موضوع: اگر استعمال آب ضرر دارد
در مسئله 19 فرمودهاند اذا تیمم باعتقاد الضرر او خوفه فتبین عدمه صح تیممه و صلاته. مرحوم سید چهار تا فرع در این مسئله متعرض شدهاند یک یک برویم جلو. اعتقاد دارد اینکه آب برای او ضرر دارد یا خوف ضرر اما بعد معلوم شد که آب برای او ضرر نداشته میفرمایند که تیممش صحیح است نمازش هم صحیح است، چرا؟ مثل اینکه مرحوم سید اعتقاد به ضرر را کافی میدانند برای صحت تیمم، آیا این است؟
یا باب اجزاء؟ باب اجزاء اینکه حکم ظاهری کافی باشد از حکم واقعی تقبل ناقص به جای کامل، اگر امارهای یا اصلی حکمی را بگوید واقعیت نداشته باشد پروردگار عالم آن مأتیبه را میپذیرد به جای واقع، این هر دو احتمالش هست، یکی اعتقاد ضرر نه ضرر واقعی موجب تیمم بشود یکی هم حکم ظاهری ولو اینکه یقین است این موجب تیمم بشود.
بزرگان هر دو را قبول ندارند برای اینکه آن چیزی که موجب تیمم است ضرر واقعی است نه ضرر اعتقادی و این جا ضرر اعتقادی بوده نه ضرر واقعی باید بگویند تیمم باطل است میگویند تیمم صحیح است، اگر هم باب اجزاء باشد مشهور در میان بزرگان فقهاء این است که حکم ظاهری مجزی از حکم واقعی نیست مخصوصا آن جا که متیقن باشد نه مؤدای اماره یا مؤدای اصول، و این هم بگوییم اعتقاد ضرر یک حکم ظاهری است و بس است این مأتیبه برای واقع این را هم بزرگان نگفتهاند اگر یادتان باشد چند روز قبل ما گفتیم که مؤدی، گاهی مؤدای قطع است به آن میگویند متیقن، گاهی مؤدای اماره است گاهی مؤدای اصلی از اصول، و فرق نمیکند که تقبل ناقص به جای کامل باشد آن ناقص مؤدای قطع باشد یا مؤدای اماره باشد یا مؤدای اصلی از اصول و میگفتیم این قاعده را بخواهیم به هم بزنیم علاوه بر اینکه عقلاء نمیپسندند اختلال نظام هم لازم میاید لذا میگفتیم شیخ انصاری در کتاب اجتهاد و تقلید میفرمایند که باب اجتهاد وتقلید باب تقبل ناقص به جای کامل است باب رفع ید از واقع است، لذا روی عرض ما این تیمم صحیح است تیمم کرده به اعتقاد ضرر یا خوف داشته در حالی که واقعیت نداشته، اما بعد معلوم شده که این اعتقاد بوده، جهل مرکب بوده، ما میگوییم این جهل مرکب تقبل ناقص به جای کامل است رفع ید از واقع است تیمم صحیح است مرحوم سید هم میگویند تیمم صحیح است اذا تیمم باعتقاد الضرر او خوفه فتبین عدمه صح تیممه و صلاته اما با مبنای اصولیشان سازگار نیست لذا نمیدانیم مراد مرحوم سید از این صح تیممه از باب اجزاست یا از باب اینکه ضرر اعتقادی را موجب حکم میدانند ضرر واقعی نه، ضرر اعتقادی، دیگر چیزی به نظر نمیرسد دیگر شما هستید اگر مطالعه کرده باشید و چیزی به نظرتان رسیده باشد بفرمایید تا استفاده بکنیم اگر هم مطالعه نکردهاید کما هو الاصل فی الطلبه فعلا، مطالعه کنید ببینیم آیا میشود از شما استفاده کنیم یا نه؟ بالاخره فرع مشکلی است از نظر ما درست است این تیمم باعتقاد الضرر او خوفه تبین عدم الضرر صح تیممه به قاعده اجزاء و ما قاعده اجزاء را نه فقط در اصول یا امارات، در قطع هم میگوییم، اما روی فرمایش مرحوم سید که قائل به این حرف نیستند در اصول باید بگویند که لم یصح تیممه و صلاته میگویند صح تیممه و صلاته اگر هم بخواهیم گردن مرحوم سید بگذاریم که مرحوم سید میخواهند بگویند اعتقاد ضرر حکمآور است ولو مطابق واقع نباشد، جهل مرکب، این را هم نمیشود گردن مرحوم سید گذاشت برای اینکه احکام دائر مدار واقع است نه دائر مدار جهل مرکب خب این فرع اول که از نظر ما درست است اما از نظر قوم منجمله مرحوم سید باطل است امیدوارم مرد علمی پیدا بشود فردا این فرع را درستش بکندهم خدمت به مرحوم سید است هم جهل مرکب ما را رفع کرده است.
