درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الحج

92/12/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آخرين زمان براي احرام حجّ تمتّع چه موقع است؟

مسئله‌ی دیروز، مسئله‌ی مشکلی بود از این جهت که روایات مختلفه درباره آن داریم و به واسطه همان روایات اقوال هم مختلف شده است. مرحوم صاحب جواهر و مرحوم سیّد در عروه، 6 قول برای این مسئله نقل می‌کنند. هم از قدماء و هم از متأخرین. هم در میان قدماء اختلاف هست و هم در میان متأخرین و من جمله در میان محشین بر عروه.
مسئله این بود که  آخر وقت احرام حج، چه موقع است؟!
بعضی فرموده بودند روز ترویه است و وقتی روز ترویه تمام شد، وقت احرام گذشته و باید این حج تمتّع را به حج اِفراد تبدیل کند. باید اگر می‌تواند به میقات برود و مُحرم شود و اگر نمی‌تواند از همان جا مُحرم شود و بالاخره حج تمتّع این، حج اِفراد است.
بعضی فرموده بودند شب عرفه هم مثل روز ترویه است. اگر در اول شب یا آخر شب بتواند مُحرم شود، وقتش هست.
قول سوم فرموده بودند اگر نتواند، روز عرفه محرم شود. روز عرفه می‌تواند اگر عمره را به جا نیاورده، به جا بیاورد و روز عرفه محرم شود به احرام حج و به عرفات برود. بعضی هم گفته بودند که تا قبل از ظهر. به عبارت دیگر آخر وقت احرام، اول وقت عرفه است.
و بالاخره قول ششم هم فرق گذاشتند بین اختیار و اضطرار و گفته بودند صورت اختیار روز ترویه است و اما صورت اضطرار، هر وقت که بشود تا قبل از عرفه.
و بالاخره قول آخر گفته بودند اگر بتواند عرفه اضطراری را درک کند یعنی مثلاً یک ساعت یا دو ساعت بعد از عرفه به عرفه برسد، این می‌تواند حج تمتّع به جا آورد.
مرحوم صاحب جواهر و همچنین مرحوم سید در عروه اختیار کردند که آخر وقت احرام، اول وقت عرفه است. البته اگر مطالعه کرده باشید، مرحوم سید یک نعمی دارد و وقت اضطراری را ملحق می‌کند  و اگر نکرده بودند، بهتر بود برای اینکه فتوای ایشان همان قول صاحب جواهر است، یعین آخر وقت احرام، اول وقت عرفه است. اگر بتواند مقداری قبل از ظهر وارد عرفه شود، می‌تواند حج تمتّع به جا آورد و الاّ حج تمتّع او به حج اِفراد برمی‌گردد.این خلاصه حرف است.
مرحوم صاحب جواهر، چهار ـ پنج روایت می‌آورند برای همین قول. مرحوم سید در عروه چون کتاب فرعی است، همه روایات را نیاورده بلکه یک روایت را آوردند و روایت بهتر از این هم بود و نمی‌دانم چرا مرحوم سید آن روایت بهتر را نیاوردند و روایت میثمی را آوردند.
الان مسئله ما اینست که ما عقیده داریم اگر کسی بتواند قبل از ظهر یا ظهر بیاید و بتواند همه عرفه را درک کند، این می‌تواند حج تمتع به جا آورد و نمی‌شود در وقت اضطراری باشد و وقتی می‌تواند حج تمتع به جاآورد که همه عرفه را از ظهر تا غروب، درک کرده باشد.
دیروز سه ـ چهار روایت آوریم و امروز هم دو ـ سه تا روایت بخوانیم.

روایت 15 از باب 21:
صحیحه جميل عن أبي عبد الله عليه السلام: - المتمتع له المتعة إلى زوال الشمس من يوم عرفة[1]
اول عرفه، آخر وقت نیت است و اگر قبل از آن بتواند مُحرم به احرام حج شود و زوال ظهر به عرفه برسد، این می‌تواند حج تمتّع به جا آورد و الاّ باید حج اِفراد به جا آورد.

