شب حرکت کنند، طوری نیست.
« لابأس بأن یقدم النساء اذا زال اللیل فیقمن عند
المشعرالحرام ساعةً ثمّ ینطلق بهنّ الی منی»[4]«و ان یرموا الجمار باللیل و ان یصلوا الغداة فی منازلهم»
.[5]اصلاً به گونهای رفتار کنند که نماز
صبح را در خیمه خود بخوانند، طوری نیست. هم رمی جمره که
بعد از طلوع آفتاب باشد و هم ماندن در مشعرالحرام که باید بین
الطلوعین باشد، فرمودند این برای مردهاست و برای زنها این
حرفها نیست.
نظیر این سه روایتی
که خواندم در روایات ما زیاد است، لذا اگر جرئت داشته باشیم،
بگوییم از روایات استفاده میکنیم که ولو معذور هم
نیست اما مستضعف است، مثل زنها و پیرمردها و مریضها و بیحوصلهها.
اگر چنین باشد، «من الفجر الی طلوع الشمس» برای اینها
نیست. از اول شب تا اول آفتاب مشعر الحرام آنهاست. همچنین رمی
جمره که بعد میگوییم که باید در روز باشد، برای
اینها در شب هم هست. الاّ اینکه اگر کسی بخواهد پا را از
اینها بالاتر بگذارد و بگوید روایت مسمع میگوید
برای عامد هم هست. یعنی عمداً وقت اضطراری را درک
میکند و وقت اختیاری را رمی جمره میکند و در
خیمه خود میخوابد تا مردم بیایند. آنگاه روایت
مسمع میگوید این عامد باید یک گوسفند هم بکشد و آن
را هم حمل بر استحباب کنیم برای اینکه همین روایت
مسمع میگوید شاة ذبح کند و در ده بیست روایت از
برای کسانی که شب قبل از بین الطلوعین حرکت میکنند،
این قضیه کفاره نیامده است. این روایات از باب 17
بود.
صحيحة مسمع عن أبی عبدالله عليه السلام
«في رجل وقف مع الناس بجمع، ثم افاض قبل ان يفيض الناس. قال: ان كان جاهلا فلا شيء
عليه، وان كان افاض قبل طلوع الفجر فعليه دم شاة»[6]
ما دیروز درست میکردیم و
میگفتیم یعنی یک ساعت و نیم را نماند بلکه
یک ساعت ماند و نیم ساعت زودتر حرکت کرد. ولی باز ندارد بلکه
آنچه هست اینست که:
«في رجل وقف
مع الناس بجمع، ثم افاض قبل ان يفيض الناس. قال: ان كان جاهلا فلا شيء عليه، وان
كان افاض قبل طلوع الفجر فعليه دم شاة»که من دیروز معنا کردم و گفتم از باب اینست که
طلوع شمس را میگیرد و روایت میگوید ولو
اینکه اصلاً وقت اختیاری مشعر را نیاورده است.
از این روایت استفاده میشود
که حج درست است و روایت میگوید اگر وقت اضطراری را درک
کند، حج او درست است و مرحوم محقق میگفت عرفات را نیز باید درک
کند و ما گفتیم به چه دلیل عرفات را درک کند و سابقاً گفتیم
اضطراری عرفه کفایت میکند لذا در شب هم اضطراری عرفه
آمده و هم اضطراری مشعر و سابقاً گفتیم کفایت میکند. لذا
این روایت مسمع دلالت دارد که حج او درست است الاّ اینکه
میگوید باید یک گوسفند بکشد و در این مورد به
غیر از روایت مسمع روایتی نداریم و از همین
جهت فقها حتی در مناسکها نیز جازم نیستند که گوسفند بکشد و حمل
بر استحباب میکنند. کار خوبی هم هست. اگر ما بخواهیم بعد از ده
بیست روایت که در مقام بیان است، مطلق و مقید درست
کنیم، کار مشکلی است و العرف وفّق بین اینکه «علیه
دم شاة» را حمل بر استحباب کند و بگوید روایت مسمع دلالت میکند
که عمدش هم طوری نیست چه رسد به سهو یا جهل یا عذرش و تا
برسد به آنجا که زن معمولاً ذاتا مستضعف است و در میان مردم برایش
مشکل است و این خانم وقتی از عرفات آمد، شب نماند بلکه رمی
جمرات کند و استراحت کند تا شوهرش بیاید.
اگر نترسیم این را میگوییم
و اگر بترسیم، باید روایت مسمع را طرد کنیم برای
اینکه «فعلیه دم شاة» را نیز هیچیک از فقها راجع به
معذور نگفته و اگر بگویند راجع به عامد است و اگر شما راجع به عامد جرئت نداشته
باشیم که بگوییم، روایت مسمع معرض عنها عندالاصحاب است و
باید طرد شود.