90/04/04
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اگر کسی بدن و لباسش نجس باشد و جنب هم باشد و آب به اندازه یک کدام داشته باشد کدام مقدم است؟
یک حرفی مرحوم سید دارند خیلی حرف خوبی است از جاهایی که باید تمحل فقهی بکنیم همین جاست مرحوم سید فرموده بودند خب با آن آب لباسش را بشوید دیگر آب ندارد وقتی آب ندارد نوبت تیمم است تیمم کند نماز بخواند، حرف خوبی است برای اینکه بالاخره نماز درست باشد بلا اشکال باشد اما باز هم این اشکال هست اینکه این کار حرام کرده یا نه؟ و اگر باید وضو بگیرد این کار حرام کرده لذا مخالف با احتیاط میشود، اگر صرف نظر از این حرف بکنیم حرف مرحوم سید خوب است و علی کل حال رفع خبث مقدم بر رفع حدث باشد یا به عکس انصافا نمیشود انسان جازم بشود حتی به اندازهای نمیشود جازم بشود که اگر شهرت و امثال اینها توی مسئله نبود قائل میشدیم که تخییر، این باید رفع خبث بکند باید رفع حدث هم بکند یک آب بیشتر ندارد مخیر است لباسش را بشوید با تیمم نماز بخواند یا اینکه وضو بگیرد با لباس نجس نماز بخواند چونکه نمیتواند هر دو عقل ما میگوید دروران امر بین متعارضین است یا دوران امر بین تزاحم است، تخییر، اما در کلمات این تخییر هم نیامده.
در جلسه قبل میگفتم که عرف متشرعه اگر بتوانید گردنش بگذارید حرف خوبی است عرف متشرعه میگوید که وضو بگیر با لباس نجس نماز بخوان این ترجیح را بگوییم عرف میدهد اما نمی دانیم شارع مقدس از این ردع کرده یا نه؟ باز همین حرفها میآید جلو یک کسی بگوید باید بدانیم شارع مقدس ردع از این نکرده و این هم مشکوک است برای اینکه بالاخره مرحوم سید که آن طرف را انتخاب میکنند بعضیها که آن طرف را انتخاب میکنند بعضیها این دو سه دلیل مرحوم سید را یکی دو تا را میاورند و بالاخره نمیدانیم شارع مقدس ردع کرده یا نه؟ آن هم هیچ.
فتلخص مما ذکرناه اگر حرف مرحوم سید را نزنیم دیگر خواه ناخواه باید بگوییم تخییر، میخواهد با لباس نجس نماز بخواند و وضو بگیرد می خواهد هم با لباس طاهر یا با بدن طاهر نماز بخواند تیمم بکند، این خلاصه حرف است.
اگر این حرف را بگوییم همینکه گفتم عرف میگوید که نماز با وضو این مقدم است بر نماز با تیمم یا کسی مثل مرحوم سید حرف ایشان را بزند بگوید خیر چون بدل دارد نماز با تیمم بهتر از نماز با وضوست که بدن پاک باشد خب توی هر دو انسان لنگ است دیگر ما نمی دانیم نماز با تیمم این بهتر از این است که نماز با تیمم بخواند بدن پاک باشد، ممکن است یک کسی بگوید نه عکس است لباس پاک باشد یا تیمم کند نه، وضو بگیرد اما با لباس نجس نماز بخواند آن وضو مصلحتش بیشتر از تیمم در مسئله ماست.
اگر نپسندیدید سه تا دلیل مرحوم سید را که در جلسه قبل روی آن صحبت کردم دیگر خواه ناخواه برمیگردد به اینکه نمیدانیم کدام مقدم است؟ علم اجمالی است قاعده اقتضا می کند تخییر را، دیگر این جا که علم اجمالی باید اجتناب کرد معنایش سقوط نیست علم اجمالی در این جا نمی دانم رفع حدث یا رفع خبث؟ هر دو را نمی توانم عقل می گوید احد هما،
مرحوم سید هم این جا چون که رفع خبث را اهم می دانستند اصلا اسمش را نیاوردهاند، حالا اگر گفتید تخییر دیگر آن گناه هم نیست ولی اگر تخییر ما را نگفتید اینکه مرحوم سید می فرماید که اول بدن را بشوی دیگر بعد آب نداری تیمم بکن، به مرحوم سید میگوییم بله، نماز را درست کردی اما قبلش اینکه می خواهد این بدن را بشوید این کارش حرام است یا نه؟ این را باید اثباتش بکنیم و اگر یک کسی رفع حدث را مقدم بر رفع خبث بداند این آب را بریزد خب گناه کرده اما به ذهن مبارک مرحوم سید نیامده لذا می فرماید احتیاطش این است که اول بدن را بشوید یا لباس را بشوید بی آب میشود وقتی بی آب شد دیگر یتعین این که تیمم بکند.
