درس خارج فقه آیت الله مظاهری
کتاب الطهارة
89/11/24
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اگر سدر و کافور به اندازه کافی نباشد + اگر بعد از غسل بدن میت نجس شود.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
مرحوم سید فرمودهاند اگر کافور یا سدر به اندازه نباشد فرمودهاند هرچه هست باید استعمال بشود مثلا اگر معمول این است یک مثقال کافور اما یک نخود هست فرمودند همان یک نخود را باید استعمال کنند و از عبارات مرحوم سید فهمیده میشود تمسک کردهاند به قاعده میسورو مرحوم سید قاعده میسور را در عروه قبول دارند لذا بارها و بارها میبینیم که تمسک میکنند به قاعده میسور.
خب اصل مطلب تا این جا تمام است اگر هم کسی قاعده میسور را قبول نداشته باشد اما عرف حکم میکند به همین قاعده میسور، یعنی میگوید که باید مثلا 5 مثقال سدر باشد یک مثقال کافور باشد حالا نیست، هرچه هست، این یک امر عرفی است حالا ولو قاعده میسور شرعا درست نباشد اما این امر عرفی را نمیشود رها کرد یعنی سیره عرف هست به اینکه هرچه میشود که ما قاعده میسور را به همینجور درست میکنیم ولو روایات ضعیف السند باشد اما به این اندازه هست که عرف را امضا بکنند لذا میگوییم قاعده میسور یک امر عرفی است و شارع مقدس آن را امضا کردهاند.
فقط حرفی که هست این است که در افراد است یا در اجزاء؟ مشهور در میان اهل اصول این است که باید در افراد باشد نه در اجزاء، یعنی مثلا نماز شب را نمیتواند 11 رکعت بخواند آن سه رکعت آخر، به فقراء نمیتواند بررسی کامل بکند به هر اندازه که میشود و اما راجع به اجزاء که مثلا نمیداند 9 جزء است یا 10 جزء؟ بگوید که قاعده میسور میگوید همان 9 جزء. معمولا غیر از شیخ انصاری اشکال در قاعده میسور همین است که مربوط به افراد است نه مربوط به اجزاء.
اگر هم کسی این حرف را بهطور کلی بزند اما در مثل مسئله ما دیگر عرف تفاوت نمیگذارد بین اجزاء و بین افراد و این جا مربوط به جزء است یک مثقال یا دو مثقال، 5 مثقال یا 10 مثقال راجع به جزء است اما عرف در این موارد دیگر فرقی بین جزء و جزئی، کل و کلی نمیگذارد و میگوید که حالا که نمیتوانی یک مثقال، یک نخود که میتوانی همان یک نخود، دوران امر بین هیچ و یک نخود خب میگوید همان یک نخود، لذا اگر کسی توی اصول اشکال بکند در قاعده میسور که مربوط به افراد است نه مربوط به اجزاء اما وقتی بیاییم توی فقه میبینیم خیلی جاها عرف همین جور که راجع به افراد قاعده میسور جاری میکند راجع به اجزاء هم قاعده میسور جاری میکند.
