درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الطهارة

90/07/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي‏
 
 مسئله یازده ـ فرمودند: لا يجب تعيين المبدل منه مع اتّحاد ما عليه . وأمّا مع التعدّد كالحائض والنفساء مثلا فيجب تعيينه ولو بالإِجمال.
 مسئله معلوم است. اگر کسی مثلاً محدث به حدث اصغر است، مثلاً چندین مرتبه بول کرده است. این لازم نیست اینکه مبدلٌ منه را معلوم کند اما اگر هم جُنُب باشد و هم حائض، تیمم برای جنابت و تیمم برای حیض، این باید معلوم کند. یا اینکه دو تا نیت کند و یک تیمم کند. مثل در باب غسل که چند تا نیت میکند و یک غسل کار آن چند نیت را میکند. ممکن است یک غسل، هفت هشت ده تا غسل واقع شود. در اینجا هم اگر مبدلٌ منه را تعیین کند، مثل اینکه هم جُنُب است و هم حائض و حالا اگر حیض پاک شده و میخواهد تیمم کند، باید معلوم کند برای جنایت یا برای حیض. یک تیمم میشود دو تا تیمم. و اما اگر تعیین نکند و بگوید که تیمم برای جنابت، میفرمایند این واقع نمیشود. يجبُ تعيينه ولو بالاجمال مثلاً کون علی الطهاره. اصل مسئله در اینجا خوب است. ما در باب غسل هم همین را گفتیم که اگر چند تا نیت بکند و یک غسل بکند، آن یک غسل، چند تا غسل میشود. مثل اینکه مثلاً غسل کند به عنوان جنابت یا به عنوان حیض و یا به عنوان غسل جمعه و یا به عنوان غسل زیارت و امثال اینها؛ هر نیتی که بکند، آن غسل برای آن است. و اما اگر غسل جنابت کند، جای غسل حیض را میگیرد یا نه؟ ما گفتیم که نه. اگر غسل جنابت بکند و روز جمعه باشد و نیّت جمعه را نکند، آیا این غسل جمعه واقع میشود یا نه؟ ما گفتیم نه. برای اینکه دو حَدَث است و دو تا غسل میخواهد ولی به ما گفتند که دو تا نیّت برای یک غسل کفایت میکند و اما این نمیشود که نیّت نکرده بخواهد آن غسل به جای دیگری بشود. ما سابقاً اینطور گفتیم. اما مرحوم سید اگر یادتان باشد، سابقاً میفرمودند که نه، اگر غسل جمعه بکند به جای همه اغسال است و یا اگر غسل حیض بکند به جای همه اغسال میشود و یا اگر غسل جنابت بکند، به جای همه اغسال است. دلیلشان هم این بود که میگفتند طهارت پیدا میشود و وقتی طهارت پیدا شد، این طهارت هم به جای غسل جنابت است و هم به جای غسل حیض است و هم به جای غسل جمعه و امثال اینهاست. یک نحو تهافتی در کلمات مرحوم سید در آنجا و اینجا دیده میشود که اینجا همانطور که ما در آنجا گفتیم و در اینجا هم میگوییم که این حَدَثهای اکبر، مُتباین هستند و هرکدام یک تیمم میخواهد الاّ اینکه اگر نیّت بکند، آن یک تیمم میتواند دو تا تیمم شود اما نیّت میخواهد. مرحوم سید در اینجا همین را میفرمایند که لا يجب تعيين المبدل منه مع اتّحاد ما عليه . وأمّا مع التعدّد كالحائض والنفساء مثلا فيجب تعيينه ولو بالإِجمال. یعنی باید تعیین کند. اگر در ذهنش نباشد که امروز جمعه است و تیمم کند، این تیمم برای جمعه واقع نمیشود. یا به قول ایشان اگر حائض است و یادش نیست که نفساست و یا یادش نیست که جُنُب هم هست؛ اگر برای حیض تیمم کند، برای جنابت واقع نمیشود یا اگر تیمم کند برای جنابت، برای حیض واقع نمیشود. این فرمایش ایشان در اینجا خیلی عالیست و أمّا مع التعدّد كالحائض والنفساء مثلا فيجب تعيينه ولو بالإِجمال. اما یک تهافت با