روایت 16 از باب 21:
صحیحه محمد بن سرو، که او را محمد بن جزک نیز می‌گویند.
روایات دیروز سندش خوب بود و این دو روایت سندش بهتر است، یکی از جمیل و یکی هم از محمد بن جزک است. آن روایت از أبی عبدالله امام صادق «سلام‌الله‌علیه» بود و این روایت از ابی الحسن موسی بن جعفر «سلام‌الله‌علیه» است.
صحیحه  محمد بن سرو، قال: کتبت الی أبی‏الحسن الثالث علیه‏السلام: ما تقول فی رجل متمتع بالعمرة الی الحج، وافی غداة عرفة، و خرج الناس من منی الی عرفات، أعمرته قائمة أو ذهبت منه، الی أی وقت عمرته قائمة، اذا کان متمتعا بالعمرة الی الحج، فلم یواف یوم الترویة و لا لیلة الترویة، فکیف یصنع؟ فوقع علیه‏السلام: ساعة یدخل مکة ان شاء الله یطوف، و یصلی رکعتین، و یسعی و یقصر و یحرم بحجّته، و یمضی الی الموقف و یفیض مع الامام. [2]
فرموند همین مقدار که در اول عرفه بتواند به رئیس کاروان ملحق شود، می‌تواند حج تمتّع به جا آورد. این دو روایت بهتر از آن سه روایت است و بالاخره 5 روایت هست و مرحوم صاحب جواهر به هر پنج روایت تمسک فرمودند و 5 روایت صحیح السند و ظاهرالدلاله می‌گوید آخر وقت احرام، اول وقت عرفه است.
روایت ترویه که آنها نیز زیاد است و به قول صاحب جواهر منافاتی با این روایتها ندارد برای اینکه مثلاً یک دسته روایت دارد که ترویه و یک دسته روایت دارد شب عرفه و یک دسته روایت داریم به صبح عرفه که مردم در منی هستند و یک دسته روایت دارد قبل از ظهر و اینها منافاتی با این روایت ندارد بلکه جمع دلالی و جمع عرفی دارد و همه آن روایتها حمل می‌شود بر افضلیت و بر استحباب. لذا به قول صاحب جواهر آن روایتها ولو فراوان هم هست اما با این 5 روایت منافات ندارد. برای اینکه این 5 روایت وقت اجزا را می‌گوید و آن روایتها وقت فضیلت را می‌گوید ولو جمع دلالی و عرفی بین روایات دلالت کند بر اینکه آن روایت که می‌گوید اگر اول ظهر بتوانی در عرفات باشی، می‌توانی حج تمتع به جا آوری و آن روایت که می‌گوید ترویه وقت احرام است، معلوم است که آن می‌شود وقت اِجزا و این می‌شود وقت فضیلت. بنابراین به قول صاحب جواهر هیچکدام از این روایات منافات ندارد با این قول که آخر وقت احرام اول وقت عرفه است. آنها وقت فضیلت را می‌گویند و این 5 روایت وقت اجزا را می‌گوید. آنگاه تعجب در اینست که آقایان این را می‌دانند و جمع دلالی را می‌دانستند، پس چرا اینقدر اختلاف است! یعنی در میان قدماء کسانی هستند که می‌گویند حتماً روز ترویه و باز در میان متأخرین و از بزرگانی مثل شهید و محقق و امثال اینها می‌گویند حتماً باید شب عرفه باشد و تمسّک کردند به روایاتی که می‌گوید روز ترویه و یا شب عرفه. لذا نمی‌دانیم چه شده است و صاحب جواهر هم نمی‌داند اما صاحب جواهر این ایراد من را به قدماء و متأخرین نمی‌کنند بلکه می‌فرمایند این روایاتی که دلالت می‌کند به روز ترویه و شب عرفه و صبح عرفه و غیره منافاتی با این 5 روایت ندارد و این 5 روایت را وقت اجزا و آنها را وقت فضیلت می‌گیرد و این جمع عرفی است و باید جمع بین روایات کند.
اما هفت یا هشت روایت داریم که با این 5 روایت منافات دارد. آنها تقریباً تصریح می‌کنند اینکه باید روز ترویه باشد و تصریح می‌کنند که وقت اجزا کفایت نمی‌کند و بالاخره تصریح می‌کنند که اینکه گفتی آخر وقت احرام اول وقت عرفه، اینطور نیست. حال با این روایات چه کنیم! این روایات زیاد است و مرحوم صاحب جواهر هفت ـ هشت تا روایت را نقل می‌کند.
همه روایات در باب 21 از اقسام حج است.

روایت 8 :
صحیحه زكريا بن آدم قال: سألت ابا الحسن عن المتمتع إذا دخل يوم عرفة قال: لامتعة له يجعلها عمرة مفردة.[3]
می‌گوید یا باید روی ترویه باشد و یا شب عرفه باشد و در روز عرفه حتماً باید حجت را به حج اِفراد مبدل کنی.