چیزی که در این جا نمیدانم چرا مرحوم سید نفرمودهاند که این جا باید فرموده باشند این جا راجع به سدر و کافور میگویند و اما حالا نمیتواند سه تا غسل، یک غسل، خب معلوم است بدون غسل نباید بگذارد که سابقا گفتم، سه تا کفن یا یک کفن، خب معلوم است با آن یک کفن باید این را دفن بکنند و عریانا بدون آن یک نه، حنوطش نمیشود الاکم، همان کم، در باره نمازش نمیشود 5 تا تکبیر بگوید اما 4 تا تکبیر را میشود گفت خب همان 4 تا، دفنش بهطور متعارف نمیشود اما بالاخره فی الجمله میشود زیر خاکش کرد همان فی الجمله زیر خاک، همه اینها عرف میگوید مالایدرک کله لایترک کله فاذا امرتکم بشیئ فأتوا منه ما استطعتم و شارع مقدس هم این بنای عرف را امضا کرده است، معمولاً شما فضلا میگویید قاعده میسور راجع به افراد است اما وقتی بیاید در فقه میبینیم مثل مرحوم سید همینها را که گفتم متفرقاً، این جا یک جا باید گفته باشند نگفتهاند اما متفرقا فرمودهاند و مشهور هم هست بگوییم اجماع هم هست اجماع هم در مسئله هست اینکه در باب غسل و کفن و نماز و دفن هرچه میشود، در مثل سدر و کافور اجزاء است اما در باب غسل افراد است دیگر، سه تا غسل است، نمیتواند سه تا غسل را بدهد، یک غسل، در باب کفن افراد است نمیتواند سه تا کفن، یک کفن سرتاسری میتواند همان کفن سرتاسری، سدر و کافور نمیتواند هرچه میشود، از اجزاء است و راجع به دفن هم از اجزاء است متعارف نمیتواند آنچه میشود حالا ولو زیر خاکش بکند بدون لحد و بدون آن خصوصیاتی که در باب دفن گفته شده، میبینیم که مرحوم سید هم راجع به افراد هم راجع به اجزاء در موارد مختلف فرمودهاند و منجمله این جا در باب اجزاء است میفهماند توی عروه که میخواهم تمسک کنم به قاعده میسور، لذا انسان یک اطمینانی پیدا میکند وقتی برود توی فقه میبیند که این قاعده میسور قاعده مالایدرک کله لایترک کله این جاری است همه جا الا ما اخرجه الدلیل چه راجع به افراد چه راجع به اجزاء، همانها هم که راجع به افراد میگویند توی اصول اما وقتی که میایند توی فقه دیگر فرق نمیگذارند بین افراد و اجزاء مثلا اگر به مرحوم آخوند رضوان الله تعالی علیه بگویند که قاعده میسور در اصول چه میگویید؟ میفرماید من راجع به افراد میگویم نه راجع به اجزاء، اما همین مرحوم آخوند و شاگردهایشان مثلا مثل مرحوم آقای حکیم مثل مرحوم آقای خویی و امثال اینها وقتی بیایند توی فقه در حالی که در اصول گفتند قاعده میسور مربوط به افراد است اما بیایند توی فقه و توی این مسئله ما راجع به غسل و کفن و سدر و کافور و حنوط و نماز و دفن میگویند که متعارف باید باشد حالا اگر نمیشود چه؟ میگویند ما لایدرک کله لایترک کله لذا حق با مرحوم سید رضوان الله تعالی علیه است محشین بر عروه هم غالبشان راجع به قاعده میسور توی اصول کلی هستند نه کل، و جزئی هستند نه اجزاء اما همین محشین بر عروه میبینیم که همه آنها این حرف را این جا قبول دارند راجع به سدر و کافورش مرحوم سید فرمودهاند شما از اول میگیرید تا آخر و باید مرحوم سید این جا این کلی را گفته باشند، عرض کردم متفرقا اگر یادتان باشد در بحثها گفتهاند بعد هم میگویند اما این جا اگر کلی فرموده بودند که اذا تعذر در جزئی از اجزاء یا تعذر از جزئی در مقابل کل مثل همین سدر و کافور مثل دفن چه باید کرد؟ همه محشین بر عروه در حالی که در اصول نگفتهاند اما همین جا در فقه میگویند مالایدرک کله لایترک کله، حالا بعضی روایت هم دارد بعضی هم مثل همین جا روایت هم ندارد اما محشین بر عروه مثل خود مرحوم سید در عروه تفاوتی در قاعده میسور نگذاشتهاند.
مسئله بعدی که یک مقدار مشکل است این است که اگر بعد از غسل بدن میت نجس شد مثل اینکه از دماغش خون آمد یا اینکه ادرار کرد، مدفوع از آن بیرون آمد چه باید کرد؟مشهور در میان اصحاب گفتهاند که این غسلش صحیح است حالا بدن نجس است آن حرفی است غسلی که داده صحیح است و ربطی به هم ندارد مثل آن جاست که خود انسان جنب بوده غسل جنابت کرده بعد ادرار کرده غسلش دیگر باطل نیست غسلش درست است بدن نجس است باید آب بکشد.
