درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الحج

93/03/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تروک احرام(زینت، روغن زدن، کندن مو)

مرحوم محقق مسئله زینت را سه مرتبه در اینجا آوردند. یکی قبلاً فرمودند زینت برای مُحرم حرام است و آنجا فرمودند کفاره هم دارد و مقدار کفاره را بعد معلوم می‌کنیم. دوباره در جلسه قبل فرمودند که انگشتر برای مرد حرام است و آن هم کفاره دارد. دوباره اینجا هم می‌فرماید زن اگر لباسی برای زینت بپوشد ویا زیورآلات داشته باشد برای زینت، حرام است و کفاره هم دارد. و در همه این مسائل هم یک دلیلی بخواهیم درست کنیم که مطلق زینت حرام باشد، نمی‌توانیم درست کنیم.
در مسئله قبل روایت صحیح السند و ظاهرالدلاله داشتیم که راوی گفت دیدم موسی بن جعفر «سلام‌الله‌علیهما» انگشتر به دست مبارکشان بود. لذا درمسئله مانده بودیم که چه کنیم و گفتیم مثلاً شاید یک امر قصدی باشد و انگشتر دست کند برای ثواب طوری نیست و اگر انگشتر دست کند برای زینت، اشکال دارد. البته این هم با تردید گفتیم برای اینکه معمولاً انگشتر زینت است و باید بگوییم اینطور زینتها اشکال ندارد.
راجع به زن نیز الان همینطور است. روایت صحیح السند و ظاهرالدلاله داریم که خانم النگوها و خلخال و امثال اینها همراهش است، آیالازم است درآورد یا نه؟ حضرت می‌فرماید لازم نیست، اما مواظب باشد در سوار شدن و پیاده شدن ظاهر نکند که نامحرم ببیند. روایت هم از نظر سند خوب است و هم از نظر دلالت خوب است اما الان محقق می‌فرماید «لبس المرأة الحلی للزینة» اشکال دارد و روایت صحیح عبدالرحمن بن حجاج می‌گوید نه.

روایت 1 از باب 49 از ابواب تروک احرام ج 12 ص 496:
صحیحه عن عبد الرحمن بن الحجّاج قال: سألت أبا الحسن عليه السلام عن المرأة يكون عليها الحلي و الخلخال و المسكة و القرطان من الذهب و الورق تحرم فيه و هو عليها و قد كانت تلبسه في بيتها قبل حجها أ تنزعه إذا أحرمت أو تتركه على حاله؟ قال: تحرم فيه و تلبسه من غیر أن تظهره للرجال في مركبها و مسيرها. [1]
دلالت خیلی خوب است که النگوهایش دستش باشد و اما مواظب باشد که نامحرم نبیند. این هم یک ارشاد است و معلوم است که محرم باشد یا محرم نباشد، اگر نامحرم النگوهای او را ببیند، حرام است. ولو محرم هم نیست و این هم نمی‌خواهد بازی در بیاورد، اما بالاخره النگوهایش را به نامحرم نشان می‌دهد و دستش را بیرون می‌آورد و النگوهایش پیداست و این حرام است. لذا اینکه حضرت می‌فرماید «تحرم فيه و تلبسه من غیر أن تظهره للرجال في مركبها و مسيرها» یک ارشاد است. لذا این روایت هم صحیح السند و هم ظاهرالدلاله است و می‌فرماید که حلی برای مرأة اشکال ندارد. انگشتر آقا، انگشتر خانم در دست و النگو در دست باشد و محرم شود، اشکال ندارد.
لذا روایات دیگری هم داریم که اشکال دارد و جمع بین روایات اقتضاء می‌کند که این خانم حتی برای شوهرش زینت نداشته باشد، خوب است. مرد هم اقتضاء می‌کند اگر انگشتر در دستش نباشد، خوب است. این هم مشکل می‌شود برای اینکه موسی بن جعفر «سلام‌الله‌علیهما» برای چه در دست کرده بودند و همین که بگوییم آقا دست کرده بودند برای ثوابش و نه برای زینت. باید به گونه‌ای درست کنم. یک دفعه می‌خواهیم احتیاط کنیم و همینطور که در مناسکها هست و مرحوم محقق و دیگران به آن فتوا دادند و خیلی خوب است که مطلق زینت برای زن و مرد نباشد. اما گفتن اینکه حرام باشد یا از تروک احرام باشد، مشکل است اما مشهور فرمودند. حتی صاحب جواهر هر دو سه جا ادعای شهرت و ادعای اجماع کردند ولی باید به این توجه داشته باشیم که روایاتی داریم بر عدم جواز.