باب غسل دارد. که در باب غسل میفرمودند و أمّا مع التعدّد كالحائض والنفساء فلا يجب تعيينه ولو بالإِجمال و آن غسل ولو نیت هم نکرده باشد، هم غسل حیض واقع میشود و هم غسل جنابت و هم غسل نفسا و هم غسل جمعه و هم غسل زیارت تا آخر. لذا طهارتی که از حیض واقع میشود به درد جنابت نمیخورد. طهارتی که از نفساء واقع میشود به درد جنابت نمیخورد و یا هر دو به درد آن طهارت روز جمعه و غسل جمعه نمیخورد. در آنجا مرحوم سید میگفتند که میخورد. طهارت پیدا میشود و وقتی طهارت پیدا شد به جای همه هست. اما اینجا میگویند نه، و أمّا مع التعدّد كالحائض والنفساء مثلا فيجب تعيينه ولو بالإِجمال. در اینجا حق با مرحوم سید است و یک قاعده کلی میتوانیم بگوییم که اگر این حدثها مُتباین نباشد، معلوم است چه وضو و چه غسل و چه تیمم، تعیین مبدلٌ منه لازم نیست و تعیین آن غسلی که میکند برای آن طهارت، لازم نیست اما اگر اینها مُتباین باشد، چه در باب غسل و چه در باب تیمم بدل از حیض و جنابت و بدل از نفسا و جمعه، معلوم میشود که متباین است و وقتی متباین شد با چه چیز این تباین را یکی کنیم، باید نیت متعدد باشد و تیمم واحد باشد یا غسل واحد باشد تا غسل واحد بشود پنج تا. و اما اگر یک غسل بکند، پنج تا واقع نمیشود. لذا فرمایش مرحوم سید در اینجا خیلی خوب است و اما منافات دارد با فرمایش ایشان در باب غسل که یک فکری روی این بکنید و ببینید آیا میتونید رفع این تباین را بکنید یا نه. ولی علی کل حالٍ مسئله در اینجا واضح است. و آن اینست که یک دفعه وضو میگیرد ولو حَدَثها هم متعدد باشند یعنی هم بول کرده و هم غائط کرده و هم خواب رفته. در اینجا یک وضو کفایت میکند و لازم نیست مبدلٌ منه هم تعیین کنیم. ما آنجا عقیده داشتیم که غائط هم لازم نیست و آن را مرحوم سید قبول نداشتند و میگفتند یک غایطی مثلاً کونه علی الطهاره باشد و یا مثلاً برای بول مابقی وضو هم واقع میشود. ما میگفتیم که وضو استحباب نفسی دارد. اینجا هم همین را میگوییم که تیمم بدل از وضو و تیمم بدل از غسل، استحباب نفسی دارد. لذا استحباب نفسی که داشت، تیمم میکند بدل از وضو، بدون اینکه تعیین چیزی بکند. خود این مستحب است و آنگاه با این مستحب میشود نماز خواند. این از باب اتحاد. و اما اگر حَدَثها که برمیگردد به حدث اکبر، متباین باشد، در باب وضو فرض نمیشود و اما باید چه در باب غسل و چه در باب تیمم، اگر بخواهیم یک غسل، چند تا غسل بشود و اگر بخواهیم یک تیمم بدل از غسل، چند تا غسل بشود باید با نیّت باشد. اصلاً هویتش نیّت است. از عناوین قصدی است و باید قصد بیاید تا این غسل یا این تیمم را متعدد کند. لذا حتی مثلاً اگر استحباب نفسی هم درست کردیم، غسل میکند نه برای حیض یا جنابت بلکه به خاطر اینکه استحباب نفسی دارد، آیا این رفع جنابت یا رفع نفاس میکند یا نه؟ نه برای اینکه اگر ما بخواهیم یک غسل یا یک تیمم متعدد شود، باید نیّتها بیاید و این را متعدّد کند و تا آن نیّتها نیاید چون از عناوین قصدی است این متعدد نخواهد شد. اگر پشت سر هم بول کند که حدث پیدا نمیشود و یا مثلاً حدث اینکه هم خواب برود و هم غائط کند و هم بول کند، این حدث متکرّر نمیشود اما اگر جنب است و حائض شود این دو حدث متکرر است و متباین است. این وقتی میتواند یک تیمم جای آن باشد که آن تباین با قصد متحقق شود. لذا بگوید که غسل جنابت که غسل جنابت غیر از غسل حیض است و یا بگوید غسل حیض و یا غسل روز جمعه و غسل زیارت و امثال اینها. این چند تا غسل را میتواند با نیّت، یک غسل کند و چند تا غسل شود و اما اگر بگوید غسل حیض اما جنابت را فراموش کند، آنگاه این غسل واقع میشود و درست است اما غسل واقع میشود برای حیض و نه برای جنابت. مرحوم سید در اینجا به عرض من توجه کردند و این تعدد و تباین را در اینجا درست کردند یعنی اینجا قبول دارند اینکه حَدَث جنابتی غیر از حَدَث نفسایی است و قبول کردند که غسل جمعه با غسل جنابت دو تاست و با هم مُتباین است. لذا میفرمایند اگر تعدد باشد واجب میشود و اگر تعدد نباشد وجود پیدا نمیشود. لذا و أمّا مع التعدّد كالحائض والنفساء فيجب تعيينه ولو بالإِجمال. لذا وقتی که تیمم میکند برای اینکه حائض است اما توجه نداشته که جُنُب هم هست. دلیلش هم اینست که مثلاً اگر خانمی حائض باشد و جُنُب بشود، میتواند در همان حال حیض غسل بکند. سابقاً مرحوم سید گفتند و روایت هم در مسئله داشتیم که از حضرت سؤال کردند و آقا هم فرمودند اگر میخواهد درحالی که حیض است، غسل کند، میتواند. لذا آن حَدَث از ناحیه جنابت را در حال حیض رفع میکند. حال این جُنُب است و رفع نکرده و وقتی پاک شد، غسل کرد اما غسل حیض کرد، پس آن غسل برای حیض واقع میشود و برای جنابتش نیّت میخواهد. اگر نیّت کند واقع میشود و اگر نیّت نکند غسلش صحیح است برای همان که نیّت کرده است.
 از شما تقاضا دارم که یک فکری بکنید که چرا مرحوم سید فرق گذاشتند بین غسل و بین تیمّم بدل از غسل. برای غسل میفرمایند که یک نیّت و یک غسل کافی از همه نیّتها است. اما در باب تیمّم میفرمایند یک تیمّم با دو نیّت میشود دو تیمم اما یک تیمم با یک نیّت، یک تیمم میشود. اینها چه فرقی میکند. لذا مرحوم سید هیچ فرق نمیگذارند بعد هم گفتم که همانطور که آن طهارت میآورد این هم طهارت میآورد و هیچ تفاوتی ندارد. فقط مرحوم سید در این گیرند که استحباب نفسی دارد یا نه؛ که ما میگوییم استحباب نفسی هم دارد. و اما اینکه فرقی داشته باشد؛ مرحوم سید هیچ فرق نگذاشتند. مرحوم سید میگویند یکی کفایت میکند. میگویند یک تیمم کن با دو نیّت، آنگاه دو تیمم میشود. فرض در اینست که اگر دو تا نیّت نکنم، دو تا تیمم نمیشود. من میگویم درست است. اما چرا در باب غسل گفتید که اگر دو تا نیّت نکند و یک غسل بکند این یک غسل میشود دو تا غسل. چرا در آنجا گفتید پس در اینجا هم بگویید. در اینجا نمیگویید و حق هم اینست که در اینجا نفرمایید. و آن اینست که اگر بخواهیم یک تیمم، دو تا تیمم بشود پس دو تا نیّـت میخواهد و اینجا هم همینطور میفرمایند که اگر بخواهیم یک تیمم، دو تا تیمم شود پس دو تا نیّت میخواهد. میگوییم درست است اما در باب غسل چرا فرمودید که اگر یک غسل بکند و یک نیّت بکند، دو تا غسل واقع میشود. اصلاً معقول نیست که ما بگوییم یک نیّت بکند و یک غسل بکند و این غسل چهار تا واقع شود. در اینجا درست میفرمایند که اگر چهار تا نیّت بکند و یک تیمم، آنگاه چهار تیمم واقع میشود. اما اگر یک نیت بکند و یک تیمم بکند، این نمیشود که یک تیمم، دو تا تیمم واقع شود. برای اینکه اگر بخواهیم آن را دو تا کنیم، قصد میخواهد.
