درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الحج

93/01/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: میقات کودکان

در مسئله آخر در باب میقات فرمودند میقات بچه‌ها در فخّ است. و می‌گویند فخّ همان ادنی الحل و نرسیده به مکه است و گفتند مثلاً از راه مدینه ولو اولیای این اطفال می‌آیند، خودشان باید در مسجد شجره محرم شوند و اما لازم نیست بچه‌ها در آنجا محرم شوند بلکه آنها را به فخ می‌آورند و در آنجا بچه‌ها را محرم می‌کنند. و این مسئله در میان قدماء و در میان متأخرین یک مسئله مسلمی شده است و تمسّک به روایاتی هم شده است. یکی از روایات را می‌خوانم و ببینیم که در مسئله چه باید گفت.
روایات را صاحب وسائل در باب 18 از ابواب مواقیت نقل می‌کند. از جمله آن روایات صحیحه ابن الحر است.
سئلت أبو عبد اللّٰه‌ علیه‌السلام: عن الصبیان من أین یجردهم. فقال: کان أبي یجردهم من فخ. [1]
روایت را معنا کردند که بچه‌ها را از کجا محرم کنیم و امام «سلام‌الله‌علیه» هم فرمودند پدرم بچه‌ها را از فخ محرم می‌کردند. و این کلمه «یجردهم» که در روایت در دو جا تکرار شده، یکی در سوال و یکی در جواب.
سئل أبو عبد اللّٰه‌ علیه‌السلام: عن الصبیان من أین یجردهم. فقال: کان أبي یجردهم من فخ.
گفتند این کنایه است و معنایش اینست که آنها را از کجا محرم کنیم. یجردهم یعنی یحرمهم. حضرت هم فرمودند پدرم بچه‌ها را در فخ محرم می‌کردند. گفتم تقریباً یک مسئله مسلمی در فقه ما شده است و هم قدماء و هم متأخرین این حرف را زدند. یجردهم یعنی یحرمونهم و حضرت فرمودند از آنجا محرم شوند. اما اگر کسی بگوید معنای یجردهم، یحرمونهم نیست. از همان مسجد شجره باید محرم شوند اما لازم نیست که لباسهای دوختشان و لباسهایی که به تن آنهاست، در بیاورند. اما وقتی رسیدند به ادنی الحل و می‌خواهند وارد مکه شوند، از آن جا باید لباسهایشان را در بیاورند. یعنی کلمه یجردهم را چه در سوال و چه در جواب، حفظ کنیم. آنگاه فخ از میقات نمی‌شود و فخ کنایه می‌شود. معنایش اینست که این بچه‌ها می‌توانند لباسهایشان را در نیاورند و به آنها بپوشانند که می‌خواهند وارد مکه شوند. مراد از فخ هم چون نزدیکترین جاها به مکه است، از باب کنایه و از باب مثال است. لذا کسانی که از عقیق می‌آیند و از جاهای دیگر می‌آیند یعنی از راه مدینه نمی‌آیند، لازم نیست که بچه‌ها را به فخ بیاورند و در آنجا محرم کنند بلکه هرکسی هرکجا خودش محرم شد، یک طایفه هستند که از مسجد شجره محرم می‌شوند و الاّ وقّت رسول الله صلی الله علیه و آله 5 میقات برای 5 راه اطراف مکه. و اگر اینطور معنا کنیم، معنایش اینطور می‌شود که هرکجا خودتان محرم شدید، بچه‌هایتان را نیز محرم کنید. اما به خاطر اینکه اینها ضعیفند و از سرما و گرما محفوظ بمانند و برای اینکه دردسر از نظر طهارت و نجاست درست نکنند، لباسهای آنها را در نیاورید و اما برای آنها لبیک بگویید و اگر می‌شود وادارید که لبیک بگویند و بالاخره از هرکجا محرم شد، شما هم محرم شوید و اما شما باید لباسهایتان را در بیاورید و نیت احرام کنید و تلبیه بگویید. راجع به این بچه‌ها لازم نیست که این کار را بکنید. معنای یجردهم به حال خود باقی می‌ماند و فخ نیز خصوصیت ندارد و این می‌شود که بچه‌ها لازم نیست مراعات لباس را در راه بکنند و از هرکجا که میقات آنهاست، آنها را محرم می‌کنند و لباسهایشان را نیز نرسیده به مکه در می‌آورند.