عبارت بعدی نعم لو تبین قبل الدخول فی الصلوه وجب الوضو او الغسل اعتقاد داشت آب برایش ضرر دارد تیمم کرد هنوز نماز نخوانده دید آب برایش ضرر ندارد دکتر آمد گفت که نه، آب برایت ضرر که ندارد ندارد نفع هم دارد میفرمایند خب معلوم است تیممش باطل است باید وضو بگیرد نمازش را بخواند خب این خوب است برای اینکه هنوز عملی بهجا نیاورده تا ما قاعده اجزائ را بیاوریم جلو آن جهل مرکبش هم که رفع شده بنابراین این باید وضو بگیرد یا غسل بکند نماز بخواند، این فرع اول.
فرع دوم و اذا توضأ او اغتسل باعتقاد عدم الضرر ثم تبین وجوده صح، آن تیمم باعتقاد الضرر، این توضأ باعتقاد عدم الضرر، توضأ او اغتسل باعتقاد عدم الضرر بعد فهمید آب برایش ضرر داشته، میفرماید که تیممش صحیح است یعنی در حالی که آب برایش ضرر داشته خیال کرده آب برایش ضرر نداشته غسل کرده بعد سینهپهلو کرد فهمید که آب برایش ضرر داشته میفرمایند که وضویش درست است غسلش درست است، این چرا؟ باز مثل همان فرع اول است اگر اعتقاد ضرر را بیاوریم دیگر خواه ناخواه این جور میشود این اعتقاد داشته به عدم الضرر بنابراین به حسب ظاهر ضرر نبوده پس وضو و غسلش درست است، اگر هم قاعده اجزاء را بیاوریم باز همین است که توضأ او اغتسل باعتقاد عدم الضرر ثم تبین وجوده، این نماز ولو اینکه وضویش ضرری بوده اما قاعده اجزاء، باز این دائرمدار این است که جهل مرکب را در باب اجزاء مثل اماره مخالف با واقع را حجت بدانیم روی عرض ما درست است میشود، روی فرمایش قوم منجمله مرحوم سید درست نمیشود، باید بگویند که این وضو این غسل باطل است، میگویند این وضو این غسل صحیح است، در حالی که واقعا وضوی ضرری بوده غسل ضرری بوده، لذا فرع اول و دوم از یک باب است و نظر مبارک مرحوم سید هم چه بوده؟ نمیدانیم اگر با قواعد بیاییم جلو مرحوم سید در جهل مرکب قائل به اجزاء نیست اگر هم ضرر را بیاوریم جلو ضرر جهل مرکبی حجت نیست آن ضرری حکم دارد که واقعی باشد اما مرحوم سید در حالی که با قواعد خودشان سازگار نیست در هر دو صورت اعتقاد به ضرر را حجت میدانند، این هم فرع دوم که این فرع دوم هم با عرض من جور میاید ما در اصول در باب اجزاء قائلیم به رفع ید از واقع دیگر فرق هم نمیکند آن حجت اصل باشد یا اماره باشد یا قطع اما این را قوم نفرمودهاند برای اینکه مشهور این است که حتی در باب امارات اجزاء نه لذا روی آن اعتقاد ما در باب اصول این فرع اول و دوم درست میآید و اما روی فرمایش قوم منجمله مرحوم سید این فرع اول فرع دوم باید بگویند باطل است میگویند صحیح است، یکی هم اینکه یک کسی بگوید اعتقاد ضرر مثل ضرر است این را هم کسی نگفته که ضرر واقعی حکم ندارد اعتقاد ضرر حکم دارد، باز هم فرع اول، دوم درست در میاید وضو صحیح است غسل صحیح است اما گمان نکنم کسی قائل به این حرف بتواند بشود ظارهرا هم نشده، لذا وجه سوم هم برای تصحیح کلام مرحوم سید به نظر نمیرسد امیدوارم فردا شما وجه سومی برای تصحیح کلام سید رضوان الله تعالی علیه درست بکنید، بعد میفرماید لکن الاحوط مراعات الاحتیاط فی الصورتین، دیگر معلوم است احتیاطشان احتیاط مستحبی است و اگر اجزاء بوده خب معلوم است که احوط احوط خوبی است اگر هم اعتقاد ضرر مرادشان بوده باز هم احتیاط احتیاط بهجایی است انصافا.
