درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الطهارة

89/10/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:مماثلت در غسل اموات

  اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

  فرموده‌اند در غسل میت باید مماثلت در کار باشد زن زن را غسل بدهد مرد مرد را، الا در سه مورد یکی بچه را بخواهند غسل بدهند بچه‌های سه چهار ساله زن و مرد ندارد، زن می‌تواند بچه پسر را غسل بدهد یکی هم مربوط به زن و شوهر، زن و شوهر می‌توانند یک دیگر را غسل بدهند، یکی هم مربوط به خویشان محرم، خواهر برادرش را، برادر خواهرش را می‌تواند غسل بدهد و در آن سوم آیا می‌شود یا نه؟ بحث خیلی زیاد است انشاءالله بعد در باره‌اش صحبت می‌کنیم

  بحث الان ما این‌که به طور مطلق نه خصوصیات این‌که زن نمی‌تواند مرد را، مرد زن را غسل بدهد، در این باره روایات فراوانی هست من یکی از آن روایت‌ها را نوشته‌ام، بخوانم.

  روایات باب 21 از ابواب غسل میت روایت 1 صحیحه حلبی عن ابی عبدالله علیه السلام عن المرئه تموت فی السفر و لیس معها ذو محرم ولانساء قال تدفن کما هی بثیابها این قدر مهم گرفته‌اند که گفتند غسلش نه، اسم تیمم هم نیاورده‌اند کفنش نه و همین جوری با لباس‌ها دفن بکنند که اگر ما باشیم و ظاهر روایت می‌گوید غسل نه کفن نه نماز نه تدفن کما هی بثیابها، الا این‌که معلوم است نماز که حتما باید بر آن خواند و حرف در این است که غسلش بدهند یا نه؟ فرمود نه، و کفنش بکنند یا نه؟ فرمود نه، نماز برآن بخوانند؟ نه، آن دفن خاص را که در قبرش بگذارند؟ آن هم نه، تدفن کما هی بثیابها همین‌طور با لباسهایش زیر خاکش بکنند.

  خب علی کل حال این‌ها حرف دارد حالا آن‌چه فقها به آن تمسک کرده‌اند برای این‌که غسل نه دیگر این مسلم از روایت است

  روایت 2 و عن الرجل یموت و لیس معه الا النساء قال یدفن کما هو بثیابه، باز هم هست اما دو تا روایت صحیح السند ظاهرالدلاله دیگر حالا این‌که کفن و نماز و دفن و این‌ها وضعش چیست؟ این مباحث مشکلی است که باید بعد در باره‌اش صحبت بکنیم.

  حالا آن‌چه الان فقهاء به آن تمسک کرده‌اند معلوم است که فرمودند غسل نمی‌خواهد،

  مسئله مشکل‌تر از همه تیمم می‌خواهد یا نه؟ بعضی تمسک کرده‌اند تیمم هم نمی‌خواهد اگر نامحرم بخواهد دست بکشد به صورت نامحرم خب معلوم است تیمم هم نمی‌خواهد حالا آن هم مربوط به تیمم بر میت است و حرف دارد بعد در باره‌اش صحبت می‌کنیم.

  یک چیزی که این جا باید حرفش را بزنیم تا بعد این‌که فقهاء این روایت را حمل کرده‌اند به صورت ضرورت، گفته‌اند اما اگر صورت ضرورت نباشد دیگر روایت دلالت ندارد، و این از عجایب هم هست برای این‌که خود روایت دارد صورت ضرورت را سؤال می‌کند برای این‌که در هر دو روایت این جور بود که عن المرئه تموت فی السفر ولیس معها ذومحرم ولا نساء یعنی ضرورت، در حال ضرورت فرموده‌اند که غسل نمی‌خواهد، خب دیگر در صورت اختیارش معلوم است بالا ولویه القطعیه، و ما بخواهیم روایت را حمل بکنیم، بعد در باره‌اش صحبت می‌کنیم تعارض دارد بخواهیم روایت را حمل بکنیم بر صورت جواز و بگوییم اگر ضرورتی در کار نباشد زن مرد را مرد زن را می‌تواند غسل بدهد معلوم است نمی‌شود حالا علی کل حال آن‌که توجه باید به آن داشته باشیم تا برویم جلوتر این است این دوتا روایت به ما میگوید زن مرد را مرد زن را نمی‌تواند غسل بدهد، صورت اختیار نمی‌تواند صورت ضرورت نمی‌تواند بلکه این دوتا روایت می‌گوید صورت ضرورت نمی‌تواند صورت اختیار به طریق اولی خب این مسئله اول.