روایت 4 از باب 49 از ابواب تروک احرام ج 12 ص 497:
الصحيح عن محمد بن مسلم عن ابى عبد الله (ع) المحرمة تلبس الحلي كلّه الا حليّاً مشهوراً للزينة. [2]
مثلا می‌گویند گوشواره طوری نیست برای اینکه علنی و پیدا نیست اما انگشتر مشهور است و زینت هم هست، پس این اشکال دارد. همینطور که روایات دیگری هم داریم، لذا آن روایات هم می‌فرماید مطلق زینت چه برای زن و چه برای مرد حرام است.
چیزی که به نظر می‌رسد، اینکه اصلاً مراد این روایتها و مراد از این گفتنها اینست که زینتی کند که مربوط به انگشتر و النگو و غیره نباشد، یعنی به قول امروزیها خانم بزک کند، ولو برای شوهرش باشد یا مرد خود را معطر و متزین کند ولو برای زنش، اشکال دارد. یعنی اصلاً زینت آنست که تبرّج باشد. به قول امروزیها مراد بزک کردن است که برای مرد و زن حرام است. و اما اگر النگو در دستش باشد، ببرد و در بیاورد و یا انگشتر عقیق در دستش است و درحالی که هررکعت نماز با انگشتر عقیق هفتاد بار ثواب دارد، اما از دستش درآورد برای اینکه زینت است؛ می‌گوییم اینها را شامل نمی‌شود.
یک مسئله اینست که الان در مناسک چه نوشتند و یا مشهور در میان أصحاب چیست و همانست که محقق فرمودند مطلق زینت ولو زن برای شوهر و شوهر برای زن اگر محرم باشد، حرام است. این هم موافق با احتیاط و هم موافق با شهرت است. یک بحث هم بحث طلبگی است و اینست که این فتاوا چه در مناسک و چه در کلمات اصحاب از باب احتیاط است. یا اینکه مراد زینت تبرّجی باشد و اما اگر تبرّج نباشد یعنی بزک کردن نباشد و بخواهد انگشتر را برای ثوابش دست کند و یا اینکه خانم گوشواره در گوش دارد و یا النگو در دستش است و باید در بیاورد؛ بگوییم روایتها دلالت بر جواز دارد و لازم نیست. آن بحثی که در مناسک نوشتند و این هم بحث طلبگی است.

مسئله 13 از تروک احرام:
این را نیز سابقاً فرمودند که مشهور در میان اصحاب اینست که مالیدن کِرِم به صورت نباشد. مطلق ادهان در مقابل عطریات؛ یعنی اگر معطر باشد، از باب اینکه معطر است، محرم و محرمه حق ندارد خود را معطر کند و یکی هم حق ندارد کِرِم بمالد.
ادعای اجماع هم روی مسئله شده الاّ در صورت اضطرار، برای اینکه اضطرار مد نظر نیست برای اینکه اگر اضطرار جلو آمد، پوشیدن لباس رنگین مانعی ندارد و زدن عطریات هم اشکال ندارد و الضرورات تبیح المحذورات. حال ضرورتی در کار نیست و مثل مالیدن کِرِم برای خانمها که اگر محرم باشد باید این کِرم را نمالد ولو اینکه عطری هم نباشد. ادعای اجماع شده است.