فرع سوم و اما اذا توضأ او اغتسل مع اعتقاد الضرر او خوفه میفرمایند لم یصح و ان تبین عدمه وضو گرفت یا غسل کرد با اعتقاد ضرر میفرمایند این وضو باطل است و ان تبین عدمه ولو اینکه بعد هم فهمید که این ضرر نداشته، این را از چه باب درست بکنیم؟ توضأ او اغتسل مع اعتقاد الضرر لم یصح اولا این فرع سوم با آن فرع اول و دوم چه فرق کرد؟ اگر حکم روی جهل مرکب باشد روی هر دو هست اگر حکم روی اجزاء باشد روی هر سه هست و این تفصیل مرحوم سید چیست؟ برای ما معلوم نیست اگر روی قواعد بخواهیم بیاییم جلو مثل همان فرع اول ودوم است این توضأ با اعتقاد ضرر دید نه این ضرر نبوده لم یصح فرقش این است آن صورت اول و دوم تجری نبوده این صورت سوم تجری است یعنی با اعتقاد به ضرر نباید به خودش ضرر بزند، گناه کرده، اما بعد فهمیده گناهی در کار نبوده، آن صورت اول و دوم تجری نبوده، صورت سوم این تجری را دارد و خب حالا گناه کرده اما اینکه صحیح نیست چرا؟ فعل متجریبه که نمیشود بگوییم که باطل است، در باب تجری اگر یادتان باشد خب این اختلاف میان اصحاب است، همه آنها میگویند فعل متجریبه علی ما هو الواقع این حرام نیسیت، یک کسی به اعتقاد اینکه شیشه در آن شراب است بخورد آب از کار در بیاید گفتهاند خب این فعل متجریبه حرام نیست اما آن تجری آن کارش جرأت علی المولا آیا حرام است یا نه؟ بعضیها گفتهاند نه، بعضیها گفتهاند آری مرحوم آخوند در کفایه خیلی جدی میفرماید جرأت علی المولا استحقاق عقوبت دارد حسابی استحقاق عقوبت دارد و این اگر کتکش بزنند این بهجا کتک خورده، یک کسی مثلا پا شد رفت در مغازهای العیاذبالله شراب بخرد در مغازه بسته بود خب حالا فعل متجریبه که نبوده این تجریاش رفتن رو به گناه این چیست؟ خب مرحوم آخوند میگویند حرام است و ما توی اصول میگوییم که علاوه بر این که تجری حرام است مقدمه حرام است و مقدمه حرام مثل ذی المقدمه حرام است، ما مقدمه حرام را حرام میدانیم مقدمه واجب را واجب میدانیم این فرع سوم است که باید بگوییم فرع اول و دوم تجری نبوده این فرع سوم تجری است اما بخواهیم بگوییم فعل متجریبه صحیح است یا باطل خب دیگر معمولا باید بگوید صحیح است مرحوم سید میگویند صحیح نیست.
