موضوع: وقوف در عرفات
بحث درباره احکام عرفات است. فرع اولی
که مرحوم محقق عنوان کردند، اینست که: «الوقوف بعرفات رکنٌ فمن ترکه عامداً فلاحج له».
وقوف به عرفات من الزوال الی الغروب،
رکن است. رکن را معنا میکنند «من ترکه عامداً فلاحج له»، که مرحوم صاحب
جواهر نیز چندین مرتبه فرمودند که رکن در باب حج الاّ رکن در نماز
است. رکن در نماز اینست که اگر نیاید، عمداً باشد یا
سهواً باشد یا جهلاً باشد نماز باطل است و اما رکن در باب حج اگر عمداً
نیاید، حج باطل است اما اگر سهلاً یا جهلاً یا عذراً
نیاید، حج باطل نیست. لذا مرحوم محقق در اینجا رکن را
معنا میکنند و میفرمایند «الوقوف بعرفات رکنٌ من ترکه عامداً
فلاحج له».
اما این قضیه مُهمله است.
اینکه بخواهیم بگوییم یک عامی است، با مسائل
بعد درست در نمیآید. حتی اگر توجه داشته باشید، مسئله
قبلی ما همین بود که اگر کسی قبل از غروب، عمداً رها کرد و رفت،
حج او درست است اما باید یک شتری ذبح کند. درحالی که عمد
است و به قول مرحوم محقق رکن است، اما ولو اینکه عمداً رها کند و برود و
مقداری در عرفات باشد، کفایت میکند. بله کارش حرام است و لذا
کفاره دارد و کفارهاش یک بَدَنه یعنی یک شتر است. لذا
«الوقوف بعرفات رکنٌ فمن ترکه عامداً» را معنا کنیم «من ترکه عامداً من
الزوال الی الغروب» و آنگاه «فلا حج له» و اما من ترکه فی الجمله، حج
باطل نیست و اگر عمدی باشد کفاره دارد و اگر عمدی نباشد،
چیز بر عهده او نیست. لذا باید اینطور معنا کرد که «من
ترکه عامداً من الزوال الی الغروب» و اما اگر بخواهیم غیر از
این معنا کنیم، با بحث دیروز و بحثهای دیروزشان
درست درنمیآید. حتی بعد بحث میکنیم که اگر بتواند
وقت اضطراری را درک کند، ولو عمداً هم تمام عرفه را نیاورده باشد، باز
هم حج او باطل نیست. برای اینکه عرفات دو وقت دارد،
یکی وقت اختیاری و یکی وقت اضطرای است
و وقت اختیاری آن «من الزوال الی الغروب» است بلکه یک
ساعت یا دو ساعت است و وقت اضطرای آن اینست که مقداری در
عرفات باشد. کمی بالاتر که بحث امروزمان است، اینست که اگر نتوانست
وقت اضطراری را به جا آورد و اما توانست مشعر را درک کند، کفایت
میکند، حتی اگر عمداً باشد. البته گناه کرده و باید کفاره دهد
و اما حج او فاسد نیست. لذا حج او فاسد میشود به وقتی که وقت
اضطراری را درک نکرده باشدو یا وقتی که وقوف به مشعر را درک
نکرده باشد. در اینجاست که روایت میگوید اگر وقوف به
مشعر را درک نکرد، حج او باطل است. انصافاً این جمله مرحوم محقق
خیلی نارساست. به طور کلی بگوییم «الوقوف بعرفات
رکنٌ» و از رکن اراده کنیم «فمن ترکه عامداً فلاحج له» درحالی که
فروعاتی دارد و فروعات با این «من ترکه عامداً فلاحج له» سازگار
نیست. بله، میتوان حرف مرحوم محقق را یک قضیه مهمله
بگیریم و بگوییم مرادشان اینست که «من ترک عرفات را
فی الجمله فلاحج له» و بعد مسائلش را متعرض میشویم.
حال مسئله اولی که مرحوم محقق متعرض
هستند، اینست که : «من ترک الوقوف بعرفات نسیاناً»، مثلاً یادش
رفت و از عرفات بیرون رفت و یا یادش رفت به عرفات
بیاید و یا در منی خوابش برد و نتوانست عرفات را درک کند.
