درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب النکاح

90/09/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي‏
 
 مرحوم صاحب جواهر (رضوان الله تعالی علیه)، از کسانی است که میگوید زن باید سر تا پا پوشیده باشد؛ و نگاه کردن اجنبی به این زن، بدون شهوت و بدون ریبه هم، ولو به صورت، جایز نیست و ادعا هم میکنند که قدماء چنین فرمودند.
 مرحوم صاحب جواهر و دیگران، برای حرفشان ده دلیل آوردند. همینطور که مجوزیها ده دلیل به بالا آورده بودند، اینها هم ده دلیل برای حرفشان دارند.
 حرف اول اینها اینست که میگویند سیره و ارتکاز است و این المرأة عورةٌ که در روایات ما آمده، این ارتکاز از متشرعه است. اگر ببینند که یک زنی صورتش باز است، این را لاابالی میدانند. یعنی عفیف آنست که سر تا پا، پوشیده باشد و نگاه کردن که چشم چران باشد و به زنها خیره شود، ولو بدون شهوت و بدون ریبه، این را غیرعفیف میدانند. لذا مرحوم صاحب جواهر و دیگران، میفرمایند که این مرأةٌ عورةٌ نه اینکه روایت است بلکه یک سیره است و یک ارتکاز متشرعه است.
 مرحوم صاحب جواهر، یک جمله هم از یکی از قدماء در کنزالعرفان نقل کند که گفته است که:اتباع الفقهاء علی انّ البدن المرأة عورةٌ الاّ علی زوجها و محارمها.
 این مسئله اجماعی است. همه فقها گفتند که زن عورة است یعنی یَجِبُ أن تُستر، مگر برای شوهرش و یا برای محارمش. این دلیل اول اینهاست که ادعای اجماع میکنند و ادعای سیره میکنند و ادعای ارتکاز متشرعه میکنند؛ هم از قدماء و هم از متأخرین.
 دلیل دومشان، آیه غض است.
 «قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ».
 این آیه میگوید زن به مرد نباید نگاه کند و مرد به زن نباید نگاه کند و الا الوجه و الکفین، در آیه نیست. این هم دلیل دوم اینهاست که این آیه غض را سابقاً اگر یادتان باشد، چندین مرتبه بزرگان به این تمسّک کردند و از آن اطلاق گیری کردند که زن به مرد و مرد به زن باید نگاه نکند. خواه ناخواه میگویند اگر مرد نمیتواند به زن نگاه کند ولو به وجه و کفین، آن را هم باید بپوشاند و بین این دو تلازم است. اگر به زن بگوییم رو بگیر معنایش اینست که تلازم دارد که آقا نگاه نکن و اگر به مرد بگوییم نگاه نکن، معنایش اینست که خودت را بپوشان. سابقاً گفتیم که اطلاق گیری از آیه کار مشکلی است. ولو هم قدماء و هم متأخرین، به این آیه شریفه تمسّک کردند و چون در مقام تشریع حکم است، اطلاق ندارد و قدرمتیقن دارد و قدر متیقنش، نگاه آلوده است. و اما بلاشهوة و بلاریبة، باز واجب باشد، آنگاه قدرمتیقن از آیه نیست. اگر شما از آیه اطلاق بفهمید که صاحب جواهر فهمیدند و خیلیها فهمیدند. آنگاه این هم دلیل دوم است و مثل همان سیره، دلیل خوبی میشود. اگر هم نتوانستید اطلاق گیری کنید، قدرمتیقن، دلالت بر حرمت ندارد و آنچه دلالت دارد، اینست که مرد نمیتواند به زن نگاه شهوت آمیز کند و زن هم نمیتواند نگاه شهوت آمیز به مرد بکند. این هم دلیل دومشان است.