راجع به لباس این میت یعنی کفن گفتهاند که اگر میشود باید آب کشید حتی گفتهاند اگر نمیشود آب بکشید قیچی بکن، یک مقدار کفن را یا آن سه تا کفن که دارد یا آن عمامهای که سرش میگذارند.
اما راجع به بدن مشهور در میان اصحاب این است لازم نیست این بدن را آب بکشند و این یکی از مسائل مشکل در فقه است انصافا، که بگویند لباسش را آب بکش اما بدنش را آب نکش، اگر لباسش را باید آب بکشیم و میشود، یک دفعه هتک است یک دفعه مشقت است حرج است رفع ما اضطروا الیه بر میدارد آن را، هتک به مؤمن است هتک به طایفهاش است، از سر قبر بخواهند بیاورند او را و بعد هم در میان مردم عوام یک کلاغ و چهل کلاغ بکنند این میت مثلا مدفوع از او بیرون آمد، بازی درمیآید دیگر، یک دفعه هتک است خیلی خوب هیچ، چه راجع به لباس چه راجع به بدن، زیاد هم مسئله اتفاق میافتد مخصوصا راجع به بول و مدفوع، از همین جهت هم مستحب مؤکد است بعد در کفن میآییم میگوییم که باید پنبه در بینی و پنبه در مقعدش و اینها یا پنبه یا پارچه حسابی باید ببندند برای اینکه این بازیها در نیاید اما واجب نگفتهاند دیگر، واجب نیست، واجب همان سه تا پارچه است که یکی پیراهن است و یکی لنگ است و یکی هم لفافه سرتاسری، اما بالاخره مرادم این است که این مسئله زیاد اتفاق میافتد مخصوصاً اینکه میت شل و ول هم هست خب دیگر حالا غسلش دادند آمدند توی قبرش هم گذاشتند ناگهان ادرار کرد آن وقت گفتم که لباسش را اگر میشود عوض کن، عوض کن به معنا اینکه حتی گفتهاند اگر نمیشود هم قیچی کن اما بدنش را چه؟ گفتهاند لازم نیست، مشهور در میان اصحاب منجمله مرحوم سید در عروه میگویند که این بدن هم لازم است مگر هتکی باشد مگر عسر و حرجی باشد.
در مسئله دو دسته روایات داریم یک دسته از روایات میگوید
که همان کفن را عوض کن کفایت میکند یک دسته از روایات میگویند که نه، هم بدن را باید تطهیر کنید هم کفن را باید تطهیر کنید یا عوض کنید و این دو دسته روایت را از هر کدام یک روایت بخوانم ببینیم که شماها چه میگویید؟
روایات باب 32 ازابواب غسل میت صحیحه روح بن عبدالرحیم که روح الله هم دارد، روح الله بن عبدالرحیم عن ابی عبدالله علیه السلام روایت از نظر سند خیلی خوب است دیگر هم قبلش و هم همین روح الله توثیق شده و مرحوم نجاشی، دیگران توثیقش کردهاند ان بدا من المیت شیئ بعد غسله فاغسل الذی بدامنه ولا تعد الغسل غسل را اعاده نکن اما آن جا که نجس است را بشوی فاغسل الذی بدامنه و لا تعد الغسل، ظاهراً از روایت میتوانیم بگوییم به خوبی استفاده میشود هم بدن را باید تطهیر کرد آن هم آن کفن را باید عوض کرد یا تطهیر کرد و بالاخره حتی میتوانیم بگوییم محل دفن را توی قبر را آن را هم باید تطهیر بکند ان بدا من المیت شیئ بعد غسله فاغسل الذی بدامنه هم بدن را میگیرد هم خود کفن را میگیرد حتی خود قبر را هم میگیرد فاغسل الذی بدا منه، دیگر در مقام خصوصیات هم هست فرمود ولا تعد الغسل دیگر غسل را لازم نیست دو دفعه غسلش بدهی اما نجاست را از آن باید برطرف کنید.
