درس خارج فقه آیت الله مظاهری
کتاب الطهارة
89/10/19
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : احکام شهید
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
بحث امروز در باره شهید است که شهادت پیدا کند در خط مقدم جبهه. در اینکه شهید غسل ندارد کفن ندارد نماز برآن خوانده میشود و آن را با همان لباسهایش دفن میکنند، در این باره اشکالی نیست، حتی در میان عامه هم اشکالی نیست و باید بگوییم یک ضرورت در فقه است چه از سنی چه از شیعه، روایات فراوانی هم در مسئله هست.
یک دو سه تا از این روایات را بخوانم برویم سر فروعات. روایات را مرحوم صاحب وسائل در باب 14 از ابواب تغسیل میت جلد 2 وسائل، روایت 7 صحیحه ابان بن تغلب سئلت اباعبدالله علیه السلام عن الذی یقتل فی سبیلالله ایغسل و یکفن و یحنط؟ قال یدفن کما هو بثیابه ولو اینکه یدفن کما هو بثیابه راجع به دفن است اما آن سؤال کرده بود از غسل و کفن و حنوط حضرت آنها را جواب دادند که یدفن کما هو بثیابه، یعنی لایغسل ولا یکفن و لا یحنط بل یدفن کما هو بثیابه، ظاهراً سند خوب است، دلالت هم خوب است. اما یک فروعاتی دارد این فروعات را بعداًدر بارهاش باید صحبت بکنیم.
صحیحه زراره روایت 8 از باب 14 عن ابی جعفر علیه السلام قلت له کیف رأیت الشهید یدفن بدمائه؟ قال نعم فی ثیابه بدمائه ولا یحنط ولا یغسل و یدفن کما هو، این هم دلالتش خیلی خوب است. و شاید بهتر از آن صحیحه ابان بن تغلب هم باشد.
روایت 9 صحیحه دیگر از ابان بن تغلب سمعت اباعبدالله علیه السلام یقول الذی یقتل فی سبیلالله یدفن فی ثیابه که این هم ولو دلالت ندارد غسلش بدهیم یا نه؟ کفنش کنیم یا نه؟ حنوطش کنیم یا نه؟ اما این جمله یدفن فی ثیابه ظهور در این دارد که شهید را باید دفن کرد غسل ندارد، کفن ندارد، حنوط ندارد، باید یدفن فی ثیابه، اما نماز در این روایتها نیست اما مسلم پیش اصحاب است باید نمازش را خواند لذا شاید هم بگوییم که این نماز که در روایتها نیامده مفروغ عنه گرفته شده اینکه نماز میت را باید خواند شهید باشد یا غیر شهید، روایاتی که میگوید بر میت باید نماز خواند آنها دلالت میکند بر میت باید نماز خواند، این روایتها تخصیص میدهد آنها را، تقیید میکند آنها را و تقییدش به غیر نماز است لذا یا تمسک میکنیم به اینکه در این روایتها نماز خواندن مفروغ عنه گرفته شده، یا تمسک میکنیم به اجماع به ضرورت عند العامه عند الخاصه بلکه عند المتشرعه، عندالمسلمین و یا اگر بخواهیم از نظر قانون اصولی هم جلو بیاییم آن روایتها میفرمایند که یغسل المیت، یکفن المیت، یحنط المیت، یصلی علی المیت و یدفن المیت، این روایتها میگوید الا در اینکه غسل نمیخواهد کفن نمیخواهد حنوط نمیخواهد و همان دفن میخواهد البته یدفن بثیابه نمیگوید دفن میخواهد، میخواهد بگوید کفن نمیخواهد اما نماز توی آن نیست لذا آن روایتها که میگوید یصلی علیه این روایتها نمیتواند تخصیص بدهد تقییدش بکند آن روایتها میگوید باید غسلش داد، ظاهراً خوب است دیگر، هم دلالت روایتها خوب است هم غسلش را مفروغ عنه گرفتهاند راجع به نمازش هم فقهاء مفروغ عنه گرفتهاند، در روایتها نیست میگویند باید نماز بر آن خواند، این مسئله تا اینجا تمام.
