درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الحج

92/12/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفاوت حجّ اِفراد، قِران و تمتّع

بعد از اینکه شرایط حج تمتّع را فرمودند، راجع به حج اِفراد مقداری صحبت می‌کنند. مسائلش را نیز مخصوصاً صاحب جواهر خیلی مشکل می‌کند، درحالی که برای ما هم خیلی نتیجه ندارد، یعنی مأمورٌ به ما نیست و ما حج تمتّع به جا می‌آوریم، اما معلوم است که باید حج اِفراد و حج قِران را با مسائلش بدانیم. البته بسیاری از این مسائل بعداً به طور فرع می‌آید. همینطور که مسئله حج تمتّع نیز هنوز یک درصدش هم گفته نشده اما یک کلی راجع به حجّ تمتّع فرمودم. راجع به حج اِفراد نیز همین است. تا آخر حج، مسائل حج تمتّع و حج اِفراد و حج قِران در فروعات مختلفه می‌آید و آنچه در اینجا گفته می‌شود یک درصد از آن فروعات است. مسائل حج تمتّع خیلی مشکل نبود اما در حج اِفراد و در حج قِران، مسائلی که در اینجا آوردند، مسائل مشکلی است و بعضی اوقات 5 یا 6 قول در مسئله یادآور شدند. لذا باید ما هم یک اهمیت خاصی به مسائلی که در اینجا به عنوان مقدمه فرمودند، متذکر شویم.
بحث امروزمان خیلی حرف ندارد و بحث راجع به صورت حج اِفراد است. اینکه حج اِفراد با حج قِران یا تمتع چه تفاوتی دارد.
حج اِفراد و حج قِران هیچ تفاوتی با هم ندارد جز اینکه در قِران، قربانی او همراهش است و با همان می‌تواند احرام ببندد بدون اینکه لبیّک بگوید تا برسد به آنجا که باید قربانی را ذبح کند. اما فرق دیگری با حج اِفراد ندارد. حال بحث ما صورت حج اِفراد است. خواه ناخواه وقتی صورت حج اِفراد را گفتیم، حج قِران نیز معلوم می‌شود.
در حج تمتّع باید اول عمره به جا آورد و به واسطه تقصیر مُحلّ شود، حال کم یا زیاد و یک ساعت یا یک ماه یا دوماه. لذا اول عمره و بعد حج به جا آورد.
در مسئله حج اِفراد برعکس است. اول باید حج را به جا آورد و بعد باید عمره را به جا آورد. اگر انسان به طور کلی همین را بگوید و اگر فروعاتی داشت، آن فروعات را به جای خودش متعرض می‌شد، خیلی بهتر بود. یعنی مرحوم محقّق می‌توانستند یک جمله بگویند که حج منقسم می‌شود به سه قسم حج تمتّع، حج اِفراد و حج قِران. فرق بین این سه حج را نیز به طور کلی بگوید در حج اِفراد و حج قِران باید اول حج به جا آورد و بعد عمره و اما در حج تمتّع باید اول عمره به جا آورد و بعد حج را به جا آورد و تفاوت دیگری با هم ندارند و فقط حج اِفراد و حج قِران است که فرقش هم اینست که در حج قِران قربانی او همراهش هست تا در آخر قربانی کند و اما حج افراد آنست که هَدیی در کار نباشد. آنگاه مسئله تمام می‌شد. یعنی این مسائلی که مرحوم محقق فرمودند و مرحوم صاحب جواهر تقریبا در 20 ورق به بالا خودشان را در دردسر عجیبی انداختند و مسائل را برای ما هم مشکل کردند. اینها مسائلی است که بعد یادآور می‌شوند. در هر فرعی این مسائل تکرار می‌شود. مثلاً وقتی بحث میقات و یا بحث احرام را می‌کنند، این مسائل تکرار می‌شود. بحث طواف و سعی بین صفا و مروه که می‌کنند، این مسائل تکرار می‌شود و همچنین تا آخر حج. گاهی به طور کلی می‌گویند حج این مسائل را دارد و گاهی می‌فرمایند حج تمتّع این مسائل را دارد که حج اِفراد هم دارد. گاهی می‌فرمایند این مسائل مختص به حج اِفراد است و مربوط به حج تمتع نیست و گاهی می‌فرمایند این مسائل مربوط به قِران است و مربوط به اِفراد نیست و گاهی هم می‌فرمایند همه این مسائل مربوط به حج تمتع است و مربوط به حج قِران و حج اِفراد نیست. همه‌ی این مسائلی که این چند روزه داریم، به طور وضوح و بدون دردسر به جای خودش آمده است، اما مرحوم محقق در اینجا تفصیلی دارند و مرحوم صاحب جواهر و همچنین مابقی محشین بر شرایع می‌خواهند این مُجمل را تفسیر کنند و یا این تفسیر را بیان کنند و در دردسر عجیبی افتاده‌اند.