 مسئله دوازده ـ میفرمایند: مع اتحاد الغاية لا يجب تعيينها و مع التعدّد يجوز قصد الجميع و يجوز قصد ما في الذمّة، كما يجوز قصد واحدةمنها فيجزئ عن الجمیع. حال این را چه کنیم.
 مع اتحاد الغاية لا يجب تعيينها، این درست است. و مع التعدّد يجوز قصد الجميع، تیمم برای جنابت، تیمم برای حیض، تیمم برای روز جمعه و امثال اینها. و يجوز قصد ما في الذمّة، بگوید که آنچه به ذمهام است. راجع به غسل جمعهاش مشکل میشود اما حالا این حیض به ذمّهاش است و حدث حیضی دارد و غسل به ذمهاش است و یا غسل جنابت دارد و میگوید ما فی الذمّه. یا قصد اجمالی که در آنجا میگفتند قصد اجمالی. تا اینجاها خوب است. كما يجوز قصد واحدةمنها فيجزئ عن الجمیع، یعنی بگوید جنابت مُجزی میشود از همه. این یعنی چه؟
 در مسئله یازده فرمودند وأمّا مع التعدّد كالحائض والنفساء مثلا فيجب تعيينه، اما اینجا میفرمایند و أما مع التعدّد، قصد واحده بکن آنگاه یُجزی عن الجمیع میشود. مثلاً معنا کنیم و بگوییم با یُجزی عن الجمیع، این میتواند نماز بخواند. مثلاً هم حائض است و هم نفسا و هم جُنُب است، حالا یکی را قصد میکند. وقتی یکی را قصد کرد این میتواند نماز بخواند و یُجزی عن الجمیع میتواند نماز بخواند. آیا این مرادشان است یا مرادشان اینست که تیمم بکند برای جنابت، کافی از تیمم برای حیض یا نفاسش. اگر مجزی باشد از جمیع، آنگاه منافات پیدا میکند با مسئله یازده که فرمودند لایُجزی عن الجمیع و اگر بخواهیم بگوییم نماز که آن هم جایز نیست. اگر مرحوم سید بگویند که زن حائض اگر بخواهد نماز بخواند، مسلّم است که باید غسل حیض کند تا بتواند نماز بخواند و الاّ نمیتواند نماز بخواند. لذا حالا غسل جنابت کرده و غسل حیض نکرده، آیا میتواند نماز بخواند یا نه؟ نه نمیتواند الاّ اینکه بگویید غسل جنابت کار همه را میکند که در مسئله یازده گفتم که کار همه را نمیکند. در اینجا میگویند کار همه را میکند. لذا اگر بخواهیم بگوییم یُجزی عن الجمیع، با مسئله یازده منافات پیدا میکند و اگر بخواهیم معنا کنیم که من در حاشیه همین جزوه نوشتم که مرادشان همین نماز خواندن است اما مسئله حل نمیشود. اگر کسی در باب غسل بگوید که کسی که غسل به ذمّهاش است و تعدّدی هم بشود، اگر غسل جنابت بکند، این میتواند نماز بخواند ولو اینکه حائض است. خوب نمیتوانیم این را بگوییم. یا مثلاً اگر یک کسی غسل جمعه میکند، نیت کرده و نیّت جنابت نکرده، آیا این میتواند نماز بخواند یا نه؟ معلوم است که نمیتواند چون این هنوز جُنُب است. مگر اینکه بگوییم یکفی عن الجمیع که در مسئله یازده گفتند لایکفی عن الجمیع و وقتی لایکفی عن الجمیع باشد، این تیمم کرده برای جنابتش و تیمم برای نفاس یا حیضش نکرده و حالا نمیتواند نماز بخواند. این از نظر جنابتش متطهر است اما از جهت حیض و از جهت نفاسش متطهر نیست و باید تیمم کند.
