درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الطهارة

89/12/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : اگر میتی پیدا شد که نمی‌دانیم مسلمان است یا کافر؟

  قبل از آن که وارد بحث بشوم ارتحال مرحوم آیت الله امامی را به همه شما تسلیت می‌گویم و از طرف همه شما از طرف حوزه مقدس علمیه اصفهان این مصیبت را به ساحت مقدس حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف تسلیت می‌گویم و امیدوارم که آقا

  امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف جبران خسارت را بکند.

  مرحوم آیت الله امامی عالم مفیدی بودند هم برای حوزه هم برای مردم ، ذو جنبتین بودند و مقدر الهی این است که ما فعلا آقای امامی را نداشته باشیم و امیدوارم انشاء الله با اجدادشان مخصوصاً با حضرت زهرا سلام الله علیها محشور شوند و جبران خسارت هم برای ما خدا بفرماید.

  مسئله ما درباره این بود که مرحوم سید در عروه فرموده‌اند که اگر یک میتی را در شهر پیدا کردیم یا در ده و یا در بیابانی که مربوط به شهر مسلمان‌ها مربوط به ده مسلمان‌هاست که همه این‌ها را مخصوصاً این سوم را می‌گویند که لقیط دار السلام ، لقیط از همان لقطه است یعنی پیدا شدن چیزی در دار الاسلام خب معلوم است می‌فرمایند که این میت را باید غسلش داد باید کفنش کرد باید دفنش کرد و همان بود در بلاد ولو در بیابانهای مربوط به بلاد مسلمانها همین اماره است و این اماره را همه پذیرفته‌اند د رهمه جا و روایت هم روی لقطه همین لقطه دار الاسلام هست آن روایت مسعده بن صدقه می‌گوید یک سفره‌ای پیدا کردم همه چیز در آن هست من جمله گوشت، حضرت می‌فرمایند علاوه بر این که پاک است آن گوشت را هم می‌شود خورد اصاله عدم تذکیه جاری نیست برای این که اماره مقدم بر آن اصل است.

  و شاید در فقه بیش از هفت هشت ده تا مسئله در این لقیط دارالاسلام داریم لذا تا این جا حرفی نیست، قبلا هم مرحوم سید فرمودند و حرفی نیست.

  به عکسش لقیط دار الکفر آن هم هفت هشت ده تا مسئله در فقه هست که فرموده‌اند لقیط دار الکفر حکم کفر را دارد یعنی اماره است بنابراین مثلا اگر یک میتی در یک محل کفر که مردمش کافرند یا در بیابانی که مربوط به آن ده است پیدا شد گفته‌اند که حکم کفر باقی است لقیط دار الکفر در مقابل لقیط دارالاسلام احکام کفر باقی است، آن هم همین طور هفت هشت ده تا مسئله مثلاً اگر یک گوسفندی ذبح شده در بیابان کفر پیدا کردیم گفته‌اند این میته است اماره است همین بیابان کفر یا آن ده کفر آن شهر کفر اماره است از این که این تذکیه نیست حتی در طهارت و نجاستش هم با فرضی که قاعده طهارت قاعده حلیت داریم گفته‌اند نه من جمله این جا که در لقیط دار الکفر این میت اگر از لقیط دار الکفر شد حالا توی خود شهر پیدا کردند یا توی مسجدشان، توی کلیسایشان فرموده‌اند اماره است برای کفر لذا غسلش واجب نیست و تکفینش واجب نیست و دفنش هم واجب نیست مگر که مثلا موجب اذیت دیگران بشود که زیر خاکش بکنند، این هم یک مسئله مشهور در میان اصحاب است و مرحوم سید در عروه هم معمولا همین جور که عرض کردم مشی فرموده‌اند اما نمی‌دانم چه جور شده این جا راجع به لقیط دار الاسلام را فرموده‌اند راجع به لقیط دارالکفر را نفرموده‌اند ؟ سابقا راجع به غسلش فرمودند اما این جا راجع به نمازش می‌گویند نه.

