موضوع: اگر آب دارد و غسل نکند تا وقت تنگ شود
در مسئله 26 فرمودهاند: اذا کان واجد الماء و اخر الصلوه عمدا الی ان ضاق الوقت عصی ولکن یجب علیه التیمم والصلوه و لا یلزم القضا و ان کان الاحوط احتیاطا شدیدا، یک کسی آب دارد برای غسل کردن یا برای وضو گرفتن اما عمدا غسل نمیکند تا میرسد به آن جا که دیگر وقت برای غسل کردن ندارد یا وقت برای وضو گرفتن ندارد و باید تیمم کند خب قاعده اقتضا میکند اینکه تأخیر انداخته است میتوانسته نماز با وضو با غسل، نکرده، گناه کرده باشد.
اما مرحوم سید یک احتیاط شدید البته مستحب است اما لفظ شدید هم میآورند اینکه این نماز را با تیمم بخواند بعد هم این نمازش را قضا بکند، وجهش این است که بعضی از بزرگان که این جا نوشتهام مرحوم محقق در معتبر و در شرایع مرحوم آسید محمد در مدارک مرحوم فاضل اصفهانی در کشف اللثام و مرحوم محقق ثانی در جامع المقاصد اینها گفتهاند که باید وضو بگیرد باید غسل کند و نمازش میافتد خارج وقت گفتهاند طوری نیست گناه کرده اما نماز را با وضو یا با غسل اما خارج از وقت، دلیلی که صاحب مدارک میاورد میفرماید برای اینکه این واجد الماء است و چون واجد الماء است این باید هم وضو بگیرد یا اگر جنب است غسل بکند آیه فلم تجدوا ماء فتیمموا صعیدا این را نمیگیرد پس باید وضو بگیرد یا غسل بکند و نمازش را بخواند، آن وقت نمازش قضا شده کتک میخورد برای اینکه عمدا نمازش را در وقت نخوانده.
مرحوم سید و دیگران گفتهاند این واجد الماء است اما لم یتمکن من الماء است ما واجد الماء که نمیخواهیم عدم تمکن میخواهیم فلم تجدوا ماء فتیمموا یعنی فلم یتمکن من الوضو او من الغسل فتیمموا و این الان اگر بخواهد غسل بکند این وقت را از دست میدهد پس عرفا فلم یتمکن من الماء است باید تیمم بکند نماز را در وقت بخواند گرچه گناه هم کرده از اینکه عمدا نمازش را با تیمم خوانده، باید نماز را با وضو بخواند عمدا کاری کرده که بدل اضطراری جای بدل اختیاری، خب پس این احتیاط چیست؟ برای خاطر همین است که مرحوم سید گیرند در اینکه آیا این فلم تجدوا ماء برایش صادق است یا نه؟ به عبارت دیگر دیروز میگفتیم دوران امر است بین اینکه نماز بخواند با وضو اما در خارج وقت یا نماز بخواند با تیمم اما در وقت، کدام مقدم است؟ دلیلی بر تقدم نداشتیم جز اجماع لذا مرحوم سید نمیدانند یعنی شک دارند آیا این اجماع این جاها هم میآید یا نه؟ اگر کسی سهوا اضطرارا رسیده به آن جا که یا باید وضو بگیرد و نماز خارج وقت ، یا باید تیمم بکند و نماز داخل وقت خب اجماع داریم که تیمم کند نماز بخواند داخل وقت اما اجماع میگیرد آن جا را که عمدا این کار را بکند یعنی میتوانسته غسل کند نکرده عمدا خودش را مضطر کرده اجماع این جاها میاید یا نه؟ مثل اینکه مرحوم سید خدشه دارند لذا میفرمایند نمازش را با تیمم بخواند گناه هم کرده اما احتیاط شدید این است که بعد از اینکه نمازش را با تیمم خواند برود غسل کند یا اگر جنب نیست برود وضو بگیرد نمازش را خارج وقت بخواند به عبارت دیگر مرحوم سید احتمال میدهد اینکه لم تجدوا ماء فتیمموا انصراف داشته باشد از آن جا که عمدا بدل اضطراری را جای بدل اختیاری بگذارد، آن وقت این مسئله در آن مسئله 23 و 24 و 25 هم که دیروز و دو روز قبل مباحثه کردیم این حرف میاید اما این احتیاط شدید را آن جاها نکردهاند و این جا این احتیاط شدید را دارند.