روایت 9:
موثقه اسحاق بن عبدالله است که من نوشتم صحیحه اسحاق بن عبدالله و علی کل حالٍ روایت از نظر سند بلااشکال است.
صحیحه اسحاق بن عبد الله عن ابى الحسن عليه السلام قال: المتمتع إذا قدم مكة ليلة عرفة فليس له متعة يجعلها حجة مفردة، انما المتعة إلى يوم التروية. [4]
اگر روز ترویه توانست مُحرم به حج تمتع شود، پس مُحرم شود و الاّ اگر نمی‌شد، حج تمتع برمی‌گردد به حج اِفراد و باید حج اِفراد به جا آورد.

روایت 10:
صحیحه موسى بن عبد الله قال: سألت ابا عبد الله عليه السلام عن المتمتع يقدم مكة ليلة عرفة قال: لامتعة له يجعلها حجة مفردة ... [5]

روایت 11:
صحيحة علي بن يقطين قال: سألت أبا الحسن موسى عليه السلام عن الرجل والمرأة يتمتعان بالعمرة إلى الحج ثم يدخلان مكة يوم عرفة كيف يصنعان؟ قال: يجعلانها حجة مفردة وحد المتعة إلى يوم التروية. [6]

این روایتها حسابی معارض با این قول است که ما بگوییم آخرین وقت زوال عرفه است. به طوری که بتواند وارد عرفه شود، می‌تواند حج تمتع به جا آورد.
همه این روایتها «لامتعة له» است و اینکه باید روز ترویه باشد و حتی شب عرفه هم نمی‌شود.
مرحوم صاحب جواهر می‌فرمایند این روایتها شاذه است و نمی‌دانم این یعنی چه. فرمودند این روایتها شاذ است و مورد عمل اصحاب نیست بنابراین با اعراض اصحاب،روایتها را از کار می‌اندازیم، درحالی که این شش قولی که خود ایشان نقل می‌کنند، مرحوم سید هم در عروه 6 قول را نقل می‌کنند، هیچکدام از این 6 قول شاذ نیست. یعنی هم از قدماء و هم از متأخرین قول دارد، آن هم از افراد بزرگی از قدماء و متأخرین. لذا نمی‌دانیم مراد صاحب جواهر از این حرف چیست اما اشاره‌ای هست که شاذ متروکه مرادم اینست که این روایتها را حمل بر تقیه کن. این حرف خوبیست. برای اینکه عامه حساسیت دارند. مخصوصاً این روایتی که حضرت می‌فرمایند «لامتعة له» یعنی حتماً باید روز ترویه و یا شب ترویه باشد، از موسی بن جعفر «سلام‌الله‌علیه» است که در مضیقه شدید بودند و این روایت آخر نیز از علی بن یقطین است و ایشان خیلی مواظبت از علی بن یقین داشتند که دشمن می‌خواست علی بن یقطین را از دستگاه خلافت هارون بیرون بیاورد و موسی بن جعفر «سلام‌الله‌علیهما» خیلی از او مواظبت می‌کردند و این روایتها که می‌گوید روز عرفه نباشد، خواندیم که سه یا چهار روایت از موسی بن جعفر «سلام‌الله‌علیهما» است، بنابراین با عمل عامه و تقیّدشان و اینکه شب عرفه باید منی باشند و یک وقت معینی حرکت کنند و قبل از ظهر عرفات باشند، این روایتها حمل بر تقیه می‌شود. شاهد جمع هم داریم. خواه ناخواه اینطور می‌شود که روایات ما منقسم شد به 3 قسم، یک دسته از روایات می‌گوید آخر وقت احرام به حج، اول وقت عرفه یعنی تا ظهر است. اگر کسی تا ظهر بتواند، آنگاه می‌تواند حج تمتع به جا آورد. مثلاً دیروز گفتم یک ساعت به عرفه وارد مکه شده و می‌بیند که می‌تواند عمره را به جا آورد و مُحرم به احرام شود و ظهر می‌تواند به عرفه برسد، پس این حتماً باید این کار را بکند و اگر خواست حج تمتع را برگرداند به حج اِفراد، نمی‌شود. برای اینکه می‌تواند عمره را به جا آورد و محرم شود به احرام حج و اول کار حج هم عرفات است و این هم ظهر خودش را به عرفات می‌رساند. این یک دسته روایات است که هم سندش خوب است و هم دلالتش خوب است و در میان 6 قول نیز تا این اندازه می‌توان گفت. آن روایاتی نیز که می‌گوید روز ترویه و یا عصر ترویه یا شب یا سحر عرفه و صبح عرفه؛ منافات با آن 5 روایت ندارد و جمع دلالی دارد و معلوم است که معمولاً روز ترویه محرم