گفتند «تدارکه مادام وقت باقیاً» یعنی یک ساعت یا
دو ساعت کفایت میکند. اگر وقت عرفات «من الزوال من الغروب»
باقی باشد و این یک ساعت از عرفات را درک کند، حال از اولش
یا از آخرش و یا از وسط آن بزند، اگر نسیاناً باشد، همین
درک عرفات فی الجمله کفایت میکند. خواه ناخواه کفاره هم ندارد
و کفاره از کسی است که عمداً همه ی عرفات را رها کرده باشد. بعد مرحوم
محقق میفرماید که «ولوفاته و لم یقدر علی تدارکه کان الوقوف
بالمشعر مجزی عنه». ما میتوانیم از نظر روایات اهل بیت و از نظر
فقها یک قانون کلی درست کنیم که این 20 کفارهای که
گفتیم، کم پیدا میشود که برای ساهی باشد. اگر
کسی در حج ساهیاً أو جاهلاً أو عذراً، چیزی از حج را به
جا نیاورد، حج او درست است و کفاره هم ندارد الاّ ما أخرجه الدلیل که
این ما أخرجه الدلیل خیلی کم است. ما نحن فیه
اینست که یادش رفته به عرفات بیاید و مثلاً خوابش برده و
الان از خواب بیدار شده و وقتی به عرفات میآید، دو ساعت
از ظهر گذشته است و یا معذور بوده و نتوانسته از منی به عرفات
بیاید و مثلاً شل بوده و کسی نبوده که او را بیاورد و
وقتی وارد عرفات میشود، دو سه ساعتی گذشته است. میفرمایند
این چیزی نیست. کمی بالاتر اینکه اگر نتوانست
همه عرفات یعنی «من الزوال الی الغروب» را نیاورد، وقت
اضطراری دارد و وقت اضطراری آن شب عید است که به آن لیلة
النحر میگویند. در شب عید اگر مقداری در عرفات باشد، کار
آن روز را میکند و کار توقف من الزوال الی الغروب را میکند.
حال اگر این را نیز نتوانست، میفرماید اگر مشعر را درک
کند، آن مشعر دو کاره میشود، هم برای عرفه میشود و هم
مشعرالحرام میشود.
روایت 4 از باب 22 از ابواب وقوف به مشعر:
صحيحة معاوية عنه عليه السلام في رجل أدرك
الامام بجمع، فقال: إن ظن أنه يأتي عرفات فيقف بها قليلا، ثم يدرك جمعا قبل طلوع
الشمس فليأتها وإن ظن انه لايأتيها حتى يفيض الناس من جمع فلایأتها و قد تمّ
حجه.
این نتوانست عرفات را درک کند و مثلاً
در منی خوابش برده بود و قتی بیدار شد که کار از کار گذشته است
و مردم از عرفات به مشعرالحرام رفتند و این میتواند مشعرالحرام را
درک کند، درحالی که عرفاتش از بین رفته است. امام در اینجا مثل
الان که رئیس کاروان هست، آن موقع هم اقایی رئیس حج
میشده و به او امام الحج میگفتند.
حال اینکه میتواند وقت
اضطراری را در عرفات درک کند، شب به عرفات میرود و مقداری در
عرفات میماند. سپس به مردم ملحق میشود در مشعرالحرام و مشعرالحرام
نیز من الطلوع الی الطلوع الشمس است یعنی یک ساعت
یا دو ساعت و این میرسد. فرمودند باید این کار را
بکند. یعنی الان که وقت اختیاری نشد، پس در وقت
اضطرای برود.
وإن ظن انه لايأتيها حتى يفيضوا فلا يأتيها
وليقم بجمع فقد تمّ حجه.
و اما اگر وقت اختیاری و
اضطراری را نمیتواند درک کند و میبیند اگر برود،
وقتی برمیگردد طلوع آفتاب است و مردم از مشعرالحرام رفتند و
این قبل از طلوع افتاب نمیتواند به مشعر برسد. حضرت فرمودند عرفات از
او ساقط است و مشعر دوگانه میشود. یعنی هم عرفات و هم
مشعرالحرام میشود. این مورد فتوا هم هست و روایت هم روی
آن زیاد است که اگر نتوانست عرفات را درک کند، مشعرالحرام را درک کند،
کفایت میکند. حتی بعضی از بزرگان که صاحب جواهر هم
تمایل دارد، میگویند این روایات صورت عمد را
نیز میگیرد. ولو گناه کرده و باید کفاره دهد، اما حج او
فاسد نیست. مثلاً حال نداشت که به عرفات بیاید و لذا در
منی در خیمه خوابید و عمداً به عرفات نیامد و یا
مقداری از آن را آمد. حال به دنبال مردم راه افتاد و به مشعرالحرام
رسید و بعد از طلوع فجر به مشعرالحرام رسید و این میتوانست
برود و وقت اضطراری را درک کند اما این را هم نرفت و با مردم
مشعرالحرام را درک کرد، حال اینکه کار حرامی به جا آورده، معلوم است و
در اینکه باید شتری را ذبح کند، حرفی نیست و اما
آیا این حج فاسد است یا نه، بعضیها گفتند روایت
میگوید این حج فاسد نیست.
روایت اینست:
في رجل أدرك الامام بجمع، فقال: إن ظن أنه
يأتي عرفات فيقف بها قليلا، ثم يدرك جمعا قبل طلوع الشمس فليأتها وإن ظن انه
لايأتيها حتى يفيض الناس من جمع فلایأتها و قد تمّ حجه.