این حرف من یک استغراق به قاف هم دارد و اینست که فقها که فرمودند بچه‌ها را از فخ محرم کنید، فقط مسئله را متعرض شدند راجع به مدینه و اما مثلاً کسی که از راه یمن می‌آید نگفتند که دور بزن و به فخ بیا و به راه مدینه بیا و آنجا بچه را محرم کن و وارد شو. باید بگوییم همین دلیل بر اینست که بچه‌ها احرام خاصی ندارند و اینکه مشهور شده یکی از میقاتها برای بچه‌ها فخ است، روی عرضی که من می‌کنم، اینطور نیست و فخ اصلاً از مواقیت نیست و احرام بچه‌ها همان جاست که اولیا یا پرستارهایشان محرم می‌شوند و اما می‌توانند لباس نپوشند و این اجازه داده شده که لباس نپوشند و بیایند در نزدیکی مکه که به آن ادنی الحل می‌گوییم، در آنجا محرم شوند. و این حرف من ظاهراً با فتوایی که عرض می‌کنم، خیلی درست درمی‌آید. برای اینکه فقهاء نفرمودند کسانی که از راه فخ نمی‌آیند باید دور بزنند و به فخ بیایند و بچه‌هایشان را محرم کنند و اگر فخ میقات برای احرام بچه‌ها باشد همه باید دور بزنند و در راه مدینه وقتی به فخ رسیدند، بچه را محرم کنند و خودشان هم در میقات خودشان محرم شدند. هیچکس این را نگفته است. یعنی اگر شما بگردید، نمی‌توانید این را پیدا کنید. همین مقدار که می‌توان در فقه یا در روایات پیدا کرد، اینست که فخ میقات برای بچه‌هاست.
الان در مناسک مراجع تقلید هست و محقق فرموده و شرایع هم آن را شرح داده که «میقات صبیان الفخ» و بعد روایت معنا می‌کنند و روایت یجردهم را به یحرمونهم معنا می‌کنند و می‌گویند خودتان در میقات خودتان در هرکجا که هست، محرم شوید. حتی دیروز گفتیم میقات کسانی که بعد از میقات هستند، منزلشان است. لذا گفتند خودتان در میقات خود محرم شوید و بچه‌ها را محرم نکنید تا به فخ برسید و وقتی به فخ رسیدید، در آنجا بچه‌ها را محرم کنید. این عبارات فقهاست. می‌گوییم لازمه فرمایش شما این می‌شود که این بچه‌ها اگر از مدینه نمی‌آیند و از راههای دیگر می‌آیند، باید آنها را به فخ بیاورید و در آنجا محرم کنید. اما هیچکس این را نگفته و وقتی کسی نگفته معلوم می‌شود که این فخ از باب مثال است و خصوصیت ندارد. آنگاه ادنی الحل می‌شود و معنایش این می‌شود که بچه‌ها را نرسیده به مکه محرم کنید. این را نیز هیچکس نگفته برای اینکه گفتند بچه‌ها را آنجا محرم کنید. باز این ایراد وارد می‌شود که اگر بخواهیم بچه‌ها را از فخ محرم کنیم و این فخ یک میقات خاصی فقط برای بچه‌ها باشد، شلوغی درست می‌شود برای محرم کردن بچه‌ها. آن کسانی که از عقیق و از جحفه و شجره و غیره محرم شدند، باید بچه‌هایشان را به فخ بیاورند، درحالی که میقاتشان نیست و میقاتشان غیر راه فخ است و در آنجا محرم کنند. اگر در کلمه یجردهم تصرف کنیم و البته از اجماع نترسیم، مسئله موافق با احتیاط می‌شود و اینست که احرام بزرگترها و احرام