درس خارج فقه آیت الله مظاهری
کتاب الطهارة
90/01/21
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع:بعضی از فروعات نماز میت
فرمودهاند که اگر نمیتواند بایستد و نماز میت بخواند جایز است اینکه نشسته بخواند خب این از یک جهت اشکال ندارد اما از یک جهت اشکال پیدا میکند از یک جهت اشکال ندارد برای اینکه اگر نماز نباشد که معلوم است یک دعاست چه ایستاده باشد چه نشسته باشد اشکال ندارد اما مثل اینکه اجماع در مسئله بود که عمدا نمیشود نشسته خواند ولو اینکه بگوییم نماز هم نیست لذا در بحث ما اگر معذور است دیگر آن اجماع هم نیست نماز هم که نیست خب نشسته میخواند اگر هم نماز باشد باز هم در نمازها نمازهای واجب خب اگر نمیتواند ایستاده نماز بخواند نشسته میخواند د را ین جا هم اگر نمیتواند ایستاده بخواند نشسته میخواند پس در صورت عذر چه بگوییم نماز است چه بگوییم نماز نیست نشسته میشود خواند اجماعی هم دیگر در صورت عذرش در مسئله نیست.
اما اشکالی که پیدا میشود اینکه این نماز درست است اما مجزی است یا نه؟ خب قاعده اقتضا میکند اگر کسان دیگر هستند این نماز مجزی نیست برای اینکه واجب کفایی میاید روی سر دیگران، این نماز را بخواند درست است اما بخواهیم بگوییم اجزاء دیگر ظاهراً نمیشود گفت بایدبگوییم برای خودش درست است اما یک کس دیگری باید نماز بر این میت بخواند ایستاده، این را مرحوم سید نفرمودهاند شاید به وضوح گذاشتهاند و اینکه فرمودهاند اگر معذور است اگر متمکن از قیام نیست جایز است نشسته بخواند یعنی این نماز درست است اما برای خودش درست است اگر کسی نیست اجزاء و اما اگر کسی هست این نمیتواند مجزی باشد این بدل اضطراری است بدل اضطراری برای خودش خوب است اما مکفی نیست و دیگری نماز بخواند مراد مرحوم سید هم شاید همین باشد ظاهراً به وضوح باقی گذاشتهاند، اگر هم مرادشان این است که مجزی است باید بگوییم فرمایششان درست نیست ولی علی الظاهر مرحوم سید به وضوح گذاشتهاند یعنی نماز درست است آن جا هم که کسی نباشد مجزی است اما اگر کس دیگر باشد واجب کفایی اقتضا میکند اگر از کسی معذور است مثلا دو نفر این نماز را باید بخوانند اگر یک کدام معذورند برای دیگری واجب کفایی میشود واجب عینی، دیگر آن باید حتما بخواند، عرض میکنم مرحوم سید ظاهراً مسئله را به وضوح باقی گذاشتهاند این هم مسئله 2.
مسئله سوم میفرمایند اذا لم یمکن الاستقبال سقط این تا این جا نمیداند قبله کدام طرف است حالا که قبله کدام طرف است دیگر قبله ساقط میشود برای اینکه شرط را نمیتواند تحقق بدهد باید بگوییم ساقط است به هر طرف که به این میت نماز بخوانند کفایت میکند، اما یک مسئله دیگر میاید جلو و آن مسئله این است که آیا به 4 طرف که در نمازهای واجب گفتند این جا هم میآید یا نه؟ باز برمیگردد به همین اگر شما در نمازهای یومیه بگویید اگر قبله گم شد به 4 طرف باید نماز بخواند اگر میتواند خب این جا هم اگر نماز باشد به 4 طرف باید 4 تا نماز میت بخوانند اگر نماز نباشد دیگر قبله اصلا ساقط است به هر طرف نماز بخواند کفایت میکند، اما توی مسئله دیروز میگفتند که قبله شرط است و ما میگفتیم دلیل ندارد جز اجماع اما یک دو سه تا روایت داشت اگر آن روایتها دلالت داشته باشد قبله شرط است حالا که قبله شرط است و این هم نماز است پس باید به 4 طرف نماز بخواند و اینکه عرض کردم مرحوم سید توی این مسائل در نظر مبارکشان این است گاهی میگویند این نماز میت نماز است همه شرایط بار است بعضی اوقات هم میفرمایند این نماز نیست هیچ شرط ندارد و این از عجایب این مسائل این جاست در عروه که بنا شد شما عزیزان مسئله را حل بکنید حالا چه جوری حل بکنیم؟ نمیدانم، بالاخره مرحوم سید دیروز گفتند قبله شرط است این دعانیست این نماز است پس نماز را باید رو به قبله خواند این جا هم باید نماز را رو به قبله خواند، خب دیگر قاعده اقتضا می کند باید به 4 طرف خواند مگر کسی 4 طرف را نگوید مثل ما در نمازهای یومیه 4 طرف را مستحب میدانیم نه واجب، از روایات استفاده میکنیم اینکه اگر قبله را گم کرد به یک طرف نماز بخواند کفایت کند ولو اینکه این میتواند هم به 4 طرف نماز بخواند، مستحب است نه واجب، روی عرض ما نماز باشد نماز نباشد اجماع داریم قبله حالا که قبله را گم کرده به یک طرف نماز بخواند کفایت میکند، این فرمایش این جاست میفرماید که اذا لم یمکن الاستقبال سقط اگر قبله را گم کرده باشد قبله ساقط است به هر طرف نماز بخواند درست است، اما اگر کسی 4 طرف را واجب بداند مثل مرحوم سید در عروه واجب می دانند مشهور در میان فقهاء هم گفتهاند واجب است خب اگر کسی نماز میت را بگوید نماز است باید به 4 طرف بخواند، اگر بگوید نماز نیست دیگر اجماع میگوید استقبال، دیگر اجماع قدر متیقنش در صورت عمد است در صورتی است که بداند قبله، اما در صورتی که نداند دیگر اجماع نیست این هم که نماز نیست پس به یک طرف نماز بخواند کفایت میکند.
اینها مسئله این شرایط نماز میت خیلی صاف نیست دیروز دیدیم امروز میبینیم اینکه مرحوم سید در نظر مبارکشان گاهی میآید نماز است تمام شرایط نماز را بر آن بار میکنند گاهی هم در نظر مبارکشان میآید اینکه این نماز نیست تمام شرایط را میاندازند اگر یادتان باشد دیروز تمام شرایط را انداختند بعد هم فرمودند مراعات موانع هم هیچ کدام لازم نیست لذا اول میگویند 10، 17 تا شرط دارد بعد هم مسئله اول اینکه 10، 17 تا شرط ندارد دیروز گفتم یک فکری بکنید ببینید که این فرمایش مرحوم سید را میتوانیم درستش بکنیم یا نه؟ حالا علی کل حال این جا این جوری است اگر کسی این نماز میت را نماز بداند اگر قبله گم بشود در نمازهای یومیه باید 4طرف نماز بخواند این جا هم اگر میتواند باید 4 طرف نماز بخواند و اگر نماز میت را نماز ندانید چنانچه روایات فرمود نماز نیست هر کجا اجماع است بگو، مابقی را دیگر اجماع نمیتواند کار بکند ما نحن فیه بگویید استقبال شرط است اجماعا اما دیگر وقتی قبله را گم کند اجماع نیست این هم که نماز نیست بنابراین به هر طرف نماز بخواند این نماز میت را بخواند کفایت میکند، این هم این مسئله.