 دلیل سومشان، وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ است. گفتند این میگوید زن نباید زینتش را نشان احدی بدهد به جز شوهرش یعنی به جز محارم. که آیه شریفه محارم را فرموده الاّ شاذا. وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ. گفتند آیه شریفه که زینت دارد؛ گفته مراد ما یتزیّن به است یعنی صورت. وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ، یعنی صورتش را که آنوقتها دستشان را حنا میبستند و خضاب میکردند و یک زینت خیلی بالایی بود، گفتند وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ؛ یعنی ولایُبدِین الوجه و الکفین الاّ لّّبُعُولَتِهنّ. ایراد این هم اینست که از کجا میگویید زینت یعنی ما یتزیّن به. خوب معنای آیه اینست که ای خانم زینت تو برای شوهرت است و اگر بخواهی زینت کنی و به کوچه بیایی، جایز نیست. و ما از زینت اراده کنیم، محل زینت را یعنی ما یتزیّن به، این نیست. ممکن است آن مجوزیها بگویند که وجه و کفین استثناست و میتواند صورت باز باشد اما به شرطی که زینت نداشته باشد که این را الان همه فقها و حتی همان مجوزیها میگویند اینکه ما میگوییم وجه و کفین یعنی بدون زینت و اگر زینت داشته باشد، معلوم است که حرام است و ضرورت مسلّم است که زن نمیتواند با زینت بیرون بیاید. صورت باز است اما زینت ندارد. لذا این وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ که مانعین خیلی روی این آیه پافشاری دارند اما ایراد عمدهاش اینست که مراد از زینت، همین زینت است. یعنی خانم نمیتواند با زینت در مقابل نامحرم ولو خویش و قومهای خودی مثل برادرشوهرش باشد. با زینت نباشد و زینت مختص به شوهرش است و یا آن محارم خیلی نزدیکش. این هم دلیل سوم است که اگر شما زینت را به معنای ما یتزیّن به معنا کنید، دلالت آیه برای اینکه وجه و کفین باید پوشیده شود، خیلی خوب است و اما اگر ظهور آیه را از دست ندهید که نباید هم از دست بدهید و مانعی هم ندارد که بگویند زن اگر زینت نکرده باشد، نامحرم میتواند صورتش را بدون ریبه و بدون شهوت ببیند اما اگر زینت کرده باشد، نمیتواند. محل زینت را با زینت نمیشود دید و حتماً نمیشود و احدی هم نگفته و نمیتواند بگوید. و آیه شریفه زینت را میگوید و نه ما یتزیّن به را. این هم دلیل سوم اینهاست.
 یک جا نداریم که آیه شریفه بگوید صورتت را و زینتت را. مسلّم اینطور نیست. حتی مثلاً آن زنی هم که خیلی زیبا باشد، نمیگویند این متزیّن است بلکه میگویند این زیباست. فرق است بین اینکه چشمها زیبا باشد و یا چشمها متزیّن باشد. زن ممکن است نه زیبا باشد و نه متزیّن. ممکن است زیبا باشد و متزین نباشد و ممکن است متزین باشد و زیبا نباشد مثل خیلی از زنها؛ که با زینت خودشان را مینمایانند حال یا به شوهرشان و یا به غیرشوهرشان. انصاف قضیه یعنی ما باشیم و این آیه شریفه و بخواهیم از آن اراده کنیم، وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ؛ یعنی خانم! وجه و کفینت را باید بپوشانی الاّ برای شوهرت. آیه که این را نمیگوید بلکه آیه میگوید خانم! زینتت را؛ یعنی اگر صورتت متزین است و سرمه در چشمت است و آن سرخیها روی لبت است و آن کرمها روی صورتت است، اینها مختص به شوهرت است و باید از نامحرم بپوشانی. این هم دلیل سوم است.
 دلیل چهارم آقای جلباب است که به آن آیه حجاب هم میگویند و تقریباً ده ـ سیزده آیه در قرآن مربوط به حجاب خانمهاست و به این آیه جلباب میگویند آیه حجاب. یعنی خانم باید با چادر باشد.
 یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ.
 یا رسول الله به همه زنها بگو چادر سرتان کنید و با چادر هم صورتتان را بپوشانید. مانعین من جمله صاحب جواهر میگوید یُدنینَ یعنی علاوه بر اینکه چادر سرت کن، با چادر صورت و بدنت را بپوشان.