می‌شوند و شب نیز به منی می‌رود و یا در هتل می‌خوابد و بالاخره قبل از ظهر به عرفه می‌رود. این روایتها نیز تقریباً هفت ـ هشت ده روایت است با این 5 روایت منافات ندارد بلکه جمع دلالی دارد. اما هفت ـ هشت روایت هست که 5 روایت را خواندم و اینها معارض است با آن 5 روایتی که می‌گوید آخر وقت باید ترویه باشد و این حسابی با آن 5 روایت می‌جنگد. اگر بخواهیم بگوییم اول مرجّح، شهرت است «خُذ بمشتهر بین أصحابک»، این را صاحب جواهر می‌فرمایند و نمی‌شود گفت. برای اینکه خود صاحب جواهر که اقوال را نقل می‌کند، نمی‌توانیم بگوییم اعراض اصحاب روی روایت است، «ودع الشاذ النادر فانی مجمع علیه لاریب فیه» نمی‌شود. اول مرجح اینست که نه، و دوم مرجح مخالفت و موافقت کتاب است که قرآن کلی آن را دارد و «ان الحج و العمرة لله» اما کِی و کجا؟! و بیان کی و کجا را گذاشته برای اهل بیت «سلام‌الله‌علیهم». پس اگر به واسطه قرآن نیز بخواهیم یکی از این سه قول را ترجیح دهیم، نمی‌شود و نوبت می‌رسد به قول سوم و علاوه بر اینکه شاهد جمع داریم، این چند روایت را حمل می‌کنیم بر تقیه.
ما در تقیه در آنجا حمل می‌کنیم که مجبور باشیم و اگر مجبور نباشیم و بتوانیم جمع بر فضیلت کنیم، جمع دلالی است و اینست که مرحوم آخوند «رضوان‌‌الله‌تعالی‌علیه» می‌فرماید این تعادل و تراجیحی که درست کردیم، در آنجاست که جمع دلالی نباشد و الاّ اگر العرف وفّق جمع بین ادلّه، آنگاه جمع بین تعادل  تراجیح در آنجا نمی‌آید. و ما نحن فیه اینطور است که می‌شود حمل بر فضیلت کرد. می‌گوید اگر روز عرفه شد، فایده ندارد.
روایت اینست:
صحيحة علي بن يقطين قال: سألت أبا الحسن موسى عليه السلام عن الرجل والمرأة يتمتعان بالعمرة إلى الحج ثم يدخلان مكة يوم عرفة كيف يصنعان؟ قال: يجعلانها حجة مفردة وحد المتعة إلى يوم التروية.
علی کل حالٍ همینطور که صاحب جواهر فرمودند و مرحوم سید در عروه فرمودند و محشین بر عروه فرمودند، این 4 ـ 5 روایت حسابی می‌جنگد با روایاتی که می‌خواهیم به آنها استدلال کنیم، پس حال چه کنیم؟!
مرحوم صاحب جواهر می‌فرماید اول مرجّح «خذ بمشتهر بین أصحابک فانی مجمع علیه لاریب فیه». اما ایراد به صاحب جواهر اینست که این روایتها شاذ و نادر نیست و متروکه نیست برای اینکه قول به روز ترویه در میان شیعه زیاد است. هم روز ترویه داریم و هم شب عرفه و سحر عرفه داریم و اینها فتوا دادند و گفتند آخروقت سحر عرفه است و بعضی گفتند اصلاً شب عرفه نمی‌شود و حتماً باید شب ترویه و یا روز ترویه باشد. لذا قول صاحب جواهر که می‌فرمایند روایت شاذ است، نمی‌توان گفت. حال که نشد، مرجّح دوم ما کتاب است و قرآن شریف دلالت بر خصوصیات ندارد. می‌رسد به مرجّح سوم، «خُذ بمخالف العامه»، آنگاه حسابی درست می‌شود. آن 5 روایت مخالف با قول عامه است و آنها را می‌گیریم و اینها موافق با قول عامه است و طرد می‌کنیم و روایتها حمل بر تقیه می‌شود.


[1] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج11، ص295، ابواب اقسام الحج، باب20، ح15، ط آل البیت.
[2] وسائل الشيعة، شیخ حر عاملی، ج11، ص295، ابواب اقسام الحج، باب20، ح16، ط آل البیت.
[3] وسائل الشيعة، شیخ حر العاملی، ج11، ص298، ابواب اقسام الحج، باب21، ح8، ط آل البیت.
[4] وسائل الشيعة، شیخ حر العاملی، ج11، ص298، ابواب اقسام الحج، باب21، ح9، ط آل البیت.
[5] وسائل الشيعة، شیخ حر العاملی، ج11، ص298، ابواب اقسام الحج، باب21، ح10، ط آل البیت.
[6] وسائل الشيعة، شیخ حر العاملی، ج11، ص299، ابواب اقسام الحج، باب21، ح11، ط آل البیت.