روایت 2 از باب 29 از ابواب تروک احرام:
صحيحة معاوية بن عمار عن أبی عبدالله علیه‌السلام: لاتمس شيئا من الطيب وانت محرم ولامن الدهن ...[3]
گفتند دهن را در مقابل طیب گذاشته و هر دو را نهی کرده و گفته این جایز نیست و آن هم جایز نیست.
اگر یادتان باشد برای این هم سابقاً روایت داشتیم که روایت می‌فرمود اگر دُهن از عطریات باشد اشکال دارد و اگر از عطریات نباشد، طوری نیست. جمع بین روایات اقتضاء می‌کند و گفتم نمی‌دانم چطور شده مثل اینکه می‌خواهند این دو سه روزه در احرام همه ژولیده و چرکین و خاک آلود باشند که اگر مثلاً تکبر یا بزرگ منشی هست، کم شود. علی کل حالٍ در این روایت مرحوم صاحب جواهر ادعای اجماع کرده که روغن مالیدن و یا کرم زدن الان، اشکال دارد یا نه؟! در اینجا خیلی صاف از مسئله گذشتند و فرمودند باید خود را معطر نکند و کِرِم هم نزند و خود را مُدهن نکند و مرحوم صاحب جواهر می‌فرمایند اجماع داریم و روایتش را نیز الان خواندم. اما سابقاً این طنطراق نبود و می‌گفتند اگر در ادهان عطر باشد اشکال دارد و اگر عطر نباشد، اشکال ندارد و صاحب جواهر حمل بر اضطرار کردند.
این نیز همین است. اگر بحث احتیاط و اینکه باید در این دو سه روز ژولیده باشیم و اگر بحث شهرت از قدماء در مناسک باشد، همین است که سیزدهم از تروک احرام یعنی مالیدن روغن یا کِرم به دستش با صورتش. این مسئله احتیاط و شهرت و مسئله مناسک است. اگر بحث طلبگی باشد باید بگوییم اشکال ندارد. اگر عطری باشد، عطر زدن اشکال دارد وگرنه مالیدن کرم به صورت و دست چه مضطر باشد و چه مضطر نباشد، اشکال ندارد. به این معنا که جمع بین روایات اقتضاء می‌کند که مکروه باشد.
چهاردهم فرمودند: «ازالة الشعر کثیره و قلیله» حتی شعرة واحدة عن الراس و اللحیة...
انسان حق ندارد موهایش را بکند، یک دفعه سر بتراشد ویا ریش کوتاه کند و مثل بعضیها که قاعده دارند یک حرامی به جا بیاورند و بیرون بیایند. یعنی مقدس حسابی است و اما ریشش را حسابی بتراشد. این رسم شده که هر روز صورتش را بتراشد و این در حال احرام نمی‌شود. سر تراشیدن و صورت تراشیدن نمی‌شود. حتی نمی‌شود موهای بلند را زائل کند. تا اینجا خوب است اما اینکه آقایان می‌گویند اگر دست به ریشش می‌مالد و می‌داند که ریشش خیلی ریشه ندارد و می‌ریزد، و این دست به ریش خود نزند. اما این به چه دلیل؟!
یک دفعه می‌خواهیم بحث مناسک و احتیاط آقایان در باب حج کنیم. آقایان در باب حج چه قدماء و چه متأخرین، بنایشان در این بوده که احتیاط کنند. یعنی اینقدر که در باب صلاة احتیاط نمی‌کردند، و اگر کتاب صلاة و طهارت را با کتاب حج مقایسه کنید، خواهید دید که روش فقها یک روش متفاوتی است. حتی در باب خمس که حق الناس است و یا در باب زکات که حق الناس است، این روش نیست اما در باب حج این روش و منش و سنت در میان فقها هست، چه قدماء و چه متأخرین. اینجا نیز همین است اگر بخواهیم بحث طلبگی کنیم، مثل واجبی کشیدن و کوتاه کردن موی صورت و تراشیدن سر نمی‌شود. قدری احتیاط کنیم که اصلاً ازاله مو از بدن ولو یک مو باشد، مثلا کندن موی دماغش نمی‌شود و یا اگر بداند وقتی به صورتش دست بمالد، موهایش کنده می‌شود، پس نباید دست بمالد. این مسئله احتیاط است. الان مناسکها همینطور است و با یک احتیاط عجیبی جلو رفتیم و اما اگر بخواهیم بحث طلبگی کنیم، اینست که تراشیدن سر و تراشیدن صورت و کشیدن واجبی نباشد و اما اگر موی دماغش پیدا باشد و زشت است، موی دماغ را بکند و یا مثلاً می‌داند که دست به صورتش بمالد، موها کنده می‌شود، پس بکند. ظاهراً باید بگوییم طوری نیست و دلیلی بر حرمت نداریم.
آنچه قرآن دارد، اینست که: (... وَ لاَ تَحْلِقُوا رُءُوسَکُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَنْ کَانَ مِنْکُمْ مَرِيضاً أَوْ بِهِ أَذًى مِنْ رَأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِنْ صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُکٍ ...)[4] ؛ سر را نتراش مگر اینکه چاره‌ای نباشد. این را اگر قرآن هم نفرموده بود با قاعده اضطرار می‌گفتیم طوری نیست اما قرآن اضطرار را نیز فرموده که طوری نیست. آنچه اشکال دارد اینست که اگر قبل از اینکه قربانی کند، بخواهد سر بتراشد، نمی‌شود. حال نمی‌دانم این در مقام بیان اینست که تراشیدن سر حرام است و یا بگوید اول ذبح کن و بعد از اینکه کارهایت تمام شد، آنگاه سر را بتراش. اگر آیه شریفه بخواهد حرف دوم را بزند، اصلاً از بحث ما بیرون است. اما آقایان و من جمله صاحب جواهر تمسک کرده به آیه شریفه.

