درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الحج

93/02/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تروک احرام (صید)

مباحثه امروز به بعد راجع به تروک احرام است. کسی که محرم شد، بیست چیز به بالا برایش حرام است. معمولاً مرحوم محقق باید تروک احرام را با کفاره آنها در پیش هم ذکر کرده باشند اما نکردند. بحث مفصلی راجع به تروک احرام کردند و بعد هم بحث مفصلی راجع به کفاراتی که برای برای این تروک احرام است. مرحوم محقق این تروک احرام را بیست چیز فرمودند، اما در ضمن کلامشان و در آخر کلامشان چند چیز دیگر اضافه فرمودند. اول چیزی که بر مُحرم حرام است، صید است. البته صید برّی. کسی که مُحرم است، نمی‌تواند یک آهویی را شکار کند، اما می‌تواند ماهی بگیرد. قرآن هم در این باره ذکر فرموده است. می‌فرماید: (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ وَ مَنْ قَتَلَهُ مِنْکُمْ مُتَعَمِّداً فَجَزَاءٌ مِثْلُ مَا قَتَلَ مِنَ النَّعَمِ ...) [1]، (أُحِلَّ لَکُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَ طَعَامُهُ مَتَاعاً لَکُمْ وَ لِلسَّيَّارَةِ وَ حُرِّمَ عَلَيْکُمْ صَيْدُ الْبَرِّ مَا دُمْتُمْ حُرُماً وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ) [2]
در آیه شریفه دو مطلب هست. یک مطلب اینکه به طور کلی صیدی که در حرم زندگی می‌کند، نمی‌شود کشت و یا صید کرد. حال آن آقا خواه محرم باشد و خواه محرم نباشد. آیه اول می‌فرماید (لاَ تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ). یک مطلب هم اینکه اگر مُحرم باشد، نمی‌شود. یک مطلب در اینکه محرم باشد ای محرم نباشد، نمی‌تواند صید در حرم را شکار کند. یک مسئله هم اینکه اگر مُحرم باشد، نمی‌تواند، آنگاه این حرمت روی حرمت می‌شود و این دومیست که قرآن کفاره آن را ذکر می‌کند که مثلاً اگر کسی آهویی را زد، باید یک گوسفند کفاره دهد. یعنی یک گوسفند در خود حرم بکشد و گوشتش را قسمت کند. لذا قطع نظر از روایات اهل بیت، قرآن دلالت بر مطلب دارد و دلالت بر کفاره هم دارد. خیلی احتیاج به روایت هم نداریم و اگر همینطور که قرآن فرموده، مرحوم محقق هم یکی یکی این محرمات را فرموده بودند و این تروک احرام را فرموده بودند، مثل اینکه قرآن بلافاصله کفاره را نیز فرموده و مرحوم محقق هم در هر کجا که این محرمات را ذکر می‌کردند، کفاره آنها را هم فرموده بودند؛ خیلی بهتر بود.
فقها گفتند که این صید تفاوت نمی‌کند بالمباشره باشد و یا خودش صید نکند بلکه اشاره کند و نشان دهد و به صیاد بگوید آهویی که در آنجاست، بزن. بالمباشره باشد یا بالاشاره باشد، فرمودند به شرکت باشد یا به غیر شرکت باشد. یعنی دو نفری یک آهو را صید می‌کنند و امثال اینها.