  اگر مثلا توی کلیسای مثلا اصفهان یک میت پیدا کردند، نمی‌دانند مال کیست؟ مرحوم سید این جا می‌گویند اگر احتمال بدهیم مسلمان باشد باید نماز بر آن بخوانیم یا مثلا توی محله جویباره توی محله جلفا اگر یک میت پیدا کردند می‌گویند باید بر آن نماز بخوانیم، احتمال بدهیم مسلمان است باید بر آن نماز بخوانیم. مثلاً غرب یک میتی پیدا کردند توی شهر یا توی بیابان می‌فرمایند که احتمال بدهیم مسلمان است باید نماز میت بخوانیم حالا چه مرادشان است؟دلیلشان چیست؟ اگر اماره می‌خواهد لقیط دارالکفر اماره است اگر هم اماره نمی‌خواهد ما نمی‌دانیم نماز خواندن بر آن واجب است یا نه؟ خب نه، اصل می‌گوید نه، حالا توی خود شهر باشد یا توی بیابان باشد این‌ها دیگر تفاوت نمی‌کند همه‌اش را اسمش را می‌گذارند لقیط دارالکفر لذا هم اماره می‌گوید که نماز خواندن بر این واجب نیست هم اصل می‌گوید نماز خواندن بر این واجب نیست اما حالا چه شده که مرحوم سید در غسل می‌فرمایند واجب نیست اما این جا که آمده‌اند می‌فرمایند اگر احتمال بدهیم مسلمان باشد واجب است، شاید هم به عکس است آن نماز خواندن خیلی مشکل است، راجع به غسلش انسان این جور حرف بزند بهتر از این است که راجع به نماز بگوید، بنابراین یک فکری روی آن بکنید اولا یک تناقض است در کلام مرحوم سید این تناقص را رفع بکنید و این که مثلا اختلاف فتوی پیدا شده، نمی‌شود گفت چون خیلی با هم فاصله ندارد و این حرف خیلی واضح هم بخواهیم بگوییم مرحوم سید به آن توجه ندارد آن هم نمی‌شود گفت، جداً مشکل است اما ایراد ایراد واضحی است به ایشان و دیگران هم نگفته‌اند مقررین بر عروه هم نفرموده‌اند چیزی حالا شماها بعد روی آن فکر کنید اگر این دو سه روزه فکر کردید به من بفرمایید تا این که آن چه شما فهمیدید بگویم.

  فرض این است لقیط دار الکفر آن جاست که شک در کار باشد و الا مثلا اگر یک گوسفند ذبح شده‌ای را در لقیط دارالکفر پیدا کنم و یقین کنم میته است یقین کنم چهار رگش بریده نشده خب این که بحث ما نیست، فرض ما آن جاست که لقیط دار الکفر می‌خواهیم اماره درست بکنیم اماره در صورت شک است یعنی یک میتی، توی غرب دارد از این شهر به شهر دیگر می‌رود یک تصادفی، یک میت پیدا کرد احتمال می‌دهد ایرانی باشد این جا تصادف شده حالا لقیط دارالکفر می‌گوید این مسلمان نیست اماره هم هست و اصل هم می‌گوید این تجهیزات برایش واجب نیست حالا ما بگوییم چون احتمال می‌دهیم که این مسلمان است پس نماز خواندن برایش واجب است دیگر خواه ناخواه نمی‌شود که نماز بدون غسل و این‌ها هم که نمی‌شود باید بگوییم مرحوم سید اصلاً از فتوایشان برگشته‌اند دیگر معنایش این است که نماز بخوان یعنی غسلش بده کفنش کن بعد نماز بر آن بخوان دفنش کن، حالا یک فکری روی آن بکنید شاید بتوانیم از شما استفاده کنیم.

  مسئله چهارم می‌فرماید که یشترط کون المصلی مؤمنا آن که نماز می‌خواند باید مؤمن باشد، باید شیعه باشد.