 آیه خوب است و جلباب هم به همان معنای چادر است و دیروز گفتم که عامه و خاصه، هر دو که این روایت را هم عامه نقل کردند و هم خاصه نقل کردند و وقتی این آیه حجاب آمد، همه زنهای مسلمان در کیسههای سیاه رفتند یعنی چادر داشتند و روبنده هم اضافه کردند. استاد بزرگوار ما علامه طباطبایی روایت این را در المیزان نقل میکنند و طبق همان روایت هم، همینطور معنا میکنند و همه عامه، همینطور آیه را معنا میکنند و روایتش را هم در ذیل آیه نقل میکنند. اشکالی که هست، اینست که این یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ، آیا معنایش اینست یا اینکه معنایش اینست که باز نباش و چادرت را ول نکن و این علامت بی عفتی توست. ذَلِكَ أَدْنَى أَن یُعْرَفْنَ، یعنی علامت شخصیت تو اینست که چادرت ول نباشد و لباسهایت پیدا باشد. یُدْنِینَ، یعنی چادرت را به خودت نزدیک کن. یعنی صورت را بگیر و این معنایی است که مشهور است و مرحوم صاحب جواهر و دیگران به این تمسّک کردند و مرحوم علامه طباطبایی در المیزان و همچنین عامه به همین آیه تمسّک کردند برای اینکه باید صورتش را بپوشاند. اما اگر یک کسی معنا کند که یُدْنِینَ، نزدیک کردن چادر یعنی اینکه به بدنت بچسبان و ولش نکن و اگر چادر را ول کنی بدترکیب میشود و جلف و شهوت آمیز میشود و معنای آیه شریفه اینست. به احتمالش هم نمیشود آیه تمسّک کرد؛ و همین مقدار که احتمال بدهید دیگر نمیشود. اگر بخواهیم اطلاق از این بگیریم و بگوییم یُدْنِینَ، به همه بدن و حتی صورت، این مشکل است. یعنی اطلاق گیری از آیه که یُدنینَ همه بدن حتی صورت باشد. اطلاق گیری کردند و حتی بعضی از بزرگان میگویند بهترین آیات برای پوشاندن صورت و یا برای اینکه مانتو برای زن فایده ندارد و باید چادر داشته باشد، همین آیه است. و این هم که جلباب را به پیراهن معنا کنیم، اینها نیست و اینها معرکه گیری است. بلکه جلباب معلوم است که به معنای چادر است و این چادر همیشه بوده و زنهای متعفف مثل حضرت خدیجه و امثال اینها قبل از اسلام این چادر را داشتند و مخصوصاً ایرانیها که عفت ایرانیها خیلی عالی بوده است. و من بعضی اوقات گفتند آقایانی که به میراث فرهنگی اهمیت میدهید؛ به این چادر میراث فرهنگی هم اهمیت بدهید. اینها سر تا پوشیده بودند و اختلاط بین زن و مرد نداشتند و این عمارات باستانی مثل تخت جمشید که خیلی ظرافت در آن بکار برده اما یک عکس زن نیست. عکس همه چیز هست الاّ عکس زن. یا مثلاً آن زمان دخترهایشان یعنی حرمسراهایشان را جای دوری میگذاشتند. حتی در همین تخت جمشید، قسمت مردانه و زنانه، یک کیلومتر فاصله است و برای زنها وقتی حرم درست میکردند این حرمها حسابی پوشیده بود. در همین عالی قاپوی صفویه، حرمسرای زنهایشان فوق العاده پوشیده بوده است. لذا ایرانیها به حجاب و به این چادر خیلی اهمیت میدادند و سر تا پا پوشیده بودند و اختلاط بین زن و مرد هم نبوده است. ای کاش این میراث فرهنگیها قدری به جای این خرابهها، به عفت و معنویت ایرانیها اهمیت میدادند. هم به خرابهها اهمیت بدهند و هم به معنویاتی که در ایران بوده است؛ من جمله به عفت زنها و غیرت مردها. فقط اگر بتوانید این یُدنینَ را معنا کنید و اطلاق گیری کنید، مابقی مثل اینکه صاف است که با چادرت باید سر تا پایت پوشیده باشد. این هم دلیل چهارم است.