استفاده کردن اینها از قرآن کار مشکلی است. برای اینکه ظهور آیه (لاَ تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ)، در اینست که کسی آهو را شکار کند، و اما اینکه به صرف اشاره کردن باشد و دیگری صید کند، قرآن دلالت بر این ندارد. روایت هم نداریم. اما همه فقها فرمودند بالتثبیت باشد یا بالمباشره باشد و یا بالاشاره باشد یا بالفعل و یا به شرکت باشد یا استقلالی باشد؛ همه اینها اگر واقع شد، علاوه بر اینکه حرام است، کفاره هم دارد. اگر اجماعی در کار باشد، به آن اجماع و یا اگر روایتی دلالت داشته باشد، از آن روایت و الاّ اصل اقتضاء می‌کند هم عدم حرمت را و هم عدم وجوب کفاره را. مثلاً پدر نشسته و به پسر می‌گوید آهو را بزن و او هم می‌زند و آهو را صید می‌کند، حال ما بگوییم هر دو باید کفاره دهند، اینطور نیست. بلکه کسی که صید کرده باید کفاره دهد و اما اگر بگوییم کسی که اشاره کرده، کفاره دارد؛ اصل اقتضاء می‌کند که کفاره ندارد. در مابقی هم همین است. آنچه آیه شریفه و روایات دلالت دارد، صید بالمباشره است یعنی هرکسی شکار کرد باید کفاره دهد و اما اگر مثلاً کسی تله را آورد و دیگری در زمین کار گذاشت و دیگری مواظبت کرد و صید را در تله انداخت و بگوییم حتی کسی که تله را آورده، حرام است و کفاره دارد؛ اصل اقتضاء می‌کند که ندارد. اگر اجماعی در کار باشد، اجماع و الاّ اصل اقتضاء می‌کند عدم را.
مسئله دیگر که آن هم مسئله داغی است، اینست که مشهور در میان فقها فرمودند اگر صیدی در حرم واقع شود، میته است. لذا باید آن را زیر خاک کرد و آنکه مباشر است و یا غیر مباشر است، نمی‌تواند از آن صید بخورد.
بعضی گفتند میته نیست و مثل آنجاست که ذبح شده باشد، اما نظیر غصبی است و خوردنش حرام است. یا مثلاً مثل اینکه غیر از سگ و خوک هر حیوانی را ذبح کنند، پاک می‌شود اما خوردنش حرام است. مثلاً گرگ یا پلنگ را درست ذبح کنند، اینکه مسلمان باشد و رو به قبله باشد و با بسم الله چهار رگ را بریدن و یا دو رگ را بریدن. آنگاه این پلنگ یا گرگ پاک می‌شود و مثل گوسفند پاک است و اما خوردن آن حرام است. گفتند این نیز همینطور است. یعنی پاک است اما خوردنش حرام است. آنچه آیه دلالت دارد و آنچه روایت دلالت دارد و ظهور اینست که این کار حرام است و اما این کار موجب شود آن آهو مثل پلنگ حرام گوشت شود و یا مثل گوسفندی که خود به خود بمیرد، میت است، این هم مثل اینست که خود به خود مرده است؛ اثبات کردن این مشکل است و باید بگوییم خوردنش طوری نیست و اگر ذبح شرعی شده باشد، میته هم نیست. مثلاً وقتی می‌خواهند آهو را شکار کنند، با توجه تیر را بزنند و بسم الله بگویند و تیر به شکار بخورد و شکار از آن تیر بمیرد، آهو حلال گوشت می‌شود. حال در حرم باشد یا غیر حرم باشد، تفاوتی ندارد. نمی‌توانیم تغییر ماهیت دهیم و بگوییم این آهو تا در حرم است، او را کشتند، حرام گوشت می‌شود و اما اگر از حرم بیرون رفت و او را صید کردند، حلال گوشت می‌شود. بعید است انسان بتواند این را بگوید. لذا اگر اجماعی در کار باشد، خوب است و اما قدر متیقن از این آیه شریفه (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ) اینست که کار این آقا حرام است و کفاره دارد و اما این گوسفند هم میته باشد و حرام باشد، آیه شریفه دلالت ندارد و باید روی قاعده جلو بیاییم و قاعده اقتضاء می‌کند حلّیت را.