اما دو سه تا فرع مشکلی هست که این فرعها را باید روی آن بحث بکنیم.
فرع اول کی را میگویند شهید؟ گفتهاند آن کسی که در جهاد شهادت پیدا کند در معرکه، در خط مقدم جبهه، لذا این دو قید مشهور در میان اصحاب است این دو قید آمده، یکی باید در جهاد باشد یا در دفاع که مسئله بعد ماست، اما در جهاد آن هم در معرکه شهید شود و اما اگر در جهاد نباشد یا در معرکه نباشد گفتهاند نه، باید غسلش داد باید کفنش کرد باید نماز خواند باید درست دفنش کرد، خب تا این جا یعنی اینکه باید در جهاد باشد فقهاء در اینجا مفروغ عنه گرفتهاند اما چیزی که مشکل است این است که گفتهاند جهاد ان است باید به امر امام علیه السلام باشد، یا نایب خاصش مثل اینکه پیامبر اکرم مثلا امیرالمؤمنین را میفرستادند جبهه و آنجا کسی شهید میشد نایب خاص یعنی این، گفتهاند که جهاد ما نداریم، مشهور است، در کتاب جهاد خیلی مفصل در این باره صحبت کردهاند گفتهاند دفاع داریم اما جهاد نداریم اسمش را میگذارند جهاد ابتدائی، گفتهاند این جهاد ابتدائی مختص به معصوم است و اما غیر معصوم جهاد ابتدائی نمیتواند بکند، خب حالا این مسئلهای که فرمودهاند از آن طرف هم میبینیم جهاد ابتدائی بعد از پیامبر اکرم در حالی که امیرالمؤمنین خانهنشین بودند جهاد ابتدائی فراوان داشتیم، اصلاً همه این ممالک فتح شده بعد از پیامبر اکرم است منجمله ایران، خب ایران فتح شده، جهاد بوده مال مسلمانها، امر امام علیه السلام هم نبوده، و اینها را بخواهیم بگوییم جهاد نیست احکام بر آن بار نیست حتی باید غسلش داد باید کفنش کرد خب این با آن سیره مسلم جور نمیاید یعنی در زمان امیرالمؤمنین بعد هم در زمان ائمه طاهرین اینها هیچ کدام جهادها به امر اینها نبود، اینها خانه نشین بودند، مسلمانها میرفتند جهاد و آن جا شهید میشدند غسلشان نمیدادند کفنشان نمیکردند و نماز بر آنان میخواندند دفنشان میکردند، لذا اینکه باید به امر امام باشد این سیره میگوید نه.
به امر امیرالمؤمنین نبوده، حتی اگر هم حالا امیرالمؤمنین آمدند به عنوان یک نظامی آمدند توی جبهه یا مثلا میگویند حضرت امام حسن علیه السلام در فتح اصفهان توی جبهه بوده اما یک نظامی بوده حتی سر لشکر هم نبوده و همچنین مابقی، لذا هیچ کدام از ائمه طاهرین توی صحنه جهادها نبودند حتی امیرالمؤمنین، و حتی مثلا مثل امام زینالعابدین علیه السلام، امام باقر علیه السلام، امام صادق علیه السلام تا آن آخر هیچ کدام ائمه طاهرین جنگ به اذن اینها نبوده، بلکه به اذن خلفای جور بوده، اما مسلمانها وظیفه میدانستند جبهه بروند، این مورد امضا هم بوده از ائمه طاهرین، اینها جبهه میرفتند احکام جبهه باربر آن بوده، جهاد ابتدائی هم بوده، دفاع نبوده، مثل این 8 سال جنگ ما این جهاد نبوده این دفاع بوده بعد در بارهاش صحبت میکنیم و اما در آن زمان جنگها دفاعی نبوده، همهاش ابتدائی بوده، حالا اگر هم مثلا دفاعی بوده یا به ما نرسیده یا اهمیت به آن ندادند، آنچه در تاریخ هست پیشرفت حسابی هم میکردند ایران