  علی کل حال فرموده‌اند نه، حالا نهی در مقام توهم حظر هم باشد صورت ضرورتش را فرمودند که این را دفن بکند، آن خیال می‌کرد می‌شود حضرت فرمودند نه و نمی‌خواهیم که امر و نهی درست بکنیم، این روایت در صورت ضرورت می‌فرماید که این میت را غسلش نمی‌شود داد تدفن کما هی بثیابها و مخصوصاً این‌که دوران امر هم هست بین بود و نبود برای این‌که غسل میت واجب است خب در صورت ضرورت فرمودند غسل نده

  حالا فعلا در این استثنا‌هاست که این مسئله درست کردنش خیلی کار مشکلی است اصل این‌که طفل دو سه ساله را زن می‌تواند غسل بدهد ولو پسر باشد به عکسش مرد می‌تواند دختر دو سه ساله را غسل بدهد خب حرفی نیست، هم اجماع روی آن است هم روایت.

  الا این‌که روایت‌ها یک معارضی توی آن پیدا می‌شود که فقهاء جمع بین این روایات برایشان مشکل شده و آن این است که بعضی از روایات می‌گوید که سه ساله اما اگر بالاتر از سه سال شد مماثلت می‌خواهد، پسر 4 ساله را دیگر مرد باید غسل بدهد. دختر 4 ساله را دیگر زن باید غسل بدهد مماثلت می‌خواهد اما اگر سه ساله به پایین شد مماثلت نمی‌خواهیم، این بعضی از روایات است، بعضی از روایات می‌فرماید 5 ساله یعنی تا 5 سال مماثلت شرط نیست اما وقتی به 5 سال رسید مماثلت شرط است لذا نمی‌دانند چه جور جمع بین این دو دسته روایت بکنند؟ حالا دو تا روایت از این روایتها را بخوانم.

  روایات باب 23 از ابواب غسل میت، نوشته‌ام معتبره ابی نمیر روایت را می‌خواهند با ضعف سند از کار بیندازند، گفته‌اند روایت ضعیف السند است بنابراین ولو دلالتش هم خوب باشد روایت را نمی‌شود به آن عمل کرد چرا؟ گفته‌اند که ابی نمیر را در رجال مرحوم شیخ مرحوم نجاشی توثیق نکرده‌اند اما من این جا نوشته‌ام که این ابی نمیر اولا در همین روایت ابن فضال قبلش است و ابن فضال از اصحاب اجماع است و وقتی کسی از اصحاب اجماع شد دیگر به بعدش نگاه نمی‌کنند و روایت را می‌گویند مصححه، این اولا، بعد هم در کامل الزیارات این ابی نمیر چند جا آمده، و دیگر کامل الزیارات را هم می‌گویند که مرحوم ابن قولویه آن‌چه در کامل الزیارات آورده توثیق کرده، یک چیز دیگر هم حالا آن هم تایید این‌که مشایخ ثلاثه هم صدوق و هم شیخ و هم کلینی از این ابی نمیر روایت نقل می‌کنند، اگر کسی که بعضی‌ها گفته‌اند ما تایید کردیم این‌که در کافی در تهذیب و در من لایحضر اگر روایتی باشد معارض دلالی نداشته باشد معارض سندی نداشته باشد خود آن توثیق است برای این‌که این سه بزرگوار عهد کرده‌اند در اول کافی و من لایحضر و تهذیب این‌که هرچه نقل می‌کنند مورد تاییدشان است اگر کسی این حرف را هم بپذیرد دیگر روایت درست می‌شود معتبر، حالا اگر این حرف سوم را کسی خدشه بکند، روی صدوق که نمی‌شود خدشه کرد، کسی خدشه بکند این روایت معتبر است از جهت این‌که اصحاب اجماع قبلش است در کامل الزیارات هم آمده، این سند روایت، روایت این است قلت لابی عبدالله علیه السلام عن الصبی الی کم تغسله النساء؟ قال الی ثلاث سنین مرحوم صاحب جواهر به آن تمسک کرده، مرحوم سید در عروه روی همین فتوی داده، محشین برعروه هم معمولاً یعنی غالبا اکثرا به همین الی ثلاث سنین فتوی داده‌اند.