لذا اگر ما بتوانیم از روایت استفاده کنیم که خوردن گوشت او حرام است و گوشت آهو مثل گوشت پلنگ می‌شود؛ ظاهراً نمی‌توان از روایتها استفاده کرد. روایتها هم همین است که این کار حرام است. یعنی صید در حرم حرام است و اما آن آهو چطور باشد، ظاهراً روایتی نداریم که بتواند اثبات کند و یک تعبد حسابی هم می‌خواهد که ما بگوییم این گوسفند اگر در حرم ذبح شد، مثل گوشت پلنگ می‌شود و خوردن گوشت آن حرام است. کمی بالاتر اینکه از گوشت گرگ و پلنگ هم بدتر است و میته است و باید آن را خاک کرد. لذا اثبات کردن مشکل است اما الان مسئله مبتلابه نیست و اینکه صاحب جواهر چندین صفحه در این باره صحبت کرده، مسئله فعلاً مبتلا به نیست، لذا خلاصه مسئله اینست که گفتیم. اگر روایتی بر حرمت داشتیم و یاروایتی بر میته بودن داشتیم، تعبداً می‌گوییم و اما اعمال تعبد در اینجا و اینکه آهو را مثل گوشت پلنگ کنیم و یا مثل آهوی مرده کنیم، انصافاً کار مشکلی است. آن اندازه که می‌توان گفت، اینست که این کار حرام است و اما آن آهو علی ما هو علیه من الاحکام است. اگر صید شرعی شده، خوردن گوشت آن حلال است و اگر صید شرعی نشده، در حرم باشد یا غیر حرم باشد، خوردن گوشت آن حرام است.
مرحوم صاحب جواهر ادعای اجماع می‌کنند و اگر اجماع باشد یا روایت باشد و به راستی روایت بگوید و مثلاً امام صادق فرموده باشند این آهو اگر ده قدم آن طرف صید شود، می‌توان گوشت او را خورد اما اگر ده قدم این طرف صید شود، میته و یا حرام گوشت است. باید یک روایت صحیح السند و ظاهرالدلاله ای در مسئله باشد و مشکل است که انسان بگوید.
یکی هم مسئله ملخ است. ما ملخ دریایی داریم و خوردنش هم حلال است. ملخ زمینی هم داریم که در ساحل زندگی می‌کند و همین ملخهایی هست که در بازار می‌آورند. در این باره حرفی نیست که ملخ حرام و ملخ حلال داریم که به آنها ملخ بری و بحری می‌گویند. در اینجا هم مسئله‌اش معلوم می‌شود، آن ملخهایی که در زمین زندگی می‌کنند ولو در ساحل باشد، خوردنش حلال است و همین که بگیرد، می‌تواند بخورد و ملخهایی که در دریا زندگی می‌کنند و از آب هم بیرون می‌آیند اما می‌توانند در آب زندگی کنند، خوردن این ملخها هم حلال است، اما اگر مُحرم بخواهد ملخ بگیرد، اگر ملخ دریایی بگیرد، طوری نیست و اگر ملخ زمینی بگیرد، گفتند آیه شریفه که می‌فرماید (لاَ تَقْتُلُوا الصَّيْدَ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ) ملخ را هم می‌گیرد.

روایت 1 از باب 7 از تروک احرام:
صحیحه محمد بن مسلم عن الباقر عليه السلام قال مرّ على علیه‌السلام علی قوم:  يأكلون جرادا فقال : سبحان الله و أنتم محرمون؟! فقالوا: انما هو صيد البحر فقال لهم: ارمسوه في الماء إذاً و الذي يدل على.[3]
پرسید شما مُحرم هستید و ملخ می‌خورید؟! گفتند این ملخهای دریایی است. فرمود اگر راست می‌گویید آنها را در آب بیندازید و ببینید که زنده می‌مانند یا نه. اگر زنده بمانند، دریایی‌اند و اگر زنده نمانند، زمینی هستند.