حالا یک تتمه دارند مرحوم سید این تتمه هم کار مشکلی است درست کردن، یعنی در ذیل روایت مرحوم سید این جور میگویند میفرمایند و اذا توضأ او اغتسل حینئذ بطل، ما گفتیم که غسل نکند تیمم بکند بدن را آب بکشد می فرماید و اذا توضأ او اغتسل حینئذ بطل چرا بطل؟ دلیل هم میآورند یعنی از توی فقه میروند توی اصول میگویند لانه مأمور بالتیمم و لا امر بالوضوء او الغسل برای اینکه این مأموربه نیست وقتی مأموربه نشد دیگر اگر غسل بکند غسلش باطل است اگر هم وضو بگیرد وضویش باطل است، خب این مسئله را سابقا گفتیم که اگر مأموربه نباشد همین جور که مرحوم آخوند رد مرحوم شیخ بهائی در اصول فرمودند ما امر نمیخواهیم ما ملاک میخواهیم خب وقتی ملاک میخواهیم این وضو بگیرد محبوبیت دارد دیگر وقتی محبوبیت دارد باید بگویید وضویش درست است ولو امر بالفعل ندارد اما ملاکش که جایی نمیرود یا غسل ملاک دارد محبوبیت دارد حالا تعارض شده است این جا، حالا به جای اینکه تیمم بکند وضو گرفت خب گفتیم وضویش درست است سابقا راجع به این میفرمودند یا میگفتیم اینکه آب برایش ضرر دارد ضرر را به خود میخرد و وضو میگیرد، ضرر را به خود میخرد غسل میکند این غسل باطل است یا نه؟ باز برمیگردد به اینکه اگر این ملاک نداشته باشد امر ندارد حالا که امر ندارد ملاک هم نداشته باشد بگوییم که وضو باطل است اما ملاکش که جایی نمی رود وقتی با ملاک باشد دیگر خواه ناخواه باید بگویید که گناه کرده اما وضویش درست است غسلش درست است و با لباس نجس هم باید نماز بخواند چون دیگر بعد نمیتواند این لباس را بشوید.
یک حرف هم ترتب در اصول باز مرحوم آخوند رد مرحوم شیخ بهائی در اصول در مقدمه واجب فرمودند خب ترتب کاشف الغطاء، کاشف الغطاء میفرماید این ترتب عرفیت دارد به ام میگویند که این کار را بکن اگر نمیکنی آن کار را بکن یعنی در ما نحن فیه به او میگویند که تو لباست را بشوی اگر لباست را نمیشویی پس لااقل وضو بگیر، حالا در این جا یا در همان باب ضرر میگویند تیمم بکن چون آب برایت ضرر دارد حالا اگر تیمم نمیکنی خب پس لااقل غسلت را بکن ضرر به خودت بزن غسلت را بکن وضویت را بگیر اگر در اصول یادتان باشد مرحوم آخوند ترتب را قبول ندارد معرکهآر است آن جا ولی بالاخره مسئله ترتب یک مسئله عرفی مشهور در اصول ما و ما به مرحوم سید این جا عرض میکنیم که اولا امر نمیخواهیم ملاک کفایت می کند بعد هم اگر نگفتید حرف مرا و گفتید حتما امر میخواهیم میگوییم با ترتب درست میشود، و ان عصی وضو بگیر، یک آب دارد یا باید لباسش را بشوید یا باید وضو بگیرد مرحوم سید گفتند که لباس را بشوید حالا لباسش را نشست عصیان کرد اما حالا آب دارد این وضو بگیرد یا نه؟ خب میگوییم که ترتب می گوید و ان عصیت فتوضأ، لذا این جمله مرحوم سید البته مسئلهاش را قبلا گفتهایم تکرار است روی مبنای مرحوم سید عصیان کرده و با عصیان نمیسازد