میگرفتند روم میگرفتند شام میگرفتند این ممالکی که ممالک اسلامی است خب اینها در زمان ائمه طاهرین علیهم السلام فتح شده و به اذن امام علیه السلام نبوده، اما ائمه طاهرین علیهم السلام این جنگ را امضا میکردند لذا مسلمانها شیعه بیت المال را میگرفتند و ائمه طاهرین قبول داشتند، حتی راجع به کنیزها بسیاری از کنیزها را ائمه طاهرین تصاحب کردند مثلا شهربانو که زن امام حسین علیه السلام شد یک افتخار هم هست برای ایرانیها که همینجور که حسین ابوالائمه هستند این زن هم ام الائمه است و امام زینالعابدین علیه السلام از او و دیگر مابقی ائمه طاهرین هم از امام زین العابدین علیه السلام، خب این را به عنوان اسیر امیرالمؤمنین قبول کردند دیگر دادند به امام حسین علیه السلام یا نرجس خاتون خب این اسیر بوده دیگر از روم هم بوده از ترکیه فعلی خب این زن را آوردند و آقا امام حسن عسکری علیه السلام فرستادند این خانم را خریدند و دادند به امام حسن عسکری علیه السلام و امام حسن عسکری علیه السلام بالاخره از نرجس خاتون آقا امام زمان متولد شد لذا اینکه جنگ ابتدائی جهاد ابتدائی که باید با اذن امام باشد ، نه، با اذن امام نبوده و ائمه طاهرین علیهم السلام همهاش را امضا میکردند، حتی مثلا تحلیل خمس را که سابقا در بارهاش ما صحبت کردیم گفتیم که این تحلیل خمس از روایتها فهمیده میشود راجع به همین غنایم بوده، اذن این است که برو ایران را بگیر، خودش مثل عمر خب سرلشگر بود و همه کاره بود و آمد ایران را گرفت، امیرالمؤمنین علیه السلام در کجا دخالت داشت؟ اما امضا میکرد، لذا در این جنگها فقط در زمان پیامبر اکرم است که به اذن پیامبر اکرم است 84 جنگ روی دست پیامبر گذاشتند این 84 جنگ خیلی هم دفاعی بوده ولی بالاخره بگویید جهاد ابتدائی همهاش به اذن پیامبر اکرم بوده، پیامبر اکرم تجهیز میکردند پیامبر اکرم حتی در خیلی جنگها شرکت میکردند میمنه درست میکردند میسره درست میکردند و امثال اینها، فقط اذن در جهاد ابتدائی مال پیامبر اکرم بوده، اما دیگر بعدش هیچ جنگی به اذن اهل بیت علیهم السلام نبوده، لذا وقتی بگوییم اذن امام میخواهد باید بگوییم غنایم دیگر توی این جنگ غلط است، توی این جنگ نیست، آن وقت باید با یک تمحل فقهی درستش بکنیم بگوییم که ائمه طاهرین اجازه در غنایم دادهاند، البته اجازهاش به ما نرسیده است این جور درستش کنیم، ائمه طاهرین اجازه دادند شیعه تصرف در بیت المال بکند بعضی از روایات هم داریم بیت المال حرام است بر همه جز بر شیعیان ما، یعنی یک اذن این جوری که بعد از آنکه جنگ ابتدایی شد آن وقت ائمه طاهرین این غنایم را منجمله کنیزها را تحلیل کردند برای شیعه برای خاطر اینکه ولدالزنا میان آنها پیدا نشود ولی اینها همه تمحل فقهی است اگر ما باشیم و تاریخ و ما باشیم و روایات و ما باشیم و ضرورت این است که همه این جنگها سرلشگر ائمه طاهرین نبودند و اما مشهور در میان اصحاب است جنگ ابتدائی اذن امام میخواهدباید این شبههای که میکنم رفع بکنید تا درستش بکنیم.