اذا توضأ او اغتسل مع اعتقاد الضرر او خوفه لم یصح و ان تبین عدمه ولو اینکه بعد فهمید که ضرری در کار نبوده تجری کرده حرام است فعل متجریبه هم باطل است اما مرحوم سید یعنی معمولا کسی نیست که فعل متجریبه را دیگر باطل بداند و این جا مرحوم سید فعل متجریبه را باطل میدانند، نمیدانم از این باب است؟ نمیدانم آن اعتقاد ضرر واقعی نه اعتقاد ضرر را حکم بر آن بار میکنند؟ اگر اعتقاد ضرر را حکم بر آن بار بکنند یک نسق باید باشد اینکه دو نسقش کردهاند لذا بعضی گفتهاند این چیزی که خواجه حافظ میگوید این نشسته است یا شکسته؟ گفت بعضی نشسته خوانند بعضی شکسته خوانند چون خواجه حافظ نیست معلوم نیست ما را لذا مرحوم سید نیست تا از ایشان سؤال بکنیم اما شما هستید دیگر شماها باید به جای مرحوم سید این تفصیل مرحوم سید را دیشب مطالعه کرده باشید امروز داد وفریادتان از حرف من بلند بشود توی داد و فریادتان از شما استفاده بکنیم حالا فرق بین دوم و سوم چیست؟ هر دو جهل مرکب است چرا یکی صحیح است یکی باطل؟ هر دو مخالف با واقع است هر دو جهل مرکب است اگر باب اجزاء باشد هر دو باید صحیح باشد اگر باب اعتقاد باشد هر دو باید یک جور باشد چرا مرحوم سید دو جور کردهاند؟ فقط این است که دوم و سوم آن دوم تجری نبوده سوم تجری است.
میگوییم که استحقاق عقوبت دارد که مرحوم شیخ هم توی ان اشکال دارد اما بالاخره مثل مرحوم آخوند و امثال اینها میگویند تجری حرام است حرام به معنا استحقاق عقوبت دارد و اما فعل متجریبه را یک کسی بگوید باطل است ظاهراً کسی را نداریم و مرحوم سید هم مسلم فعل متجریبه را که حرام نمیداند اما این جا مثل اینکه حرام میداند اذا توضأ او اغتسل مع اعتقاد الضرر خب اعتقاد ضرر دارد باید این ضرر را تحمل نکند اما کرد اما بعد فهمید ضرر ندارد خب اگر ضرر واقعی باشد که این ضرر واقعی تحمل نکرده باید بگویند صحیح است میگویند لم یصح، این هم فرع سوم که هیچ تفاوتی فرع اول و دوم که یک جور است با فرع سوم نیست الا فقط همین قضیه تجری است.
فرع چهارم اذا تیمم مع اعتقاد عدم الضرر باز هم لم یصح و ان تبین وجوده تیمم کرد با اینکه اعتقاد دارد ضری ندارد اما بعد فهمید ضرر هست میفرماید باز هم لم یصح خب این هم مثل همان فرع سوم است در حقیقت این 4 تا فرع، فرع اول و دوم مثل هم است حرف ندارد فرع سوم و چهارم مثل هم است حرف نداریم از جهت مثلیت فقط یصح و لم یصح را که در فرع اول و دوم میفرماید یصح، در فرع سوم و چهارم میفرماید لم یصح این از چه باب است؟ اگر از باب جهل مرکب باشد همهاش باید بگویند یصح اگر از باب ضرر اعتقادی باشد همهاش باید بگویند یصح، اگر از باب ضرر واقعی باشد همهاش باید بگویند لایصح اما دو فرع را میگویند یصح دو فرع را میگویند لایصح، چرا؟ فقط قضیه تجری است که کسی بگوید که فعل متجریبه در صورت اول و دوم تجری نیست در فرع سوم و چهارم تجری است و تجری خود استحقاق عقوبت دارد فعل متجری به هم حرام است باطل است، باطل میکند، اگر کسی این حرف را بزند آن وقت تفاوت خوب میشود اما مرحوم سید مرد این کار نیستند که بگویند فعل متجریبه باطل است، تجری را میگویند، مرحوم سید از کسانی هستند که تجری را میگویند حرام است اما فعل متجریبه را هم در حاشیه بر فرائدشان هم در مکاسبشان فعل متجریبه را حرام نمیدانند.