خب این روایت دلالت میکند براینکه باید هم بدن و هم کفن را تطهیر کرد.
الا اینکه روایت 3 از همین باب صحیحه عبدالله کاهلی این هم روایت صحیح السند است از نظر سند اشکال در روایت نداریم عن ابی عبدالله علیه السلام اذا خرج من منخر المیت الدم او الشیئ بعد الغسل و اصاب العمامه او الکفن قرضه بالمقراض، خب میگوید همین کفن را، اما دماغ را که خونی است دیگر ندارد، دیگر اگر ادرار کرد همان کفن را یعنی همان لنگ را اما دیگر محل بول را هم تطهیر بکنیم، ندارد، اذا خرج من منخر المیت الدم اوالشیئ بعدالغسل و اصاب العمامه اوالکفن قرضه بالمقراض، بزرگان این روایت را حمل کردهاند مثل مرحوم سید در عروه هم از آن فهمیده میشود حمل کردهاند بر آن جا که نشود، یعنی مثلا دماغش خون آلود شد دماغ را باید آب بکشند آن کفن را هم آن مقداری که خون به آن رسیده باید آب بکشند، آن کفن را قیچی کردن این آسان است اما این را از قبر بیرونش بیاورند این کار مشکلی است لذا آن را با قاعده حرج درستش میکنیم و الا مشکل نباشد این روایت میگوید که کفن را و روایت قبلی هم میگوید که بدن را.
لذا مثل صاحب جواهر و امثال اینها که گفتم مرحوم سید هم از عروه فهمیده میشود که این روایت را حمل کردهاند بر آن جا که عسر و حرجی باشد، مشکل است انصافا یعنی این روایت را ما حمل بکنیم بر آن جا که نمیشود بدن را آب بکشیم، نمیشود، ظاهراً نمیشود خب حالا اگر یک کسی بگوید آقا چرا تعارض میاندازید بین این دوتا روایت؟ اصلا من میگویم تعارض بین این دوتا روایت نیست، آن روایت میگوید بدن را تطهیر کن این روایت هم میگوید لباس را تطهیر بکن، نه آن با آن میجنگد نه آن با آن میجنگد، مگر مفهوم لقب درست بکنید، دیگر مفهوم شرط که نیست مفهوم وصف که نیست مفهوم که غایت که نیست اگر بخواهید درست بکنید باید مفهوم لقب درست بکنید مفهوم لقب هم که حجت نیست بنابراین تمسک به هر دو روایت میکنیم.
مشهور در میان اصحاب نمیدانم چه شده از دو تا روایت مفهومگیری کردهاند گفتهاند آن روایت میگوید کفن نه غیر، این
روایت میگوید بدن نه غیر، با هم میجنگند حالا باید چه کرد؟
ولی اگر این عرض من را قبول بکنید میگوییم این روایت میگوید بدن، این روایت میگوید کفن با هم منافات ندارد اگر مثلا دماغش خونی شد این باید هم دماغ را، خون به هر کجا رسیده و هم کفن را، مگر نشود راجع به هر دو میگوییم قاعده ما اضطروا الیه، رفع ما اضطروا الیه راجع به هر دو، اگر بشود هر دو را تطهیر میکنیم اگر احدهما نشود ما اضطروا الیه و اینها با هم منافات هم ندارد همینجور بگوییم.
فقهاء منجمله مرحوم سید این را مفهومگیری کردهاند و اگر مطالعه کرده باشید خیلی مفصل در این باره صحبت شده و علی کل حال مشهور در میان اصحاب شده که کفن اگر نجس شود آن را آب بکش اگر میشود، یا مقراض کن، و اما بدن اگر نجس شود لازم نیست و جمع بین این روایتها کردهاند این جور.
