موضوع:
1- تبدیل عمره مفرده به عمره تمتّع 2- احرام کودکان 3- صد و احصار
فرمودند اگر عمره مفرده به جا
بیاورد و به مکه بیاید و تقصیر کند و موقع حج باشد،
میتواند این عمره را عمره تمتع قرار دهد. عمره مفرده را تبدیل
کند به عمره تمتع.
سابقا مسئله را متذکر شدم و
اینجا هم مستقلاً دوباره مسئله را متذکر شدند و نمیدانیم
این تکرار برای چیست. اما سابقاً ما میگفتیم
تبدیل خلاف اصل است، و این عمره مفرده به جا آورده و بخواهد عمره تمتع
قرار دهد، تبدیل است و تبدیل جایز نیست. مگر اینکه
یک دلیل معتنابهی بیاید و تبدیل درست کند و
اگر یادتان باشد، در آنجا دلیل معتنابهی برای تبدیل
نتوانستیم درست کنیم. لذا ما آنجا گفتیم که عدول من شیءٍ
الی شیء جایز نیست الاّ ما أخرجه الدلیل. مثلاً
فقها در باب نماز ظهر و عصر، میگویند اگر کسی نماز ظهر را
نخوانده و نیت نماز عصر کند، در وسط نماز یادش بیاید،
میتواند نماز عصر را مبدل کند به نماز ظهر یعنی عدول کند.
روایت هم بود و روایت صحیح السند هم بود و معتمد شهرت بلکه
اجماع هم بود اما عکس را فرمودند نمیشود. اگر کسی نماز ظهر را خوانده
و دوباره نماز ظهر را نیت کند و اگر در وسط نماز متوجه شود و بخواهد
برگرداند به نماز عصر، گفتند جایز نیست. زیرا عدول است و عدول
دلیل میخواهد و تبدیل نماز عصر به نماز ظهر جایز است
زیرا دلیل داشت و اما تبدیل نماز ظهر به نماز عصر دلیل
ندارد. مانحن فیه نیز همینطور است. این اگر بخواهد عمره
مفرده را عمره تمتع قرار دهد، باید بگوییم جایز
نیست. اگر بنا بر این گذاشت که حجی به جا بیاورد،
باید به میقات برود و یا به ادنی الحلّ به عنوان عمره
تمتع محرم شود و بیاید و اعمال احرام را به جا بیاورد و
تقصیر کند و پس از آن موقع احرام حج، مثلاً روز ترویه محرم شود به احرام
حج. یا کسی نمیخواسته حج به جا بیاورد و واجب الحج نبوده
و یا بوده ولی تصمیم به اینکه حج به جا بیاورد
نداشته اما به مکه آمده و نیت کرده عمرهای به جا بیاورد و الان
تقصیر کرده و تمام شد و دید که مردم محرم میشوند برای
احرام حج و این هم دید کار خوبیست و گفت ما هم محرم شویم
به احرام حج و آن عمره مفرده را عمره تمتع قرار دهیم. اگر یادتان
باشد، سابقاً ادعای اجماع و شهرت و اینکه تفاوتی بین عمره
مفرده و عمره تمتع نیست، بنابراین میتواند این کار را
بکند؛ ما همه اینها را نتوانستیم قبول کنیم، لذا این
مسئله دوم در احکام احرام تبدیل عمره مفرده به عمره تمتع را مرحوم محقق در
اینجا مفروغٌ عنه گرفتند و فرمودند و بدون اینکه دلیلی
برای آن بیاورند، رد شدند. اولاً چرا در عرض دو سه صفحه تکرار کردند و
بعد هم در آنجا اشکال دارم و اینجا هم اشکال داریم که تبدیل
یا عدول خلاف اصل است و خلاف قاعده است و اگر بخواهیم تعبد باشد و
آنجا دلیلی بر تعبّد پیدا نکردیم.