یک مسئله مهمتر از این گفتهاند که یا به اذن امام یا به نایب خاصش، که میخوانند بزنند نیابت عام را، از همین جهت مشهور است حتی حضرت امام که این نظام را آوردند و آن هشت سال جنگ را پشت سر گذاشتند البته قبل از اینکه انقلاب پیدا بشود ایشان هم میگفتند که در زمان غیبت کبری جهاد ابتدائی نه، یعنی قول این قدر مشهور است.
خب این هم اشکال مهمی به آن وارد است و آن این است که نایب عام اگر بالاتر از نایب خاص نباشد لااقل مثل نایب خاص، شما چرا در نایب خاصش میگویید و در نایب عامش میگویید نه؟ و اما الحوادث الواقعه فارجعوا الی رواه احادیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجه الله این نایب عام را آقا امام زمان جای خودشان گذاشتند آن هم حجهالله، لذا اگر شما بپذیرید جنگ ابتدائی باید با اذن امام باشد میگوییم جنگ ابتدائی در زمان غیبت کبری هم هست چرا؟ برای اینکه مجتهد جامع الشرایط به جای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است درهمه چیز، دیگر بائک تجرو بائی لم تجر که معنا ندارد بگوییم که مربوط به امور حسبیه این نایب عام میتواند کار بکند اما راجع به جهاد ابتدائی نتواند کار بکند بلکه اولویت باید بدهید لذا در زمان غیبت کبری اگر کسی بگوید آن اشکال اول من که اصلاً میگوید نه، معصوم شرط نیست رئیس لشکر باشد، مسلمانها میتوانند جنگ ابتدائی بکنند خودشان هم سرلشگر برای خودشان قرار دهند، نظامی برای خودشان میکنند تجهیز جهاد میکنند اما حالا اگر کسی حرف من را نشنود و بگوید خیر باید امام باشد میگویم خب امام، خودتان میفرمایید یا نایب خاص، و نایب عام اگر مهمتر از نایب خاص نباشد حتماً کمتر نیست و آن مقبوله عمر بن حنظله آقا امام صادق علیه السلام میفرماید که من این را حاکم قرار دادم فانی قد جعلت علیکم حاکما، بعد هم خیلی طمطراق میفرماید که هرکه این را رد کرد ما را رد کرده، هرکه ما را رد کند خدا را رد کرده، هرکه خدا را رد کند فهو فی حد الشرک بالله العظیم، بنابراین ما میگوییم جهاد ابتدائی در زمان غیبت کبری هم میشود و اینکه مشهور در میان اصحاب شده و میخواهند این مسئله را سالبه به انتفاء موضوع بکنند خیلی عجیب است اما مشهور است اینکه این کسانی که در جبهه شهید میشوند اینها شهید نیستند یعنی کسانی که آن در جنگ ابتدائی در جهاد ابتدائی مثل جنگهای در صدر اسلام بعد از پیامبر اکرم یا اگر حالا کسی جهاد ابتدائی بکنند... هم نماز دارد هم دفن دارد این را ما قبول نداریم، این خلاصه حرف است، این مسئله دوم است، خلاصه حرف است و آن این است که جهاد چه در زمان اهل بیت چه در زمان ما اگر جهاد ابتدائی داشته باشیم آن که در معرکه شهید میشود شهید است و احکام جهاد هم بر او بار است منجمله غنائم حالا زمان حضور باشد یا زمان غیبت باشد، این مسئله اول که از یک طرف مسئله خیلی واضح است اینکه جهاد ابتدائی در زمان غیبت میشود باشد و اما اختصاص بدهیم جهاد ابتدائی را به زمان پیامبر اکرم مابقی را جهاد ابتدائی قبول نکنیم بگوییم جهاد نبوده در زمان غیبت کبری هم بگوییم که جهاد نیست جهاد نمیتواند باشد شهرت است اما از آن طرف هم حرفهایی که من زدم یک حرفی است که ان قلت قلت طلبگی هم ندارد این هم خیلی واضح است بنابراین این از همان جاست که صاحب قوانین میگوید از شهرت نترس و بگو حالا این جا هم به قول صاحب قوانین از شهرت نمیترسیم و میگوییم که در جهاد ابتدائی اصلاً حکومت اهل بیت علیهم السلام شرط نیست، مسلمانها اگر راستی رفتند جلو و یک مملکت را گرفتند این جهاد است شهدایش در جبهه غسل نباید داد و غنایم را هم باید آن طوری که در اسلام است بین مسلمانها تقسیم کرد.
