درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الحج

93/06/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: وقوف در عرفات

در باب وقوف به عرفات سابقاً مسائل مفصلی مباحثه کردیم و از جمله مسائل این بود که وقوف به عرفات از زوال تا غروب، که اختلافی هم بود که بعد از زوال یا اینکه قبل از زوال، بالاخره من الزوال الی الغروب باید در عرفات باشد. اما اگر این کار را نکرد، ولی مقدار کمی در عرفات ماند، حال یا اول یا وسط یا در آخر، آنگاه حج او صحیح است. و اگر این من الزوال الی الغروب، عمداً نیاید، گناه کرده است، و به عبارت دیگر مسمی وقوف کفایت می‌کند. اما من الزوال الی الغروب اگر عذری ندارد، باید در عرفات باشد. اگر عمداً در عرفات نبود، گناه کرده است. لذا مسمی وقوف به قول مرحوم محقق، رکن است. به معنای اینکه اگر عمداً نیاید، حج باطل است، و اما «من الزوال الی الغروب» را اگر به جا نیاورد، حج باطل نیست اما معصیت کرده است. لذا دیروز می‌گفتیم که این فرمایش مرحوم محقق که می‌فرماید «الوقوف رکنٌ فمن ترکه عامداً فلا حج له»، باید بفرمایند «مسمی الوقوف رکنٌ فمن ترکه عمداً فلا حجّ له».
و اما اگر مسمی آمد، یعنی وارد عرفات شد و مثلاً نماز ظهر و عصر را در عرفات خواند و عمداً رها کرد و به مکه رفت و یا به منی رفت برای اینکه در منی راز و نیاز کند، در این حال حج او صحیح است، اما گناه کرده است. یا اینکه عمداً نیامد تا نزدیک غروب که مردم در حال حرکت به مشعر هستند، این آمد در میان مردم و با مردم به مشعر رفت. آنگاه مسمی الوقوف حاصل شده و حج او درست است اما گناه کرده است. لذا باید مسئله را اینطور عنوان کنیم و همینطور هم عنوان شده و دیروز گفتم مرحوم محقق این را نیز قبول دارد که «مسمی الوقوف بعرفات رکنٌ فمن ترکه عامداً فلا حجّ له». لذا می‌گفتم اصلاً اگر کلمه رکنٌ در اینجا استعمال نشده بود و فرموده بودند «الوقوف بعرفات واجبٌ فمن ترَک مسمی فلا حجّ له»، آنگاه عبارت هم رساتر بود و هم مطابق فتوا و روایات بود.
این مطلب اولی بود که دیروز صحبت کردیم.
در همین جا مطلب دیگری پیدا می‌شود که سابقاً صحبت کردیم و بعد هم صحبتش می‌آید که ما دو وقوف در عرفات داریم. یکی وقوف اختیاری و یکی وقوف اضطراری. وقوف اختیاری همین است که باید «من الزوال الی الغروب» در عرفات باشد تکلیفاً و مسمی الوقوف من الظهر الی الغروب، حتماً در عرفات باشد، بطوری که اگر مسمی نیاید، حج نیامده، آنگاه به این می‌گوییم وقوف اختیاری «من الزوال الی الغروب». اما یک وقوف اضطراری هم داریم و آن اینست که اگر کسی وقوف «من الزوال الی الغروب» را نیاورد، ولو عمداً باشد و به مشعر رفت و به او گفتند و یا مسئله را نمی‌دانست و فهمید و یا متوجه شد که باید مسمی الوقوف بیاید و نیامده؛ آنگاه این اگر در شب از مشعر به عرفات برگردد و مسمی الوقوف را در عرفات باشد. مثلاً نماز مغرب و عشاء را در عرفات بخواند و برگردد به مشعر و مشعر را درک کند، مسلم پیش اصحاب است که حج او درست است. پس «مسمی الوقوف بعرفات اختیاراً أو اضطراریاً» و مرحوم محقق باید این را هم فرموده باشند اما نفرمودند ولی مسئله مسلم است و سابقاً صحبت کردیم و روایات فراوانی هم داریم و دیروز هم یک روایت خواندیم که دوباره