  روایت 2 موثقه عمار عن ابی عبدالله علیه السلام عن الصبی تغسله امرأه؟ فقال انما تغسل الصبیان النساء که روایت می‌گوید معلوم است آخر بچه را زن‌ها غسلش می‌دهند اصلاً امام صادق سلام الله علیه فرض کرده که سیره بر همین است که بچه‌ها را زن‌ها غسل می‌دهند اگرفعلا ما باشیم این روایت اول می‌تواند تخصیص بدهد این روایت را برای این‌که این روایت ندارد چند ساله، همین بچه، بگوییم که این بچه، آن روایت می‌گوید سه سال الی ثلاث سنین، تا این جا می‌شود یک کاری کرد که باز هم حرف مرحوم سید در عروه که فرمودند ثلاث سنین بگوییم به این دوتا روایت تمسک کرده‌اند روایت مطلق را حمل بر مقید کرده‌اند و دوتا روایت می‌گوید الی ثلاث سنین .

  اما صحیحه حلبی روایت مرحوم صدوق از کتاب مرحوم ابن ولید از آن نقل می‌کنند که معمولا مرحوم صدوق فرموده‌اند همین جور همشاگردی او هم مباحثه او که از اهل رجال هم هست کتاب هم در باره رجال نوشته ابن نوح این‌ها هر دو شاگردهای ابن ولید هستند ابن ولید علاوه بر این‌که فقیه است رجالی هم هست لذا مرحوم صدوق روایت را از ابی عبدالله در آن کتاب نقل می‌کند به‌طور جزم، عن ابی عبدالله فی جاریه تموت مع الرجال فی السفر اذاکانت ابنه اکثر من خمس سنین دفنت بلا غسل و ان کانت بنت اقل من خمس سنین غسلت، خب این می‌گوید که 5 سال به بالا، اما اگر 5 سال کمتر شد دیگر می‌تواند غسل داده بشود، اذا کانت ابنه اکثر من خمس سنین اوست سنین دفنت بلا غسل و ان کانت بنت اقل من خمس سنین غسلت، می‌شود بگوییم آن روایت سه ساله تقیید می‌کند این را؟ که و ان کانت بنت اقل من خمس سنین یعنی اذا کانت ثلاث سنین؟ مشکل است اما اگر ما باشیم و قواعد اصولی بگوییم حمل ظاهر بر نص آن روایت می‌گوید ثلاث سنین این روایت می‌گوید که اقل من خمس سنین حمل ظاهر بر نص بگوییم اقل یعنی ثلاث سنین، می‌پسندید؟ عرف نمی‌پسندد اما اگر ما باشیم و قاعده اصولی بگوییم حمل ظاهر بر نص می‌گوید ثلاث سنین.

  سید در عروه و محشین برعروه بگوییم ثلاث سنین را این جوری درستش بکنیم که معمولاً این طور گفته‌اند اما راستی ما باشیم و عرف بین روایات یک اختلاف است بعضی می‌گوید ثلاث سنین بعضی می‌گوید خمس سنین بعضی می‌گوید اربع سنین، سه چهار پنج سال که بگوییم مراد از این، می‌شود گفت؟ بگوییم که اصلا این روایت‌ها در مقام بیان یک چیز دیگر است و آن بگوییم که اگر ممیز باشد مماثلت می‌خواهد اگر ممیز نباشد مماثلت نمی‌خواهد، می‌شود گفت؟ سه چهار پنج سال، ولی معمولا بچه 5 ساله تمیز خوب و بد می‌دهد تمیز ما یستقبح ذکره از غیر ما یستقبح ذکره می‌دهد.