مسئله 4 میفرمایند اذا کان المیت فی مکان مغصوب و المصلی فی مکان مباح صحت الصلوه این هم یک تهافت در کلام مرحوم سید رضوان الله تعالی علیه است برای اینکه مرحوم سید مثلا در نماز میفرمایند که باید مکان نماز غصبی نباشد باید لباس غصبی نباشد باید محمول غصبی نباشد در باب وضو میفرمایند مصب آب باید غصبی نباشد، هرچه ربط به این نماز دارد باید غصبی نباشد حتی مثلا مرحوم سید گفتند در باب وضو آب باید غصبی نباشد ظرف آب باید غصبی نباشد آن جا که نشسته باید غصبی نباشد آن جا که آب میریزد باید غصبی نباشد آن جا که آب میرود باید غصبی نباشد آن آخر کار هم که آب میرود در یک بالوعه آن بالوعه هم باید غصبی نباشد، در 17 تا شرط هم فرمودند مکان باید غصبی نباشد اما دیروز گفتند لباس غصبی باشد طوری نیست حالا این جا هم همینطور اگر قاعده باشد باید مرحوم سید بفرمایند که آن جا که میت را میگذارند باید غصبی نباشد آن جا که میایستد نماز باید غصبی نباشد اگر نماز است، اگر هم نماز نیست هر دو غصبی باشد اشکال ندارد و اما بخواهیم بگوییم آن جا که میت است غصبی باشد طوری نیست آن جا که مصلی ایستاده غصبی باشد نماز باطل است مثل اینکه نمیشود درست کرد جور نمیآید چنانچه دیروز میگفتیم اگر غصبی توی مکانش میگویید توی لباسش هم باید بگویید اگر توی لباسش نمیگویید در مکان هم نباید بگویید اما مکان نمازگزار کسی که نماز میت میخواند مکانش باید غصبی نباشد اما لباسش اگر غصبی باشد طوری نیست با هم جور نمیاید چه جوری درستش بکنیم؟ نمیدانیم، حالا این جا هم همینطور است اگر شما میگویید که غصبی بودن مانع است همهاش را باید بگویید هرچه مربوط به این نماز است و اگر گفتید غصبی بودن طوری نیست برای اینکه نماز نیست یا حرف ما را زدید گفتید نه، نماز هم باشد اجتماع امر و نهی است و مانعی ندارد هم مبعد باشد هم مقرب هم گناه باشد هم معصیت باشد هم نماز درست باشد دیگر مطلقا باید بگویید نماز درست است و اما اگر امتناعی شدید این هم نماز درست کردید و گفتید نماز میت نماز است که دیروز ما همین را میگفتیم عرفا یعنی عرف متشرعه یعنی سیره گفتیم نماز میت نماز است هرچه که دلیل داری بیرون کن مابقی آن سیره برای ما کار میکند و انصافا هم این جوری است ما به عرف متشرعه بگوییم این نماز نیست و با بدن غصبی و بی وضو و توی نماز بخند و راه برو و امثال اینها اینها عرف پسند نیست عرف متشرعه نمیپسندد اینها را لذا باید بگوییم این نماز است و تمام شرایط و اجزاء و موانع نماز را دارد الا ما اخرجه الدیل هرچه دلیل داری بگو نه، مابقی بگو نماز است خب اگر این جور باشد دیگر خواه نا خواه باید این اذا کان المیت فی مکان ممغصوب و المصلی فی مکان مباح صحت الصلاه باید بگوییم لم یصح الصلاه لذا هرچه مربوط به این نماز میشود مستقیم و غیر مستقیم فقهاء معمولا که میفرمایند غصب مانع است، میفرمایند، لذا این جا هم قاعده اقتضا میکند اگر غصب مانع باشد فرقی بین مکان و لباس و مکان مصلی آن جا که میت را گذاشتهاند و مثلا مرحوم سید متعرض نشدهاند حالا اگر کفن میت غصبی است اما این میخواهد نماز بخواند و این لباسش هم مباح است در مکان مباح هم ایستاده، تابوت غصبی است این نماز صحیح است یا نه؟ مرحوم سید نفرمودهاند آنکه فرمودهاند فقط همین اذا کان المیت فی مکان مغصوب اما حالا در تابوت غصبی کفن غصبی مسئله را متعرض نشدهاند بگوییم که دیگر مرادشان این است حالا که آن مکان غصبی است مکانی که میت را گذاشتهاند دیگر حالا تابوت هم غصبی باشد همین است کفن هم غصبی باشد همین است نماز صحیح است بگوییم مرحوم سید به وضوح باقی گذاشته و الا اگر این حرف را نفرمایید خب راجع به مکانش فرمودهاند راجع به تابوت و کفنش نفرمودهاند.
مسئله برمیگردد به این اگر بخواهیم بگوییم بگوییم همه اینها یک ربطی به این نماز میت دارد وقتی ربط دارد همه باید مباح باشد چنانچه در باب وضو میگویید که این عبادت است هرچه ربط به این وضو دارد باید غصبی نباشد ولو آبی که آب مباح ریخته میشود روی زمین غصبی، این جا هم باید بگوید که این نماز میت خود میت و تابوتش و کفنش و آن جایی که میت را گذاشتهاند و آن جا که این مصلی دارد نماز میخواند و لباس این آقا و مکانی که دارد نماز میخواند و همچنین تا آخر همه باید مباح باشد اما این تفصیلها یک جا بگویند و یک جا نگویند متأسفانه محشین بر عروه هم متعرض نشدهاند این عرض من را اصلا این جاها معمولا محشین حاشیه ندارند و همین جوری که سید رضوان الله تعالی علیه مشی کردهاند مشی کردهاند مثل اینکه به مسئله اصلا خیلی اهمیت ندادهاند مثلا مثل آقای حکیم اصلا این مسائل را متعرض نشده و آن کسانی هم که متعرض شدهاند یعنی محشین بر عروه معمولا حاشیه ندارند یعنی با تسامح از مسئله گذشتهاند.