  خب اگر شما بگویید که قصد قربت در غسل و نماز و دفن می‌خواهیم می‌گوییم خب غیر مؤمن ولوسنی قصد قربت نمی‌تواند بکند وقتی قصد قربت نتوانست بکند فیشترط این که آن مصلی باید مؤمن باشد و اما سابقا صحبت کردیم گفتیم که به چه دلیل قصد قربت ؟ برای این که آن نماز حسابی که نیست یک دعاست وقتی یک دعا باشد حالا مؤمن غیر مؤمن این دعا را می‌تواند بکند چنانچه مؤمن غیر مؤمن اگر قصد قربت نخواهیم این غسل را می‌تواند بدهد چنانچه راجع به تکفین و راجع به تدفین هم خب دیگر چون قصد قربت نمی‌خواهد مسلم غیر مؤمن می‌تواند لذا اگر قصد قربت را شرط بدانیم ممکن است کسی بگوید که نماز خواندن باید مؤمن باشد برای این که قصد قربت بکند و اما اگر قصد قربت را شرط ندانیم که سابقا درباره‌اش صحبت کردیم و ما عقیده پیدا کردیم این که مطلقا چه تغسیل و چه تکفین و چه صلاه بر آن و چه تدفین این‌ها هیچ کدام قصد قربت نمی‌خواهد وقتی قصد قربت نداشت مثلا سنی می‌تواند هم غسل بدهد هم کفن کند هم نماز بخواند هم دفن بکند و سابقا این جورها جلو آمدیم راجع به غسلش مگر دلیلی بیاوریم بر این که قصد قربت توی نماز میت می‌خواهیم و دلیل هم نداریم جز این که گفتند نماز است در حالی که روایت صحیح السند ظاهر الدلاله دو سه تا حضرت می‌فرماید این نماز نیست این صورتا نماز است لذا حضرت می‌فرمایند، چون نماز نیست جنب هم می‌تواند این نماز را بخواند امام صادق علیه السلام می‌فرمایند چون که نماز نیست بدون وضو هم طوری نیست ، بعد حضرت می‌فرمایند برای این که این نماز نیست رکوع ندارد سجده ندارد این یک دعاست، آن روایت‌ها به خوبی دلالت دارد این که قصد قربت نمی‌خواهد وقتی قصد قربت نخواست بنابراین سنی هم می‌تواند این کار را بکند، اما یک چیز مشهوری است در میان اصحاب و این جمله مرحوم سید شهرت است ، در جلسه قبل می‌گفتم دست نمی‌شود از این شهرت‌ها برداشت اما باید بحث طلبگی‌مان را بکنیم و بدانیم با قواعد درست نمی‌آید اگر ما باشیم و بحث طلبگی این که فرمودند یشترط کون المصلی مؤمنا می‌گوییم لایشترط کون المصلی مؤمنا، این‌ها انصافا یک مسائل مشکلی است برای این که می‌بینیم قواعد اقتضا می‌کند غیر از این که شهرت گفته، شهرت اقتضا می‌کند غیر از این که قوانین اقتضا می‌کند و از آن طرف هم انسان گیر است نه می‌تواند دست از روایات اهل بیت بردارد دست از قواعد بر دارد نه می‌تواند مخالفت شهرت بکند لذا می‌شود مسئله مشکل، به آن می‌گویند مسئله سهل و امتناع ، قرآن شریف این جو ری است سهل و امتناع است، اسفار ملاصدرا این جوری است سهل و امتناع است از نظر ظاهر معنا کردن رفتن جلو خیلی آسان است اما توی معنایش می‌ماند و خیلی جاها خیلی چیزها سهل و امتناع است و این مسائلی هم که ما الان مذاکره می‌کنیم راستی از مسائل سهل و امتناع است نمی‌دانیم چه بگوییم نمی‌دانیم چه بکنیم، بله دیگر آن احتیاط کردن خیلی خوب است چون مجبوریم و شاید هم این مرحوم سید که این جاها این جور فرمودند همه‌اش دیده‌اند که با قواعد نمی‌سازد از آن طرف شهرت هست لذا گاهی الاحوط گاهی الاقوی گاهی لایبعد گاهی هم جزما فتوی مثل این جاها جزما فتوی مثل این جاها دیگر جزما فتوی می‌دهند و مسائل سهل و امتناع در فقه مخصوصا آن جاها که خیلی بررسی نشده خیلی داریم.

  یک حرف دیگر هم هست و آن سیره، شیعه در اقلیت بود و در تجهیزات متابعت از سنی‌ها می‌کرد که حتی اگر یادتان باشد چند روز قبل روایت صحیح السند از امام باقر علیه السلام خواندیم که بچه سه ساله ایشان از دنیا رفته بود و زراره می‌گوید که دستور دادند غسلش بکنند کفنش بکنند بعد نماز خواندند و خود حضرت هم نماز خواندند بعد به من گفتند که چون این سنی‌ها این جوری هستند ما هم مثل آن‌ها مجبوریم رفتار کنیم و الا بچه سه ساله نماز ندارد اصلاً این جور بود دیگر، غسل را آن‌ها می‌دادند معمولاً خیلی کم پیدا می‌شد مثلاً شیعه میتش را توی خانه‌اش غسل بدهد هوچی بازی می‌شد دیگر ، غسلشان را همین شیعه غسل میتشان را آنها می‌دادند و تکفینشان را آنها می‌کردند نمازشان را آنها می‌خواندند، در اقلیت بودند دیگر و دفنشان را هم آنها می‌کردند حالا ما بخواهیم همه این‌ها را بگوییم تقیه خیلی مشکل است انصافا بگوییم که یشترط در این نماز و تغسیل و در آنها که قصد قربت می‌خواهد در دو تا یشترط قصد قربت ، این‌ها هم که قصد قربت نمی‌توانند بکنند نمازشان باطل است غسلشان باطل است پس چه؟ تقیه بوده، خیلی مشکل است انسان بگوید یک سیره حمل بر تقیه، این هم این مسئله.