روایات در باب 10 از بقیه کفارات است.
روایت 1 از باب 10 از ابواب کفارات الاحرام:
عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَنْ حَلَقَ رَأْسَهُ أَوْ نَتَفَ إِبْطَهُ نَاسِياً‌ أَوْ سَاهِياً أَوْ جَاهِلًا فَلَا شَيْ‌ءَ عَلَيْهِ وَ مَنْ فَعَلَهُ مُتَعَمِّداً فَعَلَيْهِ دَمٌ. [5]
کفاره‌اش نیز خیلی بزرگ است. مثلاً کفاره زینت و ادهان و امثال اینها خیلی اهمیت نداشت اما کفاره این لاأقل یک گوسفند است. اگر به قول آقای داماد «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» کفاره دلالت بر حرمت کند، حسابی دلالت بر حرمت می‌کند.
و اما «مَنْ حَلَقَ رَأْسَهُ أَوْ نَتَفَ إِبْطَهُ» نمی‌گیرد جایی را که یک مو از دماغ را بکند و یا نمی‌گیرد جایی را که اگر بداند دست به ریشش بمالد دو سه تا مو کنده می‌شود و یا «مَن حَلق» راجع به سر است و تو صورتش را نیز بگو و بگو «من حلقَ ولو صورتاً» و برای «أو نَتفَ ابطَه» بگو ولو زیر بغل باشد. یعنی زیر بغل را واجبی بکشد یا بتراشد. اما اگر یک مو از دماغش بیرون آمده، بکَند و یا قیچی کند، بگوییم این هم «ناسیا و ساهیا و جاهلا فعلیه دم»، ظاهراً این را نمی‌گیرد.

روایت 9 از باب 16 از ابواب بقیه کفارات الاحرام:
عن الحلبی (صحیحه) عن أبی عبدالله(ع) قال: إن نتف المحرم من شعر لحیته وغیرها شیئآ فعلیه أن یطعم مسکینآ فی یده. [6]
خیلی تفاوت کرد با آن «علیه الدم». لذا بگوییم روایتها اینطور می‌فرمایند که سر نتراشد و صورت نتراشد و واجبی نکشد، اما مواظب باشد که موی دماغ را نگیرد و یا مواظب باشد دست به صورتش نمالد. اگر تراشیدن سر باشد، حرام است و کفاره دارد و اما اگر موگرفتن باشد، خوب نیست و حال یک مشت گندم یا یک مشت جو و بالاخره یک مشت طعام کفاره دهد. خود روایت دلالت می‌کند بر اینکه آنچه حرام است و از تروک احرام است «حلق الرأس یا حلق اللحیه و یا نتف ابطه» است و اما چیزهای جزئی را بگوییم حرام نیست.
در اینجا الحمدلله خوب است و اینکه هم در مناسکها و هم در کتابها من جمله صاحب جواهر و همچنین محقق، از قدماء و متأخرین در کفاره فرق گذاشتند. یعنی همه گفتند ولو یک مو حرام است و اما اگر حَلق رأس باشد و امثال اینها کفاره یک گوسفند و اما اگر کندن مو باشد ولو یک مو از صورت باشد، کفاره‌اش یک مشت طعام یا یک مشت گندم است و همه این را طبقاً للروایات فرمودند.
باز همین است که اگر بخواهیم بحث مناسک و احتیاط را کنیم، دست به مو نزند تا اینکه از احرام بیرون بیاید. این هم موافق با همه مناسک می‌شود و هم موافق با همه اقوال و هم موافق با احتیاط می‌شود. اگر بحث طلبگی کنیم و بگوییم تراشیدن سر و تراشیدن صورت و واجبی کشیدن حرام است و کفاره هم دارد و کفاره‌اش بالاست و اما غیر از این طوری نیست.



[1] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج12، ص496، ابواب تروک الاحرام، باب49، ح1، ط آل البیت.
[2] وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، ج12، ص497، ابواب تروک الاحرام، باب49، ح4، ط آل البیت.
[3] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج12، ص459، ابواب تروک الاحرام، باب29، ح2، ط آل البیت.
[4] بقره/سوره2، آیه196.
[5] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج13، ص159، ابواب کفارات الاحرام، باب10، ح1، ط آل البیت.
[6] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج13، ص173، ابواب بقیة الکفارات الاحرام، باب16، ح9، ط آل البیت.