دلالت روایت خوب است. به این معنا که هم دلالت می‌کند بر اینکه صید البحر هرچه باشد، مثل ماهی باشد، گرفتن و خوردنش اشکال ندارد. و اگر ملخ دریایی باشد، مثل ماهی، خوردنش مانعی ندارد و اما اگر دریایی نباشد و برّی و زمینی باشد، مثل ماهی نیست بلکه مثل آهو است و خوردنش جایز نیست.
این خلاصه حرف است، اگر راجع به صید برّ مثل آهو، چنین روایتی داشتیم خوب بود و ظاهراً نداریم چنین روایتی که دلالتش خوب باشد.
مسئله دیگر که شاید ابتلای آن بیش از مسائل دیگر باشد و انشاء الله بعد هم درباره بته‌ها و درخت حرم و امثال اینها صحبت می‌کنیم. مسئله اینکه ملخ آمده و مزاحمت ایجاد می‌کند، حال فرض کردند ملخ آمده و این وقتی راه می‌رود پر از ملخ است و مزاحمت درست کرده و یا در حرم منزل کرده و ملخها در خیمه می‌آیند و مزاحمت درست می‌کنند، گفتند اگر مزاحمت درست کنند، کشتن آنها مانعی ندارد و ظاهر حرفشان هم اینست که خوردنش هم مانعی ندارد. باید روی قاعده اهمّ و مهم جلو بیاییم و الاّ اگر قاعده اهمّ و مهم نباشد، هرچند مزاحم هم باشد و همینطور که تو محرم هستی، او هم آمده به خیمه  و می‌خواهد محرم شود، حال ما بگوییم می‌توان او را کشت. باید قاعده حرج جلو بیاید و تا قاعده حرج جلو نیاید، علی الظاهر نمی‌توان گفت جایز است که اینها را از بین ببریم. حال بفرمایید به صرف مزاحمت می‌توان آنها را از بین برد، پس به چه دلیل می‌توان آنها را خورد! و اینکه فقها گفتند اگر مزاحم باشند، چه در راه و چه در خانه و چه در خیمه و آنجا که منزل کردید، می‌توان آنها را خورد، ظاهراً نمی‌توان اثبات کرد. برای اینکه یک حیوان زمینی را صید کرده و به صرف گرفتن حرام می‌شود. حال اگر مزاحمت حسابی حتی در حد عسر و حرج باشد، ملخ را می‌گیرد و مثل ماهی می‌خورد و اگر بگوییم حرام نیست، ظاهراً وجهی ندارد. اگر حرام است، خواه مزاحم باشد یا مزاحم نباشد، حرام است و اگر حلال است، مزاحم باشد یا نباشد، تفاوتی ندارد. لذا این جمله که از صاحب جواهر است و اضافه کردند و قاعده عسر را جلو آوردند، باید به صاحب جواهر عرض کنیم که قاعده عُسر می‌گوید که می‌توانی رفع مزاحمت این صید البرّ یعنی ملخ کنی، اما اینکه خوردنش حرام است و یا حلال است، باید روی قاعده جلو بیاییم و قاعده اقتضاء می‌کند حلیّت را و نه حرمت را.
این هم مبتلا به نیست، لذا راجع به بحث امروزمان خیلی مفصل صاحب جواهر صحبت کردند اما چون مبتلابه نیست، ما به همین اندازه اکتفا می‌کنیم و بحث فردا اینست که مرد یا زنی که مُحرم هستند، باید استفاده جنسی از یکدیگر نکنند. حال مقاربت باشد یا لمس باشد و یا نگاه شهوت آمیز باشد و امثال اینها. این مسئله مهم است و اختلاف هم هست و مراجع هم راجع به این اختلاف دارند و تقاضا دارم جواهر را مطالعه کنید تا فردا. ان‌شاءالله.


[1] مائده/سوره5، آیه95.
[2] مائده/سوره5، آیه96.
[3] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج12، ص428، ابواب تروک الاحرام، باب7، ح1، ط آل البیت.