مسئله سوم هم باز تکرار است. مسئله
مشکلی بود و اینجا هم مسئله مشکلی است اما تکرار است. چند روز
قبل مباحثه کردیم و دو سه صفحه قبل مرحوم محقق فرمودند و اینجا دوباره
همان مسئله را تکرار کردند. تقاضا دارم روی اینها قدری توجه
کنید که مرحوم محقق اول مسائلی راجع به احرام گفتند و بعد گفتند
دوباره و اما أحکامه، که دیروز گفتم قبل هم احکام احرام را در هفت هشت ده
مسئله گفتند، علی کل حالٍ این مسئله دوم هم مسئله تکرار است و
اینست که برای بچهها، ولی آنها یعنی آن ولی
که دنبال آنهاست. مثلاً مادری که بچه همراهش است، میتواند این
بچه را محرم کند. حال که بچه را محرم کرد، آیا آن شرایط احرام
برای این بچه هست یا نه؟! اگر شرایط هست بعضی اوقات
حسابی گیر میکنیم، مثلاً بچه غیرممیز خودش
را نجس میکند، پس آنجا که طهارت شرط است، این مادر چه کند! یک
مسئله هم راجع به کفارات بود. ده ـ بیست کفاره داریم که بعد انشاء
الله مفصل درباره آنها صحبت میکنیم و اگر این بچه
یکی از موجبات کفاره را به جا آورد، آیا این کفاره
برایش واجب هست یا نه؟! اگر این کفاره برایش واجب است، آیا
باید این کفاره را از مال طفل بدهد یا آن کسی که او را
محرم کرده، ثوابش را میبرد و باید این جبرانها را نیز
بکند؟!
مسئله سوم راجع به هَدی است.
آیا هَدی بچه از کیست؟! آیا باید از مال بچه بدهند
و یا کسی که او را محرم کرده، باید بدهد و گوسفند را بخرد و ذبح
کند و یا اصلاً هَدی بر این واجب نیست؟!
سابقاً با اشاره تقریباً مرحوم
محقق فتوای خودشان را گفتند و ما آنجا گفتیم که این بچه را
میشود محرم کرد و حتی از میقات هم نه، که مرحوم محقق میفرمایند
از جایی که پشت مکه است به نام فخّ؛ بالاخره از میقات یا
از فخّ او را محرم میکنند و ما گفتیم کفاره برای این بچه
لازم نیست. دلیلی بر این نیست که اگر این بچه
مثلاً زیر سایه رفت واجب باشد که یک گوسفند بکشد. ممکن است مادر
زیر سایه نباشد و بچه را زیر سایه نگاه دارد و ما
گفتیم گوسفند واجب نیست، نه برای مادر و نه برای بچه. اما
راجع به هَدی ما گفتیم هَدی واجب است و جزء حج است اما از مال
ولی باشد برای اینکه مباشر اقوی از مسبب است. ولی
او را محرم کرده بنابراین پول هَدی را هم او باید بدهد.
همینطور که باید مواظبت کامل از چیزهای دیگر او
بکند، هَدی او را نیز باید بدهد. تقریباً اگر یادتان
باشد، دو سه روز در این باره صحبت کردیم و آن خلاصه فرمایش
مرحوم محقق بود و آن هم خلاصه عرض ما بود و بالاخره مرحوم محقق «رضواناللهتعالیعلیه»
تا وَقع النعل بالنعل، مسئله را تکرار فرمودند.
این هم مسئله دوم بود که دو تا
از احکامی که مرحوم محقق در اینجا متعرض شدند، تکرار است.
مسئله سوم هم تکرار بعدی است.
راجع به سدّ و احصار است و مسئله مشکل و مهمی است و به اندازهای مهم
است که قرآن هم مسئله را متعرض شده و مرحوم محقق «رضوناللهتعالیعلیه»
اصلاً یک بابی در باب سد و احصار میفرمایند و هفت هشت ده
مسئله هم در باب سد و احصار میفرمایند. صاحب جواهر هم تقریباً
در هفت هشت صفحه شرح قاعده سدّ و احصار را دارند. حال این مسئله سوم
یک خلاصه از مفصل آن مسئله سدّ و احصار است.