 دلیل پنجم، روایاتی که دلالت میکند به اینکه اگر میخواهی با زنی تزویج کنی، میتوانی او را ببینی. روایاتش را سابقاً خواندیم و بحثش را کردیم و راجع به وجه و کفین که مسلّم است. حال مثل مرحوم سیّد که میفرمودند سر تا پایش را میشود دید اما این میگوید اگر میخواهی تزویج کنی، دیدن صورت طوری نیست. یعنی اگر نمیخواهی تزویج کنی، نمیتوانی صورتش را ببینی. روایتها زیاد است. آن کسانی که میگویند بدنش را هم میشود دید مثلاً سینه و بالای دست یعنی ذراع و قدم و اینها را. اگر روایات را اینطور پیاده کنند، نمیشود که مانعین به این تمسّک کنند برای اینکه آنها میگویند شما که مجوزی هستید، مگر میتوانید بگویید که میشود به سینه زن نگاه کرد. ما میگوییم اگر بخواهد تزویج کند، میشود به سینه او نگاه کرد وگرنه نمیشود. اما ما اگر یادتان باشد، گفتیم روایتها بیشتر از وجه و کفین، دلالت ندارد. پس حال که بیش از وجه و کفین دلالت ندارد، پس دلالت روایات خوب میشود. معنایش این میشود که اگر میخواهی با او تزویج کنی، زن و مرد میتوانند به صورت یکدیگر نگاه کنند و اما اگر نمیخواهی تزویج کنی، مرد و زن نمیتوانند به صورت یکدیگر نگاه کنند. لذا روی فتوای ما دلالت روایتها خوب است؛ فقط یک اشکال هست و آن اینست که اگر میخواهد ازدواج کند، میتواند به موهای جلوی سر نگاه کند. به موضع السوار، به یک مقدار بالاتر از کف که روایت داشتیم که میگفت، میتواند به صورتش و به مو و به النگوها و به محاسنش و معاصمش نگاه کند. اگر یادتان باشد ما روی این هم فتوا دادیم و گفتیم بله، علاوه بر صورت میتواند به موهای جلوی سرش یعنی متعارف به موهای جلوی سرش یا مثلاً النگو و یا مقداری بالای مچ که اینها متعارف است، نگاه کند. اگر این باشد، روایتها برای مانعین از کار میافتد. برای اینکه روایتها میگوید به صورت و مو و اما مانعین که مو را نمیگویند و فعلاً بحث ما به وجه و کفین است. اما اینکه بشود به موی زن نگاه کرد، احدی این را نگفته و نه مجوزین گفته و نه مانعین. اگر یادتان باشد آن روایاتی که دلالت بر جواز داشت، ما میگفتیم چون قدمان دارد و ذراع دارد، روایتها معرضٌ عنها عندالاصحاب است. آنچه در صدد آنیم، وجه و کفین است و اما به موی زن و به النگوی زن و به بالای مچ و آنجا که وضو میگیرد و مثل این لاابالیها که حالا رسمشان این شده که آستین مانتوهایشان کوتاه است. خاک بر سر آن کسانی که تولید میکنند و میفروشند و میخرند. آستینشان کوتاه است برای اینکه ساعت و النگو و دست سفیدشان پیدا باشد. اینها مسلم است که حرام است و احدی نگفته که حلال است. لذا این روایات که صاحب جواهر به آنها تمسّک میکند، خوب است اما دو شرط دارد. یکی اینکه بگوییم آنکه میخواهد ازدواج کند، فقط به وجه و کفین نگاه کند؛ و روایتها بیش از اینها دلالت ندارد. آگاه عالی میشود و این میشود که اگر میخواهی ازدواج کنی، نگاه به وجه و کفین طوری نیست و اما اگر نمیخواهی ازدواج کنی، نگاه به وجه و کفین نمیشود. اما مرحوم سیّد و حتی مرحوم صاحب جواهر و اینها که گفتند نه، به بدن زن میتواند نگاه کند، نمیتوانند به روایتها تمسّک کنند. ما هم که گفتیم علاوه بر وجه و کفین، به مو و به ساعت و به محاسن و معاصم، که در روایات آمده بود، میشود نگاه کرد؛ ما هم نمیتوانیم به این روایتها تمسّک کنیم. اگر کسی را پیدا کنیم که بگوید در وقت ازدواج، فقط میتوانی به وجه و کفین نگاه کنی، آنگاه او میتواند به این روایتها تمسّک کند و بگوید که اگر میخواهی ازدواج کنی، نگاه به وجه و کفین میشود و گرنه نمیشود. بالاخره این هم نیست که این روایتها یک دلیلی برای مانعین باشد.
