درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الحج

93/03/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آیا شخصی که می خواهد وارد مکه بشود، باید محرم شود؟

جلسه قبل درباره مسئله مشکلی بود و این بود که مشهور در میان أصحاب بلکه صاحب جواهر، ادعای اجماع دارند که هرکسی وارد مکه می‌شود، باید مُحرم باشد. حتی مسئله را اینقدر مفروغٌ عنه گرفتند و گفتند مثلاً کسی که هر روز رفت و آمد دارد مثل هیزم کن‌ها و هیزم فروشها یا پیله ورها و کسانی که هر روز رفت و آمد می‌کنند، لازم نیست محرم شوند. یعنی مسئله مسلّم است که همه باید مُحرم وارد مکه شوند. در یکی از میقاتها مُحرم شوند و وارد مکه شوند و خواه ناخواه وقتی مُحرم باشد، باید مُحل شود و باید یک عمره مفرده به جا آورد. مسئله برمی‌گردد به اینکه هرکسی وارد مکه شد، باید یک عمره مفرده به جا آورد. عرض کردم در مسئله دو قسم روایت هست. یک قسمت همین که بزرگان فرمودند و روایت هم صادر شده و دلالت دارد. اما یک دسته روایت هم داریم که وجوب احرام از کسی است که بخواهد عمره به جا آورد و اما اگر نخواهد عمره به جا آورد، می‌تواند بدون احرام وارد مکه شود. مثل اینکه می‌خواهد دید و بازدید کند و یا چیزی بخرد یا چیزی بفروشد و بالاخره رفت و آمدهای عرفی دارد، که عموم مردم در زندگی‌ خود این رفت و آمدها را دارند. یک دسته روایت هم می‌گوید در این رفت و آمدها احرام لازم نیست. احرام بر کسی واجب است که بخواهد عمره به جا آورد. این شخص باید در یکی از میقاتها و یا از ادنی الحل قبل از وارد شدن به مکه مُحرم شود و اما اگر نخواهد عمره به جا بیاورد، لازم نیست مُحرم شود و لازم نیست عمره به جا آورد و می‌تواند به مکه بیاید و کارش را انجام دهد و مُحلاً بیاید و مُحلاًّ برگردد. اما به این دسته روایات اینطور که فرمودند، عمل نشده است.
مرحوم محقق روایات را می‌برد به آنجا که کسی عمره مفرده به جا آورده باشد و هنوز یک ماه تمام نشده، دوباره می‌خواهد وارد مکه شود و کار دارد؛ در این حال نمی‌تواند عمره به جا آورد برای اینکه در یک ماه نمی‌شود دو عمره به جا آورد، لذا برای عمره نیامده بلکه برای کاری آمده و لازم نیست مُحرم شود. ایشان این روایاتی که در جلسه قبل خواندیم، حمل کردند بر این معنا و صاحب جواهر نیز روایاتی نقل کرده و همینطور معنا کردند و خلاصه حرف اینست که اینطور که محقق و صاحب جواهر می‌فرمایند که اگر در یک ماه بخواهد دو مرتبه وارد مکه شود، دفعه اول باید محرم شود و عمره را به جا آورد و اما در مرتبه دوم، لازم نیست محرم شود برای اینکه نمی‌تواند عمره به جا آورد زیرا در یک ماه نمی‌تواند دو عمره به جا آورد، و این روایتها که در جلسه قبل خواندیم، تاب این معنا را ندارد و اصلاً می‌توان گفت جمع تبرّعی است. باز دو سه مورد از آن روایتها را می‌خوانیم و ببینید که این روایتها تاب این معنایی که مرحوم محقق فرمودند و بزرگان و من جمله صاحب جواهر فرمودند، جمع عرفی و حمل روایت بر یک معنای عرف پسند و غیره نیست.
روایات باب 51 از ابواب احرام:

روایت 1 از باب 51 از ابواب احرام، ج 9، ص 70:
ابن القداح عن ابى عبد الله عليه السلام خرجنا مع ابي جعفر عليه السلام إلى ارض بطيبة و معه عمربن دينار و أناس من اصحابه فأقمنا بطيبة ما شاء الله إلى ان قال ثم دخل مكة و دخلنا معه بغير إحرام.[1]
مرحوم محقق روایت را اینطور معنا می‌کند که امام صادق «سلام‌الله‌علیه» چون قبلاً عمره به جا آورده بودند و اطرافیان نیز چون عمره به جا آورده بودند، از این جهت می‌فرمایند «دخل مکة و دخلنا معه بغیر احرام» و انصافاً نمی‌توان روایت را اینطور معنا کرد. ولو یک روایت هم داشته باشیم که در یک ماه دو مرتبه نمی‌شود احرام به جا آورد، یک تعارض حسابی با این روایت دارد و باید رفع تعارض کنیم و اما این روایات را بخواهیم حمل کنیم بر آنجا که امام «سلام‌الله‌علیه» قبلاً یک عمره به جا آورده بودند و هنوز یک ماه تمام نشده بوده و الان نمی‌توانسته عمره دوم را به جا آورد، لذا محرم نشده وارد مکه شدند.

روایت 3 از باب 51 از ابواب احرام، ج 9، ص 70:
صحیحه جمیل عن أبی عبدالله عليه السلام: في الرجل يخرج الي جدّة في الحاجة قال: «يدخل مكة بغير احرام».[2]
این برای حاجت رفته و الان که برمی‌گردد لازم نیست محرم شود و کسی باید محرم شود که برای احرام و برای عمره رفته باشد و اما اگر برای حاجت روزمره و یا برای اینکه بستانکار است و رفته تا طلبش را بگیرد و یا بدهکار است و رفته طلبش را بدهد و یا پسرش در آنجا درس می‌خواند و این می‌خواهد سری به پسرش بزند؛ لازم نیست که محرم شود و با حال احرام بیاید و عمره مفرده به جا آورد. بگوییم مراد روایت اینست که حضرت فرمودند «یدخل مکة بغیر احرام اذا احرم قبلاً فی ذلک الشهر». اما نمی‌توان اینطور روایت را معنا کرد.
روایت 5 از باب 51 از ابواب احرام، ج 9، ص 70:
صحیحه ابن بکیر: «عن ابي عبداللّه(ع) انه خرج الي الربذه يشيع اباجعفر عليه السلام، ثم دخل مكة حلالا».[3]
اصلاً همه این روایتها را نقل می‌کند برای اینکه راجع به آن روایتهایی که دیروز خواندیم که هرکه وارد می‌شود باید محرم شود، بگوید این کار مستحبی است و واجب نیست. اینطور نیست که ما بگوییم می‌خواست کاری را نقل کند و قیدش را نیاورد و به وضوح باقی گذاشته و معنای روایت اینست که: «یشیع اباجعفر ثم دخل مکة حلالاً لأنّه أتی بعمرة فی ذلک الشهر». معلوم است که این نمی‌شود و آنچه می‌شود، اینست که این روایتها نصّ در اینست که اگر کسی از مکه رفت برای اینکه عمره به جا بیاورد، پس به خاطر عمره باید احرام شود زیرا احرام جزء عمره است و باید اول احرام کند و بعد طواف به جا آورد. لذا همه این روایتها اینست که «یخرج الی جدّة لجاحة» و یا «یخرج الی الربذه لیشیع اباجعفر» و یا روایت ابن قداح که گفتند «خرجنا مع ابي جعفر عليه السلام إلى ارض بطيبة و معه عمربن دينار و أناس من اصحابه فأقمنا بطيبة ما شاء الله إلى ان قال ثم دخل مكة و دخلنا معه بغير إحرام» یعنی چند روزی آنجا کار داشتیم و ایستادیم و وقتی کارمان تمام شد، برگشتیم و به مکه آمدیم بدون اینکه احرام ببندیم، زیرا نمی‌خواستیم عمره به جا آورد. اگر می‌خواستیم عمره به جا آوریم، باید محرم می‌شدیم و اما چون نمی‌خواستم عمره به جا آوریم، لازم نبود محرم شویم.
در جلسه قبل می‌گفتم یک سیره است و در زمان پیغمبر(ص) و ائمه طاهرین(ع) بوده و الان هم هست که مردم در مکه رفت و آمد دارند. در دهات رفت و آمد دارند و از این شهر به آن شهر رفت و آمد دارند و یک رفت و آمد حسابی همیشه بوده است. در این رفت و آمدها یک رفت و آمد بوده و اینکه گاهی اهل مکه برای احرام می‌رفتند و محرم می‌شدند و برمی‌گشتند و احرام به جا می‌آوردند، اما این خیلی در زندگی آنها کم بود. یا اینکه عمره را به جا آورده و هفت هشت ده روز وقت دارد تا نوبت احرام حج او شود، حال یک عمره برای پدرش و یا یک عمره برای مادرش به جا می‌آورد و  هر روز یک عمره مفرده به جا می‌آورد. این برای عمره می‌رود و باید محرم شود و محرما وارد شود و اگر محرما وارد مکه نشود، نمی‌تواند عمره به جا آورد و این یک سیره حسابی بوده است. جمع بین روایات همین را اقتضاء می‌کند، برای اینکه روایاتی که در جلسه قبل خواندیم از باب 50 بود.
روایت اینست:
روایت 2 از باب 50 از ابواب احرام، ج 9، ص 67:
صحیحه محمدبن مسلم عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ (ع) هَلْ يَدْخُلُ الرَّجُلُ الْحَرَمَ بِغَيْرِ إِحْرَامٍ قَالَ لَا إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَرِيضاً اَو بِه بَطنٌ. [4]