یعنی نرفت که عرفات را درک کند و
این روایت ندارد سهواً یا اضطراراً و شما میخواهید
حمل کنید و بگویید «فی رجل ادرک الامام و هو بجمع عذراً
یا نسیاناً» و روایت عذرا و نسیانا و جهلاً ندارد. لذا
این «فی رجل ادرک الامام بجمع»، مشهور گفتند «فی رجل ادرک
الامام بجمع و یفیت عنه عرفات نسیاناً أو عذراً أو جهلاً»، اما
عمداً این روایت نمیگیرد. چرا صورت عذر را میگیرد
و صورت نسیان را نگیرد. حضرت اگر میخواستند میفرمودند
«ان کان عمداً فلا حج له یا ان کان سهواً ان کان عذراً و ان کان جهلاً
مشعرالحرام به جای عرفات، ولی حضرت نگفتند بلکه روایت
اینست:
في رجل أدرك الامام وهو بجمع، فقال: إن ظن أنه
يأتي عرفات فيقف بها قليلا، ثم يدرك جمعا قبل طلوع الشمس فليأتها وإن ظن انه
لايأتيها حتى يفيض الناس من جمع فلایأتها و قد تمّ حجه.
یعنی برود و عرفات اضطراری
را درک کند. یا اینکه مثلاً یک خانم تنها بخواهد از مشرالحرام
به عرفات برود و در شب در عرفات بماند، مسلماً نمیشود. برای آقا هم
نمیشود. وقتی اینطور باشد و نتواند برود، امام نفرمودند «ان
کان عذراً» بلکه به طور کلی فرمودند اگر میتواند به عرفات برود و وقت
اضطراری را درک کند و برود و الاّ اگر دید که نمیشود و اگر
برود و برگردد، آفتاب میزند، در مشعر بماند و با مردم از مشعر به منی
رود و اصلاً به عرفات نرفته باشد، طوری نیست.
آنچه مرحوم محقق متعرض شدند، همین بود
که فرموده بودند «الورود به عرفات رکن فمن ترکه عامداً فلا حج له» و اما
اینکه اگر اضطراری را به جا آورد باز فلا حج له باشد، اصلاً متعرض
نشدند. اگر بتواند به عرفات برود و یک ساعت بماند و برگردد، یا اگر
مشعرالحرام را درک کند، در این جمله اصلاً متعرض نشدند. علی کل حالٍ
گفتم حتماً این جمله مرحوم محقق که «الورود به عرفات رکن فمن ترکه عامداً
فلا حج له» ناقص است و باید بگوییم فی الجمله مرحوم محقق
میخواستند برای تقریب ذهن جمله را بگویند و بعد فروعات
را بار بر این جمله مهمله کنند. علی کل حالٍ در این روایت
معاویة بن عمار، اگر کسی ادعا کند که صورت عمد را نیز میگیرد
به معنای اینکه حج او باطل نیست، ولو گناه کرده و باید
شتری را ذبح کند، اما حج باطل نیست برای اینکه
روایت ندارد عذراً بلکه شما باید حمل کنید.
مسلماً عرفات رکن است و مشعرالحرام هم رکن
است و مسلّم کسی که به جا نیاورد، حرمت تکلیفی دارد و در
این شکی نیست و مسلّم است که علاوه بر حرمت تکلیفی،
کفاره هم دارد و روایت داریم که مانعی ندارد اما عمداً حرمت
تکلیفی دارد و حرمت وضعی هم دارد و اما روایت
معاویة بن عمار میگوید حج او فاسد نیست. لذا روایت
ناسی و معذور و جاهل را ندارد و صاحب جواهر میگویند اطلاق
روایت اقتضاء میکند که هر سه را دارد. میگوییم
اگر شما از روایت اطلاق گیری میکنید، روایت
معذور و ناسی و جاهل را ندارد و شما میگویید اطلاق
روایت جاهل را هم میگیرد و ما هم میگوییم
اطلاق روایت، عامد را نیز میگیرد.
این خلاصه حرف است و اینست که ما
مدعی هستیم البته طبقاً لروایات و روایاتش را سابقاً خواندیم
و بعد میخوانیم که تمام احکام حج مربوط به عمد است و نه مربوط به جهل
و نسیان و عذر. مسئله دیگر نیز اینکه عمدی که در حج
است، معمولاً مربوط به کفارات است، یعنی حرمت تکلیفی و
اینکه حرمت تکلیفی است و کفاره دارد و اما حج فاسد باشد،
خیلی کم است. حتی این بالاتر از زنا در حج که نیست
و در همان جا که زنا میکند، گفتند حج من قابل و اصحاب میگویند
این حج من قابل جریمه است و الاّ حج او درست است. البته حسابی
گناه کرده و باید کفاره دهد و بَدنه دهد و اما حج او باطل نیست و
این کفاره دالّ بر فساد نیست بلکه دالّ بر حرمت است.
و صلّي الله علي محمّد وَ آل محمّد