مرحوم سید در عروه احتیاط واجب میکنند یا فتوای میدهند اینکه نه، هم بدن هم کفن، این جور که من عرض میکنم اصلاً این دو تا روایت با هم تعارض ندارد، ما وقتی تعارض برایش درست میکنیم که مفهومگیری بکنیم و اما اگر مفهومگیری نکنیم یک کدامش راجع به کفن است یک کدامش هم راجع به بدن است و هر دو را میگیریم به آن عمل میکنیم.
آقا هم همین حرف را میزنند الا اینکه ایشان میگوید که این اذا بدا هم کفن را میگیرد هم لباس را میگیرد آن روایت بعدی راجع به خصوصیت کفن است با هم منافات ندارد حمل تقیید نه که ایشان میگوید، حمل مطلق بر مقید آن نه، منافات با هم ندارد فردی از مطلق گفته شده مثل اینکه میگوید اکرم العلماء بعد هم میگوید اکرم زیدا العالم اینها مثبتین هستند با هم اشکال ندارد، عمل به هر دو میکنیم، حمل مطلق بر مقید نه اما یک کسی بگوید آن اذا بدا مثل اکرم العلما است آن هم قرضه راجع به زید عالم است، اکرم العلماء اکرم زیدا العالم با هم منافات ندارد تمسک به هر دو میکنیم اما حالا چه شده فقهاء نفرمودهاند تقاضا دارم یک دقتی روی آن بکنید ببینیم تا فردا چه میگوییم.
مسئله مشکلتر از این این است که مشهور در میان فقهاء این شده اگر میت جنب شود، این جنب شدن میت را این مثلا منی از او بیرون بیاید این خیلی کار مشکلی است که انسان بگوید برای اینکه ممکن است منی هم بیرون بیاید اما جهش نداشته باشد یا بدن سست نشود که موجب غسل نمیشود، لذا آنکه اتفاق میافتد این است میت را غسلش دادند و گذاشتند توی خانه تا فردا صبح، شوهرش با او مقاربت کرد این اتفاق میافتد که اتفاق هم افتاده بعضی اوقات، حالا آیا این میت را باید غسلش داد؟ یا همینجور میشود دفنش کرد؟
مشهور در میان اصحاب شده غسل لازم نیست برای اینکه میگویند میت جنب نمیشود و حالا این را از کجا بیرون آوردهاند؟ میت جنب نمیشود به چه دلیل؟ خب حالا جنب هم بگویید که آثار ندارد بالاخره جنب است خب اگر جنب است دو دفعه باید غسلش بدهند، چه غسلی به او میدهند؟ همان غسل میت را به او میدهند مثل آن جا که جنب است واقعا که مسئلهاش را دو سه روز قبل خواندیم گفتیم که غسل میت به او میدهند اگر این جنب است دیگر آن جنابتش هم رفع میشود.
من عقیده دارم اینکه باید غسلش داد یعنی غسل میت را دو دفعه باید داد و این تمام میشود اگر بخواهیم بگوییم فقط آن غسل سوم را با آب خالص بدهیم مشکل میشود اما این جور که من عرض میکنم این میت را دو دفعه باید غسل داد برای خاطر اینکه جنب است اما اینکه فقهاء میگویند که جنب نمیشود نمیدانم به چه دلیل جنب نمیشود؟ چونکه میگویند احکام بر ان بار نیست، اینکه میگویند جنب نمیشود میگویند احکام که ندارد وقتی احکام ندارد پس غسل لازم نیست، آقا میگویند غسل جنابتش بدهند خب بله دیگر، اصلاً بحث همین است، غسل میت که داده شده، حالا نحوه غسلش چیست؟ بگوییم غسل میت بدهند تا آن جنابت رفع شود، اگر هم یک کسی بتواند بگوید که نه، همان غسل سوم را با آب خالص، غسل سوم را بدهند از جنابت بیرون میاید ولی این مشهور در میان اصحاب گفتهاند نه، این هم مسئله مشکلی است فکرش را بکنید ببینید میتوانید شهرت را حل کنید یا نه؟
وصلی الله علی محمد و آل محمد