علی کل حالٍ این مسائل اول که می‌فرمایند «حج الاِفراد و صورته». این نمی‌خواست در اینجا صورته را بیان می‌فرمودند برای اینکه صورت اِفراد و صورت حج تمتّع هیچ تفاوتی ندارد و وقتی تفاوت نداشت، ما حج تمتّع را گفتیم و دوباره بگوییم حج افراد و صورته و صورته همان حج تمتّع است. این گفتن ندارد و شما بعدا در فروعات یکی یکی می‌فرمایید. اگر مثلاً در باب احرام مسائلی باشد، این مسائل را در آنجا می‌فرمایید و آنگاه گفتن مسائل در اینجا یک نحو تکرار است. علی کل حالٍ ایشان می‌فرمایند صورت حج اِفراد اینست که اول احرام می‌بندد و این فرق اول بین حج تمتع و حج اِفراد است که در باب حج اِفراد حسابی راجع به این صحبت می‌شود. در حج اِفراد باید به میقات رود و در حج تمتّع همینطور که سابقاً مفصل صحبت کردیم و گفتیم مختص به حج تمتّع است، باید از بطن مکه باشد که این مشهور بود و ما گفتیم از هر یک از میقاتها به بعد و در هرکجا باشد می‌تواند محرم شود به احرام حج. در اینجا نیز همین را می‌فرماید که از خود مکه نه و در هرکجا باشد و معمولاً گفته شده از خارج مکه و یا در خانه‌اش و حتی اگر خانه‌اش در مکه باشد، باز می‌تواند مُحرم شود برای اینکه مکّی است و می‌فرمایند از میقات یا از منزلش یعنی از بطن مکه. افضلش اینست که در مسجدالحرام باشد و این در حج اِفراد نیست و افضلش اینست که در خانه‌اش باشد.
بعد باید حج به جا آورد. حال آیا این می‌تواند قبل از اینکه به عرفات رود، طواف به جا آورد یا نه؟! هرچه در حج تمتع گفتیم در اینجا هم می‌گوییم. در حج تمتع صحبت کردند و بعد هم می‌گویند و در اینجا هم دوباره راجع به طواف صحبت می‌کنند که آیا جایز هست یا جایز نیست و اما اینها تکرار است. اگر اجمالش باشد، سابقاً گفتند و اگر مسائلش باشد، هرکدام از مسائل را مرحوم محقق به جای خود فرمودند و صاحب جواهر هم تفصیل دادند.
علی کل حالٍ بعد از احرام، عمل اول حج اِفراد رفتن به عرفات است. هرکه حج تمتع را به جا آورد، عمل اولش رفتن به عرفات است و این هم عمل اولش رفتن به عرفات است.
عمل دومش اینست که باید به مشعر رود، در حج تمتّع نیز همین است و باید به مشعر رود.
سوم باید به منی رود و رمی جمره کند. دو سه روز در منی باشد و اعمال منی را به جا بیاورد. آنگاه در حج قِران چون اصحه همراهش هست، آن اصحه را ذبح می‌کند. در حج تمتّع باید قربانی کند و اما در حج اِفراد قربانی ندارد. عمده فرق بین حج اِفراد و حج تمتع، همین است. آن کسانی هم که از دور حج اِفراد به جا می‌آورند مندوباً، به خاطر همین است که می‌خواهند قربانی نکنند، لذا به جای حج تمتّع، حج اِفراد به جا می‌آورند. لذا کلیّه‌ی مسائلی که برای حج تمتّع هست، برای حج اِفراد هم هست. حج اِفراد و حج قِران و حج تمتع با هم هیچ تفاوتی ندارند و اگر تفاوتی داشته باشند، در فروعاتی است. لذا هیچ تفاوتی با هم ندارد و اختلافها و فتاوای مختلفه‌ای هست و در زمان ما هرکسی مرجع تقلیدش و در آن زمانها نیز فقها در کتابهای حج که نوشتند، آن مسائل اختلافی که کم هست، در آنجا فرمودند و اما به طور کلی حج اِفراد و حج تمتع و حج قِران با هم هیچ تفاوتی ندارند. این عرفات دارد و دیگری هم عرفات دارد و این مشعر و منی دارد و آن هم مشعر و منی دارد و این رمی جمره دارد و آن هم رمی جمره دارد و تنها حج تمتع و حج قِران قربانی دارد و اما حج اِفراد قربانی ندارد.