  من نوشته‌ام آیا می‌شود این جوری بگوییم؟ بگوییم که از همه روایت‌ها حد را می‌گیریم یعنی مفهوم را، مفهوم حد را می‌گیریم و به ظاهرش عمل می‌کنیم مثل همان بحثی که چند روز قبل داشتیم که گفتیم اگر دو تا روایت مفهوم متعارض باشد مفهوم‌ها را می‌گیریم به منطوق هر دو عمل می‌کنیم درست هم هست اذا خفی الجدران فقصر و اذا خقی الاذان فقصر، مفهوم‌ها با هم متعارض است ولش می‌کنیم منطوق‌ها را می‌گیریم و منطوق‌ها دیگر می‌گوید اذا خفی الاذان فقصر، همچنین اگر خفای اذان نباشد خفای جدران باشد باز هم فقصر، بگوییم ثلاث سنین این مماثلت می‌خواهد اربع سنین مماثلت می‌خواهد، خمس سنین مماثلت می‌خواهد دیگر ست و امثال این‌ها هم به طریق اولی، و این‌که آن می‌گوید سه تا بیشتر نه، آن بیشتر نه را به قرینه منطوق کل واحد دست از منطوق برداریم و آن‌که می‌گوید خمس یعنی کمترش طوری نیست آن هم مفهوم است دست از آن مفهوم برداریم وقتی دست از هر دو مفهوم برداشتیم این جور می‌شود که اولش ثلاث سنین دیگر هر چه برود بالا و اطلاق صبی بر آن بشود، دیگر هرچه برود بالا مماثلت می‌خواهیم، دو ساله مماثلت نمی‌خواهیم، دو سال و نیم مماثلت نمی‌خواهیم وقتی برسد به سه سال مماثلت می‌خواهیم آن وقت دیگر 4 و 5 و همین‌طور برود بالا ولو صبی هم بر او اطلاق می‌شود اما مماثلت می‌خواهیم، می‌شود؟ شاید بهتر از این‌ها این باشد که مرحوم صاحب جواهر و مرحوم سید کرده‌اند بگوییم که اعراض اصحاب روی 5 سال دیگر خواه ناخواه آن روایت 5 سال ولو بگویید هم صحیح السند از کار می‌افتد، آن روایت ثلاث سنین معمول به عند الاصحاب است آن به حال خود باقی باشد

  آن وقت اگر برسیم به این جا دیگر سابقا گفته‌ایم بارها گفته‌ایم این‌که وقتی این جا رسید اصلاً تعارض هست و اول مرجح خذ بما اشتهر بین اصحابک است و تمسک به آن روایت‌ها می‌کنیم و روایت چون که خلاف مشهور است اصلاً حجت نیست، دع الشاذ النادر و علی کل حال حالا یا اعراض اصحاب از این روایت یا این‌که بگوییم اول مرجح است بنابراین آن سه سال را بگیر و آن روایت‌های دیگررا هرچه هست از کار بینداز برای خاطر این‌که اعراض اصحاب روی آن است، این خلاصه حرف است در این‌جا.

  اما انصافاً آن اعراض اصحاب هم عمده این است این هم معلوم نیست برای این‌که اصحاب معمولاً مسئله را متعرض نشده‌اند، عدم خلاف است، سکوت است و مشکل است اعراض اصحاب بگوییم.

  یک کسی بگوید که اصلاً تعارض تساقط رد الی الاصل، اصل را ببینیم چه اقتضا می‌کند؟ خب اگر این را بگوییم سه سال است نمی‌دانیم آیا مماثلت شرط است یا نه؟ نه، 4 سال است نمی‌دانیم مماثلت شرط است یا نه؟ نه، 5 سال است نمی‌دانیم مماثلت شرط است یا نه؟ تا برسد به آن‌جا که دیگر رجل بر آن اطلاق بشود اصل به ما می‌گوید که اگر صبی بر او اطلاق بشود یا صبیه بر او اطلاق بشود نمی‌دانیم مماثلت می‌خواهد یا نه؟ اصل این است که مماثلت نمی‌خواهد.

  روایت حلبی می‌گفت سیره این است که بچه‌ها را زنها غسل می‌دهند.

  اما این برائت هم بخواهیم بگوییم خوب است اما اصحاب زیر بارش نرفتند برای همین که گفته‌اند شهرت توی کار است تا سه سال، اما بعدش شهرت توی کار است این‌که مماثلت شرط است.