  مسئله بعدی فرموده‌اند یشترط فی الصلاه علیه اذن من الولی این مسئله هم یک مسئله مشهوری است که گفته‌اند ولی باید اجازه بدهد حتی اجازه بلند کردن میت، اجازه غسل اجازه تکفین اجازه نماز اجازه دفن، حالا ولی هم کی؟ گفتند الاولی فالاولی که سابقا خواندیم مثلا پدر مقدم بر همه و بعد پسر بزرگ، پسرها و بالاخره افرادش را سابقا خواندیم گفتند اذن ولی در این چیزها شرط است و مشهور در میان اصحاب است اگر این اذن نباشد غسل باطل است اگر این اذن نباشد نماز باطل است و ما سابقاگفتیم که بعید است بشود اثبات کرد اگر اذن نباشد این نماز باطل است غسل باطل است و سابقا ما گفتیم من خیال می‌کنم این اذن واجب است اما واجب تکلیفی یعنی بر دیگران واجب است بر ای احترام به پدر و مادر برای احترام به پسر بزرگ اجازه بگیرند حالا اگر اجازه نگرفتند گناه کرده‌اند اما نماز صحیح است، اگر این حرف ما را بپذیرید برای این که دلیل هم بیش از این نداریم اگر این حرف من را بپذیرید خب بنابراین اذن غیر از آن امر وضعی است یک امر تکلیفی است احترام برای خویشان میت است و اما اگر نپذیرید دیگر همین است که مشهور در میان اصحاب گفته‌اند باید اذن بگیرید الا این که نباشند آن هم سابقا صحبت کردیم گفتیم اگر نباشند دیگر نوبت می‌رسد به حاکم اسلامی اما مرحوم سید این را نگفتند و چرا؟ نمی‌دانم، رفتند حتی روی عدول مؤمنین و فساق مؤمنین اگر اولیاء نباشند اما در حالی که ایشان ولی فقیه را مقدم بر همه این‌ها می‌اندازد اما نگفته ‌اند که اذن از حاکم شرع بگیرد.

  حالا علی کل حال آن که الان می‌خواهیم بگوییم یشترط فی الصلوه علیه الاذن من الولی این درست است اما تکلیفی نه وضعی، اما باز هم این حرف من خلاف مشهور است مشهور می‌گویند اذن می‌خواهد اگر اذن نگرفتیم غسل باطل است کفن باطل است و حتی اگر اذن نگرفتیم و دفنش کردیم نبش قبر واجب است مگر این که نبش قبر توهین باشد، یک روز دو روز بعد باشد آن وقت دیگر نماز به قبرش بخوانند با اذن آن هم، باز هم با اذن، این اذن را شهرت فرموده‌اند اذن تکلیفی هم نه اذن وضعی و ما قائلیم به این که اذن آری اما تکلیفی نه وضعی، برای این که بیش از این دلیل نداریم.

  همین جا یک حرف دیگر هم می‌شود زد و آن این که اصلاً سیره این جوری است وقتی مثلا یک کسی مُرد می‌ریزند توی خانه میت را برمی‌دارند می روند حالا پدرش کو ؟ و بیاید پدرش اجازه بدهد تا از خانه ببریم بیرون و بعد هم مردم می برند غسالخانه و غسلش می‌دهند و نماز بر آن می‌خوانند و بعد هم دفنش می‌کنند، سیره اصلاً اذن نمی‌خواهند اذن نمی‌گیرند ،حالا یک کسی بگوید شاهد حال است مثلا و شاهد حالش هم آن حرف‌ها که مبرز می‌خواهد تا مبرز نباشد شاهد حال فقط فایده‌ای ندارد اما این احتمال هست که این سیره می‌گوید اذن نه، نه تکلیفی نه وضعی، اما باز هم شهرت می‌گوید که این حرف‌ها را نزن.