روایت را می‌خوانم که اصحاب روایت را حمل کردند به صورت سهو و عذر و امثال اینها و ما می‌گوییم روایت اطلاق دارد و سهو در آن نیست. اما روایات فراوانی داریم که وقوف به عرفات علی قسمین، اختیاریاً و اضطراریاً. وقوف اختیاری «من الزوال الی الغروب»، حال یا مسمی و یا حکم تکلیفی و اضطراری «مسمی الوقوف یوم النحر» یعنی در شب عید؛ که شب عید از اول شب تا آخر است و حتی بعد از طلوعین. اگر کسی مقداری در عرفات ماند، یعنی روز عرفات را درک نکرد و متوقف در عرفات نشد و اما همه ی شب یا بعضی یا مسمی را در عرفات بود و مثلاً نماز مغرب و عشا را در عرفات خواند. به عنوان در مکه ماند تا موقع نماز مغرب و عشا و آن وقت به عرفات آمد درحالی که مردم هم رفته بودند و این نماز مغرب و عشا را در عرفات خواند و در وسط راه به مردم ملحق شد. آنگاه همه گفتند حج او درست است. اگر این کار را عمداً کرده باشد، گناه کرده است و اما حج او درست است برای اینکه «الوقوف بالعرفات علی قسمین اضطراریاً و اختیاریاً» و اضطراری آن شب عید است. روز عرفه به عرفات نیامد و اما شب آمد، حال یا نادانی کرد و یا عمداً و شب به عرفات آمد و در عرفات ماند و بین الطلوعین خودش را به مشعر رساند و مشعر را درک کرد و وقتی مشعر را درک کرد، آنگاه وقوف اختیاری در مشعر آمده و وقوف اضطراری در عرفات آمده، بنابراین حج او صحیح است و وقوف در عرفاتش را که در روز نیاورده، اگر عمداً باشد گناه کرده و اگر سهواً باشد گناه هم نکرده و مسمی هم نیامده یعنی در روز نیامده و در شب آمده و حج او صحیح است. لذا مرحوم محقق در اینجا باید فرموده باشند «الوقوف بعرفات اضطراریاً أو اختیاریاً رکنٌ» و نمی‌دانم چه شده این کلمه وقوف اضطراری اصلاً در اینجا نیامده است. لذا عبارت مرحوم محقق اینست: «الوقوف بعرفات رکنٌ فمن ترَکه عمداً فلا حجّ له»، آنگاه می‌گوییم این «الوقوف بعرفات» باید اضطراریاً أو اختیاریاً باشد. سابقاً این را فرمودند و مسئله هم اشکال ندارد و این عرض من فرمایش همه ی فقها و فرمایش همه ی روایات است که وقوف به عرفات دو قسم است: وقوف اختیاری و وقوف اضطراری. وقوف اختیاری من الزوال الی الغروب است و وقوف اضطراری، لیلة النحر یعنی شب عید است، و از اول شب تا آخر شب است. حال اگر همه را ماند و یا یک ساعت یا قدری کمتر ماند و نماز مغرب و عشا را خواند، کفایت می‌کند. به عبارت دیگر «مسمی الوقوف» در عرفات در شب عید، مسلّم حج او درست است. بله، اگر عمداً این کارها را کرده، گناه کرده و اما اگر عمداً نبوده، گناه هم نیست و درک عرفات را کرده برای اینکه «مسمی الوقوف لیلة النحر» آمده و همین مقدار وقوف کفایت می‌کند.
لذا مسئله اینطور می‌شود که وقوف به عرفات «من الزوال الی الغروب» بنا بر فتوای فقها وجوب تکلیفی دارد. و اما اگر کسی این «من الزوال الی الغروب» را نیاورد، اما مسمی را آورد و نماز ظهر و عصر را در عرفات خواند، آنگاه این درک عرفات یعنی وقوف اختیاری را کرده برای اینکه مسمی الوقوف کفایت می‌کند و اشکالی نیست. کمی بیشتر وقوف به عرفات علی قسمین، اختیاریاً و اضطراریاً است و اختیاری، «من الزوال الغروب» است و اضطراری آن لیلة النحر، از اول شب تا آخر شب است. حال اگر کسی وقوف اختیاری را عمداً نیاورد و اما وقوف اضطراری