خلاصه حرف این است اگر کسی نه عمدا، اضطرارا مثلا خوابش برده دم آفتاب پا شده جنب هم هست بخواهد برود غسل کند نمازش در خارج وقت واقع میشود آفتاب میزند این باید چه بکند؟ اجماع داریم اینکه باید تیمم کند نماز بخواند، خب این مسئله دیروز بود اما یک دفعه خوابش نبرده این رو در بایستی دارد جنب شده مثلا توی خانه نامزدش است جنب شده خجالت میکشد برود غسل کند صبر میکند تا دم آفتاب خب تأخیر انداخته اما عمدا حالا در این جا چه باید بکند؟ ولو قاعده اقتضا میکند اینکه این تیمم کند گناه هم کرده نمازش را در داخل وقت بخواند اما اگر یک کسی بگوید که آن اجماع این جاها نمیآید وقتی اجماع نیامد دوران امر می شود بین اینکه نماز بخواند با وضو خارج وقت یا اینکه نماز بخواند با تیمم داخل وقت کدام مقدم؟ خب ممکن است یک کسی بگوید من نمیدانم کدام مقدم، اجماع که دیگر نیست این جا وقتی اجماع نیست نمی دانم کدام مقدم؟ میشود تخییر میخواهد نماز را با تیمم بخواند وقت را به دست بیاورد یا اینکه صبر بکند آفتاب میزند برود غسل بکند نماز بخواند با غسل اما خارج وقت، لذا روی عرض دیروز ما باید بگوییم تخییر، الا یک کسی دوران امر بین تعیین و تخییر درست بکند و بگوید تو که میگویی مخیر یا صبر کن نماز بخوان با وضو یا این که تیمم بکن نماز بخوان با وقت خب آن نماز بخوان با وقت احتمال میدهیم معین باشد، اجماع هم این جا باشد لذا برمیگردد به این که نماز را با تیمم بخوان اما اگر یک کسی دوران امر بین تعیین و تخییر نگوید بگوید که آن دوران امر بین تعیین از آن تعیینش برائت داریم میشود تخییر وقتی میشود تخییر می تواند تیمم کند نماز بخواند توی وقت، میتواند تیمم نکند و صبر بکند برود غسل بکند نماز بخواند قضاء خارج وقت، کدام مقدم؟ مخیر است لذا این حرفها موجب شده مرحوم سید بفرماید اذا کان واجد الماء و اخر الصلوه عمدا میتوانست غسل بکند اما نکرد الی ان ضاق الوقت این عصی چرا عصیان کرده؟ برای اینکه میتوانسته نماز با غسل بخواند نخوانده ولکن یجب علیه التیمم والصلوه چرا؟ برای اینکه دیگر حالا واجد الماء نیست تمکن ندارد اینکه نماز با وضو بخواند اما ولا یلزم القضا نمازش را بخواند گناه هم کرده ولی قضا ندارد و ان کان الاحوط احتیاطا شدیدا اینکه قضای این نماز را هم بخواند، نماز را با تیمم در وقت نماز را با غسل خارج وقت.
خب اینکه ولایلزم القضا روی فرمایش مرحوم سید معلوم است یک گناه کرده بدل اضطراری را جای بدل اختیاری قرار داده عمدا میتوانسته نماز با غسل بخواند نخوانده تا رسیده به آن جا که دیگر نماز با غسل نمیشده بدل اضطراری آمده جای بدل اختیاری گناه کرده که سابقا اگر یادتان باشد ما اشکال داشتیم می گفتیم به چه دلیل میگویی گناه کرده؟خب نماز با تیمم باید بگویید نماز با غسل فضیلتش بیشتر از نماز با تیمم است و اگر کسی این فضیلت را از دست بدهد گناه کرده و اما اگر یک کسی بگوید نه، نماز با تیمم به جا، نماز با غسل هم که با هم تفاوتی ندارد التیمم احد الطهورین.