 مسئله یازده این بود که گفتند اگر نه واقع نمیشود. اگر قصد کند واقع میشود و اگر قصد نکند واقع نمیشود و حالا که واقع نشد، این تیمم را برای جنابت کرده و حالا که برای جنابت کرده، لایکفی برای حیض یا نفاس. و حالا نمیتواند نماز بخواند. لذا روی این هم یک فکری بفرمایید و ببینید که این فرمایش ایشان که میفرمایند كما يجوز قصد واحدةمنها فيجزئ عن الجمیع، یعنی تیمم از جنابت میکند یُجزی از نفاس یا یُجزی از حیضش، که در مسئله یازده فرمودند نه. اگر هم بخواهیم معنا کنیم که یُجزی عن الجمیع، میتواند نماز بخواند باید ملتزم شود که اگر کسی دانسته تیمم کند برای جنابتش و فهمیده و عمداً برای حیضش تیمم نکند، این نمازش درست است درحالی که حائض هم هست و غسل حیض نکرده است و این را احدی نگفته است که زنی که پاک شد، لازم نیست غسل کند و غسل جنابت کند بس است. بله مگر اینکه یک کسی قائل به اتحاد شود که مرحوم سید در باب غسل این اتحاد را گفتند اما اینطور گفتند که ولو عمداً قصد غسل حیض نکند درحالی که میداند حائض است و غسل جنابت کند، گفتند کفایت میکند. این یُجزی عن الجمیع یعنی آن جمیعی که الان مَع التعدّد دارد. در اینجا جمیع در مقابل تعدّد واقع شده است و معنایش اینست که این هم جُنُب است و هم حائض و حالا یک تیمم میکند و میخواهد کار هر دو را بکند، آیا میشود یا نه؟ ما گفتیم میشود و مرحوم سید در مسئله یازده فرمودند که نمیشود و حالا که نشد، اگر تیمم کرده برای واحده، یعنی رفع جنابتش شده و رفع حیضش نشده است و حالا که نشده ، نمیتواند دست روی قرآن بگذارد و سوره های سجده دار بخواند و نمیتواند وارد مسجد بشود. الاّ اینکه یک کسی در باب حیض که سابقاً مسئلهاش را گفتیم، بگوییم که میتواند تا غسل نکرده و پاک باشد، هم شوهر میتواند با او همبستر شود و هم میتواند به مسجد برود و فقط نمیتواند نماز بخواند. اما علی کل حالٍ نمیشود که بخواهیم مسئله را حمل بر جمیع معنا کنیم. یک تنافی در این دو مسئله هست که ان شاء الله فکر کنید و این تنافی را رفع کنید و بتوانیم از شما استفاده کنیم.
 مسئله سیزده ـ إذا قصد غایة فتبین عدمها بطل، و إن تبین غیرها صح، هم جُنُب است و هم حائض است. قصد کرده است برای جنابت اما بعد فهمید که اصلاً جُنُب نبوده و اشتباه کرده است. میگویند تیممش باطل است. برای اینکه ما قصد لم یقع ! و ما وقع لم یقصد. این تیمم کرده برای جنابت و حالا میبیند که اصلاً جُنُب نبوده و وقتی جُنُب نبوده تیمم بدون قصد بوده و تیمم بدون قصد باطل است. إذا قصد غایة فتبین عدمها بطل، و إن تبین غیرها صح له، اگر نگفته باشد و قصد نکرده باشد، این صحیح است از برای آن چیزی که تیمم برای آن کرده است. اینجا درست است اما همه اینها روی مسئله یازده درست است نه روی مسئله دوازده. روی مسئله یازده درست است و آن اینست که هر حَدَث اکبری یک تیمم میخواهد یا لاأقل یک نیّت میخواهد و اگر نیّت نکرده باطل است. اما حالا مسئله اینجا هم باطل است. تا اینجا خوب است اما بعدش میروند در آن مسئلهای که هفت هشت ده مرتبه ذکر فرمودند و اسمش را میگذارند اشتباه در تطبیق و این اشتباه در تطبیق حرف دارد و البته خیلی از شما میدانیم که ما روی این اشتباه در تطبیق مرحوم سید اشکال داریم. یک فکری روی این اشتباه تطبیق بکنید تا فردا. ان شاء الله. و صلّی الله علی محمد و آل محمّد.