  فتلخص مما ذکرناه این که دو دسته روایت در مسئله داریم و نمی‌شود منکر شد یک دسته روایت می‌گوید سه سال یک دسته روایت می گوید 5 سال این‌ها با هم می‌جنگند آن می‌گوید 3 سال بیشتر نه، آن می‌گوید 5 سال مانعی ندارد کمتر، دیگر معلوم است .به طریق اولی نه، آن می‌گوید سه آن می‌گوید 5، با هم می‌جنگند روایت‌ها را بخواهیم به واسطه ضعف سند مثل مرحوم آقای حکیم، آقای خویی مرحوم حاج آقا رضا با ضعف سند روایت‌ها را از کار می‌اندازند ولی انصافا روایت‌ها همه آنها اعتبارش عالی است از نظر رجالی و باید بگوییم مصححه معتبره و ما این همه روایت که در کافی در من لایحضر در تهذیب آمده همه را نادیده بگیریم خیلی جرأت می‌خواهد، این‌که نمی‌شود که ما بگوییم روایت‌ها با ضعف سند همه از کار می‌افتد و آن صبی و صبیه آن مناط است، اگر بخواهیم بگوییم ظاهراً بهترین راه این است بگوییم دوتا روایت با هم تعارض می‌کند حالا که تعارض کرد عقل می‌گوید تساقط اما امام صادق سلام الله علیه می‌گویند نه، دوتا روایت متعارض تساقط نمی‌شود اول مرجح خذ بما اشتهر بین اصحابک دع الشاذ النادر فان المجمع علیه لاریب فیه و آن چه هست در کتاب‌ها و اطمینان به آن شده همین است که مرحوم سید در عروه دارند محشین بر عروه هم حاشیه دارند این‌که سه سال و کمتر از سه سال، اما بیش از سه سال دیگر نمی‌شود حتما مماثلت می‌خواهیم.

  اصلاً استصحاب در مسئله جاری نیست این استصحاب که ایشان می‌گویند بعضی از بزرگان فرموده‌اند اما اصلاً استصحاب در مسئله نیست برای این‌که تا قبل از آن که بمیرد که غسل نمی‌خواسته، وقتی که مرده الان نمی‌دانیم، غسلش می‌خواهند بدهند واجب است غسلش بدهند، آیا مماثلت می‌خواهد یا نه؟ حالت سابقه ندارد دیگر لذا استصحاب نه، برائت آری، برائتش را گفتم این‌که اسم استصحاب نیاوردم چون‌که خیلی ضعیف بود اصلاً اسمش را نیاوردم، اما برائت آری این بچه مرده حتما باید غسلش بدهیم نمی‌دانیم مماثلت می‌خواهیم یا نه؟ اقل و اکثر ارتباطی است رفع مالا یعلمون می‌گوید که مماثلت نمی‌خواهد تا برسد آن جا که حتما دیگر رجل باشد و مرأه باشد و روایات اطلاق مماثلت بگیردش ولی تا صبی و صبیه است برائت به ما می‌گوید مماثلت نمی‌خواهیم اما توی برائت گیر کردیم برای خاطر شهرت، استصحاب قطعا توی مسئله نیست اما برائت هست توی برائت گیریم برای خاطر شهرت ولو این‌که گفتم شهرت هم نیست عدم خلاف است و این‌ها، نمی‌شود ما حرف صاحب جواهر که ادعای اجماع می‌کند ما بگوییم هیچ، یا مثلا مرحوم سید محشین بر عروه همه فتوی می‌دهند روی سه سال ما بگوییم هیچ و خود ما می‌گوییم برائت و برائت می گوید سه سال 4 سال 5 سال تا صبی و صبیه است مماثلت نمی‌خواهد، مشکل است گفتن این‌ها.

  فتلخص مما ذکرناه ظاهراً بهترین حرف‌ها که موافق با احتیاط هم هست این است که باید بگوییم تا سه سال مماثلت نمی‌خواهد بیش از سه سال مماثلت می‌خواهد.

  حالا بحث فردا راجع به زن و شوهر که گفته‌اند زن و شوهر می‌توانند یک دیگر را غسل بدهند.

 وصلی الله علی محمد و آل محمد