 دلیل ششم ـ فرمودند روایاتی که دلالت دارد که میشود به صورت اهل ذمّه که مرحوم سیّد گفتند نگو اهل ذمّه بلکه همه کفار؛ یعنی به صورت همه کفار میشود نگاه کرد. این روایتها که میگوید به کفار؛ یعنی به مسلمانها نه. این هم خوب است اما به شرط اینکه فقط بگوییم نگاه به صورت اهل ذمّه و به صورت کافر و اما اگر بگوییم نه؛ همین لاابالی که روسری ندارد مثل در اروپا، میشود بدون شهوت و ریبه به اینها نگاه کرد، روایتها دلالت ندارد. برای اینکه او صورت ندارد و اعم از صورت است. آنها سر برهنه هستند و نگاه کردن به آنها بدون شهوت و بدون ریبه، طوری نیست و مسلّم است که به زن مسلمان نمیشود نگاه کرد. اگر زنی مقنعه نداشته باشد و بخواهی به او نگاه کنی، مسلّم است که مجوزی میگوید نمیشود و مانعی هم میگوید نمیشود. لذا این روایتها هم از این نظر از کار میافتد. نمیدانم چرا مرحوم صاحب جواهر و دیگران اهمیت ندادند و زود تمسّک به این روایتها کردند و جلو رفتند.
 دلیل بعد، گفتند آن روایاتی که میگوید به آن زنهای لاابالی میشود نگاه کرد که سابقاً صحبت کردیم. «اذا نهین لاینتهین». زنهای لاابالی که اگر هم به آنها بگویید چادر سرت کن، مسخره میکند. گفته به صورت اینها میشود نگاه کرد. معنایش اینست که روایتها میگوید بنابراین به صورت زن عفیف و به صورت زنی که حجاب دارد، نمیشود نگاه کرد. باز همین ایراد در این وارد است که اگر کسی روایتها را منحصر به صورت بداند، آنگاه میتواند به این روایتها تمسّک کند و بگوید به صورت زن لاابالی میشود نگاه کرد اما به غیرلاابالی نمیشود. و اما اگر فرمودید که میشود به بدن زن لاابالی بدون شهوت و بدون ریبه، نگاه کرد؛ یعنی نمیشود به بدن زن مسلمان و عفیف، نگاه کرد. مسلّم است که به بدنش نمیشود نگاه کرد و این بحث ما نیست و بحث ما فقط وجه و کفین است.
 این هفت ـ هشت دلیل تا حالا بود و نتوانستیم یک دلیل قانع کنندهای به غیر از آن ارتکازی که صاحب جواهر روی آن پافشاری دارد، بیاوریم. حال باز بحث هست و باید شنبه دربارهای حرف بزنیم. از همه شما تقاضا دارم مقداری با من بیایید، مخصوصاً فضلای جلسه و ببینیم که آیا میتوانیم این بحث را به جایی برسانیم یا نه.
  و صلّی الله علی محمد و آل محمّد.