دیگر متابعت کردن از مرحوم سید خیلی خوب است معلوم است طوری نیست اما راستی ما بگوییم که اگر کسی وضو میگیرد اگر آب مباح است و ظرف هم مباح است مکان هم مباح است لباس هم مباح است اما آب را میریزد توی زمین غصبی این وضو باطل است اما اگر کسی نماز میت میخواند لباس خودش و مکان خودش غصبی نیست اما تابوت غصبی است یا آن تابوت را گذاشتهاند توی زمین غصبی اینها ربطی به هم ندارد خب نمیتواند انسان بپذیرد دیگر، اگر ربط دارد همه ربط دارد اگر هم ربط ندارد هیچ کدام ربط ندارد دیگر خیلی ما برویم بالا همین است که مکانی که دارد وضو میگیرد اگر کسی این جا را بگوید صحت صلاته آن جا را هم باید بگوید که مکانی که دارد وضو میگیرد باید غصبی نباشد لباسش باید غصبی نباشد، آب و آن ظرف آب ظرفش هم مشکل میشود باید غصبی نباشد اما اگر آب بریزد توی زمین غصبی گناه است اما ایا این وضو باطل است یا نه؟ اگر این جا میگویید صحت صلاته آن جا هم باید بگویید صح الوضوء، این هم مسئله 4.
مسئله 5 را ننوشتهام علی الظاهر نوشتن نداشته لذا مسئله 6 اذا تبین بعد الصلاه ان المیت کان مکبوبا وجب الاعاده این مسئله را سابقا فرمودند روایتش را هم خواندیم نمیدانم چرا این جا تکرار کردهاند؟ سابقا فرمودند از شرایطی که در نماز میت است این است که باید میت سرش طرف راست مصلی باشد و پاهایش طرف چپ باشد و فرمودند اگر به عکس شد نماز باطل است ولو سهوا که ما گفتیم قاعده اقتضا میکند عمدش بله سهوش نه، اضطرارش نه، جهلش نه، برای اینکه قاعده رفع میگوید اگر جهلا باشد طوری نیست اگر سهوا باشد طوری نیست اگر اضطراراً باشد طوری نیست یعنی شرایط شرایط ذکری است نه شرایط واقعی، ولی یک روایت داشتیم آن روایت میگفت که شرط شرط واقعی است نه ذکری، روایتش را بخوانم روایت 1 از باب 19 از ابواب صلاه جنازه سئل ابو عبدالله علیه السلام عمن صلی علیه فلما سلم الامام فاذا المیت مقلوب رجلاه الی موضع رأسه قال یسوی و تعاد الصلاه علیه که این روایت فاذا المیت مقلوب رجلاه الی موضع رأسه اگر این جور معنا بکنید این صورت صورت عمد هم نیست صورت نسیان است یا صورت جهل است حضرت فرمودند یسوی و تعاد الصلاه علیه اما حالا گرچه به روایات عمار چون که فارسی زبان بوده خیلی به ادبیتش گرفته نمی شود اما این جمله عمن صلی علیه فلما سلم الامام این سلام که ندارد نماز میت، بگوییم مراد فلما سلم الامام یعنی فلما تم الامام مثلا صلاته یا فلما کبر آن تکبیر آخر را فاذا المیت مقلوب رجلاه الی موضع رأسه که یک احتمال هم من میدادم میگفتم مقلوب رجلاه ممکن است اصلا این جور باشد پاها بلند شده باشد حالا فقهاء فهمیدهاند که این فاذا المیت مقلوب رجلاه الی موضع رأسه یعنی سر به طرف چپ است پاها به طرف راست است آن فلما سلم الامام را هم به آن اهمیت نداده اند گفتهاند راوی بوده و مرادش فلما سلم الامام یعنی تکبیر پنجم را گفت و نماز تمام شد حضرت فرمودند که یسوی و تعاد الصلاه علیه این فرمودهاند هم صورت عمد را می گیرد هم صورت نسیان را میگیردهم صورت جهل را میگیرد هم صورت اضطرار را میگیرد قاعده رفع در آن جاری نیست و از شرایط واقعی است به