بحث در این است بدل اضطراری جای بدل اختیاری عمدا این گناه است یا نه؟ مرحوم سید میگویند بله، چرا؟ برای اینکه نماز با غسل فضیلت تامه ملزمه دارد و این عمدا از دست داده گناه کرده ما میگوییم کی میگوید از کجا میگویید که نماز با وضو یا نماز با تیمم آن یک فضیلتی دارد که تامه ملزمه است اگر این فضیلت را از دست بدهد گناه کرده؟ معلوم است خب نماز با غسل بهتر از نماز با تیمم است این را هم نمیدانم بهتر است یا نه؟ حالا شما بفرمایید بهتر است اما گناه کرده یعنی از دست داده یک مصلحت تامه ملزمه را خب چند روز قبل میگفتم به چه دلیل؟ لذا یک کسی در همین مسئله ما یک کسی منزل مثلا پدر عیالش است و جنب میشود اما خجالت میکشد که برود غسل بکند و این صبر میکند تا دم آفتاب، دختر بخواهد برود حمام خیلی خجالت میکشد صبر میکند تا دم آفتاب، دم آفتاب دیگر نمیتواند غسل بکند دیگر واجد الماء نیست تیمم میکند نماز میخواند نمازش درست است یا نه؟ بله، این گناه کرده یا نه؟ مرحوم سید می گویند بله گناه کرده، به چه دلیل میگویید گناه کرده؟ باید یک دلیل بیاید بگوید این یک مصلحت تامه ملزمه را از دست داده و اما اگر یک کسی بگوید نماز با تیمم اما به جا، نماز با غسل هم به جا این دو تا کدام بهتر؟ به معنا این که آیا آن مصلحت تامه ملزمه دارد آن ندارد، بدل اضطراری مصلحت تامه ملزمه ندارد این را نمیشود اثباتش کرد اما مشهور در میان اصحاب است، گفتم یک فکری روی این بکنید جواب بدهید، جواب ندادید تا حالا. علی کل حال بفرمایید معصیت کرده نمازش هم درست است این احتیاط دیگر برای چه؟ که نمازش را قضا بکند احتیاط شدید؟ نمیدانم این احتیاط شدید احتیاط مستحبی است یا احتیاط واجب؟ ظاهراً احتیاط مستحب است دیگر اما و ان کان الاحوط توی رسالهها حالا پیدا شده میگویند وجوبا اما این اصطلاح را مرحوم سید توی عروه نداشتهاند لذا و ان کان الاحوط احتیاطا شدیدا یعنی لایترک؟ یا احتیاط مستحبی؟ ظاهرش احتیاط مستحبی است و ان کان الاحوط اینکه نماز را با غسل هم بخواند چرا؟ برای اینکه جمعی از فقهاء گفتهاند اصلا این باید نماز را با غسل بخواند خارج وقت اما نماز داخل وقت با تیمم اصلا نخواند آن هم بزرگان مثل محققین مثل صاحب مدارک مثل کشف اللثام مثل امثال اینها نوشتهام مثل محقق در معتبر محقق در شرایع صاحب مدارک کشف اللثام جامع المقاصد اینها گفتهاند اصلا نماز نخواند یعنی به این معنا که غسل کند آفتاب میزند طوری نیست نماز را بخواند با غسل، ظاهراً این است چون این ها این جور گفتهاند و گفتهاند این واجد الماء است اصلا، مرحوم سید هم احتیاط شدید کردند اینکه حالا پس هم نماز بخواند با تیمم هم نماز بخواند با غسل، نماز بخواند با تیمم داخل وقت، نماز بخواند با غسل خارج وقت، هم آن وقت را درک کرده باشد هم نماز با طهارت خوانده باشد، دیگر شما هستید که چیز بگویید قاعده اقتضا میکند اگر کسی آن مسئله دیروز ما که میگفتیم اصلا دلیل