را آورد، باید بگوییم حج او درست است و در اینجا مرحوم سید می‌فرماید «فلا حجّ له» و اما می‌گوییم حج او درست است ولو اینکه گناه کرده است و وقوف در شب به جای وقوف در روز است و احکام نیز همان احکام است و من جمله احکام اینکه «مسمی الوقوف من الزوال الی الغروب» کفایت می‌کند و در اضطراری هم «مسمی الوقوف من الغروب الی الطلوع» کفایت می‌کند. حال همه ی شب را در عرفات ماند، مثلاً برای اینکه می‌خواست تنها در عرفات باشد و دیروز راجع به «من الزوال الی الغروب» مثال می‌زدم و می‌گفتم مثلاً در منی خوابش برده و ناگهان بیدار شده و دیده که عصر است. آنگاه به عرفات می‌آید و یک ساعت در عرفات می‌ماند و بعد با مردم به مشعر می‌رود و این گناه هم نکرده و وقوف اختیاری را هم درک کرده است، برای اینکه وقوف اختیاری مسمی است و «من الزوال الی الغروب» نیست. چنانچه اگر مثلاً در مکه مریض بود و نتوانست به عرفات بیاید و نیامد تا شب شد و شب حالش خوب شد و به عرفات آمد و نماز مغرب و عشا را در عرفات خواند و یا اینکه شب را در عرفات ماند و برای طلوع فجر به مشعر آمد، باز حج او درست است. حال یا همه ی شب یا مسمی الوقوف در شب باشد، به این وقوف اضطراری می‌گویند و وقوف اضطراری به جای وقوف اختیاری آمده است. لذا اگر بخواهیم حرف مرحوم محقق را در اینجا درست کنیم، باید بگوییم که ایشان قبلاً مسائل را فرمودند و الان این مسئله اینجا علی سبیل قضیه مهمله، اشاره به قبل است و این الوقوف بالعرفات یعنی مسمی الوقوف. چون قبلاً فرمودند مسمی کفایت می‌کند. یا اینکه «الوقوف بعرفات رکنٌ»، اعم از اختیاری و اضطراری است برای اینکه سابقاً فرمودند وقوف به عرفات دو وقت دارد. آنگاه خودشان رکن را عمداً معنا کردند و برمی‌گردد به مسئله سوم که اگر کسی اصلاً عرفات یا نیاورد، نه اختیاری و نه اضطراری؛ آیا حج او چگونه است؟! همه ی فقها فرمودند و روایات فراوانی هم داریم و دیروز روایتی را خواندم که باز حج او درست است. نه وقوف اختیاری آمده و نه وقوف اضطراری آمده و نه تام الوقوف آمده و نه مسمی الوقوف آمده اما باز حج او درست است و مشعر برای او هم عرفات و هم مشعر می‌شود. این نیز مسلم پیش اصحاب است و سابقاً مسئله‌اش را گفتیم و اشکال ندارد و روایاتی هم داریم و من جمله روایت دیروز.
یک مسئله ماند و آن اینست که فقهاء روایاتی که در باب وقوف اضطراری است، حمل کردند در صورت اضطرار. بلکه حمل کردند به صورت نسیان و اما اگر نسیان نباشد، گفتند ما اصلاً وقوف اضطراری نداریم و وقوف اضطراری یعنی کسی که نتوانسته من الزوال الی الغروب در عرفات باشد و می‌گوییم حج او صحیح است و اما اگر می‌توانسته و نرفته، اینطور نیست، «فمن ترکه عامداً فلا حجّ له».
مثل اینکه صورت عمدش مسلّم پیش اصحاب است. صورت نسیانش اگر نیامد، نه وقوف اختیاری و نه وقوف اضطراری، مثل اینکه مسلّم پیش اصحاب است که حج او درست است. و اما صورت عذرش، یعنی مثلاً نسیان نیست و خواب است و یا از ترس است و یک خانم نمی‌شود تنها به عرفات برود و برگردد و عذر دارد و یا مثالی که من می‌زدم و می‌گفتم خوابیده و خوابش برده و ناگهان بیدار شده و دیده روز عرفه تمام شده است، آیا این می‌تواند بیاید و وقوف اضطراری را درک کند و حجش درست باشد، فقها گفتند نه.