روایت 10 از باب 50 از ابواب احرام، ج 9، ص 69:
صحیحه أبي حمزة «سألت أبا إبراهيم (عليه السلام) عن رجل يدخل مكة في السنة المرة و المرتين و الثلاث كيف يصنع؟ قال: إذا دخل فليدخل ملبيا، و إذا خرج فليخرج محلا»[5]
اگر در سال دو سه مرتبه بخواهد عمره به جا آورد، چه کند؟! فرمودند عمره احرام می‌خواهد و بعد در آخر تقصیر می‌خواهد. محرم شود و عمره به جا آورد و بعد هم تقصیر کند.
مرحوم محقّق در شرایع که مرحوم صاحب جواهر هم می‌پسندد؛ روایاتی که در باب 51 خواندم اسم نمی‌آورند اما حمل می‌کنند بر آنجا که در ماه یک عمره به جا آورده باشد و چون نمی‌تواند عمره دوم را به جا آورد، بنابراین اگر بدون احرام وارد مکه شود، طوری نیست.
عبارت محقق این بود که:
شرائع الاسلام، ج1، ص 187:
کلّ من دخل مکه وَجب أن یکون مُحرما. [6]
حال می‌خواهند یک استثنا درست کنند و می‌فرمایند:
شرائع الاسلام، ج1، ص 187:
يجوز الدخول بلا احرام اذ اعتمر ولم يمض عليه شهر من العمرة الاولی، الاّ أن یکون دخوله بعد احرامه قبل مضی شهر. [7]
مرحوم صاحب جواهر هم یک روایت نقل می‌کنند و روایت اینست:

روایت 4 از باب 51 از ابواب احرام، ج 9، ص 70:
صحیحه أبان بن عثمان عن أبی عبدالله علیه‌السلام: في الرجل يخرج في الحاجة من الحرم قال: ان رجع في الشهر الذي خرج فيه دخل بغير احرام، فان دخل في غيره دخل باحرام. [8]
چند روایت اینگونه داریم که اگر کسی در ماه عمره به جا آورده باشد، عمره دوم را نمی‌تواند به جا آورد.
سابقاً مفصل در این باره صحبت کردیم و این روایتها معارض داشت و روایاتی داشتیم که هر روز  و حتی در روز دو سه مرتبه می‌تواند عمره به جا آورد و بعد هم در باب عمره انشاء الله مفصل صحبت می‌کنیم که لازم نیست عمره مفرده در ماه یک مرتبه باشد بلکه می‌تواند در شبانه روز دو یا سه مرتبه باشد. مثلاً جوان است و حالی دارد و لذت هم می‌برد و بعد از نماز صبح مُحرم می‌شود و یک عمره مفرده به جا می‌آورد و بعد از نماز ظهر و عصر و بعد از نماز مغرب و عشا نیز یک عمره به جا می‌آورد و سه عمره در یک شبانه روز به جا می‌آورد.
اگر یادتان باشد، در آنجا روایت صریح داشتیم و گفته بود جایز است، لذا این روایاتی را که گفته بود در یک ماه، دو عمره یا دو احرام نمیشود، با شاهد، حمل بر تقیه کردیم.
عمره مفرده اینگونه است که باید در ادنی الحل محرم شود و بعد طواف و سعی و تقصیر کند و وقتی طواف و سعی را به جا آورد، تا تقصیر نکرده باشد، محرم است و اگر یکی دو روز هم طول بکشد و بعد تقصیر کند، طوری نیست ولی بالاخره باید تقصیر کند و وقتی تقصیرکرد، عمره مفرده او تمام می‌شود. بعضیها گفتند نماز طواف جزء حج یاعمره نیست و این خیلی اهمیت ندارد ولی بالاخره همینطور که در مناسکها و روایات آمده، در عمره اول احرام و بعد طواف و بعد هم سعی است و نماز طواف نساء هم ندارد و به جای آن باید تقصیر کند و تا تقصیر نکند، تروک احرام برایش حرام است. وقتی تقصیر کرد، مُحل می‌شود. مثلاً به خانه می‌آید و بعضی از تروک احرام را به جا می‌آورد و طوری نیست و برای نماز ظهرو عصر می‌رود و بعد از نماز دوباره می‌خواهد یک عمره به جا آورد و همچنین مثل الان کسانی که حالی دارند، در روز هفت یا هشت یا ده طواف به جا می‌آورند و کسانی هم که حال نداشته باشند، می‌توانند دو یا سه طواف به جا آورند.
اما این کار محقق که در این روایتهایی که خواندیم، جمع بین روایت کردند.
صحیحه جمیل عن أبی عبدالله عليه السلام: في الرجل يخرج الي جدّة في الحاجة قال: «يدخل مكة بغير احرام اذ اعتمر فی هذا الشهر».
مرحوم محقق این «اذ اعتمر فی هذا الشعر» را از خودشان آوردند و پیش روایت گذاشتند و جمع بین روایت کردند. این خیلی بعید است. باید بگوییم این روایت می‌گوید «یدخل المکة بغیر احرام» برای اینکه لحاجة، زیرا خود روایت لحاجة دارد. آن روایت هم می‌گوید «یدخل المکة مع احرام ثمّ قصرّ»، می‌گوییم این نیز می‌شود. روایت دیگر هم می‌گوید در یک ماه نمی‌توان دو عمره به جا آورد که الان هم در مناسکها بعضی از مراجع فرمودند و البته مسئله اختلافی است و بعضی از آقایان می‌گویند می‌شودو بعضی می‌گویند که نمی‌شود و کسانی که می‌گویند نمی‌شود تمسّک کردند به روایت أبان بن عثمان و این روایت معارض دارد و حمل بر تقیه می‌شود.
فتلخّص مما ذکرناه اینکه این جمله مرحوم محقق که هرکسی وارد مکه شود باید محرم شود، قبول نداریم؛ بلکه هرکسی بخواهد عمره به جا بیاورد، باید با احرام داخل مکه شود زیرا عمره متوقف بر احرام است. 


[1] وسائل الشيعة، شیخ حر العاملی، ج9، ص70، ابواب الاحرام، باب51، ح1، ط الاسلامية.
[2] وسائل الشيعة، شیخ حر العاملی، ج9، ص70، ابواب الاحرام، باب51، ح3، ط الاسلامية.
[3] وسائل الشيعة، شیخ حر العاملی، ج9، ص70، ابواب الاحرام، باب51، ح5، ط الاسلامية.
[4] وسائل الشيعة، شیخ حر العاملی، ج9، ص67، ابواب الاحرام، باب50، ح2، ط الاسلامية.
[5] وسائل الشيعة، شیخ حر العاملی، ج9، ص69، ابواب الاحرام، باب50، ح10، ط الاسلامية.
[6] شرائع الاسلام، المحقق الحلی، ج1، ص187.
[7] شرائع الاسلام، المحقق الحلی، ج1، ص187.
[8] وسائل الشيعة، شیخ حر العاملی، ج9، ص70، ابواب الاحرام، باب50، ح4، ط الاسلامية.