حالا مسئله دوم دفاع است یعنی این 8 سال جنگی که ما کردیم که آمریکای جنایتکار به واسطه آن صدام سگ زنجیری روی دست ما گذاشت خب این دفاع است جهاد نیست.
راجع به دفاع روایت نداریم اما یک امر مسلم در میان اصحاب است چه عامه چه خاصه، اصحاب هم نه، چه شیعه چه سنی، گفتهاند اگر کسی هجوم آورد به مملکتی واجب است مردم این هجوم را دفع بکنند،
آن جهاد رفع است این دفع است، گفتهاند اگر مملکت در مخاطره شد باید برای دفع این ظلم دفاع کرد یعنی دشمن را سرکوب کرد تمسک کردهاند به همین روایاتی که الان خواندم و گفتهاند که احکام جهاد ابتدائی بار بر آن است بنابراین اگر در معرکه شهید شد غسل ندارد و غنایم هم تقسیم میشود، بله یک وقت دیگری هست اگر مسلمان هجوم آورد آن غنایم چه؟ آن بحث ما نیست بالاخره غنایمش هم تقسیم میشود وآن کسی که درجبهه شهید شده غسل ندارد کفن ندارد حنوط ندارد نماز دارد و یدفن بثیابه، اما تمسک به همین روایتها کردهاند گفتهاند که این یقتل فی سبیلالله است و چون یقتل فی سبیلالله است ما همین را میخواهیم یقتل فی سبیلالله، اما علی الظاهر تمسک به این یقتل فی سبیلالله و امثال اینها لازم نیست، آنکه مسلم است یک ضرورت است عقل هم حسابی دلالت دارد عقلاء هم روی آن مسلم حرف ندارند این است که اگر یک افرادی حالا مملکت اسلامی مثل عراق یا مملکت کفر باشد مثل دنیای استکبار آمریکا اگر هجوم آوردند بر یک مملکت اسلامی مسلمانها همه همه چه زن چه مرد، در جهاد ابتدائی یا جهاد غیر ابتدائی زن لازم نبود جهاد برود، اما در این جا میگویند نه، زن و مرد ندارد، بیسواد و با سواد ندارد، پیر و جوان ندارد همه همه باید بیایند اگر کشته شدند فی سبیلالله است و شهیدند و اگر هم کشتند به بهشت میروند برای اینکه آنها حکم ارتداد دارند لذا آنها که به یقتل فی سبیلالله تمسک کردهاند این را گفتهاند ما هم که میگوییم احتیاج به یقتل فی سبیلالله روایات نداریم این را میگوییم و آن 8 سال جنگی که برای مسلمانها برای ایران جلو آمد همین جوری که خودشان، کسی به او نمیگفت جبهه برو، خودشان مهیای برای جبهه رفتن حتی به زور با التماس جبهه میرفتند اینها به جا بوده درست بوده اسمش را هم میگذاریم دفاع.
اما چیزی که انسان را گیر میاندازد که این را باید فکر کنید تا فردا این است گفتهاند باید اینها بیایند برای اینکه اسلام را نابود کنند، اسمش را گذاشتهاند بیضه اسلام، این در کتابها زیاد آمده و این بیضه اسلام معنایش این است اگر کیان اسلام در مخاطره است آن وقت دفاع لازم است و الا نه و این از عجایب هم هست، حالا گاهی کیان اسلام در مخاطره است گاهی مسلمانها در مخاطرهاند گاهی مالشان عرضشان اینها در مخاطره است و اینکه در مخاطره بیضه الاسلام که در کلمات مرحوم سید در عروه هم آمده علی الظاهر این را هم لازم نداریم حالا روی این یک قدری فکر کنید تا فردا انشاءالله
و صلی الله علی محمد و آل محمد