اما از نظر ما دیگر هر 4 تا فرع یک حکم دارد و آن این است که هر 4 تا فرع را باید بگوییم صحیح است از باب اجزاء و حکم ظاهری ولو اعتقاد باشد به جای حکم واقعی، حالا دیگر به جای حکم واقعی، تا شما نمیدانم در اصول چه انتخاب کرده اید جمع بین حکم واقعی و ظاهری را؟ ایا تقبل ناقص به جای کامل میگویید؟ یا اینکه رفع ید از واقع می گویید؟ یا چیزهای دیگر؟بالاخره این دوتا خیلی مهم است یا تقبل ناقص به جای کامل یا رفع ید از حکم واقعی که مرحوم آخوند در کفایه رفع ید از حکم واقعی میگویند حالا خرف خوبی است دیگر، لذا میشود اجزائ هر 4 تا فرع درست است یصح از باب اجزاء، و اما این حرف مرحوم سید که دو فرعش یصح و دو فرعش لایصح در حالی که مثل هم است اگر کسی بتواند فردا جواب بیاورد استحقاق یک جایزه دارد و ما استفاده از آن بکنیم جایزهاش را هم میان شما عزیزان می دهیم
آقا میگویند اجزاء نه، طوری نیست همه گفتهاند حالا که اجزاء نه هر 4 فرع را باید بگویند لم یصح، آن از باب اجزا، اما تفصیل دیگر چرا؟ اگر هم قائل به اجزائ باشیم در جهل مرکب که ما هستیم البته شاذ است قول ما دیگر باید هر 4 تا فرع را بگوییم یصح و اما دوتا یصح و دوتا لایصح جور نمیاید اگر هم شما اعتقاد ضرر را این را مؤثر بدانید نه ضرر واقعی را که کسی نگفته حالا یک کسی بگوید که این لفظ مرحوم سید که میگویند اعتقاد ضرر میخواهند حکم را ببرند روی متیقن، اعتقاد ضرر موجب است اگر این باشد باز به مرحوم سید عرض میکنم آقا تفصیل چرا؟ در هر 4 تا اعتقاد ضرر است یا اعتقاد عدم ضرر است و در دوتا حکم را ببریم روی واقع، دوتا حکم را ببریم روی ظاهر چرا؟
راجع به اعتقادات مرحوم آخوند اصلاً مفروغ عنه گرفته اعتقاد را نیاور جلو، در باب اجزاء یک حرف هست اینکه مثل مرحوم آخوند در کفایه یا استاد بزرگوار ما حضرت امام اینها فرق میگذارند در باب امارات و اصول، منجمله استصحاب میگویند در باب اصول اجزاء، در باب امارات عدم اجزاء و اما اینکه راجع به قطع یک کسی بگوید اجزاء یا عدم اجزاء اصلا بحثش را نکردهاند، مفروغ عنه گرفتهاند عدم اجزاء و ما آن جا میگوییم چرا مفروغ عنه گرفتید؟ اجزاء و عدم اجزائ تابع حجت است هر کجا حجت داری بگو اجزاء هر کجا حجت نداری بگو عدم اجزاء و باب قطع اگر بهتر از امارات نباشد کمتر نیست، مولا رفع ید میکند از تکلیف واقعی تکلیف ظاهری را قبول بکند خب مسئله مسئله مشکلی است تا فردا استفاده بکنیم والا بحث فردا راجع به مسئله 20 اذا اجنب عمدا مع العلم بکون استعمال الماء مضرا وجب التیمم وصح عمله این هم مسئله مشکلی است تقاضا دارم مطالعه کنید تا فردا از شما استفاده کنیم انشاءالله.