لان الامر یدور بین الصلاه مع نجاسه البدن او الثوب دوران امر بین نجاسه البدن او مع الحدث و فقد الطهورین فمراعات رفع الحدث اهم این جا اهم و مهم میاید جلو آن جا اهمش این بود که لباس را بشوید این جا اهمش این است که لباس را نشوید حتما وضو بگیرد چرا؟ لان له بدل نیست یعنی مرحوم سید اول فرمودند دوران بین رفع خبث و رفع حدث گفتند رفع خبث اهم است اما در جایی که بتواند تیمم بکند، اما اگر نتواند تیمم بکند دوران امر بین رفع خبث و حدث، میفرماید رفع حدث اهم است. حالا چرا رفع حدث باز هم اهم است؟ برای اینکه این آقا برای نماز بدنش را تطهیر میکند چیزی ندارد با آن تیمم کند به وظیفه عمل میکند وظیفهاش چیست؟ اینکه ما میگوییم مثل آن جاست که با بدن نجس نماز نماز بخواند، این جا هم بماز بخواند بدون رفع حدث، یک کسی نه میتواند غسل کند نه میتواند تیمم بکند وظیفهاش چیست؟ ما میگوییم که باید نماز بخواند الصلاه لا یترک بحال و این مثل آن جاست که با بدن نجس نماز بخواند، این جا هم نماز بخواند بدون رفع حدث، یک کسی نه میتواند غسل کند نه میتواند تیمم بکند وظیفهاش چیست؟ ما میگوییم که باید نماز بخواند الصلاه لا یترک بحال و این مثل آن جاست که نمیتواند بدنش را تطهیر بکند چه جور باید با بدن نجس نماز بخواند؟ این هم نمیتواند وضو بگیرد نمیتواند تیمم بکند باید با همان حدث نماز بخواند و مرحوم سید می گویند نه، دیگر این جاها حتما باید با وضو نماز بخواند این اهم است و اثبات کردن اهمش خیلی مشکل است مگر اینکه یک کسی بگوید نماز فاقد الطهورین باطل است، مرحوم سید بعد میآیند این را میگویند میگویند اصلا فاقد الطهورین نماز نخواند خیلی هم جرأت میخواهد آدم این حرف را بزند زیاد هم اتفاق میافتد این مریض است کسی نیست تیممش بدهد نمیتواند هم وضو بگیرد این چکار کند؟ مرحوم سید می گویند هیچ، و این خیلی جرأت میخواهد انسان بگوید هیچ، واقعیتش این است این باید نماز بخواند این که روی تخت مریضخانه خوابیده همین جور که اگر میشد تیممش میدادند با بدن نجس لباس نجس نماز میخواند حالا هم که نمیتوانند تیممش بدهند با همین حالت یعنی با بود حدث باید نماز بخواند الصلاه لایترک بحال و ما بگوییم این لازم نیست نماز بخواند و اگر هم نماز خواند فایدهای ندارد بعد اعاده دارد بعد قضا دارد مشکل است انسان بگوید، لذا در ما نحن فیه اگر کسی بگوید مرحوم سید میفرمایند مرحوم سید این جا میفرمایند بعد هم در جاهای دیگر جلو برویم مرحوم سید میفرمایند این جا میفرمایند که فمراعاه رفع الحدث اهم مع ان الاقوی بطلان صلاه فاقد الطهورین فلا ینفعه رفع الخبث حینئذٍ برای اینکه بدنش را هم آب بکشد خب این دیگر نه میتواند تیمم بکند نه میتواند غسل کند اصلاً دیگر لازم نیست نماز بخواند حالا بدنش پاک باشد یا نجس باشد، اما این جرأت میخواهد انسان بگوید وقتی که ما بگوییم نه، الصلاه لایترک بحال رفع خبث و رفع حدث با هم تفاوت ندارد همین جور که اگر نمیتواند لباسش را بدنش را آب بکشد باید نماز با نجس بخواند همین طور اگر نمیتواند تیمم بکند نمیتواند وضو و غسل بگیرد باید نماز بخواند این نمازش هم درست است اعاده ندارد قضا ندارد برای اینکه رفع حدث نمیتواند بکند مثل آن جاست که رفع خبث نمیتواند بکند باید نماز بخواند، این خلاصه این حرف است هم مسئله گذشته مشکل بود هم این مسئله مشکل است اگر حرف من را قبول بکنید خوب است و الا خودتان باید فکری بکنید فکر بکنید تا فردا انشاءالله.