دیروز وقتی روایت را خواندیم، نسیاناً نداشت. مرحوم صاحب جواهر هم اقرار می‌کنند که روایت معاویة بن عمار نسیاناً ندارد و اما روایات دیگری داریم که یک جمله در آنهاست و آن جمله می‌گوید نسیاناً و جمله اینست که سوال می‌کند اگر کسی وقوف به عرفات را نیاورد، حج او چگونه است؟ حضرت می‌فرمایند حج او صحیح است و مشعر جای عرفات را می‌گیرد و علت آوردند که «لانّ الله اعذر بعبده» یعنی پروردگار عالم عذر او را قبول می‌کند. مرحوم صاحب جواهر می‌گویند این عبارت دلالت می‌کند یعنی نسیاناً. دیروز می‌گفتم این روایت به خوبی همان خوابی که من می‌گویم و آن ترسی که فقها در جای دیگر فرمودند، در صورت جهل قصوری و تقصیری که به راستی عذر است، ولو اینکه کتک بخورد که چرا جاهل مقصر بودی، ولی در احکامش عذر است. وقتی معذور باشد، روایت معاویة بن عمار می‌گوید ولو مسمی وقوف چه اختیاری و چه اضطراری نیاید، وقوف به مشعر کفایت می‌کند و حج او صحیح است. البته از اجماع می‌ترسیم و الاّ روایتی که دیروز خواندم، صورت عمدش را هم می‌گوید و ما بخواهیم عمدش را بیرون کنیم، کار مشکلی است. حرف تکلیف حرفیست و حرف وضع حرف دیگری است. اگر کسی عرفات را نیاورد، آیا مشعر به جای عرفات می‌نشیند یا نه و بگوییم می‌نشیند ولو عمداً نیاورده باشد و اما کتک می‌خورد برای اینکه عرفات نرفته است. حال اگر کسی حرف مرا قبول نکند و بگوید صورت عمد را نمی‌گیرد، اما چرا صورت عذر یا صورت اضطرار و صورت جهل را نگیرد. مخصوصاً با قاعده‌ای که درست کردیم که در باب حج خیلی چیزها بخشیده شده که در باب سایر اعمال بخشیده نشده من جمله جهل تقصیری. «أی رجلٍ رَکِبَ أَمْراً بِجَهَالَةٍ فَلَا شَیْ‏ءَ عَلَیْه».
در باب 22 از ابواب وقوف به مشعر چند روایت نقل کردند و آنچه دیروز انتخاب کردم و خواندم روایت معاویة بن عمار بود.
« صحیحه مُعَاوِيَةُ بْنُ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِاَللَّهِ علیه‌السلام: فِي رَجُلٍ أَدْرَكَ اَلْإِمَامَ وَ هُوَ بِجَمْعٍ فَقَالَ إِنْ ظَنَّ أَنَّهُ يَأْتِي عَرَفَاتٍ فَيَقِفُ بِهَا قَلِيلًا، ثُمَّ يُدْرِكُ جَمْعاً قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ فَلْيَأْتِهَا وَ إِنْ ظَنَّ أَنَّهُ لَا يَأْتِيهَا  حَتّى يُفِيضُوا، فَلَا يَأْتِهَا، وَلْيُقِمْ بِجَمْعٍ، فَقَدْ تَمَّ حَجُّهُ ».[1]
فقها اینطور معنا کردند و گفتند معنای عبارت «فِي رَجُلٍ أَدْرَكَ اَلْإِمَامَ وَ هُوَ بِجَمْعٍ» یعنی نسیاناً. حال چرا روایت جهل تقصیری را نگیرد! یعنی یک شخصی بلد نبود و عرفات را درک نکرد و به مشعر آمد، آنگاه «أَدْرَكَ اَلْإِمَامَ وَ هُوَ بِجَمْعٍ»؛ قدری بهتر اینکه چرا صورت عذر را نگیرد. این همه چیز را بلد بود اما خوابش برد و شب عید بیدار شد و دید عرفاتش از بین رفته و به مشعر رفت و مردم را در مشعرالحرام درک کرد. لذا «فِي رَجُلٍ أَدْرَكَ اَلْإِمَامَ وَ هُوَ بِجَمْعٍ» هم عمد را می‌گیرد و هم سهو را می‌گیرد و هم برادرهای سهو یعنی جهل تقصیری یا قصوری را می‌گیرد و همچنین عذر و اضطرار را نیز می‌گیرد.
مثلاً شخصی را در منی گرفته بودند و غل و زنجیر کرده بودند و او تنها در آنجا مانده بود. حال غل و زنجیر او را باز کردند و شب عید بود و به مشعر آمد و عرفات را درک نکرد، حال چرا این شخص را نگیرد! حضرت فرمودند حج او درست است.
این هم صورت عمد را می‌گیرد و هم صورت نسیان و عذر و جهل را می‌گیرد، که مشعرالحرام می‌تواند جای عرفات را بگیرد. حال این عرفات را نیاورده، گاهی گناه کرده و گاهی گناه هم نکرده است. حال اگر حرف مرا قبول نکنید و صورت عمدش را نگویید، اما صورت جهل و عذر را مسلّم باید بگویید. اگر نسیاناً یا عذراً یا جهلاً عرفات را درک نکرد، مشعر به جای عرفات است و «فَقَدْ تَمَّ حَجُّهُ».


[1] وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج14، ص36، ابواب وقوف به مشعر، باب22، ح1، ط آل البیت.