سابقاً صحبت کردیم و یکی از مسائل این بود که حج اِفراد منحصر به مکّی است و حج تمتع برای کسانیست که دور هستند و از 12 میل تا 46 میل یعنی 16 فرسخ صحبت شده است. حال کسی که آمده حج تمتع به جا آورد، گاهی نمی‌تواند و حجش مبدل می‌شود به حج اِفراد و در این باره صحبت کردیم. یعنی گفتیم گاهی حج تمتع مبدل می‌شود به حج اِفراد و گاهی هم حج اِفراد مبدل به حج تمتع می‌شود که همین چند روز درباره آن صحبت می‌کنیم.
از نظر کلیّت باید بگوییم حج تمتّع و حج اِفراد و حج قِران با هم تفاوتی ندارد.
مسئله دوم که یک مسئله مشکلی است اما معمولاً فقها به آن اهمیت ندادند و مرحوم صاحب جواهر مسئله را متذکر شده است و اینست که گفتیم حج تمتّع از کسی که از مکه دور است و حج اِفراد از کسی که در مکه است. معمولاً گفتند حج قران نیز از کسی است که دور باشد.
حال کسی که اهل مکه است، اگر بخواهد حج تمتع به جا آورد، نمی‌شود و کسی که از مکه دور است، نمی‌شود حج اِفراد به جا آورد. سنّیها می‌گویند می‌شود و تبعاً از عمر می‌گویند حتماً باید باشد.
اما کسی که می‌خواهد حج اِفراد به جا آورد، نمی‌تواند حج اِفراد به جا آورد، مثل اینکه خانم است و این خانم اگر بخواهد الا حجش رابه جا آورد و بعد عمره را به جا آورد، گرفتار می‌شود یا به علت ناامنی و یا به علت حیض. آیا این می‌تواند مقدم بیندازد؛ چنانچه در حج تمتع گفتیم، می‌تواند در بیچارگی حج تمتع را به مبدل به حج اِفراد کند، این نیز می‌تواند این کار را بکند یا نه؟!
همه گفتند آری. گفتند وقتی اضطرار آمد «تبیح المحذورات» یعنی حج افراد برگردد و حج قِران شود و یا حج قِران برگردد و حج اِفراد شود و یا هر دو حج تمتع شوند و حج تمتع برگردد و حج اِفراد شود. راجع به حج اِفراد صحبت کردیم که اگر مضطر شد، می‌تواند به جای حج تمتع، حج اِفراد به جا آورد، حال آیا برعکس این نیز می‌شود یا نه؟!
همه و من جمله صاحب جواهر ادعای اجماع کرده که می‌شود. اما صاحب جواهر یک اشکالی دارد و اشکال به جایی است و صاحب جواهر در این گیر است لذا می‌فرمایند اگر اجماع نداشتیم، باید بگوییم که نمی‌شود. می‌فرمایند اشکالش اینست که در حج اِفراد بعد صحبت می‌کنیم یک کسی اختیاراً می‌تواند طواف و سعی و غیره را جلو بیندازد، درحالی که حج اِفراد است و باید به عرفات رود اما قبل از اینکه به عرفات رود، یک عمره به جا می‌آورد. همه گفتند می‌شود. وقتی چنین باشد، خواه مضطر باشد یا مضطر نباشد، می‌تواند طواف و سعی بین صفا و مروه را مقدم بیندازد. بعد صاحب جواهر می‌فرماید اگر اجماعی در کار باشد، تبدیل کند. حج اِفراد به حج تمتع تبدیل کند و اما اگر اجماعی در کار نباشد، ما می‌گوییم اصلاً اختیاراً این می‌تواند در حج اِفراد، عمره را مقدم بر حج بیندازد. فقط نیتش تفاوت می‌کند. در حج اِفراد نیت حج اِفراد می‌کند و در حج تمتع، نیت حج تمتع می‌کند و این نیست است که عنوان قصدی را دو تا می‌کند. عمره به دو قسمت عمره مفرده و عمره تمتع است و هیچ تفاوتی با هم ندارد. آن سعی بین صفا و مروه دارد و تقصیر دارد و این نیز همینطور است و هیچ تفاوتی ندارد. اما به قصد تفاوت پیدا می‌کند. اگر قصد عمره مفرده کند، آنگاه عمره مفرده می‌شود و اگر قصد عمره مطلق