  سابقا اگر یادتان باشد این مسائل خیلی به درد می‌خورد سابقا اگر یادتان باشد گفتند اگر این‌ها می‌خواهند تشریحش بکنند باید با اذن ولی باشد و ما ایراد می کردیم می‌گفتیم ولی چکاره است که اذن بدهد ولیّ و ورثه می‌توانند مال را بخورند و اما بخواهند مثلا 10 میلیون بگیرند کلیه‌ها و چشم این را بگیرند چکاره‌اند که اجازه بدهند؟ توی خودش هم اشکال هست که حالا آن بگوییم که تصرف هم روی مالش دارد هم روی جانش دارد مثلا اگر وصیت کرده باشد من را تشریح کنید چشمهایش را و کلیه‌هایم را و ما بقی اعضایم را به دیگران بدهید خوب، اما این چکاره است؟ ولی اگر شما حاکم شرع را همه کاره‌اش بدانید که می‌دانیم دیگر آن وقت می‌تواند حاکم شرع اجازه بدهد و این که مشهورشده حاکم شرع نه اولیا آری توی این مسئله هم من لنگ هستم به چه دلیل می‌تواند پدر راجع به پسر مخصوصا پسر راجع به پدرش راجع مادرش بگوید این را تشریح بکنید .

  من اجازه می‌دهم؟ .حاکم شرع می‌تواند چون ولی ممتنع است و ولی میت است اما ورثه این که مشهور در میان مردم شده علی الظاهر وجهی ندارد مگر باز بگویید آقا این حرف‌های تو خلاف مشهور است و مشهور می‌گویند اگر پدر، پسر اجازه بدهد این میت را می‌شود تشریح کرد آن وقت دیگر حرف دیگر می‌شود و مجبوریم در مقابل شهرت بگوییم که خیلی خوب.

  اما باز هم اگر همین جا بخواهیم شهرت را بگیریم از آن احتیاط‌های وجوبی همین جاست که حتما باید حاکم شرع اجازه بدهد آن وقت هر دو باشد هم اولیا اجازه بدهند هم حاکم شرع ، در این جاها هم انسان همین جورها بگوید، بگوید حالا که شما می‌خواهید ورثه را جلو بیاوری حاکم شرع را هم جلو بیاور یک احتیاط بکن که هم با قواعد بسازد هم با شهرتی که در مسئله داریم این هم این مسئله.

  مسئله بعدی مسئله 2 است این مسائلی که گفتیم در ضمن مسئله اول مرحوم سید این‌ها را فرموده بودند و ما هم گفتیم.

  حالا مسئله 2 می‌فرمایند الاقوی صحه صلاه الصبی الممیز لکن فی اجزائها عن المکلفین اشکال مشکل است انصافا، یک دفعه شما می‌فرمایید که بچه ممیز مثلا یک طلبه 10، 12 ساله که حسابی مسئله بلد است و حسابی می‌تواند از این مسائل در برود و این عباداتش صحیح است خب وقتی عباداتش صحیح است دیگر این نماز که می‌خواند صحیح است، تا این جا مرحوم سید می‌گویند بله می‌فرمایند که الاقوی صحه صلاه الصبی الممیز که حالا اگر هم یک قدری بیشتر فرموده بودند صلاه صبی ممیزی که آشنا به این کارها باشد خوب بود، اما خب وقتی که تا این جا فرمودند باید بفرمایند نمازی که بر این خواند نماز میت ساقط شد مثل آن جا که چند نفر باشند نماز بر همه آنها واجب است به وجوب کفایی حالا یک کدام نماز خواندند ولو جماعت هم نیست از دیگران ساقط شد خب در این جا هم این غیر بالغ نماز خواند و دیگران هم می‌دانند این نماز خواند و صحیح و عالی خب باید بگویید که از دیگران ساقط شد اما مرحوم سید مشکلشان است می‌فرمایند که این نماز این صحیح است اما این که بخواهید بگوییم دیگران نماز برایشان واجب نیست نه، دیگران هم باید نماز بخوانند، این تقریبا یک تناقض فقهی است اگر این نماز صحیح است تکلیف ساقط شد از دیگران، اگر تمرینی است اگر صحیح نیست از دیگران ساقط نیست این نماز خواندنش هم فعله کلا فعل، و اما هم بگوییم صحیح است و هم بگوییم مجزی برای دیگران نیست جور نمی‌آید، لذا اگر ما باشیم و قواعد می‌گوییم که یک بچه 12 ساله مسئله دان آمده تجهیزات میت و غسل داده، کفن کرده بعد هم نماز بر آن خوانده بعد هم دفن کرده همه این‌ها صحیح است مجزی از دیگران هم هست و اما بگوییم صحیح است دیگران هم دو دفعه نماز بخوانند جور نمی‌آید، یک قدری روی آن فکر بکنید ببینید چیزی به نظرتان می رسد فردا بگویید تا تکرار کنیم.

 وصلی الله علی محمد و آل محمد