این روایت آیا میشود بگوییم که این عمن صلی علیه قدر متیقنش آن است که آن جا که عمدا این جور شده باشد بعد بفهمند که عمدا این جور شده اگر کسی این حرف را بزند آن وقت صورت نسیان و صورت جهل و صورت اضطرارش بیرون است بگوییم نماز درست است به قاعده حدیث رفع و این روایت مختص به صورت عمد است ولی فقهاء این جور نفهمیدهاند چنانچه مرحوم سید هم میفرماید اذا تبین معنای تبین یعنی همین است که این مثلا جاهل بوده اند فهمیدهاند این جور شده یا نسیانا مخصوصا اذا تبین با نسیان خیلی جور می آید و صورت نسیان را می گوید بنابراین میفهمیم شرط شرط واقعی است نه شرط ذکری، آن وقت دیگر این نماز باطل است چه عمدا باشد چه جهلا باشد چه سهوا باشد چه اضطرارا ولی ظاهراً روایت همین را میگوید که یک میتی را نماز بر ان خواندند بعد از نماز فهمیدند که این سرش باید طرف راست مصلی باشد طرف چپ است پاها باید طرف چپ باشد طرف راست است صورت نسیان، حضرت فرمودند نه یسوی و تعاد فرمودند نماز را اعاده کند خب اگر صورت نسیان باشد دیگر صورت جهل و صورت اضطرار هم هست صورت عمدش به طریق اولی وقتی چنین باشد میفهمیم شرط شرط ذکری نیست شرط واقعی است و باید ولو جهلا باشد ولو نسیانا باشد این نماز باطل است یعنی از ارکان است، خیلی زور است انسان بگوید اما ظاهر روایت همین است که این سر میت به طرف راست پاها به طرف چپ مصلی این از ارکان نماز میت است این خلاصه حرف است.
فقهاء همین را فهمیدهاند و همین جور هم فرمودهاند لذا مرحوم سید هم میفرماید اذا تبین بعد الصلاه ان المیت کان مکبوبا وجب الاعاده این هم این مسئله.
مسئله 7 اذا لم یصل علی المیت حتی دفن یصلی علی قبره و کذا اذا تبین بعد الدفن بطلان الصلاه من جهه الجهات مرحوم صاحب جواهر میفرمایند که سواء کان عمدا او سهوا او جهلا این هم شرط واقعی حساب میکنند اما شرط واقعی این جوری یک کسی عمدا به میت نماز نخواند و میت را دفنش کرد گفتهاند به قبرش نماز بخوانند سهوا هم همین طور جهلا هم همین طور.
ظاهر عروه این سواء کان عمدا او سهوا او جهلا نیست آنکه از عروه فهمیده میشود این است که اذا تبین بعد الدفن بطلان الصلاه من جهه من الجهات یا اینکه لم یصل علیه اما مرحوم صاحب جواهر میفرماید که فرقی بین عمد و سهو و جهل ندارد و باید به قبرش نماز بخوانند ولو یک ساعت بیشتر نیست دفنش کردهاند یک ساعت است دفنش کردهاند حالا فهمیدهاند این لاابالیگری کرده بدون نماز این را دفنش کرده باید نبش کنند و به میت نماز بخوانند اما مرحوم صاحب جواهر میگوید نه به قبرش نماز بخوانید کفایت میکند، سابقا اگر یادتان باشد مرحوم سید می فرمودند که اگر دفنش بکنند نبش قبر جایز است گفتند قبر را نبش بکنید اگر اشکالی نداشته باشد یک دفعه دو سه روز است ممکن است گندیده باشد توهین باشد میگفتند نه اما مثلا یک روز است طوری نشده ایشان میگفتند نبش قبر بکنید اما صاحب جواهر این جا مثل اینکه نبش قبر را میگویند نه میگویند عمدا باشد یا سهوا باشد یا جهلا حالا روی این مسئله دو سه تا روایت داریم فردا این روایتها را بخوانیم ببینیم چه دلالت دارد؟
وصلی الله علی محمد و آل محمد