نداریم بر اینکه اذا دار الامر بین اینکه وقت را از دست بدهد یا طهارت مائیه را از دست بدهد دلیل نداریم جز اجماع اما اجماع گنده ای است اجماع مسلمی است به اندازهای که مرحوم سید هفتم از مجوزات از مسوغات تیمم قرار دادهاند اگر یک کسی بگوید اجماع از این جا انصراف دارد که معمولا مرحوم محقق در معتبر و در شرایع و مرحوم محقق ثانی در جامع المقاصد و مرحوم فاضل هندی فاضل اصفهانی در کشف اللثام گفتهاند ظاهراً این را میخواهند بگویند اجماع که هست وقت را از دست نده انصراف دارد از این جا، آن جا را میخواهند بگویند که پا میشود میبیند الان آفتاب میزند سهوا باشد اما اگر عمدا تسامح کرد تا اینکه وقت دیگر تنگ شد این جاها نه، این جا باید وضو بگیرد باید غسل بکند ولو اینکه وقت هم از دست میرود برود برای خاطر آن حرف مرحوم محقق احتیاط شدید کردند اینکه هر دو هم نماز بخواند با تیمم هم نماز بخواند با غسل.
خب این خلاصه حرف شد دیگر شما هستید و ببینید فتوایتان چه اقتضا میکند.
مسئله 27 مسئله مشکلی هم هست یک قدری توجه کنید اگر مطالعه نکردهاید اگر مطالعه هم کرده اید نمی دانم چه در نظرتان درست شده؟ میفرماید اذا شک فی ضیق الوقت وسعته بنی علی البقاء و توضأ او اغتسل خیلی اتفاق هم میافتد از خواب پا میشود میبیند الان آفتاب میزند نمیداند اگر وضو بگیرد افتاب میزند یا نه؟ میفرمایند حتما باید وضو بگیرد چرا باید وضو بگیرد؟ خب معلوم است استصحاب، نمی داند آیا این وقت باقی است یا نه؟ استصحاب میکند وقتی استصحاب کرد دیگر بنابراینکه وقت باقی است و نماز هم می خواند با وضو یا نماز میخواند با غسل با استصحاب، لذا میفرمایند که اذا شک فی ضیق الوقت وسعته بنی علی البقاء یعنی وقت باقی است و توضأ او اغتسل و اما اذا علم ضیقه میداند وقت تنگ است و شک فی کفایته لتحصیل الطهاره والصلوه اما نمیداند این تا میآید وضو بگیرد آیا می تواند وقت را درک کند یا نه؟ و خاف الفوت این برایش یک ترسی پیدا میشود از اینکه نمازش فوت بشود خارج وقت بشود اذا حصلها فلا یبعد اینکه تیمم بکند خب در حالی که آن استصحابی که آن جاهست این جا هم هست چه فرقی میکند؟ هر دو برمیگردد به اینکه آیا وقت دارد یا نه؟ استصحاب میکند لذا صورت اول و دوم هیچ فرق ندارد و مرحوم سید صورت اول را میگویند حتما باید وضو بگیرد اما صورت دوم که نمیداند میتواند تحصیل وضو بکند یا نه؟ میفرماید فلا یبعد این که تیمم بکند بعد فرقش را خودشان می گذارند می فرمایند که والفرق بین الصورتین ان فی الاولی یحتمل سعه الوقت چون احتمال سعه وقت دارد استصحاب میکند نماز میخواند و فی الثانیه یعلم ضیق الوقت چون که نمیداند آیا وقت باقی است یا نه؟ یصدق خوف الفوت میتوانیم بگوییم این ترس دارد و یکی از مسوغات تیمم اینکه ترس داشته باشد از اینکه اگر وضو بگیرد نمازش از بین برود، این خوف الفوت لذا می فرماید فرق بین اول و دوم این است آن اولی خوف فوت ندارد دومی خوف فوت دارد اما حرفی که به مرحوم سید هست این استصحاب دارد یا ندارد؟ خب استصحاب دارد دیگر یعنی الان پا شد افتاب میبیند الان می خواهد بزند می داند وقت تنگ است اما نمیداند ایا اگر وضو بگیرد می تواند وقت را درک بکند یا نه؟ به قول شما ترس هم دارد نکند وقت را درک نکند اما استصحاب دارد یا نه؟ وقتی استصحاب دارد دیگر خوف الفوت نیست خب، استصحاب به او میگوید حتما باید وضو بگیری، لذا صورت اول و صورت دوم هر دو استصحاب دارد و چون هر دو استصحاب دارد آن خوف الفوت مرحوم سید درست نیست و این چه احتمال بدهد اینکه آفتاب بزند چه احتمال بدهد این که این نتواند وضو بگیرد تفاوت خیلی ندارد در هر دو صورت این نمیداند آیا میتواند وضو بگیرد یا نه؟ استصحاب میگوید میتوانی، استصحاب بقاء وقت بکند، بله یک اشکال هست این که یک کسی بگوید مثبت است اگر بگوید مثبت است هر دو صورتش اشکال پیدا میکند اما مثبت هم نیست برای اینکه استصحاب میکند بقاء وقت را دیگر حکم وضو گرفتن بار بر آن میشود و این مثبت نیست اصل مثبت ان جاهاست که لوازم عقلی را بخواهیم بار کنیم نه لوازم شرعی را و این جا استصحاب میکند وقتی استصحاب کرد دیگر حکم شرع این است وقت داری وضو بگیر لذا بعد از استصحاب یک حکم شرعی بار است معنایش این جور میشود وقت داری پس وضو بگیر، این پس وضو بگیر عقلی نیست شرعی است یعنی شارع مقدس می گوید کسی که وقت دارد فلم تجدوا ماء نیست باید غسل بکند باید وضو بگیرد لذا پس دارد یعنی اصل مثبت هست اما اصل مثبت ان جاها حجت نیست که لوازم عقلی بار باشد اما اگر حکم شرعی بار باشد دیگر اصل مثبت حجت است و ما نحن فیه در هر دو صورت استصحاب میکنیم یک دفعه نمی داند آیا وقت دارد یا نه؟ یک وقت میداند وقت تنگ است وسواسی است نمیداند آیا میتواند وضو بگیرد یا نه؟ هر دو استصحاب میگوید وقت داری وقتی استصحاب بگوید وقت داری حکم شرعی بار میشود میگوید پس وضو بگیر و این خوف الفوت که مرحوم سید میخواهند درست بکنند استصحاب این خوف الفوت را ازما میگیرد یعنی وقتی استصحاب کردم تعبدا شارع مقدس میگوید باید وضو بگیری میخواهی خوف داشته باشی میخواهی نداشته باشی به عبارت دیگر استصحاب میگوید در وقت هستی، نمیداند آیا میتواند وضو را در وقت بگیرد یا نه؟ استصحاب میگوید در وقت هستی، در وقت هستی بنابراین حتما باید وضو بگیری و شک از هر کجا میخواهد ناشی بشود شک از اینکه وقت نداری یا نمیتوانی وضو بگیری تفاوت ندارد.
ظاهراً این دقت عقلی مرحوم سید خیلی بهجا نیست حالا باز هم یک فکری روی آن بکنید همین جور سرسری رد نشوید یعنی من یک چیزی بگویم شما هم یک چیزی بشنوید و تمام بشود این جورها نشود خیلی دلم میخواهد از شماها استفاده بکنم مخصوصا آن جاها که مثل مرحوم سید خب بالاست دیگر، مرحوم سید را ردش میکنم خیلی دلم میخواهد بعضی از فضلاء حسابی ان قلت قلت بکنند و حرف مرحوم سید را تثبیت کنند مرا رد بکنند این یک لذت خوبی است برای من.