کند، نه می‌تواند حج تمتع به آن بزند و نه حج اِفراد به آن بزند و اگر قصد حج تمتع کند، آنگاه حج تمتع می‌شود. به عبارت دیگر عمره از عناوین قصدیه است. لذا آنچه مرحوم صاحب جواهر را در اینجا گیر انداخته، همین است که می‌فرماید لولا الاجماع، ما می‌گوییم نمی‌تواند تبدیل کند. برای اینکه کسی که مضطر است، اگر مختار هم باشد، می‌تواند در حج اِفراد عمره‌اش را اول به جا آورد. در حج اِفراد باید اول حج به جا آورد و بعد عمره؛ و اما به اختیاراً می‌تواند مانند متمتع باشد. پس اگر اینطور باشد، اینکه مرحوم محقق و دیگران می‌فرمایند اگر کسی مضطر شد، می‌تواند حج اِفراد را به مبدل به حج تمتع کند؛ صاحب جواهر می‌فرمایند خواه مضطر باشد یا نباشد، می‌تواند این کار را بکند. بنابراین اگر بخواهد تبدیل کند، ما جایز نمی‌دانیم. بعد در آخر کار دوباره تکرار می‌کنند و می‌فرمایند لولا الاجماع، و ما می‌گوییم در حج اِفراد نیز اول می‌تواند عمره به جا آورد و بعد حج را به جا آورد. این انصافاً ایراد خوبیست و من نمی‌دانم اجماعی هم در کار باشد یا نه. البته ادعای اجماع شده است، لذا صاحب جواهر می‌فرمایند اگر اجماع باشد، حرفیست و می‌گوییم حتماً در حج اِفراد باید اول حج باشد و بعد عمره باشد و اما اگر این اجماع نباشد، ما مدّعی هستیم که هیچ تفاوتی بین حج اِفراد و حج تمتع نیست، الاّ به قصد. اگر قصد کند، اِفراد می‌شود و اگر قصد نکند، تمتع می‌شود و همچنین به عکس. وقتی چنین باشد، بنابراین تبدیل لازم نیست و نمی‌خواهد حج اِفراد را به حج تمتع مبدل کند. بلکه اگر مضطر است، اول عمره را به جا آورد و بعد حج را به جا آورد. وقتی چنین باشد، پس اینطور نیست که اگر مضطر است، می‌تواند تبدیل کند بلکه اگر مختار هم باشد، می‌تواند تبدیل کند.
ما سابقاً صحبت کردیم که در حج تمتع نمی‌تواند تبدیل به حج اِفراد کند مگر اینکه مضطر باشد و روایتش را هم خواندیم و تمام شد. حال رسیدیم به حج اِفراد و می‌گوییم اگر مضطر هم نباشد، می‌تواند عمره را اول به جا آورد و اجماع گفته حج تمتع و حج اِفراد هیچ فرقی ندارد و در صورت اضطرار می‌تواند تبدیل کند و صاحب جواهر می‌فرماید خواه مضطر باشد یا مضطر نباشد، می‌تواند اول عمره را به جا آورد، بنابراین حرفی که می‌گویید اگر مضطر باشد، ما می‌گوییم در حج تمتع درست است اما در حج اِفراد درست نیست. برای اینکه در اختیارش نیز می‌تواند تبدیل کند بنابراین لازم نیست که بگوییم اگر مضطر باشد، مانند حج تمتع می‌تواند تبدیل کند. تبدیل آنجاست که نتواند. مانند حج تمتع که نمی‌تواند مبدل به حج اِفراد کند مگر اینکه مضطر باشد و اما در حج اِفراد، می‌تواند اول به جای حج، عمره را به جا آورد و بعد حجش را به جا آورد. آن عمره‌ای که به جا می‌آورد به عنوان حج اِفراد است. در این باره هم روایت داریم و هم مورد فتواست بنابراین مسئله که اگر کسی مضطر شد، آیا می‌تواند حج اِفراد را مبدل به حج تمتع کند، سالبه به انتفاء موضوع می‌شود. این ایراد صاحب جواهر است. بنابراین در حج تمتع صحبت کردیم که مثلاً اگر زن ببیند که نمی‌تواند حج تمتع به جا آورد، پس کارهایش را قبلاً انجام می‌دهد زیرا مضطر است. سابقاً در این باره صحبت کردیم و روایات فراوانی هم داریم.