بچه‌ها تفاوت ندارد. هرکجا احرام بزرگترهاست و محرم می‌شوند، در همان جا باید بچه را نیز محرم کنند. فرقش اینست که بزرگها حتماً باید لباسهایشان را در بیاورند، مگر اینکه ضرورتی در کار باشد و آن دو لباس که مشهور است به نام لنگ و ردا، بپوشند. بچه‌هایشان را نیز در همان جا محرم کنند الاّ اینکه اجازه داده شده و قید قالبی است برای اینکه معمولاً بچه‌ها طاقت سرما و گرما و نگاه داشتن احرام را ندارند، گفتند می‌توانید آنها را محرم کنید و لباسهای آنها را در نیاورید و وقتی به ادنی الحل رسیدید، آنگاه لباس بچه‌ها را در بیاورید. من یقین دارم اما از اجماع می‌ترسم لذا اگر از اجماع نترسیم و اگر این بلاخلافٍ و اجماع بقسمیه که مرحوم صاحب جواهر فرمودند، نترسیم، این حرف من حرف خوبیست. هم نزدیک به واقع است و هم به راستی تفاوت بین احرام نگذاشته‌ایم و هم آن دردسر که همه باید به فخ بیایند که این مسئله را متعرض هم نشدند و ما این مسئله را متعرض شدیم و گفتیم همه بچه‌ها را از میقات پدرشان یا میقات ولی‌شان محرم می‌کنند، اما منتاً و گفتند می‌توانید لباسهایشان را در نیاورید. این خلاصه حرف است.
اگر حرف مرا قبول کنید، خوب است و اگرنه این کلمه یجردهم در روایات یعنی یحرمونهم. اما اینکه لازمه مطلب اینست که بچه‌ها میقاتشان فخ باشد، ملتزم شدن به این خیلی مشکل است و ندیدم کسی متعرض شود که آن کسی که میقاتش عقیق یا جحفه است، این اگر بخواهد بچه‌اش را محرم کند، باید به فخ بیاید. اصلاً نمی‌دانم چرا فقهاء مسئله را متعرض نشدند. روی عرض من مطلب حسابی صاف و اشکال رفع می‌شود و اما روی فرمایش آقایان این اشکالی که کردم، باقی می‌ماند.
مسائل میقات تمام شد. مرحوم محقق بعد هفت ـ هشت ده مسئله به عنوان احکام میقات در اینجا آوردند.
مسئله اول، مسئله مهمی است و آن مسئله اینست که سابقاً گفتیم هیچکس نمی‌تواند قبل از میقات مُحرم شود و این حرام است. کسی بخواهد از مدینه مُحرم شود و از مسجد شجره رد شود، گفتند باید محرم نباشد تا به مسجد شجره بیاید و مسجد شجره محرم شود، چنانچه هیچکس حق ندارد از مسجد شجره بگذرد. اگر از مسجد شجره گذشت، حتماً گناه کرده است. حال آیا برگردد و یا میقات دیگری محرم شود یا نه و اما در اینکه این کار گناه بوده، مسلم است و سابقاً هم اگر یادتان باشد، جمله اول مرحوم محقق همین بود. باید از میقات محرم شد و لاقبله و لا بعده.
این مسئله مسلم پیش ماست، در مقابل سنّیها. سنّیها می‌گویند می‌توانی نذر کنی و از مدینه محرم شوی و به مسجد شجره که رسیدی محرم شدن در آنجا لازم نیست برای اینکه قبلاً محرم شدی و با نذر مسئله را درست می‌کنند. این هم مسلّم پیش عامه است که عامه گفتند، همینطور که ما گفتیم قبل از آن نمی‌شود محرم شد و عامه هم گفتند قبل از میقات نمی‌شود محرم شد، مگر اینکه نذر کند.