مرحوم محقق مختصر این مسئله را
در اینجا آوردند و مفصل آن و روایات آن و تمسک به قرآن را بعد
میفرمایند و صاحب جواهر هم شرح میدهند.
حال خلاصه مسئله سدّ و احصار
اینست که اگر کسی به مکه رفت و اما نرسیده به مکه،
بدجنسهای صعودی نگذاشتند به مکه برود. لذا گفتند از همین جا
گفتند باید برگردید. حال اینها چه کنند؟!
قرآن شریف اینست که
اینها هَدی خود را میفرستند که در مذبح و در منی
برای آنها هَدی کنند. بعد قرآن میفرماید آنگاه
تقصیر میکنند.
(... وَ لاَ تَحْلِقُوا رُءُوسَکُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ ...) [1]آنگاه تقصیر میکنند و از
حج و عمره بیرون میآیند. اگر محرم به احرام حج هم باشد، مثلاً
به عرفات رفتند و در عرفات آنها را گیر انداختند و همه راگرفتند و زندان
کردند و نگذاشتند جلو بروند. اینها برای هَدی پول میدهند
ومیگویند برای ما هَدی بخرید و ذبح کنید و
بعد از اینکه حاجیها به مشعرالحرام رفتند و از آنجا به منی
رفتند و رمی جمره کردند و بعد از رمی جمره برای ذبح میروند
و بعد از آن حَلق است و برای اینها پول میدهندو دستور میدهند
و رفقای آنها برایشان گوسفند میخرند وذبح میکنند و
آنگاه اینها تقصیر میکنند. حال یا سر میتراشند و
یا مو میگیرند و خلاصه به وظیفه عمل میکنند.
آنگاه برمیگردند. آیا این حج کافیست یا نه؟!
ما میگوییم
این حج کافیست و مرحوم محقق میفرمایند باید
هَدی من قابل به جا بیاورد و این حج کافی نیست.
آنگاه اختلاف در مسئله خیلی بالاست که اینجا هم مرحوم محقق آن
اختلاف بالا را به طور اشاره ذکر میفرمایند و اینکه آیا
حج همین مقدار کفایت کرد یا نه و آیا قبل از اینکه
گوسفند را بکشد، میتواند سر بتراشد یا نه! و آیا این
گوسفند را به مذبح نفرستد و همان جایی که هست، گوسفندی بخرد و
یا اگر همراهش هست، همان جا گوسفند را گوسفند را ذبح کند، کافیست
یا نه؟! در اینها اختلاف عجیبی هست و در اینجا هم
مرحوم محقق فتاوایی که در باب سدّ و احصار دارند، به طور فشرده در
اینجا میآورند و تقریباً تکرار است. اما مسئله اول و دوم قبلاً
در دو سه صفحه قبل بحث کردند و صاحب جواهر شرح داده و ما هم مباحثه کردیم و
مسئله سدّ و احصار را بحث نکردند و بعد مفصل بحث میکنند و حرفها و
روایات و تمسک به قرآن هم بعد است، اما مختصری از آن مفصل را در
اینجا آوردند اما تکرار است. حتی من عقیده دارم همین جا
که ایشان این مسئله را فرمودند، در آنجا نباید به آن
مفصلی مسئله سد و احصار را فرموده باشند برای اینکه هم مسئله
نادر است و هم چیز زائد ندارد و هرچه در آنجا گفتند، در اینجا به طور
خلاصه فتوای آن را فرمودند.
بحث امروزمان اینطور شد که سه
مسئله خیلی مهم، اما هر سه تکرار است. اما خلاصه مسئله در اینجا
آمده بنابراین هر سه مسئله در اینجا تکرار است.
ثم دخل مكة، جاز أن يطوف و يسعى و يقصر و يجعلها عمرة يتمتع، بما ما
لم فان لبّی انعقد احرامه بل عن ابن ادریس.لذا آن مسئله که اصل
مسئله است، سابقاً تکرار فرمودند و ما هم مباحثه کردم و ما گفتیم عدول مطلقا
جایز نیست، چه در حج تمتع و چه در حج اِفراد و چه در عمره متمتع و چه
در عمره اِفراد، تبدیل در هیچ جا جایز نیست الاّ ما أخرجه
الدلیل.