فقهای ما این مسئله را پذیرفتند؛ البته طبقاً للروایات. گفتند روایت داریم اگر کسی قبل از میقات نذر کند و یا حتی در خانه‌اش نذر کند و از همان جا محرم شود، آنگاه در هواپیما محرم باشد و به مدینه رود و آن چند روز در مدینه محرم باشد تا بالاخره برسد به اعمال. چند روایت هم در مسئله آوردند. یعنی همان که عامه گفتند، خاصه هم از قدماء و متأخرین فرمودند. اگر ما بگوییم که مراد از این احرام پوشیدن لباس است، مسئله خیلی خوب می‌شود و درست می‌شود و خیلیها وقتی به مدینه می‌آیند و چند روز در مدینه هستند و الان می‌خواهند به مسجد شجره بیایند، به حمام می‌روند و غسل می‌کنند و آنوقتها نمی‌شد غسل کرد اما الان عالی شده ولی شلوغ است. این نذر می‌کند که لباس بپوشد و مهیا شود تا مسجد شجره بیاید و وقتی به مسجد شجره آمد، نمازش را خوانده و غسلش را کرده و لباسش را پوشیده و در مسجد شجره تلبیه می‌گوید. این عالی در می‌آید. روایت را نیز اینطور معنا کنیم و بگوییم مراد از روایت که می‌گوید نذر شکراً لله این محرم شود، یعنی از نظر پوشیدن لباس و نه از نظر لبیک گفتن. برای پوشیدن لباس می‌تواند نذر کند یا نذر نکند و روایات ما می‌گوید اگر نذر کند و لباس بپوشد طوری نیست. اگر روایات را اینطور معنا کنید، خیلی عالی در می‌آید و اگر اینطور معنا نکنید یک شبهه جلو می‌آید و یک اشکال جلو می‌آید و باید جواب این اشکال را بدهید و آن اینست که نذر در محرمات جایز نیست و قسم هم در محرمات جایز نیست چه رسد که مشهور در میان فقها گفتند متعلق نذر باید راجح باشد و نمی‌شود که مرجوح باشد. آنگاه بگوییم روایتها تعبداً به ما می‌گوید کار حرامی است اما نذر کن، آنگاه این کار حرام واجب می‌شود. اما الاّ در اینجا در هیچ جایی این را نداریم و اگر هم جایی را پیدا کنید، همین اشکال وارد است و در رساله های عملیه هم نوشته که متعلق نذر باید راجح باشد و اگر مرجوح شد، نذر باطل است. باید یک مستحبی باشد و نذر کند و مثل اینکه نذر کند نماز شب بخواند. اما اگر مرجوح باشد، نمی‌شود نذر کند و اگر حرام باشد، نه می‌تواند نذر کند و نه می‌تواند قسم بخورد و نه می‌تواند عهد کند. سه چیز هست، یکی نذر و یکی قسم و یکی عهد و در باره عهد و قسم گفتند رجحان نمی‌خواهد و باید حرام نباشد و در مرجوحش انصراف دارند اما راجع به نذر همه گفتند باید متعلق نذر رجحان داشته باشد و این متعلق نذر در اینجا حرام است و شما می‌خواهید با حرام واجب درست کنید.

روایت 1 از باب 13 از ابواب مواقیت:
صحیحه حلبی عن ابا عبد الله عليه السلام عن رجل جعل لله عليه شكرا ان يحرم من الكوفة قال: فليحرم من الكوفة وليف لله تعالی بما قال. [2]
یعنی باید به عهدش وفا کند. اگر روایتها را حمل بر تقیه کنیم که برای آنها مسلم است، درستتر می‌شود و اگر روایت را حمل بر یحرم کنیم و یحرم را به معنای لفظ بگیریم، یعنی یحرم لباس می‌پوشد و غسلش را می‌کند و لباس می‌پوشد و تلبیه را در شجره می‌گوید اگر روایت را اینطور معنا کنیم، درست درمی‌آید و اما اگر یحرم رابه معنای لبیک بگوییم که در مدینه لبیک می‌گوید، حرام است و می‌خواهید با نذر حرام درست کنید. اگر بتوانید این اشکال را رفع کنید، جایزه دارد. اما نمی‌دانم چرا در اینجا مسئله را متعرض نشدند و در جاهای دیگر متعرض شدند. و مرحوم صاحب جواهر به سادگی از مسئله گذشته است.


[1] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج11، ص336، ابواب المیقات، باب18، ح1، ط آل البیت.
[2] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج11، ص326، ابواب المیقات، باب18، ح1، ط آل البیت.