در اینجا نیز همین
است:
اذا احرم الولي بالصبي، جرده من فخ، و
فعل به ما يجب على المحرم و جنبه ما يجتنبه.ولو فعل الصبي مايجب به الكفارة، لزم
ذلك الولي في ماله.سابقاً مفصل صحبت کردم که لازم
نیست بچهها را از میقات محرم کنید بلکه آنها را به فخّ
یعنی پشت مکه در ادنی الحلّ آنها را محرم کنید. ما
گفتیم کفاره لازم نیست برای اینکه مکلّف نیست و
مخصوصاً اینکه به فرمایش بعضی، مثل استاد بزرگوار ما آقای
داماد خیلی اصرار داشتند و صاحب جواهر هم گاهی اشاره میکنند
و میفرمایند کفاره دلیل بر گناه است. اما ما بعضی جاها
پیدا کردیم که کفاره هست و گناه نیست و به آقای داماد
میگفتیم نه اما آقای داماد پافشاری داشتند و مرحوم صاحب
جواهر هم گاهی میفرمایند که این گناه کرده برای
اینکه در روایت داریم که کفاره بدهد و کفاره یعنی
گناه کرده است. در آنجا اگر یادتان باشد به مرحوم محقق میگفتیم
این که مکلف نیست که گناه کرده باشد، بنابراین
دلیلی نداریم بر اینکه اگر موجبات کفاره را به جا آورد،
چیزی بر ذمهاش باشد. ما در آنجا میگفتیم این
تشریفات است و اگر این تشریفات به جا آورده نشود،
خیلی خوب است. بچههایشان را محرم نکنند تا در دردسر عجیب
در فتاوا بیفتند.
راجع به هَدی نیز در
اینجا باز میفرمایند که هَدی هم از مال طفل باشد و آنجا
ما گفتیم چرا از مال طفل باشد! این او را محرم کرده است.
مسئله سوم نیز همین است.
در مسئله سوم تقریباً هفت هشت ده صفحه مرحوم صاحب جواهر تبعا از مرحوم محقق،
یعنی مرحوم محقق یک جمله گفتند و مرحوم صاحب جواهر برای
شرح آن تقریباً یک یا دو صفحه میفرمایند و هفت هشت
ده صفحه راجع به سدّ و احصار صحبت میکنند. حال همان مطالب آنجا در
اینجا آمده، اما اینجا مختصر است و در آنجا مفصل هست.
حال مسئلهای که تکرار
نیست، اینست که اگر کسی در وقت احرام مُحرم میشود و اما
با خدا شرط میکند. میگوید خدایا من اگر نتوانستم
این مُحرم را تمام کنم، مُحلّ شوم. آیا این شرط میشود
یا نه؟! ما میگوییم این شرط لغو است و هیچ
فایدهای ندارد و مرحوم محقق میخواهند بگویند این
شرط درست است و فایده دارد و فایدهاش نیز همین است که
اگر شرط کرده باشد، وقتی محلّ شود میتواند سرش را بتراشد قبل از
اینکه هَدیای برای او در منی ذبح شده باشد. اما
آنچه انسان میفهمد اینست که این شرط لغو است و این اگر
شرط بکند، مُحلّ میشود و اگر شرط هم نکند، مُحلّ میشود. اگر
جلوی او را گرفتند و نگذاشتند برود، چه در عمره مفرده و چه در حج،
یعنی چه قبل از اینکه وارد مکه شود و چه اینکه در عرفات
باشد و هنوز به منی نرفته باشد، و نگذاشتند حج را به جا آورد، این
مُحلّ میشود. یعنی سد آنها به منزله تحلیل است. حال که
این مُحل شد، باید هَدی را در همان جا ذبح کند و یا
هَدی را بفرستد به منی و در روزهایی که روز ذبح است و
یا همان وقت برای او ذبح کنند و وقتی ذبح کردند، سر بتراشد و از
حج و یا از احرام بیرون میآید.